پرش به محتوا

حذیفة بن یمان یمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۶: خط ۴۶:
<big>با نزول اين آيات، بلال به دستور پيامبر صلى الله عليه وآله اعلان عمومى داد كه مردم براى سفر به سوى غدير آماده شوند.</big>
<big>با نزول اين آيات، بلال به دستور پيامبر صلى الله عليه وآله اعلان عمومى داد كه مردم براى سفر به سوى غدير آماده شوند.</big>


<big>۲-  «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ» عايشه است<ref>اليقين: ص ۳۸۷  - ۳۸۴ باب ۱۳۸. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۲۱۰  - ۱۸۰. نزهة الكرام: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷  - ۹۶ و ج ۳۷ ص ۳۲۵.</ref> :</big>
<big>'''«وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ» عايشه است<ref>اليقين: ص ۳۸۷  - ۳۸۴ باب ۱۳۸. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۲۱۰  - ۱۸۰. نزهة الكرام: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷  - ۹۶ و ج ۳۷ ص ۳۲۵.</ref> :'''</big>


حذيفه يمانى در مدائن براى اولين بار پرده از اسرار ناگفته سقيفه بر مى‏ داشت و نقش عايشه و حفصه را در آن توطئه‏ ها خاطر نشان مى‏ ساخت. چه كسى باور مى‏ كرد كه آيات سوره تحريم درباره اين دو زن نازل شده و آنان از بنيانگذاران سقيفه و آغازگران توطئه غصب خلافت هستند تا روزى كه حذيفه جزئيات ماجرا را بازگو كرد و گفت:
<big>حذيفه يمانى در مدائن براى اولين بار پرده از اسرار ناگفته سقيفه بر مى‏ داشت و نقش عايشه و حفصه را در آن توطئه‏ ها خاطر نشان مى‏ ساخت. چه كسى باور مى‏ كرد كه آيات سوره تحريم درباره اين دو زن نازل شده و آنان از بنيانگذاران سقيفه و آغازگران توطئه غصب خلافت هستند تا روزى كه حذيفه جزئيات ماجرا را بازگو كرد و گفت:</big>


با پايان مراسم حج و پس از يك روز اقامت در مكه، جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد و اين فرمان را آورد: خداوند عزوجل به شما دستور مى‏ دهد آنچه به شما آموخته به امیرالمؤمنین علیه السلام بياموزید و آنچه در اختيار شما قرار داده و به شما سپرده به ایشان بسپارید كه ایشان امين و مورد اعتماد است.
<big>با پايان مراسم حج و پس از يک روز اقامت در مكه، جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد و اين فرمان را آورد: خداوند عزوجل به شما دستور مى‏ دهد آنچه به شما آموخته به امیرالمؤمنین علیه السلام بياموزید و آنچه در اختيار شما قرار داده و به شما سپرده به ایشان بسپارید كه ایشان امين و مورد اعتمادند.</big>


با اين فرمان، پيامبر صلى الله عليه وآله ، امیرالمؤمنین ‏عليه السلام را فراخواندند و آن روز و شب را با ایشان خلوت كردند ، و علم و حكمتى را كه خدا به ایشان عطا كرده بود به ایشان سپردند و سخن جبرئيل را براى ایشان بازگو كردند.
<big>با اين فرمان، پيامبر صلى الله عليه وآله ، امیرالمؤمنین ‏عليه السلام را فراخواندند و آن روز و شب را با ایشان خلوت كردند ، و علم و حكمتى را كه خدا به ایشان عطا كرده بود به ایشان سپردند و سخن جبرئيل را براى ایشان بازگو كردند.</big>


آن روز نوبت عايشه از همسران پيامبر صلى الله عليه وآله بود و از اينكه به خاطر خلوت پيامبرصلى الله عليه وآله با امیرالمؤمنین ‏عليه السلام نتواسته نزد آن حضرت باشد ناراحت بود. اين بود كه معترضانه پرسيد: خلوت شما با امیرالمؤمنین امروز چه طولانى شد؟ پيامبر صلى الله عليه وآله به او اعتنايى نكردند ولى او با اصرار پرسيد: چرا به من خبر نمى‏ دهید كه خلوت شما بر سر چه بود كه شايد صلاح من در آن باشد!
<big>آن روز از همسران پيامبر صلى الله عليه وآله ، نوبت عايشه بود و از اينكه به خاطر خلوت پيامبر صلى الله عليه وآله با امیرالمؤمنین ‏عليه السلام نتواسته نزد آن حضرت باشد ناراحت بود. اين بود كه معترضانه پرسيد: خلوت شما با امیرالمؤمنین امروز چه طولانى شد؟ پيامبر صلى الله عليه وآله به او اعتنايى نكردند ولى او با اصرار پرسيد: چرا به من خبر نمى‏ دهید كه خلوت شما بر سر چه بود كه شايد صلاح من در آن باشد!</big>


حضرت فرمودند: البته كه صلاح است براى كسى كه خداوند او را با قبول و ايمان به آن سعادتمند نمايد، و من مأمور شده‏ ام همه مردم را بدان دعوت نمايم. آنگاه كه به طور عمومى در بين مردم آن را اعلام كردم تو هم آگاه مى‏ شوى.
<big>حضرت فرمودند: البته كه صلاح است براى كسى كه خداوند او را با قبول و ايمان به آن سعادتمند نمايد، و من مأمور شده‏ ام همه مردم را بدان دعوت نمايم. آنگاه كه به طور عمومى در بين مردم آن را اعلام كردم تو هم آگاه مى‏ شوى.</big>


عايشه گفت: چرا اكنون به من خبر نمى‏ دهید تا در عمل به آن و صلاحى كه در آن است از ديگران پيشى بگيرم؟! پيامبر صلى الله عليه وآله جواب دادند: اينك به تو خبر مى دهم؛ به شرط آنكه تا هنگامى كه به اعلان عمومى آن بين مردم دستور داده شوم اين مطلب را در سينه‏ ات حفظ كنى و به كسى نگويى. عايشه پذيرفت و قول داد راز پيامبر صلى الله عليه وآله را براى كسى بازگو نكند.
<big>عايشه گفت: چرا اكنون به من خبر نمى‏ دهید تا در عمل به آن و صلاحى كه در آن است از ديگران پيشى بگيرم؟! پيامبر صلى الله عليه وآله جواب دادند: اينک به تو خبر مى دهم؛ به شرط آنكه تا هنگامى كه به اعلان عمومى آن بين مردم دستور داده شوم اين مطلب را در سينه‏ ات حفظ كنى و به كسى نگويى. عايشه پذيرفت و قول داد راز پيامبر صلى الله عليه وآله را براى كسى بازگو نكند.</big>


پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: خداوند به من خبر داده كه عمرم تمام شده و دستور داده امیرالمؤمنین را به عنوان نشانه او براى مردم منصوب كنم و ایشان را امام مردم و خليفه بعد از خود اعلام كنم. اين راز را پشت پرده قلبت نگهدار تا خداوند اجازه اعلام عمومى آن را دهد.
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: خداوند به من خبر داده كه عمرم تمام شده و دستور داده امیرالمؤمنین را به عنوان نشانه او براى مردم منصوب كنم و ایشان را امام مردم و خليفه بعد از خود اعلام كنم. اين راز را پشت پرده قلبت نگهدار تا خداوند اجازه اعلام عمومى آن را دهد.</big>


عايشه با آنكه قول حفظ اين راز را به پيامبر صلى الله عليه وآله داده بود، اما فوراً آن را به حفصه خبر داد، و هر كدام از آنها پدرانشان را از اين موضوع مطلع كردند و آنان به ساير منافقين اطلاع دادند، و مرحله جدى توطئه‏ هاى سقيفه از آن لحظه آغاز شد.
<big>عايشه با آنكه قول حفظ اين راز را به پيامبر صلى الله عليه وآله داده بود، اما فوراً آن را به حفصه خبر داد، و هر كدام از آنها پدرانشان را از اين موضوع مطلع كردند و آنان به ساير منافقين اطلاع دادند، و مرحله جدى توطئه‏ هاى سقيفه از آن لحظه آغاز شد.</big>


خداوند اقدامات عايشه و حفصه و پدرانشان را در آياتى از قرآن به پيامبرش خبر داد: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ، فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ» <ref>تحريم /  ۸  - ۳ .</ref>:
<big>خداوند اقدامات عايشه و حفصه و پدرانشان را در آياتى از قرآن به پيامبرش خبر داد: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ، فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ» <ref>تحريم /  ۸  - ۳ .</ref>:</big>


«هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به يكى از همسرانشان (عايشه) سخنى به پنهانى فرمودند و چون وى آن را افشا نمود و خدا هم پيامبر صلى الله عليه وآله را از افشاى او آگاه ساخت، پيامبر صلى الله عليه وآله برخى از افشاهاى او را به وى اظهار كرد و از برخى اعراض نمود. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله به آن همسرشان (عايشه( افشاى سر را خبر داد، او گفت: چه كسى تو را از اين افشا با خبر ساخت؟ حضرت فرمود: خداى دانا و آگاه مرا خبر داد« .
<big>«هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به يكى از همسرانشان (عايشه) سخنى به پنهانى فرمودند و چون وى آن را افشا نمود و خدا هم پيامبر صلى الله عليه وآله را از افشاى او آگاه ساخت، پيامبر صلى الله عليه وآله برخى از افشاهاى او را به ایشان اظهار كرد و از برخى اعراض نمود. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله به آن همسرشان (عايشه) افشاى سر را خبر دادند، او گفت: چه كسى شما را از اين افشا با خبر ساخت؟ حضرت فرمودند: خداى دانا و آگاه مرا خبر داد» .</big>
 
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله به خاطر اين [[افشاء سرّ|افشاى سرّ]] با عايشه و حفصه سخن نمى‏ گفتند و رابطه خود را با آنان قطع كرده بودند. آنان به فكر چاره ‏اى افتادند كه با چرب زبانى و استفاده از حجب و حياى پيامبر صلى الله عليه وآله روی گفتگو با حضرت را بگشایند. عايشه نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و با مقدماتى علت قطع رابطه آن حضرت را با خود پرسيد و اظهار نگرانى از نارضايتى پيامبر صلى الله عليه وآله كرد. حضرت فرمودند: اگر واقعاً از نارضايتى من نگران بودى سِرّى را كه تو را به كتمان آن سفارش كردم افشا نمى‏ كردى. با اين كار هم خود و هم عده‏ اى از مردم را به هلاكت انداخته ‏اى.</big>
 
'''<big>از «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» تا «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» <ref>اليقين: ص ۳۸۷  - ۳۸۴ باب ۱۳۸. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۲۱۰  - ۱۸۰. نزهة الكرام: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸ و ج ۳۷ ص ۳۲۵.</ref>:</big>'''


پيامبرصلى الله عليه وآله به خاطر اين افشاى سرّ با عايشه و حفصه سخن نمى‏گفت و رابطه خود را با آنان قطع كرده بود. آنان به فكر چاره‏اى افتادند كه با چرب زبانى و استفاده از حجب و حياى پيامبرصلى الله عليه وآله درِ گفتگو با حضرت را باز كنند. عايشه نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و با مقدماتى علت قطع رابطه آن حضرت را با خود پرسيد و اظهار نگرانى از نارضايتى پيامبرصلى الله عليه وآله كرد. حضرت فرمود: اگر واقعاً از نارضايتى من نگران بودى سِرّى را كه تو را به كتمان آن سفارش كردم افشا نمى‏كردى. با اين كار هم خود و هم عده‏اى از مردم را به هلاكت انداخته‏اى.


۳-  از »فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ« تا »بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ«××× ۱ اليقين: ص ۳۸۷  - ۳۸۴ باب ۱۳۸. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۲۱۰  - ۱۸۰. نزهة الكرام: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸ و ج ۳۷ ص ۳۲۵. ×××:


گفتار مفصل حذيفه از واقعه غدير در مدائن همه را متحير كرده است. او به جزئياتى از ماجرا اشاره مى‏كند كه كمتر كسى شنيده است. او حتى روز شمار سفر به غدير و آياتى كه در اين پنج روز نازل شده را به خاطر دارد و بازگو مى‏كند كه چگونه در بين راه آيات قرآنى پى در پى نازل مى‏شد و دستور آمادگى و اجراى دقيق برنامه سه روزه غدير را براى پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏آورد و به آن حضرت وعده حفظ از شرّ توطئه‏گران را مى‏داد.
گفتار مفصل حذيفه از واقعه غدير در مدائن همه را متحير كرده است. او به جزئياتى از ماجرا اشاره مى‏كند كه كمتر كسى شنيده است. او حتى روز شمار سفر به غدير و آياتى كه در اين پنج روز نازل شده را به خاطر دارد و بازگو مى‏كند كه چگونه در بين راه آيات قرآنى پى در پى نازل مى‏شد و دستور آمادگى و اجراى دقيق برنامه سه روزه غدير را براى پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏آورد و به آن حضرت وعده حفظ از شرّ توطئه‏گران را مى‏داد.