۲۳٬۲۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
چهره درخشان علی علیهالسلام در تاریخ اسلام چنان پرفروغ است که کمتر کسی را میتوان یافت که از نقش علی علیهالسلام در صدر اسلام و قرب او در نزد پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله اطلاعی نداشته باشد. همه مورخین و محدثین اذعان دارند که علی علیهالسلام در اوان نوجوانی در دامان پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرورش یافت و علی علیهالسلام عطیهای بود از خاندان ابوطالب علیهالسلام در عصر فقر و مکنت، برای پیامبر؛ تا این که خداوند زمینه رشد و نمو علی علیهالسلام را در خانه پیامبر بدین طریق فراهم نمود و از سن ده سالگی بهطور مستقیم تحت تربیت کاملترین انسان عصر قرار گرفت. | چهره درخشان علی علیهالسلام در تاریخ اسلام چنان پرفروغ است که کمتر کسی را میتوان یافت که از نقش علی علیهالسلام در صدر اسلام و قرب او در نزد پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله اطلاعی نداشته باشد. همه مورخین و محدثین اذعان دارند که علی علیهالسلام در اوان نوجوانی در دامان پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرورش یافت و علی علیهالسلام عطیهای بود از خاندان ابوطالب علیهالسلام در عصر فقر و مکنت، برای پیامبر؛ تا این که خداوند زمینه رشد و نمو علی علیهالسلام را در خانه پیامبر بدین طریق فراهم نمود و از سن ده سالگی بهطور مستقیم تحت تربیت کاملترین انسان عصر قرار گرفت. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
با تمام این وجود، امت اسلام پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دچار فاجعهای عظیم گردید و عدهای با توجه به قرابتهایی که با پیامبر صلیاللهعلیهوآله داشتند؛ خواستار ارائه نقشی در عهد پیامبر بودند که حد اقل در جامعه مطرح شوند و چون آنها خود را محروم از همه چیز دیدند، حب جاه و مقام در خانه دل آنها به نحوی مأوی کرده بود که دنبال فرصتی بودند که این فرصت بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله برایشان فراهم شد و جامعه اسلامی را تجزیه نمودند و چنان ضربهای به وحدت اسلامی زدند که در طی قرون متمادی مسلمانان نتیجه این اقدام را دیدند و میبینند. | با تمام این وجود، امت اسلام پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دچار فاجعهای عظیم گردید و عدهای با توجه به قرابتهایی که با پیامبر صلیاللهعلیهوآله داشتند؛ خواستار ارائه نقشی در عهد پیامبر بودند که حد اقل در جامعه مطرح شوند و چون آنها خود را محروم از همه چیز دیدند، حب جاه و مقام در خانه دل آنها به نحوی مأوی کرده بود که دنبال فرصتی بودند که این فرصت بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله برایشان فراهم شد و جامعه اسلامی را تجزیه نمودند و چنان ضربهای به وحدت اسلامی زدند که در طی قرون متمادی مسلمانان نتیجه این اقدام را دیدند و میبینند. | ||
در این مقاله به دو سؤال اساسی پاسخ داده میشود: اول این که علل غصب خلافت چه بود؟ دوم این که چرا علی علیهالسلام سکوت اختیار نمود و برای گرفتن حق خود دست به شمشیر نبرد؟ اسرار سکوت علی علیهالسلام در چیست؟ و چرا اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله دست به چنین اقدامی زدند و برخلاف دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآله عمل نمودند؟ | در این مقاله<ref>فرهنگ کوثر اسفند ۱۳۷۹، شماره ۴۸</ref> به دو سؤال اساسی پاسخ داده میشود: اول این که علل غصب خلافت چه بود؟ دوم این که چرا علی علیهالسلام سکوت اختیار نمود و برای گرفتن حق خود دست به شمشیر نبرد؟ اسرار سکوت علی علیهالسلام در چیست؟ و چرا اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله دست به چنین اقدامی زدند و برخلاف دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآله عمل نمودند؟ | ||
== الف ـ علل غصب خلافت == | == الف ـ علل غصب خلافت == | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
از ایرادهایی که برامام میگرفتند، یکی این بود که میگفتند: تو چهرهات خنده روست و مزاح میکنی. مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند. و عمر شوخطبعی را یکی از ایرادهای امام میدانست. <ref>شرح نهج البلاغه ابنابیالحدید، ج ۳، ص ۱۴۷.</ref> | از ایرادهایی که برامام میگرفتند، یکی این بود که میگفتند: تو چهرهات خنده روست و مزاح میکنی. مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند. و عمر شوخطبعی را یکی از ایرادهای امام میدانست. <ref>شرح نهج البلاغه ابنابیالحدید، ج ۳، ص ۱۴۷.</ref> | ||
با غصب خلافت، رابطه الهی بین مردم و حکومت قطع گردید و با غصب خلافت حق مردم نیز غصب شد. چون داشتن حاکم صالح، عادل و متصل به منبع غیب، حق مردم است ولی این حق در سقیفه غصب گردید و چنان ضربهای بر پیکره اسلام پدید آمد که تا روز قیامت نمیتوان آن را جبران نمود. خود عمر پس از مدتی درباره انتخاب ابیبکر گفت: {{متن عربی|كانت بيعة ابي بكر فلتة وقي اللّه شرّها}}؛ بیعت ابوبکر برای زمامداری کار عجولانه و ناگهانی بود که خداوند شر آن را کم کند و ببرد. | با غصب خلافت، رابطه الهی بین مردم و حکومت قطع گردید و با غصب خلافت حق مردم نیز غصب شد. چون داشتن حاکم صالح، عادل و متصل به منبع غیب، حق مردم است ولی این حق در سقیفه غصب گردید و چنان ضربهای بر پیکره اسلام پدید آمد که تا روز قیامت نمیتوان آن را جبران نمود. خود عمر پس از مدتی درباره انتخاب ابیبکر گفت: {{متن عربی|كانت بيعة ابي بكر فلتة وقي اللّه شرّها}}؛ بیعت ابوبکر برای زمامداری کار عجولانه و ناگهانی بود که خداوند شر آن را کم کند و ببرد.<ref>تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۰۵.</ref> | ||
مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام و شهادت او، رفتن ابوذرها به تبعید، برگشتن رانده شدهه ای پیامبر به مدینه، تسلط بنی امیه بر امور مسلمین، قتل و غارت برجان و مال مردم، رشد فرهنگ جاهلیت و دوری مردم از سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله، سوختن مکه و مدینه در آتش خصم، وقایع عاشورا و شهادت فرزندان پیامبر در دشت کربلا و تسلط بنیعباس برسرنوشت مردم، همه و همه از نتایج و عواقب غصب خلافت میباشد. | مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام و شهادت او، رفتن ابوذرها به تبعید، برگشتن رانده شدهه ای پیامبر به مدینه، تسلط بنی امیه بر امور مسلمین، قتل و غارت برجان و مال مردم، رشد فرهنگ جاهلیت و دوری مردم از سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله، سوختن مکه و مدینه در آتش خصم، وقایع عاشورا و شهادت فرزندان پیامبر در دشت کربلا و تسلط بنیعباس برسرنوشت مردم، همه و همه از نتایج و عواقب غصب خلافت میباشد. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
=== ۵ ـ کمی یاران و حامیان === | === ۵ ـ کمی یاران و حامیان === | ||
امام علیهالسلام در خطبه شقشقیه، یکی از علل سکوت خود را کمی یاران و حامیان خویش میداند که یا باید با دست تهی حق خود را بگیرد یا با وضع تاریک روزگار بسازد. سپس میفرماید: در حالی که در چشمم خار بود و گلویم را عقده گرفته و میراثم به تاراج رفته بود، صبر را پیشه ساختم. | امام علیهالسلام در خطبه شقشقیه، یکی از علل سکوت خود را کمی یاران و حامیان خویش میداند که یا باید با دست تهی حق خود را بگیرد یا با وضع تاریک روزگار بسازد. سپس میفرماید: در حالی که در چشمم خار بود و گلویم را عقده گرفته و میراثم به تاراج رفته بود، صبر را پیشه ساختم.<ref>نهج البلاغه، ترجمه: فیض الاسلام، نامه ۶۲، ص ۱۰۴۸.</ref> | ||
=== ۶ ـ حفظ کیان اسلام === | === ۶ ـ حفظ کیان اسلام === | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
=== ۸ ـ حرکت خشونتآمیز === | === ۸ ـ حرکت خشونتآمیز === | ||
برخی از صحابه از جمله عمر چنان دست به خشونت زدند که کمتر کسی یارای مخالفت با آن را داشت؛ مثلاً عمر تازیانه به دست میگرفت و میگفت: هرکه بگوید پیامبر از دنیا رفته، او را شلاق میزنم. یا عدهای از رجالهها در کوچهها راه میافتادند و مردم را به بیعت با ابوبکر فرا میخواندند. مردم هم تابع احساسات جمع بودند، از روی ترس و بیاطلاعی با خلیفه بیعت کردند. امام در مورد خشونت عمر میگوید: آنگاه خلافت در حوزه خشن قرار گرفت، با مردی شد که شخص درشت بود و حضورش محنتزا، بسیار اشتباه میکرد و عذر آن را میخواست. | برخی از صحابه از جمله عمر چنان دست به خشونت زدند که کمتر کسی یارای مخالفت با آن را داشت؛ مثلاً عمر تازیانه به دست میگرفت و میگفت: هرکه بگوید پیامبر از دنیا رفته، او را شلاق میزنم. یا عدهای از رجالهها در کوچهها راه میافتادند و مردم را به بیعت با ابوبکر فرا میخواندند. مردم هم تابع احساسات جمع بودند، از روی ترس و بیاطلاعی با خلیفه بیعت کردند. امام در مورد خشونت عمر میگوید: آنگاه خلافت در حوزه خشن قرار گرفت، با مردی شد که شخص درشت بود و حضورش محنتزا، بسیار اشتباه میکرد و عذر آن را میخواست. <ref>همان، خطبه شقشقیه، ص ۴۶ و ۴۷.</ref> | ||
=== ۹ ـ سرعت بیعت === | === ۹ ـ سرعت بیعت === |