پرش به محتوا

پیام آسمانی غدیر و مصلحت سنجی ها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۳: خط ۶۳:
ابن ابی‌الحدید از ابن‌عباس نقل کرد که عمرگفت: من به‌طور مسلم علی را مظلوم می‌دانم و مهاجرین از علی اعراض ننمودند مگر به جهت این که سنش را کم دیدند. <ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج ۳، ص ۱۸۱.</ref>
ابن ابی‌الحدید از ابن‌عباس نقل کرد که عمرگفت: من به‌طور مسلم علی را مظلوم می‌دانم و مهاجرین از علی اعراض ننمودند مگر به جهت این که سنش را کم دیدند. <ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج ۳، ص ۱۸۱.</ref>


ابوعبیده به علی علیه‌السلام گفت: یابن عم! ما قرابت تو را و سبقت تو را و علم تو را و نصرت تو را انکار نمی‌کنیم، لکن خود می‌دانی که تو جوانی و ابوبکر پیراست، وی سنگینی این امر را بهتر از تو می‌تواند حمل کند. (۸) نقل است، وقتی که ابوبکر به خلافت رسید، به پدرش ابوقحافه ـ که در طائف بود. ـ نامه نوشت که: مردم مرا به جهت کبر سن به خلافت برگزیدند و تو نیز به موافقت قوم بیا و با من بیعت کن که من امروز خلیفه رسول خدایم. او در جواب ابوبکر نوشت: می‌گویی که مردمان مرا به خلافت برداشتند به جهت سن من و من خلیفه رسول خدایم؛ پس تو خلیفه مردم می‌باشی نه خلیفه رسول و خدا و اگر تو را به جهت سن خلیفه کرده‌اند، من از تو سزاوارترم و بایستی مرا خلیفه کنند، تو خود می‌دانی این امر از غیر تو است. اگر حق را به اهلش که خانواده پیغمبرند، واگذاری، تو را بهتر باشد.<ref>۹ ـ بزم ایران، ص ۵۳ و ۵۲.</ref>
ابوعبیده به علی علیه‌السلام گفت: یابن عم! ما قرابت تو را و سبقت تو را و علم تو را و نصرت تو را انکار نمی‌کنیم، لکن خود می‌دانی که تو جوانی و ابوبکر پیراست، وی سنگینی این امر را بهتر از تو می‌تواند حمل کند.<ref>بزم ايران، ص 53 و 52.</ref>  نقل است، وقتی که ابوبکر به خلافت رسید، به پدرش ابوقحافه ـ که در طائف بود. ـ نامه نوشت که: مردم مرا به جهت کبر سن به خلافت برگزیدند و تو نیز به موافقت قوم بیا و با من بیعت کن که من امروز خلیفه رسول خدایم. او در جواب ابوبکر نوشت: می‌گویی که مردمان مرا به خلافت برداشتند به جهت سن من و من خلیفه رسول خدایم؛ پس تو خلیفه مردم می‌باشی نه خلیفه رسول و خدا و اگر تو را به جهت سن خلیفه کرده‌اند، من از تو سزاوارترم و بایستی مرا خلیفه کنند، تو خود می‌دانی این امر از غیر تو است. اگر حق را به اهلش که خانواده پیغمبرند، واگذاری، تو را بهتر باشد.<ref>الغدير،ج 7، ص 8، به نقل از:  سرود جهش ­ها، ص 102.</ref>


عمر نیز به ابن‌عباس اعتراف نموده که: همانا علی درمیان شما بود و او از من و ابوبکر به این امر اولی بود.<ref>الغدیر، ج ۷، ص ۸، به نقل از: سرود جهش‌ها، ص ۱۰۲.</ref>
عمر نیز به ابن‌عباس اعتراف نموده که: همانا علی درمیان شما بود و او از من و ابوبکر به این امر اولی بود.<ref>شرح نهج البلاغه ابن‏ابي‏الحديد، ج ص 147.</ref>


=== ۱۱ ـ شوخ‌طبعی علی علیه‌السلام ===
=== ۱۱ ـ شوخ‌طبعی علی علیه‌السلام ===
از ایرادهایی که برامام می‌گرفتند، یکی این بود که می‌گفتند: تو چهره‌ات خنده روست و مزاح می‌کنی. مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند. و عمر شوخ‌طبعی را یکی از ایرادهای امام می‌دانست. <ref>شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، ج ۳، ص ۱۴۷.</ref>  
از ایرادهایی که برامام می‌گرفتند، یکی این بود که می‌گفتند: تو چهره‌ات خنده روست و مزاح می‌کنی. مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند. و عمر شوخ‌طبعی را یکی از ایرادهای امام می‌دانست. <ref>تاريخ طبري، ج ص 205.</ref>  


با غصب خلافت، رابطه الهی بین مردم و حکومت قطع گردید و با غصب خلافت حق مردم نیز غصب شد. چون داشتن حاکم صالح، عادل و متصل به منبع غیب، حق مردم است ولی این حق در سقیفه غصب گردید و چنان ضربه‌ای بر پیکره اسلام پدید آمد که تا روز قیامت نمی‌توان آن را جبران نمود. خود عمر پس از مدتی درباره انتخاب ابی‌بکر گفت: {{متن عربی|كانت بيعة ابي بكر فلتة وقي اللّه شرّها}}؛ بیعت ابوبکر برای زمامداری کار عجولانه و ناگهانی بود که خداوند شر آن را کم کند و ببرد.<ref>تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۰۵.</ref>
با غصب خلافت، رابطه الهی بین مردم و حکومت قطع گردید و با غصب خلافت حق مردم نیز غصب شد. چون داشتن حاکم صالح، عادل و متصل به منبع غیب، حق مردم است ولی این حق در سقیفه غصب گردید و چنان ضربه‌ای بر پیکره اسلام پدید آمد که تا روز قیامت نمی‌توان آن را جبران نمود. خود عمر پس از مدتی درباره انتخاب ابی‌بکر گفت: {{متن عربی|كانت بيعة ابي بكر فلتة وقي اللّه شرّها}}؛ بیعت ابوبکر برای زمامداری کار عجولانه و ناگهانی بود که خداوند شر آن را کم کند و ببرد.<ref>نهج البلاغه، فيض الاسلام، نامه 62، ص 1048.</ref>


مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام و شهادت او، رفتن ابوذرها به تبعید، برگشتن رانده شده‌ه ای پیامبر به مدینه، تسلط بنی امیه بر امور مسلمین، قتل و غارت برجان و مال مردم، رشد فرهنگ جاهلیت و دوری مردم از سیره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، سوختن مکه و مدینه در آتش خصم، وقایع عاشورا و شهادت فرزندان پیامبر در دشت کربلا و تسلط بنی‌عباس برسرنوشت مردم، همه و همه از نتایج و عواقب غصب خلافت می‌باشد.  
مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام و شهادت او، رفتن ابوذرها به تبعید، برگشتن رانده شده‌ه ای پیامبر به مدینه، تسلط بنی امیه بر امور مسلمین، قتل و غارت برجان و مال مردم، رشد فرهنگ جاهلیت و دوری مردم از سیره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، سوختن مکه و مدینه در آتش خصم، وقایع عاشورا و شهادت فرزندان پیامبر در دشت کربلا و تسلط بنی‌عباس برسرنوشت مردم، همه و همه از نتایج و عواقب غصب خلافت می‌باشد.  
خط ۹۳: خط ۹۳:


=== ۵ ـ کمی یاران و حامیان ===
=== ۵ ـ کمی یاران و حامیان ===
امام علیه‌السلام در خطبه شقشقیه، یکی از علل سکوت خود را کمی یاران و حامیان خویش می‌داند که یا باید با دست تهی حق خود را بگیرد یا با وضع تاریک روزگار بسازد. سپس می‌فرماید: در حالی که در چشمم خار بود و گلویم را عقده گرفته و میراثم به تاراج رفته بود، صبر را پیشه ساختم.<ref>نهج البلاغه، ترجمه: فیض الاسلام، نامه ۶۲، ص ۱۰۴۸.</ref>
امام علیه‌السلام در خطبه شقشقیه، یکی از علل سکوت خود را کمی یاران و حامیان خویش می‌داند که یا باید با دست تهی حق خود را بگیرد یا با وضع تاریک روزگار بسازد. سپس می‌فرماید: در حالی که در چشمم خار بود و گلویم را عقده گرفته و میراثم به تاراج رفته بود، صبر را پیشه ساختم.<ref>همان، خطبه شقشقيه، ص 46 و 47.</ref>


=== ۶ ـ حفظ کیان اسلام ===
=== ۶ ـ حفظ کیان اسلام ===
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
________________________________________
________________________________________


۱ ـ برای اطلاع بیشتر ر.ک. پرتوی از غدیر.
== پانویس ==
 
<references />
۲ ـ ر.ک. الغدیر.
 
۳ ـ دائرةالمعارف فرید وجدی، ج ۲، ص ۷۴۶؛ به نقل از: زندگانی حضرت علی(ع)، ص ۱۱۹.
 
۴ ـ علی ابرمردتاریخ، ص ۵۱.
 
۵ ـ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۸۱.
 
۶ ـ زندگانی حضرت علی(ع)، ص ۱۰۶.
 
۷ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج ۳، ص ۱۸۱.
 
۸ ـ همان، ص ۱۴۹.
۹ ـ بزم ایران، ص ۵۳ و ۵۲.
۱۰ ـ الغدیر، ج ۷، ص ۸، به نقل از: سرود جهش‌ها، ص ۱۰۲.
۱۱ ـ شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، ج ۳، ص ۱۴۷.
۱۲ ـ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۰۵.
۱۳ ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه ۶۲، ص ۱۰۴۸.
 
۱۴ ـ همان، خطبه شقشقیه، ص ۴۶ و ۴۷.
 
== منابع ==
== منابع ==
بزم ايران؛سيدمحمدرضا طباطبائي يزدي، قم: نشر حبیب، اول، 1392ش.  
بزم ايران؛سيدمحمدرضا طباطبائي يزدي، قم: نشر حبیب، اول، 1392ش.