۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات میباشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.<ref>سید علی موسوی</ref> | خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات میباشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.<ref>سید علی موسوی</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۷۹: | ||
۲– سی و پنج نفر از علمای اهل سنت تصریح دارند که لفظ «مولی» به معنای {{متن عربی|المتصرّف في الأمر}}، {{متن عربی|ولیّ الأمر}}، «ملیک» و «رئیس» استعمال شده است. مانند: مبرد، زمخشری، نسفی، سیوطی، ابن اثیر، ابن کثیر، ثعلبی، ابن الجوزی و… | ۲– سی و پنج نفر از علمای اهل سنت تصریح دارند که لفظ «مولی» به معنای {{متن عربی|المتصرّف في الأمر}}، {{متن عربی|ولیّ الأمر}}، «ملیک» و «رئیس» استعمال شده است. مانند: مبرد، زمخشری، نسفی، سیوطی، ابن اثیر، ابن کثیر، ثعلبی، ابن الجوزی و… | ||
۳ـ یکی از دلایل قاطع بر این استعمال، همین حدیث غدیر است که در برخی نقلها به جای{{متن عربی| | ۳ـ یکی از دلایل قاطع بر این استعمال، همین حدیث غدیر است که در برخی نقلها به جای{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}آمده است {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ}}یا{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ}}<ref>المعجم الكبير، ج۵، ص۱۸۶.</ref> | ||
چرا که با توجه به قاعده پذیرفه شده {{متن عربی|الحديث يفسّر بعضه بعضاً}}<ref>فتح البارى، ج۷، ص۱۱۱.</ref> (حدیثها همدیگر را تفسیر میکنند) معلوم میشود که «مولی» به معنی همان «اولی به نفس» میباشد. | چرا که با توجه به قاعده پذیرفه شده {{متن عربی|الحديث يفسّر بعضه بعضاً}}<ref>فتح البارى، ج۷، ص۱۱۱.</ref> (حدیثها همدیگر را تفسیر میکنند) معلوم میشود که «مولی» به معنی همان «اولی به نفس» میباشد. | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۶: | ||
بیت آخر (پیغمبر به علی فرمود: بلند شو، بدرستی که تو بعد از من امام و رهبر مردم میباشی) سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ای حسّان تا زمانی که با زبانت از ما دفاع کنی مؤید به روح القدس هستی. این شعر را ۸ نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. مانند: ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، کنجی، سیوطی و… | بیت آخر (پیغمبر به علی فرمود: بلند شو، بدرستی که تو بعد از من امام و رهبر مردم میباشی) سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ای حسّان تا زمانی که با زبانت از ما دفاع کنی مؤید به روح القدس هستی. این شعر را ۸ نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. مانند: ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، کنجی، سیوطی و… | ||
۵ـ هنگامی که این خبر منتشر شد شخصی به نام حارث بن نعمان نزد پیامبر آمد و گفت: ما را از جانب خدا امر کردی به گفتن شهادتین، ما هم قبول کردیم؛ ما را امر کردی به نماز و زکات و روزه و حج، ما هم قبول کردیم تا آنکه به این مقدار راضی نشدی و پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: {{متن عربی| | ۵ـ هنگامی که این خبر منتشر شد شخصی به نام حارث بن نعمان نزد پیامبر آمد و گفت: ما را از جانب خدا امر کردی به گفتن شهادتین، ما هم قبول کردیم؛ ما را امر کردی به نماز و زکات و روزه و حج، ما هم قبول کردیم تا آنکه به این مقدار راضی نشدی و پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}آیا این امر از جانب خداست یا از جانب تو؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، این امر از جانب اوست. سپس آن شخص برگشت و به سمت مرکبش رفت و گفت: خدایا اگر آنچه پیامبر میگوید درست است سنگی از آسمان بر ما فرود آور یا عذابی نازل کن! | ||
هنوز به مرکبش نرسیده بود که سنگی از آسمان فرود آمد و او را هلاک کرد. سپس این آیه نازل شد: {{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}}؛<ref>معارج/ ۱.</ref> تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد. | هنوز به مرکبش نرسیده بود که سنگی از آسمان فرود آمد و او را هلاک کرد. سپس این آیه نازل شد: {{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}}؛<ref>معارج/ ۱.</ref> تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد. | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۴: | ||
۶ـ مُناشده و احتجاج امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به این حدیث که ۴۴ نفر از علمای آنها این مناشدات را نقل کردهاند. مانند: احمد بن حنبل، بزّار، نسائی، طبرانی، ابن کثیر و… | ۶ـ مُناشده و احتجاج امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به این حدیث که ۴۴ نفر از علمای آنها این مناشدات را نقل کردهاند. مانند: احمد بن حنبل، بزّار، نسائی، طبرانی، ابن کثیر و… | ||
احمد بن حنبل نقل میکند: روزی حضرت علی (علیه السلام) در کوفه عده ای از مردم را که اجتماع کرده بودند قسم داد به اینکه افرادی که روز غدیر خم حضور داشتند و شنیدند که پیامبر چه فرمود، شهادت بدهند. سپس ۱۳ نفر بلند شدند و شهادت دادند که از پیامبر شنیدند که فرمود: {{متن عربی| | احمد بن حنبل نقل میکند: روزی حضرت علی (علیه السلام) در کوفه عده ای از مردم را که اجتماع کرده بودند قسم داد به اینکه افرادی که روز غدیر خم حضور داشتند و شنیدند که پیامبر چه فرمود، شهادت بدهند. سپس ۱۳ نفر بلند شدند و شهادت دادند که از پیامبر شنیدند که فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص۸۴.</ref> | ||
در حدیث دیگری نقل میکند که: دوازده نفر بلند شدند و شهادت دادند اما سه نفر این حدیث را کتمان کردند و امام (علیه السلام) آنها را نفرین کرد و دچار بیماری شدند<ref>همان، ج۱، ص۱۱۹.</ref> که در روایات دیگر نام آنها آمده است. اگر معنای این حدیث محبوبیت یا یاری کردن بود چه دلیلی بر کتمان این حدیث وجود داشت؟ | در حدیث دیگری نقل میکند که: دوازده نفر بلند شدند و شهادت دادند اما سه نفر این حدیث را کتمان کردند و امام (علیه السلام) آنها را نفرین کرد و دچار بیماری شدند<ref>همان، ج۱، ص۱۱۹.</ref> که در روایات دیگر نام آنها آمده است. اگر معنای این حدیث محبوبیت یا یاری کردن بود چه دلیلی بر کتمان این حدیث وجود داشت؟ | ||
۷ـ یکی از مهمترین قرائن بر اینکه مولی به معنای اولویت در تصرف است، این است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله قبل از اینکه حضرت علی (علیه السلام) را به ولایت معرفی کنند، فرمودند:{{متن عربی| | ۷ـ یکی از مهمترین قرائن بر اینکه مولی به معنای اولویت در تصرف است، این است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله قبل از اینکه حضرت علی (علیه السلام) را به ولایت معرفی کنند، فرمودند:{{متن عربی|ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم}}؛ آیا من بر مؤمنین بیش از خودشان ولایت ندارم. سپس فرمودند: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} که با «فاء تفریع» این جمله را فرمودند که نشان میدهد این جمله نتیجه جمله قبل است یعنی حال که اقرار میکنید من نسبت به شما اُولی هستم پس هر که من مولای او هستم و نسبت به او اولی هستم علی مولای اوست و نسبت به او اُولی است. | ||
اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معنایی غیر از این را اراده کرده بودند باید قرینه ای بر آن میآوردند چرا که ظهور جملهبندیها و تقابل میان آنها، دلالت بر امامت و جانشینی دارد. این روایت را ۵۰ نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. | اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معنایی غیر از این را اراده کرده بودند باید قرینه ای بر آن میآوردند چرا که ظهور جملهبندیها و تقابل میان آنها، دلالت بر امامت و جانشینی دارد. این روایت را ۵۰ نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۴: | ||
بلکه در بعضی منابع مانند صحیح ابن حبان و معجم الکبیر طبرانی آمده است که عمر گفت: {{متن عربی|ما شككت منذ أسلمت}}؛ از زمانی که ایمان آوردم شک در پیامبر نکردم مگر امروز که شک کردم. حال جای این سؤال مطرح است که با توجه به آیه{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>نساء/ ۶۵.</ref> -به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند- آیا کسی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله جرّ و بحث میکند و با سخنان او هم قانع نمیشود، ایمان دارد؟!! | بلکه در بعضی منابع مانند صحیح ابن حبان و معجم الکبیر طبرانی آمده است که عمر گفت: {{متن عربی|ما شككت منذ أسلمت}}؛ از زمانی که ایمان آوردم شک در پیامبر نکردم مگر امروز که شک کردم. حال جای این سؤال مطرح است که با توجه به آیه{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>نساء/ ۶۵.</ref> -به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند- آیا کسی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله جرّ و بحث میکند و با سخنان او هم قانع نمیشود، ایمان دارد؟!! | ||
۶ـ مخالفت با سفارش صریح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره حفظ احترام اهل بیتش، چنانچه در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمودند: {{متن عربی| | ۶ـ مخالفت با سفارش صریح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره حفظ احترام اهل بیتش، چنانچه در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمودند: {{متن عربی|أُذَكِّرُكُمْ فِي أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ فِي أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ فِي أَهْلِ بَيْتِي}}<ref>صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على (عليه السلام)</ref> سه مرتبه فرمودند: بر شما باد به حفظ حرمت اهل بیتم. در جای دیگری فرمود: {{متن عربی|اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلِي}}؛<ref>همان.</ref> خدایا اینان اهل بیت من هستند (حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و حسین علیهم السلام). | ||
آیا احترام گذاشتن یعنی غصب فدک و محروم کردن دختر پیامبر از ارث پدرش!! آیا احترام گذاشتن یعنی علی (علیه السلام) را که اولین مسلمان است، خانه نشین کردن و افرادی مانند کعب الأحبار و ابوهریرة که یهودی بودند و تازه مسلمان شده بودند، قبل از خطبههای نماز جمعه در منابر رسمی حکومت برای مردم حدیث بگویند!! آیا احترام گذاشتن یعنی جنگ جمل به سرکردگی عایشه و طلحه و زبیر و جنگ صفین به سرکردگی معاویه، به راه انداختن!! آیا احترام گذاشتن یعنی سبّ و لعن حضرت علی (علیه السلام) به روی منابر در زمان معاویه؟ آیا احترام گذاشتن یعنی جنگیدن با سبط پیغمبر اکرم، امام حسن (علیه السلام)!! آیا احترام گذاشتن یعنی فاجعه جانسوز و غیرانسانی کربلا!! آیا حفظ حرمت اهل بیت یعنی به اسارت گرفتن دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله در کربلا!! و صدها نمونه دیگر که هم شدتِ وقاحت و بی شرمی آن کارها مانع از بیان آن است و هم این مختصر، مجال بیان آن. خوانندگان محترم میتوانند به کتاب ارزشمند اجتهاد در مقابل نصّ نوشته مرحوم علامه شرف الدین (قدس سره) مراجعه کنند. | آیا احترام گذاشتن یعنی غصب فدک و محروم کردن دختر پیامبر از ارث پدرش!! آیا احترام گذاشتن یعنی علی (علیه السلام) را که اولین مسلمان است، خانه نشین کردن و افرادی مانند کعب الأحبار و ابوهریرة که یهودی بودند و تازه مسلمان شده بودند، قبل از خطبههای نماز جمعه در منابر رسمی حکومت برای مردم حدیث بگویند!! آیا احترام گذاشتن یعنی جنگ جمل به سرکردگی عایشه و طلحه و زبیر و جنگ صفین به سرکردگی معاویه، به راه انداختن!! آیا احترام گذاشتن یعنی سبّ و لعن حضرت علی (علیه السلام) به روی منابر در زمان معاویه؟ آیا احترام گذاشتن یعنی جنگیدن با سبط پیغمبر اکرم، امام حسن (علیه السلام)!! آیا احترام گذاشتن یعنی فاجعه جانسوز و غیرانسانی کربلا!! آیا حفظ حرمت اهل بیت یعنی به اسارت گرفتن دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله در کربلا!! و صدها نمونه دیگر که هم شدتِ وقاحت و بی شرمی آن کارها مانع از بیان آن است و هم این مختصر، مجال بیان آن. خوانندگان محترم میتوانند به کتاب ارزشمند اجتهاد در مقابل نصّ نوشته مرحوم علامه شرف الدین (قدس سره) مراجعه کنند. |