پرش به محتوا

آفتاب غدیر پشت پرده های تعصب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۸: خط ۹۸:
۱–چهل و سه نفر از بزرگان اهل لغت، ادب و تفسیر اهل سنت تصریح می‌کنند که لفظ{{متن عربی|مَوْلَى‏}} در معنای{{متن عربی|أولى‏}} در قرآن کریم و احادیث و اشعار عرب استعمال شده است. مانند: فراء، کلبی، ثعلب، مبرد، ابوعبیده، أخفش، زجاج، جوهری، زمخشری، تفتازانی، قوشجی و…
۱–چهل و سه نفر از بزرگان اهل لغت، ادب و تفسیر اهل سنت تصریح می‌کنند که لفظ{{متن عربی|مَوْلَى‏}} در معنای{{متن عربی|أولى‏}} در قرآن کریم و احادیث و اشعار عرب استعمال شده است. مانند: فراء، کلبی، ثعلب، مبرد، ابوعبیده، أخفش، زجاج، جوهری، زمخشری، تفتازانی، قوشجی و…


۲– سی و پنج نفر از علمای اهل سنت تصریح دارند که لفظ «مولی» به معنای {{متن عربی|المتصرّف في الأمر}}، {{متن عربی|وَلِيُّ الْأَمْر}}، {{متن عربی|مَلِيك‏}} و {{متن عربی|رئيس‏}} استعمال شده است. مانند: مبرد، زمخشری، نسفی، سیوطی، ابن اثیر، ابن کثیر، ثعلبی، ابن الجوزی و…
۲– سی و پنج نفر از علمای اهل سنت تصریح دارند که لفظ {{متن عربی|مَوْلَى‏}}به معنای {{متن عربی|المتصرّف في الأمر}}، {{متن عربی|وَلِيُّ الْأَمْر}}، {{متن عربی|مَلِيك‏}} و {{متن عربی|رئيس‏}} استعمال شده است. مانند: مبرد، زمخشری، نسفی، سیوطی، ابن اثیر، ابن کثیر، ثعلبی، ابن الجوزی و…


۳ـ یکی از دلایل قاطع بر این استعمال، همین حدیث غدیر است که در برخی نقلها به جای{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}آمده است {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ}}یا{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ‏}}<ref>المعجم الكبير، ج۵، ص۱۸۶.</ref>  
۳ـ یکی از دلایل قاطع بر این استعمال، همین حدیث غدیر است که در برخی نقلها به جای{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}آمده است {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ}}یا{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ‏}}<ref>المعجم الكبير، ج۵، ص۱۸۶.</ref>  
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
چرا که با توجه به قاعده پذیرفه شده {{متن عربی|الحديث يفسّر بعضه بعضاً}}<ref>فتح البارى، ج۷، ص۱۱۱.</ref> (حدیثها همدیگر را تفسیر می‌کنند) معلوم می‌شود که {{متن عربی|مَوْلَى‏}} به معنی همان {{متن عربی|أولى بالنفس‏}}می‌باشد.
چرا که با توجه به قاعده پذیرفه شده {{متن عربی|الحديث يفسّر بعضه بعضاً}}<ref>فتح البارى، ج۷، ص۱۱۱.</ref> (حدیثها همدیگر را تفسیر می‌کنند) معلوم می‌شود که {{متن عربی|مَوْلَى‏}} به معنی همان {{متن عربی|أولى بالنفس‏}}می‌باشد.


۴ـ در صحیح بخاری کلامی وجود دارد که نشان می‌دهد «مولی» به معنای {{متن عربی|مَلِيك‏}}استعمال می‌شود که این استعمال هم برای اثبات امامت کافی است چرا که ملیک به معنای پادشاه است.
۴ـ در صحیح بخاری کلامی وجود دارد که نشان می‌دهد{{متن عربی|مَوْلَى‏}} به معنای {{متن عربی|مَلِيك‏}}استعمال می‌شود که این استعمال هم برای اثبات امامت کافی است چرا که ملیک به معنای پادشاه است.


الف) قال البخاری فی کتاب التفسیر، باب: {{متن عربی|ولكل جعلنا موالي مما ترك الوالدان… و قال معمر: موالي: اولياء ورثة عاقد أيمانكم، هو مولي اليمين وهو الحليف. والمولي أيضاً: ابن العم. والمولي: المنعم المعتق والمولي: المعتق. والمولي: المليك. والمولي: مولي في الدين}}<ref>صحيح بخارى بشرح ابن حجر، ج۸، ص۱۹۹</ref>
الف) قال البخاری فی کتاب التفسیر، باب: {{متن عربی|ولكل جعلنا موالي مما ترك الوالدان… و قال معمر: موالي: اولياء ورثة عاقد أيمانكم، هو مولي اليمين وهو الحليف. والمولي أيضاً: ابن العم. والمولي: المنعم المعتق والمولي: المعتق. والمولي: المليك. والمولي: مولي في الدين}}<ref>صحيح بخارى بشرح ابن حجر، ج۸، ص۱۹۹</ref>


=== پاسخ شبهه دوم ===
=== پاسخ شبهه دوم ===
اشکال دیگری که به دلالت این حدیث شده این است که اگر «مولی» به معنای «اولی» باشد باید بتوانیم به جای «أولی منک» بگوییم «مولی منک»، در حالی که این استعمال غلط است.
اشکال دیگری که به دلالت این حدیث شده این است که اگر {{متن عربی|مَوْلَى‏}} به معنای {{متن عربی| أولى‏}} باشد باید بتوانیم به جای {{متن عربی|َ أَوْلَى مِنْك‏‏}} بگوییم {{متن عربی|مَوْلَى منک‏}} در حالی که این استعمال غلط است.


جواب این سؤال با اندک تأملی روشن می‌شود، حتی افرادی که مقدمات ادبیات عرب می‌خوانند می‌توانند به این سؤال پاسخ دهند. این اشکال نشان دهنده اوج تعصب است زیرا افرادی که نمی‌خواهند زیر بار دلالت این حدیث بروند ناچارند هر اشکالی که به ذهنشان می‌رسد بگیرند تا خود را نجات دهند. {{متن عربی|الغريق يتشبث بكل حشيش}}
جواب این سؤال با اندک تأملی روشن می‌شود، حتی افرادی که مقدمات ادبیات عرب می‌خوانند می‌توانند به این سؤال پاسخ دهند. این اشکال نشان دهنده اوج تعصب است زیرا افرادی که نمی‌خواهند زیر بار دلالت این حدیث بروند ناچارند هر اشکالی که به ذهنشان می‌رسد بگیرند تا خود را نجات دهند. {{متن عربی|الغريق يتشبث بكل حشيش}}


شارح مقاصد وشارح تجرید که از علمال اهل سنت هستند جواب این شبهه را اینگونه داده‌اند که «مولی» اسم است به معنای اولی نه اینکه مانند «اولی» وصف باشد تا اینکه اعتراض می‌شود «مولی» جزو صیغه اسم تفضیل نیست.
شارح مقاصد وشارح تجرید که از علمال اهل سنت هستند جواب این شبهه را اینگونه داده‌اند که {{متن عربی|مَوْلَى‏}} اسم است به معنای اولی نه اینکه مانند {{متن عربی| أولى‏}}وصف باشد تا اینکه اعتراض می‌شودر جزو صیغه اسم تفضیل نیست.


ثانیاً، اصل این اشکال مغالطه ای بیش نیست چرا که همه جا نمی‌توان الفاظ مترادف و هم‌معنی را به جای هم به کار برد؛ مثلاً در همین حدیث، بعضی از اهل سنت ادّعا می‌کنند که {{متن عربی|ألستُ اولي بالمؤمنين}} یعنی {{متن عربی|ألست أحبّ إلي المؤمنين}} و حال آنکه «أولی» بوسیله «باء» متعدی شده اما «أحب» بوسیله «إلی» واین نشان می‌دهد که به جای «أولی» نمی‌توان «أحب» گذاشت پس ادعایی که کرده‌اند باطل است. یا مثلاً با اینکه «صَلّی» در بعضی موارد به معنای «دَعا» می‌باشد نمی‌توان به جای {{متن عربی|صَلّي عليه}} گفت {{متن عربی|دعا عليه}} چرا که معنی برعکس می‌شود چون «دَعا علیه» یعنی بر ضرر او دعا کرد و مثلاً فرق میان «حتّی» و «إلی» ـ ضمیر متصل و منفصل ـ و…
ثانیاً، اصل این اشکال مغالطه ای بیش نیست چرا که همه جا نمی‌توان الفاظ مترادف و هم‌معنی را به جای هم به کار برد؛ مثلاً در همین حدیث، بعضی از اهل سنت ادّعا می‌کنند که {{متن عربی|ألستُ اولي بالمؤمنين}} یعنی {{متن عربی|ألست أحبّ إلي المؤمنين}} و حال آنکه {{متن عربی| أولى‏}} بوسیله «باء» متعدی شده اما «أحب» بوسیله «إلی» واین نشان می‌دهد که به جای{{متن عربی| أولى‏}}نمی‌توان «أحب» گذاشت پس ادعایی که کرده‌اند باطل است. یا مثلاً با اینکه «صَلّی» در بعضی موارد به معنای «دَعا» می‌باشد نمی‌توان به جای {{متن عربی|صَلّي عليه}} گفت {{متن عربی|دعا عليه}} چرا که معنی برعکس می‌شود چون{{متن عربی|دعا عليه}} یعنی بر ضرر او دعا کرد و مثلاً فرق میان «حتّی» و «إلی» ـ ضمیر متصل و منفصل ـ و…


حال که ثابت شد استعمال لفظ «مولی» در «أولی به تصرف» شیوع دارد به حدیث غدیر می‌پردازیم تا با استفاده از قرائن قطعی معنای آن کاملاً روشن شود.
حال که ثابت شد استعمال لفظ «مولی» در «أولی به تصرف» شیوع دارد به حدیث غدیر می‌پردازیم تا با استفاده از قرائن قطعی معنای آن کاملاً روشن شود.
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:


== قرائن حدیث غدیر ==
== قرائن حدیث غدیر ==
قرائنی که نشان می‌دهد منظور از «مولی» همان «ولی امر» است به دو دسته تقسیم می‌شوند: ۱ـ قرائن حالی ۲ـ قرائن لفظی
قرائنی که نشان می‌دهد منظور از «مولی» همان «ولی امر» است به دو دسته تقسیم می‌شوند:  
۱ـ قرائن حالی
۲ـ قرائن لفظی


=== قرائن حالی ===
=== قرائن حالی ===