۲۲٬۹۷۹
ویرایش
(اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا میتوان تصور کرد پیامبری که نسبت به هدایت مشرکین به اندازه ای اصرار و دلسوزی میورزید که خداوند به ایشان خطاب فرمود: {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}؛<ref>(۲ ) شعراء/ ۳.</ref> گویی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند. ـ نسبت به آینده اُمت خود نگران نباشد و فکری به حال هدایت آنها بعد از خود نکرده باشد؟ | سؤالی که مطرح میشود این است که آیا میتوان تصور کرد پیامبری که نسبت به هدایت مشرکین به اندازه ای اصرار و دلسوزی میورزید که خداوند به ایشان خطاب فرمود: {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}؛<ref>(۲ ) شعراء/ ۳.</ref> گویی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند. ـ نسبت به آینده اُمت خود نگران نباشد و فکری به حال هدایت آنها بعد از خود نکرده باشد؟ | ||
آیا میتوان تصور کرد پیامبری که در اوج تدبیر و حکمت است، نسبت به امر جانشنی و رهبری جامعه اسلامی بیتفاوت بوده باشد؟ اگر کسانی منکر علم غیب پیامبر شوند و بگویند پیامبر نمیدانست بعد از خودش چه اتفاقاتی میافتد، میگوییم که هر فرد عاقلی برای مسئله جانشینی خود اهمیت قائل است حال چه برسد به | آیا میتوان تصور کرد پیامبری که در اوج تدبیر و حکمت است، نسبت به امر جانشنی و رهبری جامعه اسلامی بیتفاوت بوده باشد؟ | ||
اگر کسانی منکر علم غیب پیامبر شوند و بگویند پیامبر نمیدانست بعد از خودش چه اتفاقاتی میافتد، میگوییم که هر فرد عاقلی برای مسئله جانشینی خود اهمیت قائل است حال چه برسد به پیامبرصلی الله علیه و آله که دین اسلام را از جانب پروردگار به مردم ابلاغ کرده است و نگران از بین رفتن و تحریف آن میباشد. | |||
پس حتماً باید جانشینی برای خود معین فرموده باشند یا حداقل ملاک و ضابطه ای برای مسئله امامت و رهبری مردم، مشخص میفرمودند تا مردم بعد از ایشان حیران و سردرگم نباشند. | پس حتماً باید جانشینی برای خود معین فرموده باشند یا حداقل ملاک و ضابطه ای برای مسئله امامت و رهبری مردم، مشخص میفرمودند تا مردم بعد از ایشان حیران و سردرگم نباشند. | ||
اما طبق اخبار و شهادت تاریخ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها عالم به غیب بودهاند بلکه از انحرافات و گمراهیهای بعد از خودش خبر داده است. روایتی که مطرح شد یکی از دهها روایاتی است که پیش گویی پیامبر صلی الله علیه و آله را در مورد امت خود نشان میدهد. البته این روایت هم، متأسفانه مانند بسیاری از روایات در کتب اهل سنت که خود را حافظ سنت پیامبر میدانند مصون از تحریف نمانده؛ چرا که در پایان روایت اهل نجات را منحصر در گروه اهل جماعت نقل کردهاند. | اما طبق اخبار و شهادت تاریخ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها عالم به غیب بودهاند بلکه از انحرافات و گمراهیهای بعد از خودش خبر داده است. | ||
روایتی که مطرح شد یکی از دهها روایاتی است که پیش گویی پیامبر صلی الله علیه و آله را در مورد امت خود نشان میدهد. | |||
البته این روایت هم، متأسفانه مانند بسیاری از روایات در کتب اهل سنت که خود را حافظ سنت پیامبر میدانند مصون از تحریف نمانده؛ چرا که در پایان روایت اهل نجات را منحصر در گروه اهل جماعت نقل کردهاند. | |||
قابل توجه است که اهل سنت که خود را اهل جماعت میدانند، متفرقترین و پراکندهترین گروه اسلامی اند که در بسیاری از مسائل اساسی و بنیادین اختلاف نظر دارند. حال که قلم به اینجا رسید مناسب است که نمونههایی از این اختلافات را که به حدّ تکفیر و خونریزی رسیده است بیان کنیم. | قابل توجه است که اهل سنت که خود را اهل جماعت میدانند، متفرقترین و پراکندهترین گروه اسلامی اند که در بسیاری از مسائل اساسی و بنیادین اختلاف نظر دارند. حال که قلم به اینجا رسید مناسب است که نمونههایی از این اختلافات را که به حدّ تکفیر و خونریزی رسیده است بیان کنیم. | ||
۱ـ فتنه خلق قرآن که درباره آنچه کشتارهایی واقع شد. ابوحنیفه گفت: هر که گمان کند قرآن مخلوق است، کافر است و هر که آنان را تکفیر نکند، او هم مانند آنان کافر است.<ref>طبقات الحنابله، ص ۲۹ و ۴۷.</ref> ابن تیمیّه گفت: هر که بگوید قرآن مخلوق است، کافر است و لعنت خدا و ملایکه و همه مردم بر او باد!!!<ref>درء التعارض، ج۲، ص۹۶.</ref> با توجه به اینکه هماکنون اکثریت اهل سنت معتقد به خلق قرآن هستند. | ۱ـ فتنه خلق قرآن که درباره آنچه کشتارهایی واقع شد. ابوحنیفه گفت: هر که گمان کند قرآن مخلوق است، کافر است و هر که آنان را تکفیر نکند، او هم مانند آنان کافر است.<ref>طبقات الحنابله، ص ۲۹ و ۴۷.</ref> | ||
ابن تیمیّه گفت: هر که بگوید قرآن مخلوق است، کافر است و لعنت خدا و ملایکه و همه مردم بر او باد!!!<ref>درء التعارض، ج۲، ص۹۶.</ref> | |||
با توجه به اینکه هماکنون اکثریت اهل سنت معتقد به خلق قرآن هستند. | |||
۲ـ شیخ ابن حاتم حنبلی گفت: هر که حنبلی نباشد، مسلمان نیست.<ref>تذكرة الحفاظ،ج۳، ص۳۷۵</ref> | ۲ـ شیخ ابن حاتم حنبلی گفت: هر که حنبلی نباشد، مسلمان نیست.<ref>تذكرة الحفاظ،ج۳، ص۳۷۵</ref> | ||
خط ۲۴: | خط ۳۴: | ||
۴ـ شافعیها گفتند: هر کس اشعری نباشد، کافر است.<ref>شرح اللمع، ج۱، ص۱۱۱.</ref> | ۴ـ شافعیها گفتند: هر کس اشعری نباشد، کافر است.<ref>شرح اللمع، ج۱، ص۱۱۱.</ref> | ||
۵ـ در سال ۵۰۷ هـ. قاضی حنفی در دمشق گفت: اگر حکومت را در دست داشتم، شافعیها را وادار به پرداخت جزیه میکردم! | ۵ـ در سال ۵۰۷ هـ. قاضی حنفی در دمشق گفت: اگر حکومت را در دست داشتم، شافعیها را وادار به پرداخت جزیه میکردم! | ||
در سال ۵۶۷ق. ابو حامد طوسی همین حرف را درباره جنابله گفت: و در سال ۵۵۴ هـ. به خاطر درگیری میان حنفیها و شافعیها، بازار اصفهان به آتش کشیده شد.<ref>الامام جعفر الصادق (عليه السلام)، ص ۲۵۵.</ref> | |||
۶ـ اهل آندلس مالکی بودند و حنفی و شافعی و حنبلی را بیرون میکردند و اگر معتزلی بود او را میکشتند.<ref>همان.</ref> | ۶ـ اهل آندلس مالکی بودند و حنفی و شافعی و حنبلی را بیرون میکردند و اگر معتزلی بود او را میکشتند.<ref>همان.</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۵۴: | ||
جحفه مکانی بود که راههای اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا میشد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد. | جحفه مکانی بود که راههای اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا میشد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد. | ||
رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی | رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی علیه السلام به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را میدیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند: | ||
{{متن عربی|إني اُوشك أن أدعي فأجيب من أولي الناس بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولاي و أنا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم. ثم قال: «فمن كنت مولاه فعلي مولاه}}؛ | |||
ای مردم! نزدیک است که از میان شما بروم. چه کسی نسبت به مؤمنین از خودشان أولی و سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. | |||
فرمود: خداوند مولای من و من مولا و سرپرست مؤمنین و از خودشان به آنها اُولی و سزاوارترم. | |||
سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست. | |||
== نگاهی به سند حدیث غدیر == | == نگاهی به سند حدیث غدیر == | ||
با وجود اینکه این حدیث مانند سایر احادیث در حق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تحریف یا کتمان شده؛ در عین حال تواتر آن غیرقابل انکار است. برای آگاهی اجمالی از سند این حدیث به نکات زیر توجه کنید. قبل از آن متذکریم که نکات و مستنداتی که در این مقاله ارائه میشود برگرفته از دو کتاب گرانسنگ و ارزشمند الغدیر (ج۱) نوشته مرحوم علامه امینی | با وجود اینکه این حدیث مانند سایر احادیث در حق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تحریف یا کتمان شده؛ در عین حال تواتر آن غیرقابل انکار است. برای آگاهی اجمالی از سند این حدیث به نکات زیر توجه کنید. قبل از آن متذکریم که نکات و مستنداتی که در این مقاله ارائه میشود برگرفته از دو کتاب گرانسنگ و ارزشمند الغدیر (ج۱) نوشته مرحوم علامه امینی و نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار (ج ۶–۹) نوشته آیت الله میلانی میباشد و چون بنای این مقاله بر اختصار است خوانندگان محترم میتوانند برای آگاهی از جزئیات و مطالب بیشتر به این کتابها مراجعه فرمایند. | ||
۱ـ بیش از صد نفر از صحابه این حدیث را نقل کردهاند که چنین رقمی در مورد هیچیک از احادیث وجود ندارد. | ۱ـ بیش از صد نفر از صحابه این حدیث را نقل کردهاند که چنین رقمی در مورد هیچیک از احادیث وجود ندارد. | ||
خط ۶۲: | خط ۸۲: | ||
بسیار قابل توجه است که ۱۱ نفر از بزرگان اهل سنت، اسناد این حدیث را در کتابی مستقل گردآوری کردهاند و تواتر این حدیث را به اثبات رسانیدهاند. در میان این تألیف کنندگان نام محمد بن جریر طبری، ابن عقده، ابوبکر جعابی، دارقطنی، ابوسعید سجستانی و شمس الدین ذهبی به چشم میخورد. | بسیار قابل توجه است که ۱۱ نفر از بزرگان اهل سنت، اسناد این حدیث را در کتابی مستقل گردآوری کردهاند و تواتر این حدیث را به اثبات رسانیدهاند. در میان این تألیف کنندگان نام محمد بن جریر طبری، ابن عقده، ابوبکر جعابی، دارقطنی، ابوسعید سجستانی و شمس الدین ذهبی به چشم میخورد. | ||
ذهبی (م ۷۴۸ هـ) میگوید: کتابی درباره اَسناد حدیث غدیر از ابن جریر طبری دیدم که از مشاهده آن و کثرت اسانید آن بسیار تعجب کردم.<ref>تذكرة الحفاظ، ج۲، ص۷۱۳.</ref> ابن کثیر (م ۷۷۴ هـ) میگوید: کتابی از ابن جریر طبری دیدم که احادیث غدیر خم را در دو مجلد بزرگ جمع کرده بود و همچنین کتابی که اسناد حدیث طیر را جمع کرده بود.<ref>البداية والنهاية، ج۱۱، ص۱۶۷.</ref> | ذهبی (م ۷۴۸ هـ) میگوید: کتابی درباره اَسناد حدیث غدیر از ابن جریر طبری دیدم که از مشاهده آن و کثرت اسانید آن بسیار تعجب کردم.<ref>تذكرة الحفاظ، ج۲، ص۷۱۳.</ref> | ||
ابن کثیر (م ۷۷۴ هـ) میگوید: کتابی از ابن جریر طبری دیدم که احادیث غدیر خم را در دو مجلد بزرگ جمع کرده بود و همچنین کتابی که اسناد حدیث طیر را جمع کرده بود.<ref>البداية والنهاية، ج۱۱، ص۱۶۷.</ref> | |||
متأسفانه این کتاب هم مثل بسیاری از کتب دیگر که هر کدام به تنهایی برای اثبات امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کافی است به دست ما نرسیده است. عجب است از کسانی که خود را حافظ سنت پیامبر میدانند که چرا این کتابها را کتمان کردهاند؟!! | متأسفانه این کتاب هم مثل بسیاری از کتب دیگر که هر کدام به تنهایی برای اثبات امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کافی است به دست ما نرسیده است. عجب است از کسانی که خود را حافظ سنت پیامبر میدانند که چرا این کتابها را کتمان کردهاند؟!! | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۴۹: | ||
هر چند که فخر رازی این قول را میان اقوال مزعومه آورده است اما این نشان دهنده تعصب اوست چرا که خودش این قضیه را از ابنعباس و براء بن عازب نقل میکند و هیچ دلیلی برای ردّ آن ندارد. | هر چند که فخر رازی این قول را میان اقوال مزعومه آورده است اما این نشان دهنده تعصب اوست چرا که خودش این قضیه را از ابنعباس و براء بن عازب نقل میکند و هیچ دلیلی برای ردّ آن ندارد. | ||
آنچه از این آیه استفاده میشود دو مطلب بسیار مهم است: | آنچه از این آیه استفاده میشود دو مطلب بسیار مهم است: | ||
پس روشن میشود که منظور از ابلاغ، رساندن حکمی است که بواسطه آن دین ودنیای مردم اصلاح میشود و حلال و حرام الهی محفوظ میماند و قبول این حکم برای عده ای، تلخ و سنگین بود که احتمال ایجاد فتنه میرفت و این حکم نمیتواند چیزی به جز ابلاغ وصایت وخلافت امیرالمؤمنین علی | ۱ـ تهدید پیامبر به اینکه اگر این ابلاغ صورت نگیرد، رسالت الهی انجام نشده است. | ||
۲ـ خداوند به پیامبرش وعده میدهد که او را از فتنه مردم حفظ خواهد کرد. | |||
با توجه به این دو مطلب لازم است که معنای «ولی» غیر از آن چیزی باشد که اهل سنت میگویند. | |||
چرا که اگر به معنای ناصر یا محبوب و… باشد: | |||
اولاً این ابلاغ آن قدر مهم نیست که اگر بیان نشود رسالت الهی انجام نشود. | |||
ثانیاً، با ابلاغ آن، ترسی وجود ندارد که خداوند به پیامبرش وعده حفظ از خطر بدهد. | |||
پس روشن میشود که منظور از ابلاغ، رساندن حکمی است که بواسطه آن دین ودنیای مردم اصلاح میشود و حلال و حرام الهی محفوظ میماند و قبول این حکم برای عده ای، تلخ و سنگین بود که احتمال ایجاد فتنه میرفت و این حکم نمیتواند چیزی به جز ابلاغ وصایت وخلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باشد چرا که بواسطه آن احکام الهی محفوظ میماند و امور مسلمین اصلاح میشود وکینههایی که در دل برخی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود احتمال شعلهور شدن داشت و به همین خاطر خداوند به پیامبرش وعده حفاظت داد. | |||
۳ـ به تصریح ۷ نفر از علمای اهل سنت، آیه شریفه {{متن قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا}}<ref>مائده/ ۳.</ref>- امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم- بعد از این واقعه نازل شده است. مانند: ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، ابن مغازلی و… | ۳ـ به تصریح ۷ نفر از علمای اهل سنت، آیه شریفه {{متن قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا}}<ref>مائده/ ۳.</ref>- امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم- بعد از این واقعه نازل شده است. مانند: ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، ابن مغازلی و… | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۷۸: | ||
{{ب|فقال له قم یا علی فإننی|رضیتک من بعدی إماماً وهادیاً}} | {{ب|فقال له قم یا علی فإننی|رضیتک من بعدی إماماً وهادیاً}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
بیت آخر (پیغمبر به علی فرمود: بلند شو، بدرستی که تو بعد از من امام و رهبر مردم میباشی) سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ای حسّان تا زمانی که با زبانت از ما دفاع کنی مؤید به روح القدس هستی. این شعر را ۸ نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. مانند: ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، کنجی، سیوطی و… | بیت آخر (پیغمبر به علی فرمود: بلند شو، بدرستی که تو بعد از من امام و رهبر مردم میباشی) | ||
سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ای حسّان تا زمانی که با زبانت از ما دفاع کنی مؤید به روح القدس هستی. این شعر را ۸ نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. مانند: ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، کنجی، سیوطی و… | |||
۵ـ هنگامی که این خبر منتشر شد شخصی به نام حارث بن نعمان نزد پیامبر آمد و گفت: ما را از جانب خدا امر کردی به گفتن شهادتین، ما هم قبول کردیم؛ ما را امر کردی به نماز و زکات و روزه و حج، ما هم قبول کردیم تا آنکه به این مقدار راضی نشدی و پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}آیا این امر از جانب خداست یا از جانب تو؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، این امر از جانب اوست. سپس آن شخص برگشت و به سمت مرکبش رفت و گفت: خدایا اگر آنچه پیامبر میگوید درست است سنگی از آسمان بر ما فرود آور یا عذابی نازل کن! | ۵ـ هنگامی که این خبر منتشر شد شخصی به نام حارث بن نعمان نزد پیامبر آمد و گفت: ما را از جانب خدا امر کردی به گفتن شهادتین، ما هم قبول کردیم؛ ما را امر کردی به نماز و زکات و روزه و حج، ما هم قبول کردیم تا آنکه به این مقدار راضی نشدی و پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}آیا این امر از جانب خداست یا از جانب تو؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، این امر از جانب اوست. سپس آن شخص برگشت و به سمت مرکبش رفت و گفت: خدایا اگر آنچه پیامبر میگوید درست است سنگی از آسمان بر ما فرود آور یا عذابی نازل کن! | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۷۶: | ||
== منبع: پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه جهانی سبطین == | == منبع: پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه جهانی سبطین == | ||
== پانویس == | == پانویس== | ||
{{پانویس}} | |||
== فهرست منابع == | == فهرست منابع == | ||
{{منابع}} | |||
الاصابه فی تمییز الصحابه؛ ابن حجر عسقلانی، م۸۵۲ق، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۵ق. | الاصابه فی تمییز الصحابه؛ ابن حجر عسقلانی، م۸۵۲ق، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۵ق. | ||
خط ۲۹۸: | خط ۳۳۳: | ||
صحيح مسلم؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، م۲۶۱ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی تا. | صحيح مسلم؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، م۲۶۱ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی تا. | ||
{{پایان منابع}} |