پرش به محتوا

نقش بانوان راوی حدیث غدیر در گسترش معارف اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح ارقام، اصلاح نویسه
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه)
خط ۱۳: خط ۱۳:


== حدیث غدیر و طرق آن در منابع شیعه و اهل‌سنت ==
== حدیث غدیر و طرق آن در منابع شیعه و اهل‌سنت ==
واقعه غدیر مانند نقطه عطف تاریخ اسلام، اساس و شالوده تفکر شیعی را تثیت کرد و موجب افتراق مکتب داعیه‌دار امامت منصوص، از جریان انتخابی رهبری امت اسلام شد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در حدیث غدیر که نشان‌دهنده ابلاغ کلام وحی و اکمال رسالت نبوی است،<ref>مائده: 67.</ref> با براهین قاطع، جانشینی پس از خود را به امت اسلامی یادآوری کردند، ایشان از عناصر مؤثر در تثبیت کلام، نظیر عنصر زمان، مکان و تکرار بهره گرفتند؛ چنان‌چه پیوند غدیر با آیه اکمال در بیان صحابه مشهود است: «کنّا نقرأ علی عهد رسول‌الله، ﴿یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ﴾إنّ علیّ مولی المؤمنین﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ﴾».<ref>آلوسی، روح‌المعانی، ج6، ص193؛ سیوطی، درالمنثور، ج3، ص117.</ref>
واقعه غدیر مانند نقطه عطف تاریخ اسلام، اساس و شالوده تفکر شیعی را تثیت کرد و موجب افتراق مکتب داعیه‌دار امامت منصوص، از جریان انتخابی رهبری امت اسلام شد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در حدیث غدیر که نشان‌دهنده ابلاغ کلام وحی و اکمال رسالت نبوی است،<ref>مائده/ ۶۷.</ref> با براهین قاطع، جانشینی پس از خود را به امت اسلامی یادآوری کردند، ایشان از عناصر مؤثر در تثبیت کلام، نظیر عنصر زمان، مکان و تکرار بهره گرفتند؛ چنان‌چه پیوند غدیر با آیه اکمال در بیان صحابه مشهود است: «کنّا نقرأ علی عهد رسول‌الله، ﴿یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ﴾إنّ علیّ مولی المؤمنین﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ﴾».<ref>روح‌المعانی، ج۶، ص۱۹۳؛ درالمنثور، ج۳، ص۱۱۷.</ref>


اراده خداوند بر این قرار گرفته است که واقعه تاریخی غدیر، در تمام قرون و اعصار به‌صورت یک تاریخ زنده که قلوب و دل‌ها به‌سوی آن جذب می‌شوند، باقی بماند. نویسندگان اسلامی و گویندگان مذهبی، در هر عصر و زمانی در کتاب‌های تفسیر و تاریخ و حدیث و کلام و در مجالس وعظ و خطابه پیرامون آن سخن بگویند. نه‌تنها خطبا و گویندگان، بلکه «شعرا»، از این واقعه الهام گرفته و عالی‌ترین اشعار را به‌صورت‌های گوناگون و به زبان‌های مختلف از خود به یادگار بگذارند.<ref>علاّمه امینی بخش مهمّی از اشعار غدیریّه را قرن به قرن در تاریخ اسلام با شرح حالات این سرایندگان در مجلّدات یازدگانه الغدیر از منابع معروف اسلامی آورده است.</ref> کمتر واقعه تاریخی در جهان، هم‌چون رویداد «غدیر»، مورد توجه طبقات مختلف، از محدّث و مفسّر و متکلّم و فیلسوف و خطیب و شاعر، و مورّخ و سیره‌نویس شیعه و اهل‌تسنن واقع شده است.
اراده خداوند بر این قرار گرفته است که واقعه تاریخی غدیر، در تمام قرون و اعصار به‌صورت یک تاریخ زنده که قلوب و دل‌ها به‌سوی آن جذب می‌شوند، باقی بماند. نویسندگان اسلامی و گویندگان مذهبی، در هر عصر و زمانی در کتاب‌های تفسیر و تاریخ و حدیث و کلام و در مجالس وعظ و خطابه پیرامون آن سخن بگویند. نه‌تنها خطبا و گویندگان، بلکه «شعرا»، از این واقعه الهام گرفته و عالی‌ترین اشعار را به‌صورت‌های گوناگون و به زبان‌های مختلف از خود به یادگار بگذارند.<ref>علاّمه امینی بخش مهمّی از اشعار غدیریّه را قرن به قرن در تاریخ اسلام با شرح حالات این سرایندگان در مجلّدات یازدگانه الغدیر از منابع معروف اسلامی آورده است.</ref> کمتر واقعه تاریخی در جهان، هم‌چون رویداد «غدیر»، مورد توجه طبقات مختلف، از محدّث و مفسّر و متکلّم و فیلسوف و خطیب و شاعر، و مورّخ و سیره‌نویس شیعه و اهل‌تسنن واقع شده است.
خط ۱۹: خط ۱۹:
طرق روایت غدیر در قرون آغازین اسلام بسیار فراوان بوده است. گاهی علما کتاب‌های قطور و چندجلدی فقط خاص آن تألیف می‌کرده‌اند.
طرق روایت غدیر در قرون آغازین اسلام بسیار فراوان بوده است. گاهی علما کتاب‌های قطور و چندجلدی فقط خاص آن تألیف می‌کرده‌اند.


ابن‌حجر می‌گوید: «روایت غدیر را ابن‌جریر طبری با طرق مختلف در کتاب ذکر و ابن‌عقده طرق آن را تصحیح کرده است. هم‌چنین از بیش از هفتاد صحابی یا بیشتر نقل شده است».<ref>«جمعه ابن‌جریر الطبری فی مؤلف فیه أضعاف من ذکر وصححه واعتنی بجمع طرقه ابوالعباس‌بن عقدة فأخرجه من حدیث سبعین صحابیاً أو أکثر». (ابن‌حجر، تهذیب‌التهذیب، ج7، ص297).</ref>
ابن‌حجر می‌گوید: «روایت غدیر را ابن‌جریر طبری با طرق مختلف در کتاب ذکر و ابن‌عقده طرق آن را تصحیح کرده است. هم‌چنین از بیش از هفتاد صحابی یا بیشتر نقل شده است».<ref>«جمعه ابن‌جریر الطبری فی مؤلف فیه أضعاف من ذکر وصححه واعتنی بجمع طرقه ابوالعباس‌بن عقدة فأخرجه من حدیث سبعین صحابیاً أو أکثر». (تهذیب‌التهذیب، ج۷، ص۲۹۷).</ref>


ابن‌کثیر دمشقی سلفی هم در مورد این کتاب طبری می‌گوید: «کتابی را از ابن‌جریر طبری دیدم که احادیث غدیر را در ۲ جلد قطور و ضخیم آورده است و کتابی که در آن طرق حدیث طیر را آورده بود».<ref>«وقد رأیت له کتاباً جمع فیه أحادیث غدیر خم فی مجلدین ضخمین و کتاباً جمع فیه طریق حدیث الطیر.» (ابن‌کثیر، البدایة والنهایة، ج11، ص147).</ref>
ابن‌کثیر دمشقی سلفی هم در مورد این کتاب طبری می‌گوید: «کتابی را از ابن‌جریر طبری دیدم که احادیث غدیر را در ۲ جلد قطور و ضخیم آورده است و کتابی که در آن طرق حدیث طیر را آورده بود».<ref>«وقد رأیت له کتاباً جمع فیه أحادیث غدیر خم فی مجلدین ضخمین و کتاباً جمع فیه طریق حدیث الطیر.» (ابن‌کثیر، البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۱۴۷).</ref>


ابن‌حجر هیثمی می‌گوید: «این حدیث را سی نفر از صحابه نقل کرده‌اند، بیشتر طرق آن صحیح یا حسن است».<ref>عسقلانی، الصواعق‌المحرقة علی أهل‌الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص355.</ref> ذهبی می‌گوید: «من طریق حدیث غدیر را که در کتاب ابن‌جریر طبری آمده را دیدم، پس وحشت‌زده و شگفت‌زده شدم که این همه طریق برای حدیث غدیر است».<ref>ذهبی، تذکرةالحفاظ، ج2، ص713.</ref> در کتاب دیگرش می‌گوید: «ابن‌جریر طبری طرق حدیث غدیر خم را در ۴ جلد جمع کرده است، بعضی از این‌ها را دیدم و مبهوت ماندم. این همه روایات متعدد دیدم و قطع پیدا کردم که این حدیث غدیر اتفاق افتاده است».<ref>همان، سیر أعلام‌النبلاء، ج14، ص277.</ref>
ابن‌حجر هیثمی می‌گوید: «این حدیث را سی نفر از صحابه نقل کرده‌اند، بیشتر طرق آن صحیح یا حسن است».<ref>عسقلانی، الصواعق‌المحرقة علی أهل‌الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص355.</ref> ذهبی می‌گوید: «من طریق حدیث غدیر را که در کتاب ابن‌جریر طبری آمده را دیدم، پس وحشت‌زده و شگفت‌زده شدم که این همه طریق برای حدیث غدیر است».<ref>ذهبی، تذکرةالحفاظ، ج2، ص713.</ref> در کتاب دیگرش می‌گوید: «ابن‌جریر طبری طرق حدیث غدیر خم را در ۴ جلد جمع کرده است، بعضی از این‌ها را دیدم و مبهوت ماندم. این همه روایات متعدد دیدم و قطع پیدا کردم که این حدیث غدیر اتفاق افتاده است».<ref>همان، سیر أعلام‌النبلاء، ج۱۴، ص۲۷۷.</ref>


ابن‌عقده کوفی، در کتاب الولایة فی طرق حدیث‌الغدیر، این حدیث را از صدوپنج تن نقل کرده است. ابن‌حجر درباره حدیث غدیر می‌گوید: «این حدیث را ابن‌عقده تصحیح کرده و به‌جمع طرق آن اعتنا کرده است، و آن را از طریق هفتاد صحابی یا بیشتر نقل کرده است».<ref>عسقلانی، تهذیب‌التهذیب، ج۷، ص۳۳۷.</ref>
ابن‌عقده کوفی، در کتاب الولایة فی طرق حدیث‌الغدیر، این حدیث را از صدوپنج تن نقل کرده است. ابن‌حجر درباره حدیث غدیر می‌گوید: «این حدیث را ابن‌عقده تصحیح کرده و به‌جمع طرق آن اعتنا کرده است، و آن را از طریق هفتاد صحابی یا بیشتر نقل کرده است».<ref>عسقلانی، تهذیب‌التهذیب، ج۷، ص۳۳۷.</ref>
خط ۳۶: خط ۳۶:
حضرت زهرا (سلام الله علیها) را باید از شاخص‌ترین راویان حدیث غدیر، دانست که حدیث غدیر را بیان و به آن احتجاج داشته‌اند. حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در دفاع از امیرالمؤمنین (علیه السلام) موضوع خطبه غدیر وحدیث غدیر را برای مهاجرین و انصار مطرح می‌کند و شجاعانه اعتراض خود را نسبت به بی‌تفاوتی صحابه‌ای که در منطقه غدیر و جحفه شاهد نصب امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای ولایت و امامت بودند، اعلام می‌دارد:
حضرت زهرا (سلام الله علیها) را باید از شاخص‌ترین راویان حدیث غدیر، دانست که حدیث غدیر را بیان و به آن احتجاج داشته‌اند. حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در دفاع از امیرالمؤمنین (علیه السلام) موضوع خطبه غدیر وحدیث غدیر را برای مهاجرین و انصار مطرح می‌کند و شجاعانه اعتراض خود را نسبت به بی‌تفاوتی صحابه‌ای که در منطقه غدیر و جحفه شاهد نصب امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای ولایت و امامت بودند، اعلام می‌دارد:


در تمام عمر خود هیچ‌قومی را نمی‌شناسم که بی‌وفاتر و بی‌عاطفه‌تر از شماها باشند، جنازه رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را نزد ما گذاشته و سرگرم کار خود و به‌دست‌آوردن خلافت شدید، نه‌مشورتی با ما نمودید و نه‌کمترین حقّی برای ما قائل شدید، گویا شما هیچ‌اطّلاعی از فرمایش پیامبر در روز غدیر خم نداشتید، به خدا سوگند در همان روز آن‌چنان امر ولایت را محکم ساخت که جای هرطمع و امیدی برای شما باقی نگذاشت، ولی شما آن را رعایت نکرده و هر رابطه‌ای را با پیامبرتان قطع نمودید، البتّه خداوند متعال میان ما و شما حاکم خواهد فرمود.<ref>طبرسی، الاحتجاج علی اهل‌اللجاج، ج1، ص80.</ref> هم‌چنین حضرت با تذکر این‌نکته که پیامبر پس از غدیرخم، هیچ‌عذر و حجتی برای کسی باقی نگذاشت، پیمان‌شکنان غدیر را توبیخ می‌کند.<ref>ابن‌بابویه، خصال، ج1، ص173.</ref>
در تمام عمر خود هیچ‌قومی را نمی‌شناسم که بی‌وفاتر و بی‌عاطفه‌تر از شماها باشند، جنازه رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را نزد ما گذاشته و سرگرم کار خود و به‌دست‌آوردن خلافت شدید، نه‌مشورتی با ما نمودید و نه‌کمترین حقّی برای ما قائل شدید، گویا شما هیچ‌اطّلاعی از فرمایش پیامبر در روز غدیر خم نداشتید، به خدا سوگند در همان روز آن‌چنان امر ولایت را محکم ساخت که جای هرطمع و امیدی برای شما باقی نگذاشت، ولی شما آن را رعایت نکرده و هر رابطه‌ای را با پیامبرتان قطع نمودید، البتّه خداوند متعال میان ما و شما حاکم خواهد فرمود.<ref>الاحتجاج علی اهل‌اللجاج، ج۱، ص۸۰.</ref> هم‌چنین حضرت با تذکر این‌نکته که پیامبر پس از غدیرخم، هیچ‌عذر و حجتی برای کسی باقی نگذاشت، پیمان‌شکنان غدیر را توبیخ می‌کند.<ref>خصال، ج۱، ص۱۷۳.</ref>


شمس‌الدین ابن‌جزری در کتاب مناقب‌الأسد نیز بیان توبیخی حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) و محاجه حضرت با انصار و مهاجرین را بیان کرده است: «أنسیتم قول رسول‌الله یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلیّ مولاه»؛ (آیا قول رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) در غدیرخم را فراموش کردید که فرمود: هرکسی من بر او ولایت دارم، علی هم بر او ولایت دارد).<ref>مناقب الأسد الغالب مُمزق الکتائب، ومُظهر العجائب لیث‌بن غالب، أمیرالمؤمنین ابی‌الحسن علی‌بن ابی‌طالب رضی‌الله عنه، المؤلف: ابن‌الجزری شمس‌الدین محمد (م 833ق)، تحقیق: طارق‌الطنطاوی، الناشر: مکتبة القرآن، مصر - القاهرة، ج1، ص5.</ref>
شمس‌الدین ابن‌جزری در کتاب مناقب‌الأسد نیز بیان توبیخی حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) و محاجه حضرت با انصار و مهاجرین را بیان کرده است: «أنسیتم قول رسول‌الله یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلیّ مولاه»؛ (آیا قول رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) در غدیرخم را فراموش کردید که فرمود: هرکسی من بر او ولایت دارم، علی هم بر او ولایت دارد).<ref>مناقب الأسد الغالب، ج۱، ص۵.</ref>


افزون بر احتجاجات بزرگ بانوی اسلام، نقل حدیث غدیر از طریق ایشان حائز اهمیت است. ابن‌عقده در کتاب الولایة خود طریق حضرت را بیان<ref>احمدبن محمد، الولایة، تصحیح حرزالدین عبدالرزاق محمد، ص242-243.</ref> و سیدبن‌طاووس نیز به آن اشاره می‌کند: «بدان‌که نص نبی (صلی الله علیه واله وسلم) بر ولایت حضرت امیر (علیه السلام) در غدیر، نیازی به‌کشف و بیان ندارد و ما بعضی از طریق آن را برای تذکر بیان می‌کنیم. از جمله کتاب الولایة ابوالعباس احمدبن سعیدبن عقده حافظ است و من نسخه‌ای از این کتاب را که مربوط به سال ۳۳۰ق است و خط شیخ‌طوسی و جماعتی از شیوخ اسلام را دارد، دیده‌ام. در آن کتاب ۱۰۵ طریق برای حدیث غدیر ذکر شده است».<ref>سیدبن طاووس، الاقبال بالاعمال‌الحسنة، ج2، ص240.</ref>
افزون بر احتجاجات بزرگ بانوی اسلام، نقل حدیث غدیر از طریق ایشان حائز اهمیت است. ابن‌عقده در کتاب الولایة خود طریق حضرت را بیان<ref>الولایة، تصحیح حرزالدین عبدالرزاق محمد، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref> و سیدبن‌طاووس نیز به آن اشاره می‌کند: «بدان‌که نص نبی (صلی الله علیه واله وسلم) بر ولایت حضرت امیر (علیه السلام) در غدیر، نیازی به‌کشف و بیان ندارد و ما بعضی از طریق آن را برای تذکر بیان می‌کنیم. از جمله کتاب الولایة ابوالعباس احمدبن سعیدبن عقده حافظ است و من نسخه‌ای از این کتاب را که مربوط به سال ۳۳۰ق است و خط شیخ‌طوسی و جماعتی از شیوخ اسلام را دارد، دیده‌ام. در آن کتاب ۱۰۵ طریق برای حدیث غدیر ذکر شده است».<ref>الاقبال بالاعمال‌الحسنة، ج۲، ص۲۴۰.</ref>


براساس نقل جزری، سلسله یکی از اسناد حدیث غدیر از فواطم نقل شده است. حدیثی که سلسله سند آن از حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) آغاز می‌شود و به حضرت زهرا (سلام الله علیها) منتهی می‌گردد.
براساس نقل جزری، سلسله یکی از اسناد حدیث غدیر از فواطم نقل شده است. حدیثی که سلسله سند آن از حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) آغاز می‌شود و به حضرت زهرا (سلام الله علیها) منتهی می‌گردد.
خط ۴۶: خط ۴۶:
در روایت آمده است:
در روایت آمده است:


«حدثتنا فاطمة بنت علیّ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) حدثتنی فاطمة و زینب و أمّ‌کلثوم بنات موسی‌بن جعفر، قلن: حدثتنا فاطمة بنت جعفربن محمدالصادق، قالت: حدثتنی فاطمة بنت محمدبن علیّ، حدثتنی فاطمة بنت علی حدثتنی فاطمة و سکینة ابنتا الحسین‌بن علیّ، عن أم‌کلثوم بنت فاطمة بنت النبی(ص) قالت: «أنسیتم قول رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) یوم غدیرخم: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه!؟» و قوله (صلی الله علیه واله وسلم): «أنت منی بمنزلة هارون من موسی»؛<ref>الجزری، اسنی‌المطالب، ص4؛ ر.ک. امینی، الغدیر، ج1، ص197.</ref> (فاطمه، دختر امام علیّ‌بن موسی الرّضا (علیه السلام) از عمّه‌هایش فاطمه، زینب و امّ‌کلثوم (علیهم السلام)، دختران امام موسی‌بن جعفر (علیه السلام) نقل می‌کند که آنان فرمودند: فاطمه دختر امام صادق (علیه السلام) از عمّه‌اش فاطمه، دختر امام محمدباقر (علیه السلام) و او از عمّه‌اش فاطمه دختر امام زین‌العابدین (علیه السلام) نقل می‌کند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین (علیه السلام) از عمّه‌شان امّ‌کلثوم دختر حضرت علی (علیه السلام) نقل می‌کند که مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر مکرّم رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) خطاب به‌مردم فرمود: آیا کلام رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را فراموش کردید که در روز غدیرخم فرمود: «هرکس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست»؟ و کلام دیگر رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی است!).
«حدثتنا فاطمة بنت علیّ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) حدثتنی فاطمة و زینب و أمّ‌کلثوم بنات موسی‌بن جعفر، قلن: حدثتنا فاطمة بنت جعفربن محمدالصادق، قالت: حدثتنی فاطمة بنت محمدبن علیّ، حدثتنی فاطمة بنت علی حدثتنی فاطمة و سکینة ابنتا الحسین‌بن علیّ، عن أم‌کلثوم بنت فاطمة بنت النبی(ص) قالت: «أنسیتم قول رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) یوم غدیرخم: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه!؟» و قوله (صلی الله علیه واله وسلم): «أنت منی بمنزلة هارون من موسی»؛<ref> اسنی‌المطالب، ص۴؛ ر.ک. امینی، الغدیر، ج۱، ص۱۹۷.</ref> (فاطمه، دختر امام علیّ‌بن موسی الرّضا (علیه السلام) از عمّه‌هایش فاطمه، زینب و امّ‌کلثوم (علیهم السلام)، دختران امام موسی‌بن جعفر (علیه السلام) نقل می‌کند که آنان فرمودند: فاطمه دختر امام صادق (علیه السلام) از عمّه‌اش فاطمه، دختر امام محمدباقر (علیه السلام) و او از عمّه‌اش فاطمه دختر امام زین‌العابدین (علیه السلام) نقل می‌کند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین (علیه السلام) از عمّه‌شان امّ‌کلثوم دختر حضرت علی (علیه السلام) نقل می‌کند که مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر مکرّم رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) خطاب به‌مردم فرمود: آیا کلام رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را فراموش کردید که در روز غدیرخم فرمود: «هرکس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست»؟ و کلام دیگر رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی است!).


دقت در سند این حدیث که از جمله روایات «فاطمیات» است، بیان‌گر اهتمام بانوان خاندان رسالت به‌نقل حدیث و گسترش معارف اسلامی است. در منابع شیعی حدیث فواطم، به‌بیان ولایت حضرت امیر (علیه السلام) به‌نحو کلی و بدون تصریح به حدیث غدیر و نیز منزلت شیعیان حضرت امیر (علیه السلام) و فوز و رستگاری آنان پرداخته شده است.<ref>حَدَّثَنَا مُحَمَّدبن عَلِی‌بن الْحُسَینِ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدبن زِیادبن جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنِی ابوالْقَاسِمِ جَعْفَربن مُحَمَّدٍ الْعَلَوِی الْعُرَیضِی قَالَ: قَالَ ابوعَبْدِ‌الله أَحْمَدبن مُحَمَّدبن خَلِیلٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی عَلِی‌بن مُحَمَّدبن جَعْفَرٍ الْأَهْوَازِی قَالَ: حَدَّثَنِی بَکْربن أَحْنَفَ، قَالَ: حَدَّثَتْنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ عَلِی‌بن مُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ وَزَینَبُ وَأُمُّ کُلْثُومٍ بَنَاتُ مُوسَی‌بن جَعْفَر (علیه السلام) قُلْنَ: حَدَّثَتْنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ جَعْفَربن مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدبن عَلِی (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ بِنْتُ عَلِی‌بن الْحُسَینِ (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ و سُکَینَةُ ابْنَتَا الْحُسَینِ‌بن عَلِی‏(علیه السلام) عَنْ أُمِّ کُلْثُومٍ بِنْتِ عَلِی (علیه السلام) عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) قَالَتْ: سَمِعْتُ رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) یقُولُ: لَمَّا أُسْرِی بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَإِذَا أَنَا بِقَصْرٍ مِنْ دُرَّةٍ بَیضَاءَ مُجَوَّفَةٍ و عَلَیهَا بَابٌ مُکَلَّلٌ بِالدُّرِّ و الْیاقُوتِ وَعَلَی الْبَابِ سِتْرٌ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا مَکْتُوبٌ عَلَی الْبَابِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رسول‌الله عَلِی وَلِیّ الْقَوْمِ وَإِذَا مَکْتُوبٌ عَلَی السِّتْرِ بَخْ بَخْ مِنْ مِثْلِ شِیعَة…، مجلسی، بحارالأنوار، ج65، ص77.</ref>
دقت در سند این حدیث که از جمله روایات «فاطمیات» است، بیان‌گر اهتمام بانوان خاندان رسالت به‌نقل حدیث و گسترش معارف اسلامی است. در منابع شیعی حدیث فواطم، به‌بیان ولایت حضرت امیر (علیه السلام) به‌نحو کلی و بدون تصریح به حدیث غدیر و نیز منزلت شیعیان حضرت امیر (علیه السلام) و فوز و رستگاری آنان پرداخته شده است.<ref>حَدَّثَنَا مُحَمَّدبن عَلِی‌بن الْحُسَینِ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدبن زِیادبن جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنِی ابوالْقَاسِمِ جَعْفَربن مُحَمَّدٍ الْعَلَوِی الْعُرَیضِی قَالَ: قَالَ ابوعَبْدِ‌الله أَحْمَدبن مُحَمَّدبن خَلِیلٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی عَلِی‌بن مُحَمَّدبن جَعْفَرٍ الْأَهْوَازِی قَالَ: حَدَّثَنِی بَکْربن أَحْنَفَ، قَالَ: حَدَّثَتْنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ عَلِی‌بن مُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ وَزَینَبُ وَأُمُّ کُلْثُومٍ بَنَاتُ مُوسَی‌بن جَعْفَر (علیه السلام) قُلْنَ: حَدَّثَتْنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ جَعْفَربن مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدبن عَلِی (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ بِنْتُ عَلِی‌بن الْحُسَینِ (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ و سُکَینَةُ ابْنَتَا الْحُسَینِ‌بن عَلِی‏(علیه السلام) عَنْ أُمِّ کُلْثُومٍ بِنْتِ عَلِی (علیه السلام) عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) قَالَتْ: سَمِعْتُ رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) یقُولُ: لَمَّا أُسْرِی بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَإِذَا أَنَا بِقَصْرٍ مِنْ دُرَّةٍ بَیضَاءَ مُجَوَّفَةٍ و عَلَیهَا بَابٌ مُکَلَّلٌ بِالدُّرِّ و الْیاقُوتِ وَعَلَی الْبَابِ سِتْرٌ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا مَکْتُوبٌ عَلَی الْبَابِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رسول‌الله عَلِی وَلِیّ الْقَوْمِ وَإِذَا مَکْتُوبٌ عَلَی السِّتْرِ بَخْ بَخْ مِنْ مِثْلِ شِیعَة…، بحارالأنوار، ج۶۵، ص۷۷.</ref>


۲. اسماء بنت عمیس
۲. اسماء بنت عمیس


اسماء دختر عمیس‌بن معدبن حارث، از جماعت خثعم، مادرش هند دختر عوف‌بن زهیربن کنانه است.<ref>ابن‌سعد، طبقات‌الکبری، ج۸، ص۲۹۲.</ref> اسماء خواهر میمونه (ام‌المؤمنین)، ام‌الفضل، لبابه همسر عباس عموی پیامبر و سلمی همسر حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) بوده است. از امام محمدباقر (علیه السلام) نقل است که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «رحمت خداوند شامل حال هفت خواهر بهشتی گردد. آن‌گاه آنان را چنین نام برد، اسماء همسر جعفربن ابی‌طالب (جعفرطیار (علیه السلام)) بود».<ref>صدوق، الخصال، ج2، 363، ح55. ؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج22، ص195، باب2.</ref>
اسماء دختر عمیس‌بن معدبن حارث، از جماعت خثعم، مادرش هند دختر عوف‌بن زهیربن کنانه است.<ref>ابن‌سعد، طبقات‌الکبری، ج۸، ص۲۹۲.</ref> اسماء خواهر میمونه (ام‌المؤمنین)، ام‌الفضل، لبابه همسر عباس عموی پیامبر و سلمی همسر حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) بوده است. از امام محمدباقر (علیه السلام) نقل است که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «رحمت خداوند شامل حال هفت خواهر بهشتی گردد. آن‌گاه آنان را چنین نام برد، اسماء همسر جعفربن ابی‌طالب (جعفرطیار (علیه السلام)) بود».<ref>الخصال، ج۲، ۳۶۳، ح۵۵. ؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۱۹۵، باب2.</ref>


اسماء دختر عمیس ابتدا با جعفربن ابی‌طالب ازدواج کرد. اسماء در مکه و پیش از آن‌که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) به خانه ارقم درآید، مسلمان شد و همراه همسرش جعفربن ابی‌طالب به حبشه هجرت کرد. همه فرزندان آنها در حبشه به‌دنیا آمدند. در ماه جمادی‌الاول به سال ۸ق، جعفربن ابی‌طالب در جنگ موته به شهادت رسید. اسماء پس از جعفربن ابی‌طالب با ابوبکر ازدواج کرد و محمدبن ابی‌بکر حاصل این ازدواج است. ابن‌سعد در طبقات، درباره ازدواج اسماء دختر عمیس با ابوبکر و رفتنشان به حجةالوداع و وصیت ابوبکر به این‌که پس از مرگ اسماء او را بشوید، هجده حدیث به‌طرق مختلف نقل کرده است.<ref>ابن‌سعد، طبقات‌الکبری، ج۸، ص۲۹۳.</ref> پس از مرگ ابوبکر، حضرت علی (علیه السلام)، اسماء را به همسری گرفت.<ref>کلبی، نسب معدو الیمن‌الکبیر، ج۴، ص۳۰۰.</ref> اسماء حدود سال ۴۰ دنیا را وداع کرد.<ref>زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۲۸۰.</ref>
اسماء دختر عمیس ابتدا با جعفربن ابی‌طالب ازدواج کرد. اسماء در مکه و پیش از آن‌که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) به خانه ارقم درآید، مسلمان شد و همراه همسرش جعفربن ابی‌طالب به حبشه هجرت کرد. همه فرزندان آنها در حبشه به‌دنیا آمدند. در ماه جمادی‌الاول به سال ۸ق، جعفربن ابی‌طالب در جنگ موته به شهادت رسید. اسماء پس از جعفربن ابی‌طالب با ابوبکر ازدواج کرد و محمدبن ابی‌بکر حاصل این ازدواج است. ابن‌سعد در طبقات، درباره ازدواج اسماء دختر عمیس با ابوبکر و رفتنشان به حجةالوداع و وصیت ابوبکر به این‌که پس از مرگ اسماء او را بشوید، هجده حدیث به‌طرق مختلف نقل کرده است.<ref>ابن‌سعد، طبقات‌الکبری، ج۸، ص۲۹۳.</ref> پس از مرگ ابوبکر، حضرت علی (علیه السلام)، اسماء را به همسری گرفت.<ref>نسب معدو الیمن‌الکبیر، ج۴، ص۳۰۰.</ref> اسماء حدود سال ۴۰ دنیا را وداع کرد.<ref> الاعلام، ج۱، ص۲۸۰.</ref>


یکم. وصایای فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به اسماء
یکم. وصایای فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به اسماء


از نکات مهم و برجسته در زندگی اسماء، پیوند او با خاندان رسالت است. از هنگامی که به‌مدینه آمد، با اینکه اسماء در هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) و شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، همسر ابوبکر بود، اما برای حضرت فاطمه نقش مادری مهربان را داشت؛ به‌گونه‌ای که آن حضرت وصیت‌هایش را به او فرمودند. اسماء بنابر خواسته آن حضرت و برای نخستین‌بار تابوتی سرپوشیده برای حضرت ساخت تا هجم بدن ایشان مشخص نباشد. طبق وصیت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در شستن بدن مطهر آن، حضرت علی (علیه السلام) را یاری کرد: «وَعَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمیسٍ، قَالَتْ: أَوْصَتْنِی فَاطِمَةُ (سلام الله علیها) أَنْ لَا یغَسِّلَهَا إِذَا مَاتَتْ إِلَّا أَنَا و عَلِی، فَغَسَّلْتُهَا أَنَا و عَلِی».<ref>حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج2، ص534، ح2837؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فی اسماءالاصحاب، ج4، ص367؛ نوری، مستدرک‌الوسائل، ج2، ص184و210.</ref> وی همراه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در لحظات زندگی و آموخته مکتب ایشان<ref>حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج2، ص534؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج43، ص185.</ref> و از کسانی بود که در مراسم کفن و دفن شبانه حضرت زهرا حضور داشت.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۷–۱۷۸،</ref> أسماء بنت عمیس نیز با وفاداری و جسارت خاص خود، خواسته‌های فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را برآورده ساخت و حتی از ورود عایشه، دختر خلیفه، به خانه‌اش جلوگیری کرد.<ref>اسدالغابة، ج7، ص221.</ref> به‌دلیل همین پیوند نزدیک و صادقانه او با خاندان امام علی (علیه السلام) بوده است که از او به نیکی یاد شده است و براساس روایاتی، امام صادق (علیه السلام) او را ستوده‌اند.<ref>اختیار معرفةالرجال، ص۶۳–۶۴؛ صدوق، الخصال، ج۲، ص۳۶۳.</ref>
از نکات مهم و برجسته در زندگی اسماء، پیوند او با خاندان رسالت است. از هنگامی که به‌مدینه آمد، با اینکه اسماء در هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) و شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، همسر ابوبکر بود، اما برای حضرت فاطمه نقش مادری مهربان را داشت؛ به‌گونه‌ای که آن حضرت وصیت‌هایش را به او فرمودند. اسماء بنابر خواسته آن حضرت و برای نخستین‌بار تابوتی سرپوشیده برای حضرت ساخت تا هجم بدن ایشان مشخص نباشد. طبق وصیت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در شستن بدن مطهر آن، حضرت علی (علیه السلام) را یاری کرد: «وَعَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمیسٍ، قَالَتْ: أَوْصَتْنِی فَاطِمَةُ (سلام الله علیها) أَنْ لَا یغَسِّلَهَا إِذَا مَاتَتْ إِلَّا أَنَا و عَلِی، فَغَسَّلْتُهَا أَنَا و عَلِی».<ref>وسائل‌الشیعة، ج۲، ص۵۳۴، ح۲۸۳۷؛الاستیعاب فی اسماءالاصحاب، ج۴، ص۳۶۷؛ مستدرک‌الوسائل، ج۲، ص۱۸۴و210.</ref> وی همراه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در لحظات زندگی و آموخته مکتب ایشان<ref> وسائل‌الشیعة، ج۲، ص۵۳۴؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۸۵.</ref> و از کسانی بود که در مراسم کفن و دفن شبانه حضرت زهرا حضور داشت.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۷–۱۷۸،</ref> أسماء بنت عمیس نیز با وفاداری و جسارت خاص خود، خواسته‌های فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را برآورده ساخت و حتی از ورود عایشه، دختر خلیفه، به خانه‌اش جلوگیری کرد.<ref>اسدالغابة، ج۷، ص۲۲۱.</ref> به‌دلیل همین پیوند نزدیک و صادقانه او با خاندان امام علی (علیه السلام) بوده است که از او به نیکی یاد شده است و براساس روایاتی، امام صادق (علیه السلام) او را ستوده‌اند.<ref>اختیار معرفةالرجال، ص۶۳–۶۴؛ الخصال، ج۲، ص۳۶۳.</ref>


هم‌چنین وی، پس از رحلت پیامبراسلام (صلی الله علیه واله وسلم)، از توطئه خطرناک سقیفه و تلاش آنان برای کشتن حضرت امیر مطلع شد؛ بنابراین، بی‌درنگ از کنیز خود خواست به‌خانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) برود و پس از ادای سلام این آیه را بخواند: «إِنَّ الْمَلأَ یأْتَمِرُونَ بِک لِیقْتُلُوک فَاخْرُجْ إِنی لَک مِنَ النَّصِحِینَ»؛ (همانا جمعیتی می‌خواهند تو را بکشند، از شهر خارج شو و من از خیرخواهان توأم).<ref>قصص: 20-28.</ref> در نهایت با اقدام به‌موقع این بانوی بصیرو شجاع، توطئه خنثی و توطئه‌گران رسوا گشتند.<ref>بحارالأنوار، ج28، ص308.</ref>
هم‌چنین وی، پس از رحلت پیامبراسلام (صلی الله علیه واله وسلم)، از توطئه خطرناک سقیفه و تلاش آنان برای کشتن حضرت امیر مطلع شد؛ بنابراین، بی‌درنگ از کنیز خود خواست به‌خانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) برود و پس از ادای سلام این آیه را بخواند: «إِنَّ الْمَلأَ یأْتَمِرُونَ بِک لِیقْتُلُوک فَاخْرُجْ إِنی لَک مِنَ النَّصِحِینَ»؛ (همانا جمعیتی می‌خواهند تو را بکشند، از شهر خارج شو و من از خیرخواهان توأم).<ref>قصص/ ۲۰-۲۸.</ref> در نهایت با اقدام به‌موقع این بانوی بصیرو شجاع، توطئه خنثی و توطئه‌گران رسوا گشتند.<ref>بحارالأنوار، ج۲۸، ص۳۰۸.</ref>


دوم. مقام روایی اسماء بنت عمیس
دوم. مقام روایی اسماء بنت عمیس


اسماء از رسول خدا، فاطمه و علی‌بن ابی‌طالب (علیهم السلام) روایت کرده است.<ref>محدثات شیعه، ص35.</ref> علی‌بن الحسین، عبدالله‌بن جعفر (پسرش)، قاسم‌بن محمدبن ابی‌بکر، ام‌عون بنت محمدبن جعفر، سعیدبن مسیب، عبیدبن رفاعه، ابوبرده‌بن ابی‌موسی، فاطمه بنت علی‌بن ابی‌طالب، عبدالله‌بن مسعود، عبدالله‌بن شراد، ابوزید مدنی، عمربن خطاب، عروةبن زبیر، ابوموسی اشعری، عون‌بن جعفر (پسرش) و… از اسماء روایت کرده‌اند. طبرانی ۴۱ حدیث از راویان مختلف از اسماء بنت عمیس روایت کرده است.<ref>المعجم‌الکبیر، ج۲۴، ص۱۳۲–۱۵۷.</ref> بخاری در صحیح از اسماء روایت نقل کرده است.<ref>تهذیب‌التهذیب، ج۱۲، ص۳۹۸.</ref>
اسماء از رسول خدا، فاطمه و علی‌بن ابی‌طالب (علیهم السلام) روایت کرده است.<ref>محدثات شیعه، ص۳۵.</ref> علی‌بن الحسین، عبدالله‌بن جعفر (پسرش)، قاسم‌بن محمدبن ابی‌بکر، ام‌عون بنت محمدبن جعفر، سعیدبن مسیب، عبیدبن رفاعه، ابوبرده‌بن ابی‌موسی، فاطمه بنت علی‌بن ابی‌طالب، عبدالله‌بن مسعود، عبدالله‌بن شراد، ابوزید مدنی، عمربن خطاب، عروةبن زبیر، ابوموسی اشعری، عون‌بن جعفر (پسرش) و… از اسماء روایت کرده‌اند. طبرانی ۴۱ حدیث از راویان مختلف از اسماء بنت عمیس روایت کرده است.<ref>المعجم‌الکبیر، ج۲۴، ص۱۳۲–۱۵۷.</ref> بخاری در صحیح از اسماء روایت نقل کرده است.<ref>تهذیب‌التهذیب، ج۱۲، ص۳۹۸.</ref>


تعداد احادیث اسماء ۲۳ حدیث در منابع شیعه ذکر شده است که برخی مباحث آن چنین‌اند: علی (علیه السلام) وزیر رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص256؛ مجلسی، بحارالأنوار ج38، ص140، ح103 و ص148، ح116 و ص328، ح40.</ref> حدیث منزلت،<ref>بحارالأنوار ج37، ص263، ح29؛ و نیز طبرانی به سند خود از فاطمه بنت حسین از اسماء بنت عمیس این روایت را آورده است. المعجم‌الکبیر، ج۲۴، ص۱۴۹.</ref> ردالشّمس،<ref>من لایحضره‌الفقیه، ج1، ص203؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج17، ص359، ح14؛ ج21، ص42؛ ج41، ص167 ص179.</ref> وصیت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در غسل،<ref>وسائل‌الشیعة، ج2، ص534؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج43، ص184.</ref> ساختن تابوت،<ref>وسائل‌الشیعة، ج3، ص221، ح3459.</ref> اذن خواستنِ ابوبکر برای طلب رضایت از فاطمه (سلام الله علیها)،<ref>بحارالأنوار ج29، ص158، ح33.</ref> سخن‌گفتن زمین با علی (علیه السلام)،<ref>همان، ص271، ح26.</ref> ولادت حسنین5،<ref>مستدرک‌الوسائل، ج۱۵، ص۱۴۴؛ مجلسی، بحارالأنوار ج43، ص238، ح4.</ref> غسل فاطمه (سلام الله علیها)<ref>وسائل‌الشیعة، ج‏2، ص534؛ مجلسی، بحارالأنوار ج78، ص300.</ref> و طهارت فاطمه (سلام الله علیها) از نفاس.<ref>دلائل‌الإمامة، ص148؛ مجلسی، بحارالأنوار ج78، ص112، ح37.</ref>
تعداد احادیث اسماء ۲۳ حدیث در منابع شیعه ذکر شده است که برخی مباحث آن چنین‌اند: علی (علیه السلام) وزیر رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۲۵۶؛ مجلسی، بحارالأنوار ج۳۸، ص۱۴۰، ح۱۰۳ و ص۱۴۸، ح۱۱۶ و ص۳۲۸، ح40.</ref> حدیث منزلت،<ref>بحارالأنوار ج۳۷، ص۲۶۳، ح۲۹؛ و نیز طبرانی به سند خود از فاطمه بنت حسین از اسماء بنت عمیس این روایت را آورده است. المعجم‌الکبیر، ج۲۴، ص۱۴۹.</ref> ردالشّمس،<ref>من لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۲۰۳؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۵۹، ح۱۴؛ ج۲۱، ص۴۲؛ ج۴۱، ص۱۶۷ ص179.</ref> وصیت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در غسل،<ref>وسائل‌الشیعة، ج۲، ص۵۳۴؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۸۴.</ref> ساختن تابوت،<ref>وسائل‌الشیعة، ج۳، ص۲۲۱، ح۳۴۵۹.</ref> اذن خواستنِ ابوبکر برای طلب رضایت از فاطمه (سلام الله علیها)،<ref>بحارالأنوار ج۲۹، ص۱۵۸، ح۳۳.</ref> سخن‌گفتن زمین با علی (علیه السلام)،<ref>همان، ص۲۷۱، ح۲۶.</ref> ولادت حسنین5،<ref>مستدرک‌الوسائل، ج۱۵، ص۱۴۴؛ بحارالأنوار ج۴۳، ص۲۳۸، ح۴.</ref> غسل فاطمه (سلام الله علیها)<ref>وسائل‌الشیعة، ج‏۲، ص۵۳۴؛ مجلسی، بحارالأنوار ج۷۸، ص۳۰۰.</ref> و طهارت فاطمه (سلام الله علیها) از نفاس.<ref>دلائل‌الإمامة، ص۱۴۸؛ مجلسی، بحارالأنوار ج۷۸، ص۱۱۲، ح۳۷.</ref>


ابن‌عقده در کتاب ولایت، اسماء بنت عمیس را از راویان حدیث غدیر برمی‌شمارد و بیان می‌کند که با وجود تلاش وقت بسیار موفق به یافتن احادیث تعدادی از راویان حدیث غدیر نشده است و در میان این راویان از اسماء بنت عمیس نیز نام می‌برد.<ref>ابن‌عقده، کتاب‌الولایة، ص255.</ref>
ابن‌عقده در کتاب ولایت، اسماء بنت عمیس را از راویان حدیث غدیر برمی‌شمارد و بیان می‌کند که با وجود تلاش وقت بسیار موفق به یافتن احادیث تعدادی از راویان حدیث غدیر نشده است و در میان این راویان از اسماء بنت عمیس نیز نام می‌برد.<ref>کتاب‌الولایة، ص۲۵۵.</ref>


از دیگر روایات اسماء حدیث منزلت است: «ابن‌عقدة، أنبأنا یعقوب‌بن یوسف‌بن زیاد، أنبأنا الحسن‌بن علی الرزّاز، أنبأنا أسباط‌بن نصر، و منصوربن ابی‌الأسود، عن موسی الجهنی، عن فاطمة بنت علی عن أسماء بنت عمیس، أنّ رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) قال لعلی (علیه السلام): أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلّا أنّه لا نبیّ بعدی».<ref>ترجمة الإمام علی (علیه السلام) من تاریخ دمشق: ج1، ص385و446، قال: أخبرنا ابوالقاسم عبدالصمدبن محمّد، أنبأنا ابوالحسن علی‌بن محمّدبن أحمد، أنبأنا أحمدبن محمّدبن موسی‌بن الصلت، أنبأنا ابوالعبّاس‌بن عقدة….</ref>
از دیگر روایات اسماء حدیث منزلت است: «ابن‌عقدة، أنبأنا یعقوب‌بن یوسف‌بن زیاد، أنبأنا الحسن‌بن علی الرزّاز، أنبأنا أسباط‌بن نصر، و منصوربن ابی‌الأسود، عن موسی الجهنی، عن فاطمة بنت علی عن أسماء بنت عمیس، أنّ رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) قال لعلی (علیه السلام): أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلّا أنّه لا نبیّ بعدی».<ref>ترجمة الإمام علی (علیه السلام) من تاریخ دمشق: ج۱، ص۳۸۵و۴۴۶، قال: أخبرنا ابوالقاسم عبدالصمدبن محمّد، أنبأنا ابوالحسن علی‌بن محمّدبن أحمد، أنبأنا أحمدبن محمّدبن موسی‌بن الصلت، أنبأنا ابوالعبّاس‌بن عقدة….</ref>


شیخ‌طوسی در کتاب رجال خود، اسماء بنت عمیس را از اصحاب و راویان رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) نامیده است. آیت‌الله خویی در شرح حال فرزند اسماء، محمدبن ابی‌بکر، به‌نقل از کشی از ابن‌قولویه از طریق عبدالله‌بن سنان از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: نجابت محمدبن ابی‌بکر از قبل مادرش اسماء بنت عمیس است. زرکلی درباره اسماء می‌نویسد: «از اصحاب رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) که شأن و مقام بالایی داشته است».<ref>زرکلی، الاعلام، ج1، ص280.</ref>
شیخ‌طوسی در کتاب رجال خود، اسماء بنت عمیس را از اصحاب و راویان رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) نامیده است. آیت‌الله خویی در شرح حال فرزند اسماء، محمدبن ابی‌بکر، به‌نقل از کشی از ابن‌قولویه از طریق عبدالله‌بن سنان از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: نجابت محمدبن ابی‌بکر از قبل مادرش اسماء بنت عمیس است. زرکلی درباره اسماء می‌نویسد: «از اصحاب رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) که شأن و مقام بالایی داشته است».<ref> الاعلام، ج۱، ص۲۸۰.</ref>


۳. ام‌سلمه همسر پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)
۳. ام‌سلمه همسر پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)


ام‌سلمه زوجه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)، نام او هند دختر ابوامیه، سهیل‌بن المغیرةبن عبدالله‌بن عمربن مخزوم قرشی مخزومی و پدرش به زادالراکب<ref>زاد الرکب لقب سهیل‌بن المغیرة مکنی به ابی‌امیه پدر ام‌سلمه همسر پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم). (طبری، تاریخ، ج13، ص2242). در ص2356 آن کتاب آمده است: ابی‌امیه را بدان‌سبب زاد الرکب می‌نامیدند که مخارج سفر همراهیان را به‌تنهایی می‌پرداخت و همواره همسفران میهمان او بودند، انتهی. و مثل اقری من زاد الرکب درباره ابی‌امیه از این‌جا گفته شده است. (تاج‌العروس)؛ ر.ک. تاریخ طبری، ج3، ص1138.</ref> معروف بوده است. مادر ام‌سلمه عاتکه دختر عامربن ربیعه‌بن مالک‌بن جذیمه‌بن علقمه، مشهور به‌جذل الطعان‌بن فراس‌بن غنم‌بن مالک‌بن کنانه است. ابوسلمه که نامش عبدالله و پسر عبدالاسدبن هلال‌بن عبدالله‌بن عمربن مخزوم بوده است، با ام‌سلمه ازدواج کرد و در هر دو هجرت مسلمانان به حبشه او را همراه خود برد. ابوسلمه در سال چهارم هجری درگذشت و ام‌سلمه به همسری پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) درآمد.<ref>طبقات‌الکبری ج8، ص88.</ref>
ام‌سلمه زوجه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)، نام او هند دختر ابوامیه، سهیل‌بن المغیرةبن عبدالله‌بن عمربن مخزوم قرشی مخزومی و پدرش به زادالراکب<ref>زاد الرکب لقب سهیل‌بن المغیرة مکنی به ابی‌امیه پدر ام‌سلمه همسر پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم). (تاریخ، ج۱۳، ص۲۲۴۲). در ص۲۳۵۶ آن کتاب آمده است: ابی‌امیه را بدان‌سبب زاد الرکب می‌نامیدند که مخارج سفر همراهیان را به‌تنهایی می‌پرداخت و همواره همسفران میهمان او بودند، انتهی. و مثل اقری من زاد الرکب درباره ابی‌امیه از این‌جا گفته شده است. (تاج‌العروس)؛ ر.ک. تاریخ طبری، ج۳، ص۱۱۳۸.</ref> معروف بوده است. مادر ام‌سلمه عاتکه دختر عامربن ربیعه‌بن مالک‌بن جذیمه‌بن علقمه، مشهور به‌جذل الطعان‌بن فراس‌بن غنم‌بن مالک‌بن کنانه است. ابوسلمه که نامش عبدالله و پسر عبدالاسدبن هلال‌بن عبدالله‌بن عمربن مخزوم بوده است، با ام‌سلمه ازدواج کرد و در هر دو هجرت مسلمانان به حبشه او را همراه خود برد. ابوسلمه در سال چهارم هجری درگذشت و ام‌سلمه به همسری پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) درآمد.<ref>طبقات‌الکبری ج۸، ص۸۸.</ref>


ام‌سلمه از اولین گروندگان به اسلام و اولین زنان مهاجر<ref>محدثات شیعه، ص77.</ref> و پس از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از کامل‌ترین زنان پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از لحاظ فهم و عقل و خلق و خوی و بهترین‌شان از لحاظ مشورت بود.<ref>انساب‌الاشراف، ج۱، ص۴۳۲؛ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۱۹، ح۱۳.</ref> به‌واسطه حکمت و بصیرتش به او مثال می‌زدند.<ref>سید، نساءالنبی، ص۸۴.</ref> بیان حضرت در حدیبیه، نشان‌دهنده عاقل‌بودن و درایت اوست.<ref>تاریخ خمیس فی احوال انفس‌النفیس، ج۲، ص۲۳؛ بیهقی، دلائل‌النبوة، ج۴، ص۱۵۰؛ عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، ج۸، ص۴۰۶.</ref> عذرش برای رسول‌خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در امر ازدواج نیز دلیلی دیگر است بر کمال عقل و حسن ادب و این‌که سنجیده عمل می‌کرد.<ref>الصحیح من سیرةالنبی‌الاعظم، ج۶، ص۱۸۹.</ref> علمای اسلام اتفاق‌نظر دارند که ام‌سلمه در علم، تقوا، فصاحت، بلاغت، محبت نسبت به خاندان رسالت «کالنور علی شاهق‌الطور» است.<ref>ریاحین‌الشریعة، ج۲، ص۲۸۸.</ref>
ام‌سلمه از اولین گروندگان به اسلام و اولین زنان مهاجر<ref>محدثات شیعه، ص۷۷.</ref> و پس از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از کامل‌ترین زنان پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از لحاظ فهم و عقل و خلق و خوی و بهترین‌شان از لحاظ مشورت بود.<ref>انساب‌الاشراف، ج۱، ص۴۳۲؛ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۱۹، ح۱۳.</ref> به‌واسطه حکمت و بصیرتش به او مثال می‌زدند.<ref>سید، نساءالنبی، ص۸۴.</ref> بیان حضرت در حدیبیه، نشان‌دهنده عاقل‌بودن و درایت اوست.<ref>تاریخ خمیس فی احوال انفس‌النفیس، ج۲، ص۲۳؛ بیهقی، دلائل‌النبوة، ج۴، ص۱۵۰؛ عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، ج۸، ص۴۰۶.</ref> عذرش برای رسول‌خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در امر ازدواج نیز دلیلی دیگر است بر کمال عقل و حسن ادب و این‌که سنجیده عمل می‌کرد.<ref>الصحیح من سیرةالنبی‌الاعظم، ج۶، ص۱۸۹.</ref> علمای اسلام اتفاق‌نظر دارند که ام‌سلمه در علم، تقوا، فصاحت، بلاغت، محبت نسبت به خاندان رسالت «کالنور علی شاهق‌الطور» است.<ref>ریاحین‌الشریعة، ج۲، ص۲۸۸.</ref>


ام‌سلمه در هر حالی از جان‌نثاری برای فاطمه کوتاهی نکرده و برای شهادتی که درپی غصب ولایت و فدک به نفع حضرت زهرا (سلام الله علیها) داد، ابوبکر و عمر یک سال خرجی او را قطع کردند.<ref>همان، ص۲۹۴.</ref> در این رویداد تلخ، ام‌سلمه نزد خلیفه آمد و گفت: به خدا قسم فاطمه حوریه‌ای در بین آدمیان است. در آغوش پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) تربیت‌یافته، فرشتگان او را دست‌به‌دست برده‌اند. آیا گمان می‌کنید رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) میراث را بر او حرام کرد و به او خبر نداد؟ حال‌آن‌که خداوند فرمود: «وَأَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ» پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) فاطمه (سلام الله علیها) را نیز انذار داد. حال او میراثش را می‌خواهد و او بهترین زنان و مادر سرور جوانان بهشت است که با پدرش رسالت‌های پروردگار تمامی یافت.<ref>فواللّه لقد کان یشفق علیها من الحر والقر فیوسدها بیمینه و یدثرها شماله رویداً فرسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) بمرای لاعینکم وعلی اللّه تردون فواهالکم و سوف تعلمون و خشی ابوبکر ان یجیبها فیفتح بابا هو فی غنی عن فتحه لکنه حرمها عطاءها ذلک العام عقوبة علی المعارضة (کحالة، اعلام‌النساء، ج5، ص222).</ref>
ام‌سلمه در هر حالی از جان‌نثاری برای فاطمه کوتاهی نکرده و برای شهادتی که درپی غصب ولایت و فدک به نفع حضرت زهرا (سلام الله علیها) داد، ابوبکر و عمر یک سال خرجی او را قطع کردند.<ref>همان، ص۲۹۴.</ref> در این رویداد تلخ، ام‌سلمه نزد خلیفه آمد و گفت: به خدا قسم فاطمه حوریه‌ای در بین آدمیان است. در آغوش پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) تربیت‌یافته، فرشتگان او را دست‌به‌دست برده‌اند. آیا گمان می‌کنید رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) میراث را بر او حرام کرد و به او خبر نداد؟ حال‌آن‌که خداوند فرمود: «وَأَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ» پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) فاطمه (سلام الله علیها) را نیز انذار داد. حال او میراثش را می‌خواهد و او بهترین زنان و مادر سرور جوانان بهشت است که با پدرش رسالت‌های پروردگار تمامی یافت.<ref>فواللّه لقد کان یشفق علیها من الحر والقر فیوسدها بیمینه و یدثرها شماله رویداً فرسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم) بمرای لاعینکم وعلی اللّه تردون فواهالکم و سوف تعلمون و خشی ابوبکر ان یجیبها فیفتح بابا هو فی غنی عن فتحه لکنه حرمها عطاءها ذلک العام عقوبة علی المعارضة (اعلام‌النساء، ج۵، ص۲۲۲).</ref>


یکم. مقام روایی ام‌سلمه
یکم. مقام روایی ام‌سلمه
خط ۸۶: خط ۸۶:
ام‌سلمه از رسول‌خدا (صلی الله علیه واله وسلم)، حضرت علی (علیه السلام)، حضرت فاطمه (علیه السلام)، ابی‌سلمه‌بن عبدالاسد (همسر نخستش) روایت کرده است، اما روایت‌کنندگان از او بسیارند؛ از جمله: فرزندانش عمر و زینب، عامر برادرش، پسرخواهرش مصعب‌بن عبدالله، عبدالله‌بن رافع و نافع (آزاد کرده‌اش) و سفینه و خیرة والدةالحسن بصری و صفیة بنت شیبه و هند بنت الحارث فراسیه، ابوکثیر، ابوعثمان الهندی، ابووائل و سعیدبن مسیب و بسیاری دیگر.
ام‌سلمه از رسول‌خدا (صلی الله علیه واله وسلم)، حضرت علی (علیه السلام)، حضرت فاطمه (علیه السلام)، ابی‌سلمه‌بن عبدالاسد (همسر نخستش) روایت کرده است، اما روایت‌کنندگان از او بسیارند؛ از جمله: فرزندانش عمر و زینب، عامر برادرش، پسرخواهرش مصعب‌بن عبدالله، عبدالله‌بن رافع و نافع (آزاد کرده‌اش) و سفینه و خیرة والدةالحسن بصری و صفیة بنت شیبه و هند بنت الحارث فراسیه، ابوکثیر، ابوعثمان الهندی، ابووائل و سعیدبن مسیب و بسیاری دیگر.


مؤلف أعلام‌النساء شمار احادیث ام‌سلمه را نزدیک به ۳۸۷ حدیث نقل کرده است که ۲۹ حدیث آن در صحیحین نقل شده است.<ref>کحالة، اعلام‌النساء ج۵، ص۲۲۱.</ref> ابن‌سعد در طبقات ۱۰ حدیث از راویان مختلف از ام‌سلمه نقل می‌کند.<ref>طبقات‌الکبری، ج8، ص87-96.</ref> طبرانی حدود ۵۱۸ حدیث از راویان مختلف از ام‌سلمه درباره احکام فقهی، احوال رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) و طهارت اهل‌بیت (علیهم السلام) روایت کرده است.<ref>المعجم‌الکبیر، ج۲۳، ص۲۴۸–۴۲۱.</ref> این احادیث، بیان‌گر مقام والای روایی اوست.
مؤلف أعلام‌النساء شمار احادیث ام‌سلمه را نزدیک به ۳۸۷ حدیث نقل کرده است که ۲۹ حدیث آن در صحیحین نقل شده است.<ref>کحالة، اعلام‌النساء ج۵، ص۲۲۱.</ref> ابن‌سعد در طبقات ۱۰ حدیث از راویان مختلف از ام‌سلمه نقل می‌کند.<ref>طبقات‌الکبری، ج۸، ص۸۷-۹۶.</ref> طبرانی حدود ۵۱۸ حدیث از راویان مختلف از ام‌سلمه درباره احکام فقهی، احوال رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) و طهارت اهل‌بیت (علیهم السلام) روایت کرده است.<ref>المعجم‌الکبیر، ج۲۳، ص۲۴۸–۴۲۱.</ref> این احادیث، بیان‌گر مقام والای روایی اوست.


دوم. روایات ام‌سلمه
دوم. روایات ام‌سلمه


دامنه موضوعی روایات ام‌سلمه بسیار وسیع است. از آن جمله است: آیه تطهیر و کساء،<ref>الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۵۹.</ref> علی (علیه السلام) وصی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>الطرائف فی معرفة مذاهب‌الطوائف، ج۱، ص۲۴؛ بحارالأنوار، ج۳۸، ص۱۸.</ref> نص بر تعداد ائمه،<ref>کفایةالاثر فی النص علی الائمةالاثنی عشر، ص۱۸۲.</ref> نجوای پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) با علی (علیه السلام) در حجةالوداع، حدیث الحقّ مع علیّ،<ref>النص، ص475؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج22، ص243.</ref> علی‌بن ابی‌طالب (علیه السلام) و ائمه سادات اهل زمین،<ref>النص، ص58؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج23، ص127.</ref>«حَسُنَ اولئک رفیقاً» به علی (علیه السلام) و تفسیر «صدّیقین» علی (علیه السلام) و اولاد او،<ref>مناقب آل‌ابی‌طالب، ج‏1، ص283؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏23، ص336.</ref> قربانی در روز عید قربان،<ref>من لایحضره‌الفقیه، ج‏2، ص489، ح3045.</ref> مبغضین علی،<ref>وسائل‌الشیعة، ج‏2، ص318، ح2242.</ref> قرائت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>همان، ج6، ص208، ح7.</ref>روزه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) در شعبان،<ref>همان، ج‏10، ص503، ح13960.</ref> وصیت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به اخراج یهود و نصاری از جزیرةالعرب،<ref>همان، ج‏15، ص132، ح20147؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏18، ص144.</ref> کیفیت نماز میت،<ref>حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج‏3، ص60، ح3021.</ref>حسن خلق زنان،<ref>همان، ج‏12، ص154، ح15933.</ref> کار خوب و صدقه،<ref>همان، ج‏16، ص305، ح21611.</ref> حجاب زنان در برابر افراد نابینا،<ref>همان، ج0‏2، ص232، ح25511.</ref> خوشحالی دوستان علی (علیه السلام) به هنگام مرگ و پس از آن،<ref>الفصول‌المهمة فی أصول‌الأئمة (تکملةالوسائل)، ج‏1، ص323؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏6، ص200.</ref> پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) در بیماری وفات خلیلش را خواست و علی (علیه السلام) آمد،<ref>ج‏2، ص642؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏22، ص461.</ref> در بیماری مرگ حدیث ثقلین خواند و حدیث علیّ مع‌القرآن،<ref>کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، ج‏1، ص408؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏22، ص476.</ref> دست‌زدن بر سینه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به هنگام رحلت،<ref>إعلام‌الوری بأعلام‌الهدی، النص، ص137.</ref> اعطای پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) کتابی به وی و بازگرداندن ام‌سلمه به علی (علیه السلام) در دوران خلافت،<ref>بصائرالدرجات، ج‏1، ص163.</ref> امامت به ائمه پس از علی (علیه السلام)،<ref>کفایةالأثر فی النص علی الأئمة الإثنی‌عشر، ص185.</ref> تفسیر دوستان علی (علیه السلام) در چهار مکان خوشحالند،<ref>همان.</ref> انتظار پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) برحوض و رفتار اصحاب پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>بحارالأنوار، ج‏28، ص29.</ref> داستان عبدالرحمان‌بن عوف.<ref>الأمالی، النص، ص38.</ref> اخبار پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به علی (علیه السلام) از حوادث آینده، حب و بغض علی (علیه السلام)<ref>بناءالمقالة الفاطمیة فی نقض الرسالةالعثمانیة، ص64.</ref> پیش‌گویی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از شهادت عمار،<ref>الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص68.</ref> نزول آیه تطهیر،<ref>بحارالأنوار، ج‏35، ص209.</ref> تفسیر اهل‌بیت (علیهم السلام)،<ref>شواهدالتنزیل لقواعدالتفضیل، ج‏2، ص124.</ref> علاقه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به حسنین (علیهما السلام)، الحقّ مع علیّ،<ref>کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، ج‏1، ص143.</ref> علی (علیه السلام) وصیّ رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>بحارالأنوار، ج‏29، ص421.</ref> علیّ مع‌القرآن،<ref>الأمالی، النص، ص479؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج22، ص223.</ref> علیّ اقرب‌الناس به رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>مناقب آل‌ابی‌طالب، ج‏2، ص224.</ref> اخبار آینده به علی (علیه السلام) توسط پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) با اعلام جبرئیل،<ref>کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، ج‏1، ص296.</ref> ذکر فضایل علی (علیه السلام) به‌سبب هبوط ملائکه،<ref>الروضة فی فضائل أمیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب، ص189.</ref> علیّ اوّل الناس ایمانًا، سدّ الأبواب إلّا بابه، شیعه علیّ هم الفائزون،<ref>مشکاةالانوار فی غررالاخبار، ص91.</ref> حدیث کساء و آیه تطهیر،<ref>الطرائف فی معرفة مذاهب‌الطوائف، ج‏1، ص113.</ref> اخبار جبرییل به شهادت حسین (علیه السلام)،<ref>إعلام‌الوری بأعلام‌الهدی، النص، ص33.</ref> علیّ امیرالمؤمنین،<ref>الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام)، ص219.</ref> علیّ کفو فاطمه، فاطمه أشبه‌الناس برسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، ج‏1، ص471.</ref> تطبیق آیه «فجعله نسباً و صهراً» بر پنج تن و حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)،<ref>مناقب آل‌ابی‌طالب (علیهم السلام)، ج‏2، ص181.</ref> پوشانیدن لباس غیردنیایی بر حسین (علیه السلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>بحارالأنوار، ج‏43، ص271.</ref> اعطای میوه بهشتی به حسنین (علیهما السلام) توسط جبرئیل و بقای میوه‌ها تا زمان امام حسین (علیه السلام)،<ref>همان، ج‏45، ص91.</ref> المهدی من عترتی،<ref>الغیبة، ص185؛ اربلی، کشف‌الغمة، ج‏2، ص477.</ref> ضمانت آهو،<ref>قصص‌الأنبیاء (علیهم السلام)، ص310.</ref> بشارت علی (علیه السلام) و اصحاب او به بهشت،<ref>بشارةالمصطفی لشیعةالمرتضی، النص، ص153؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏65، ص135.</ref> وصیت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) در احتضار،<ref>الأمالی، النص، ص478.</ref> فضیلت معوّذتین،<ref>بحارالأنوار، ج‏89، ص368.</ref> کار خوب و صدقه،<ref>الأمالی، النص، ص603.</ref> روزه شعبان،<ref>ثواب‌الأعمال و عقاب‌الأعمال، ص61؛ حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج‏10، ص503.</ref> حدیث ردالشمس برای امیرالمؤمنین (علیه السلام)<ref>کشف‌الغمة، ج2، ص282.</ref>و… است.
دامنه موضوعی روایات ام‌سلمه بسیار وسیع است. از آن جمله است: آیه تطهیر و کساء،<ref>الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۵۹.</ref> علی (علیه السلام) وصی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>الطرائف فی معرفة مذاهب‌الطوائف، ج۱، ص۲۴؛ بحارالأنوار، ج۳۸، ص۱۸.</ref> نص بر تعداد ائمه،<ref>کفایةالاثر فی النص علی الائمةالاثنی عشر، ص۱۸۲.</ref> نجوای پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) با علی (علیه السلام) در حجةالوداع، حدیث الحقّ مع علیّ،<ref>النص، ص۴۷۵؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج22، ص243.</ref> علی‌بن ابی‌طالب (علیه السلام) و ائمه سادات اهل زمین،<ref>النص، ص۵۸؛بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۲۷.</ref>«حَسُنَ اولئک رفیقاً» به علی (علیه السلام) و تفسیر «صدّیقین» علی (علیه السلام) و اولاد او،<ref>مناقب آل‌ابی‌طالب، ج‏۱، ص۲۸۳؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏۲۳، ص۳۳۶.</ref> قربانی در روز عید قربان،<ref>من لایحضره‌الفقیه، ج‏۲، ص۴۸۹، ح۳۰۴۵.</ref> مبغضین علی،<ref>وسائل‌الشیعة، ج‏۲، ص۳۱۸، ح۲۲۴۲.</ref> قرائت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>همان، ج۶، ص۲۰۸، ح۷.</ref>روزه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) در شعبان،<ref>همان، ج‏۱۰، ص۵۰۳، ح۱۳۹۶۰.</ref> وصیت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به اخراج یهود و نصاری از جزیرةالعرب،<ref>همان، ج‏15، ص132، ح20147؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏18، ص144.</ref> کیفیت نماز میت،<ref>حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج‏3، ص60، ح3021.</ref>حسن خلق زنان،<ref>همان، ج‏12، ص154، ح15933.</ref> کار خوب و صدقه،<ref>همان، ج‏16، ص305، ح21611.</ref> حجاب زنان در برابر افراد نابینا،<ref>همان، ج0‏2، ص232، ح25511.</ref> خوشحالی دوستان علی (علیه السلام) به هنگام مرگ و پس از آن،<ref>الفصول‌المهمة فی أصول‌الأئمة (تکملةالوسائل)، ج‏1، ص323؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏6، ص200.</ref> پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) در بیماری وفات خلیلش را خواست و علی (علیه السلام) آمد،<ref>ج‏2، ص642؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏22، ص461.</ref> در بیماری مرگ حدیث ثقلین خواند و حدیث علیّ مع‌القرآن،<ref>کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، ج‏1، ص408؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏22، ص476.</ref> دست‌زدن بر سینه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به هنگام رحلت،<ref>إعلام‌الوری بأعلام‌الهدی، النص، ص137.</ref> اعطای پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) کتابی به وی و بازگرداندن ام‌سلمه به علی (علیه السلام) در دوران خلافت،<ref>بصائرالدرجات، ج‏1، ص163.</ref> امامت به ائمه پس از علی (علیه السلام)،<ref>کفایةالأثر فی النص علی الأئمة الإثنی‌عشر، ص185.</ref> تفسیر دوستان علی (علیه السلام) در چهار مکان خوشحالند،<ref>همان.</ref> انتظار پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) برحوض و رفتار اصحاب پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>بحارالأنوار، ج‏28، ص29.</ref> داستان عبدالرحمان‌بن عوف.<ref>الأمالی، النص، ص38.</ref> اخبار پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به علی (علیه السلام) از حوادث آینده، حب و بغض علی (علیه السلام)<ref>بناءالمقالة الفاطمیة فی نقض الرسالةالعثمانیة، ص64.</ref> پیش‌گویی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از شهادت عمار،<ref>الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص68.</ref> نزول آیه تطهیر،<ref>بحارالأنوار، ج‏35، ص209.</ref> تفسیر اهل‌بیت (علیهم السلام)،<ref>شواهدالتنزیل لقواعدالتفضیل، ج‏2، ص124.</ref> علاقه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به حسنین (علیهما السلام)، الحقّ مع علیّ،<ref>کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، ج‏1، ص143.</ref> علی (علیه السلام) وصیّ رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>بحارالأنوار، ج‏29، ص421.</ref> علیّ مع‌القرآن،<ref>الأمالی، النص، ص479؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج22، ص223.</ref> علیّ اقرب‌الناس به رسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>مناقب آل‌ابی‌طالب، ج‏2، ص224.</ref> اخبار آینده به علی (علیه السلام) توسط پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) با اعلام جبرئیل،<ref>کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، ج‏1، ص296.</ref> ذکر فضایل علی (علیه السلام) به‌سبب هبوط ملائکه،<ref>الروضة فی فضائل أمیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب، ص189.</ref> علیّ اوّل الناس ایمانًا، سدّ الأبواب إلّا بابه، شیعه علیّ هم الفائزون،<ref>مشکاةالانوار فی غررالاخبار، ص91.</ref> حدیث کساء و آیه تطهیر،<ref>الطرائف فی معرفة مذاهب‌الطوائف، ج‏1، ص113.</ref> اخبار جبرییل به شهادت حسین (علیه السلام)،<ref>إعلام‌الوری بأعلام‌الهدی، النص، ص33.</ref> علیّ امیرالمؤمنین،<ref>الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام)، ص219.</ref> علیّ کفو فاطمه، فاطمه أشبه‌الناس برسول‌الله (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، ج‏1، ص471.</ref> تطبیق آیه «فجعله نسباً و صهراً» بر پنج تن و حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)،<ref>مناقب آل‌ابی‌طالب (علیهم السلام)، ج‏2، ص181.</ref> پوشانیدن لباس غیردنیایی بر حسین (علیه السلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)،<ref>بحارالأنوار، ج‏43، ص271.</ref> اعطای میوه بهشتی به حسنین (علیهما السلام) توسط جبرئیل و بقای میوه‌ها تا زمان امام حسین (علیه السلام)،<ref>همان، ج‏45، ص91.</ref> المهدی من عترتی،<ref>الغیبة، ص185؛ اربلی، کشف‌الغمة، ج‏2، ص477.</ref> ضمانت آهو،<ref>قصص‌الأنبیاء (علیهم السلام)، ص310.</ref> بشارت علی (علیه السلام) و اصحاب او به بهشت،<ref>بشارةالمصطفی لشیعةالمرتضی، النص، ص153؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏65، ص135.</ref> وصیت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) در احتضار،<ref>الأمالی، النص، ص478.</ref> فضیلت معوّذتین،<ref>بحارالأنوار، ج‏89، ص368.</ref> کار خوب و صدقه،<ref>الأمالی، النص، ص603.</ref> روزه شعبان،<ref>ثواب‌الأعمال و عقاب‌الأعمال، ص61؛ حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج‏10، ص503.</ref> حدیث ردالشمس برای امیرالمؤمنین (علیه السلام)<ref>کشف‌الغمة، ج2، ص282.</ref>و… است.
ماجرای غدیر به‌نقل ام‌سلمه چنین روایت شده است:
ماجرای غدیر به‌نقل ام‌سلمه چنین روایت شده است: