۲۲٬۰۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اتمام حجت با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۹۱. اسرار غدير: ص ۲۹۰.</ref> | <big>'''اتمام حجت با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۹۱. اسرار غدير: ص ۲۹۰.</ref>'''</big> | ||
از نمونه هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است. تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال حديث غدير را روايت كرده اند نيز به گونه اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقيفه به نمايش گذاشته اند. | <big>از نمونه هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است. تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال حديث غدير را روايت كرده اند نيز به گونه اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقيفه به نمايش گذاشته اند.</big> | ||
يكى از اصحاب معصومين عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده حذيفه بن اسيد غفارى است: | <big>يكى از اصحاب معصومين عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده حذيفه بن اسيد غفارى است:</big> | ||
ابوالطفيل صحابى پيامبر صلى الله عليه وآله از حذيفة بن اسيد غفارى نقل مى كند كه آن حضرت در بازگشت از حجةالوداع فرمودند: خداوند صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار هر مسلمانى هستم و نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارترم. اَلا من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷۱ ح ۳۰۹.</ref> | <big>ابوالطفيل صحابى پيامبر صلى الله عليه وآله از حذيفة بن اسيد غفارى نقل مى كند كه آن حضرت در بازگشت از حجةالوداع فرمودند: خداوند صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار هر مسلمانى هستم و نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارترم. اَلا من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷۱ ح ۳۰۹.</ref></big> | ||
روايت حديث غدير <ref>چكيده عبقات الانوار (علامه میر حامد حسین هندی)(حديث غدير) : ص ۱۴۳.</ref> | <big>'''روايت حديث غدير <ref>چكيده عبقات الانوار (علامه میر حامد حسین هندی)(حديث غدير) : ص ۱۴۳.</ref>'''</big> | ||
يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده حذيفة بن اسيد غفارى، ابوسَريحه است. ابن عقده در «حديث الولاية» حديث غدير را همراه با حديث ثقلين از حذيفة بن اسيد - كه از اصحاب شجره است - روايت كرده است. همچنين در منابع زير حديث غدير از حذيفه نقل شده، كه گاهى همراه با ماجراى غدير و حديث ثقلين است: | <big>يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده حذيفة بن اسيد غفارى، ابوسَريحه است. ابن عقده در «حديث الولاية» حديث غدير را همراه با حديث ثقلين از حذيفة بن اسيد - كه از اصحاب شجره است - روايت كرده است. همچنين در منابع زير حديث غدير از حذيفه نقل شده، كه گاهى همراه با ماجراى غدير و حديث ثقلين است:</big> | ||
«ينابيع المودة» ، طبرانى در دو مورد از «المعجم الكبير» ، ضياء در «المختارة» ، ترمذى در صحيح خود و در «نوادر الاصول» ، ابن اثير در «اسد الغابة» ، حموينى در «فرائد السمطين» ، ابن صباغ مالكى در «الفصول المهمة» ، ابوالفتوح اسعد بن ابى الفضايل عجلى در «الموجز فى فضائل الخلفاء الاربعة» ، «مناقب الثلاثة» ، حافظ ابوالفتوح در «الموجز» ، ابن عساكر در «تاريخ مدينة دمشق» ، ابن كثير در دو مورد از «البداية و النهاية» ، ابن حجر در «الصواعق» ، حلبى در «السيرة الحلبية» ، «مفتاح النجا فى مناقب آل العباء عليهم السلام» ، هيثمى در «مجمع الزوائد» ، «نزل الابرار» ، قرمانى در «اخبار الدول» ، سيوطى در «تاريخ الخلفاء» ، خطيب خوارزمى در مقتلش، قاضى در «تاريخ آل محمد عليهم السلام» . <ref>ينابيع المودة: ص ۳۸. صحيح ترمذى: ج ۲ ص ۲۹۸. الفصول المهمة: ص ۲۵. مناقب الثلاثة (چاپ مصر) : ص ۱۹. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۰۹ و ج ۷ ص ۳۴۸. الصواعق (ابن حجر) : ص ۲۵. السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۱. مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۶۵. نزل الابرار: ص ۱۸. اخبار الدول: ص ۱۰۲. تاريخ الخلفاء: ص ۱۱۴. تاريخ آل محمد عليهم السلام: ص ۶۸ .</ref> | <big>«ينابيع المودة» ، طبرانى در دو مورد از «المعجم الكبير» ، ضياء در «المختارة» ، ترمذى در صحيح خود و در «نوادر الاصول» ، ابن اثير در «اسد الغابة» ، حموينى در «فرائد السمطين» ، ابن صباغ مالكى در «الفصول المهمة» ، ابوالفتوح اسعد بن ابى الفضايل عجلى در «الموجز فى فضائل الخلفاء الاربعة» ، «مناقب الثلاثة» ، حافظ ابوالفتوح در «الموجز» ، ابن عساكر در «تاريخ مدينة دمشق» ، ابن كثير در دو مورد از «البداية و النهاية» ، ابن حجر در «الصواعق» ، حلبى در «السيرة الحلبية» ، «مفتاح النجا فى مناقب آل العباء عليهم السلام» ، هيثمى در «مجمع الزوائد» ، «نزل الابرار» ، قرمانى در «اخبار الدول» ، سيوطى در «تاريخ الخلفاء» ، خطيب خوارزمى در مقتلش، قاضى در «تاريخ آل محمد عليهم السلام» . <ref>ينابيع المودة: ص ۳۸. صحيح ترمذى: ج ۲ ص ۲۹۸. الفصول المهمة: ص ۲۵. مناقب الثلاثة (چاپ مصر) : ص ۱۹. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۰۹ و ج ۷ ص ۳۴۸. الصواعق (ابن حجر) : ص ۲۵. السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۱. مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۶۵. نزل الابرار: ص ۱۸. اخبار الدول: ص ۱۰۲. تاريخ الخلفاء: ص ۱۱۴. تاريخ آل محمد عليهم السلام: ص ۶۸ .</ref></big> | ||
نقل آيه تبليغ براى غدير <ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۸۷ .</ref> | <big>'''نقل آيه تبليغ براى غدير <ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۸۷ .</ref>'''</big> | ||
از جمله مشهور ترين آيات غدير آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> است. اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و غير شيعه از مسلمات است، و بين مفسرين و محدثين اهل سنت مشهور است، اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول آيه تبليغ بوده اند، و از جمله عده اى از بزرگان علماى اهل سنت هستند. <ref>نفحات الازهار: ج ۸ ص ۲۵۷ - ۱۹۵.</ref> | <big>از جمله مشهور ترين آيات غدير آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> است. اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و غير شيعه از مسلمات است، و بين مفسرين و محدثين اهل سنت مشهور است، اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول آيه تبليغ بوده اند، و از جمله عده اى از بزرگان علماى اهل سنت هستند. <ref>نفحات الازهار: ج ۸ ص ۲۵۷ - ۱۹۵.</ref></big> | ||
همچنين يكى از كسانى كه اسناد كتاب ها و روايات مربوط به آيه «بَلِّغْ» به آنها منتهى مى شود حذيفة بن اسَيد است. <ref>عوالم العلوم للبحرانی : ج ۳ / ۱۵ ص ۴۰۴.</ref> | <big>همچنين يكى از كسانى كه اسناد كتاب ها و روايات مربوط به آيه «بَلِّغْ» به آنها منتهى مى شود حذيفة بن اسَيد است. <ref>عوالم العلوم للبحرانی : ج ۳ / ۱۵ ص ۴۰۴.</ref></big> | ||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[اهل سنت]] / [[نقل آيه تبليغ براى غدير]].</big> | |||