حذیفة بن اسید غفاری (ابو سَریحه)

از ویکی غدیر

اتمام حجت با غدير[۱]

از نمونه‏ هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى‏ هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومین‏ علیهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است.

تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال حدیث غدیر را روایت كرده ‏اند نيز به گونه‏ اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقیفه به نمايش گذاشته‏ اند.

يكى از اصحاب معصومين‏ عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده حذيفه بن اسيد غفارى است:

ابوالطفيل صحابى پیامبر صلی الله علیه و آله از حذيفة بن اسيد غفارى نقل مى‏ كند كه آن حضرت در بازگشت از حجةالوداع فرمودند:

خداوند صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار هر مسلمانى هستم و نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارترم.

ألَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلَاهُ، أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.[۲]

روايت حديث غدير[۳]

يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده حذيفة بن اسيد غفارى، ابوسَريحه است. ابن ‏عقده در «حدیث الولایة» حديث غدير را همراه با حديث ثقلين از حذيفة بن اسيد -  كه از اصحاب شجره است -  روايت كرده است. همچنين در منابع زير حديث غدير از حذيفه نقل شده، كه گاهى همراه با ماجراى غدير و حدیث ثقلین است:

«ینابیع المودة»، طبرانى در دو مورد از «المعجم الکبیر» ، ضياء در «المختارة»، ترمذی در صحيح خود و در «نوادر الاصول»، ابن ‏اثیر در «اسد الغابة»، حموينى در «فرائد السمطین»، ابن‏ صباغ مالكى در «الفصول المهمة»، ابوالفتوح اسعد بن ابى‏ الفضايل عجلى در «الموجز فى فضائل الخلفاء الاربعة»، «مناقب الثلاثة»، حافظ ابوالفتوح در «الموجز»، ابن‏ عساکر در «تاريخ مدينة دمشق»، ابن‏ کثیر در دو مورد از «البداية و النهاية»، ابن‏ حجر در «الصواعق»، حلبى در «السيرة الحلبية»، «مفتاح النجا فى مناقب آل ‏العباء عليهم السلام»، هيثمى در «مجمع الزوائد»، «نزل الابرار»، قرمانى در «اخبار الدول»، سیوطی در «تاريخ الخلفاء»، خطيب خوارزمى در مقتلش، قاضى در «تاريخ آل محمد عليهم السلام».[۴]

نقل آيه تبليغ براى غدير [۵]

از جمله مشهور ترين آيات غدير آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»[۶] است. اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و غير شيعه از مسلمات است، و بين مفسرین و محدثين اهل ‏سنت مشهور است، اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول آيه تبليغ بوده ‏اند، و از جمله عده ‏اى از بزرگان علماى اهل‏ سنت هستند. [۷]

همچنين يكى از كسانى كه اسناد كتاب ‏ها و روايات مربوط به آيه «بَلِّغْ» به آنها منتهى مى ‏شود حذيفة بن اسَيد است.[۸]

پانویس

  1. چهارده قرن با غدير: ص ۹۱. اسرار غدير: ص ۲۹۰.
  2. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷۱ ح ۳۰۹.
  3. چكيده عبقات الانوار (علامه میر حامد حسین هندی)(حديث غدير) : ص ۱۴۳.
  4. ينابيع المودة: ص ۳۸. صحيح ترمذى: ج ۲ ص ۲۹۸. الفصول المهمة: ص ۲۵. مناقب الثلاثة (چاپ مصر) : ص ۱۹. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۰۹ و ج ۷ ص ۳۴۸. الصواعق (ابن‏ حجر) : ص ۲۵. السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۱. مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۶۵. نزل الابرار: ص ۱۸. اخبار الدول: ص ۱۰۲. تاريخ الخلفاء: ص ۱۱۴. تاريخ آل‏ محمد عليهم السلام: ص ۶۸ .
  5. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۸۷ .
  6. مائده /  ۶۷ .
  7. نفحات الازهار: ج ۸ ص ۲۵۷  - ۱۹۵.
  8. عوالم العلوم للبحرانی : ج ۳  / ۱۵ ص ۴۰۴.