خطبه غدیر امیرالمؤمنین علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
<big>اخبرنا جماعة، عن ابى ‏محمد هارون بن موسى التلعكبرى، قال: حدثنا ابوالحسن على بن احمد الخراسانى الحاجب فى شهر رمضان سنة سبع و ثلاثين و ثلاث مائة، قال: حدثنا سعيد بن هارون ابوعمرو<ref>ابوعمرو« در بعضى از نسخه‏ ها «ابوعلى» آمده است.</ref> المروزى، و قد زاد على الثمانين سنة، قال: حدثنا الفيّاض بن محمد بن عمر الطرسوسى<ref>«الطوسى» خ.</ref>  بطوس سنة تسع و خمسين و مائتين و قد بلغ التسعين، انه شهد اباالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام فى يوم الغدير، و بحضرته جماعة من خاصته، قد احتبسهم للافطار. و قد قدّم الى منازلهم الطعام و البرّ و الصلاة و الكسوة حتى الخواتيم و النعال. و قد غيّر من احوالهم و احوال حاشيته و جدّدت له آلة غير الآلة التى جرى الرسم بابتذالها قبل يومه، و هو يذكر فضل اليوم و قدمه. <ref>«و قديمة» در بعضى از نسخ آمده است.</ref></big>
<big>اخبرنا جماعة، عن ابى ‏محمد هارون بن موسى التلعكبرى، قال: حدثنا ابوالحسن على بن احمد الخراسانى الحاجب فى شهر رمضان سنة سبع و ثلاثين و ثلاث مائة، قال: حدثنا سعيد بن هارون ابوعمرو<ref>ابوعمرو« در بعضى از نسخه‏ ها «ابوعلى» آمده است.</ref> المروزى، و قد زاد على الثمانين سنة، قال: حدثنا الفيّاض بن محمد بن عمر الطرسوسى<ref>«الطوسى» خ.</ref>  بطوس سنة تسع و خمسين و مائتين و قد بلغ التسعين، انه شهد اباالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام فى يوم الغدير، و بحضرته جماعة من خاصته، قد احتبسهم للافطار. و قد قدّم الى منازلهم الطعام و البرّ و الصلاة و الكسوة حتى الخواتيم و النعال. و قد غيّر من احوالهم و احوال حاشيته و جدّدت له آلة غير الآلة التى جرى الرسم بابتذالها قبل يومه، و هو يذكر فضل اليوم و قدمه. <ref>«و قديمة» در بعضى از نسخ آمده است.</ref></big>
   
   
<big><br /></big>
<big>فكان من قوله ‏عليه السلام: حدثنى الهادى‏ عليه السلام ابى، قال: حدثنى جدى الصادق ‏عليه السلام، قال: حدثنى الباقر عليه السلام، قال: حدثنى سيدالعابدين ‏عليه السلام، قال: حدثنى ابى الحسين‏ عليه السلام، قال: اتفق فى بعض سنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام الجمعة و الغدير. فصعد المنبر على خمس ساعات <ref>اى مضى من نهار اليوم.</ref> من نهار ذلك اليوم. فحمد اللَّه و اثنى عليه حمداً لم يسمع بمثله، و اثنى عليه ثناءاً لم <ref>بما لم« خ.</ref> يتوجه اليه غيره. فكان ما حفظ من ذلك... :</big>
 
<big><br />
فكان من قوله ‏عليه السلام: حدثنى الهادى‏ عليه السلام ابى، قال: حدثنى جدى الصادق ‏عليه السلام، قال: حدثنى الباقر عليه السلام، قال: حدثنى سيدالعابدين ‏عليه السلام، قال: حدثنى ابى الحسين‏ عليه السلام، قال: اتفق فى بعض سنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام الجمعة و الغدير. فصعد المنبر على خمس ساعات <ref>اى مضى من نهار اليوم.</ref> من نهار ذلك اليوم. فحمد اللَّه و اثنى عليه حمداً لم يسمع بمثله، و اثنى عليه ثناءاً لم <ref>بما لم« خ.</ref> يتوجه اليه غيره. فكان ما حفظ من ذلك... :</big>


<big>گروهى  به ما خبر دادند درباره ابومحمد هارون فرزند موسى تلعكبرى، گفت: با ما سخن گفت ابوالحسن على فرزند احمد خراسانى حاجب در رمضان سال ۳۳۷ هجرى قمرى، گفت: با ما سخن گفت سعيد فرزند هارون ابوعمر مروزى -  كه بيشتر از هشتاد سال داشت -  و گفت:</big>
<big>گروهى  به ما خبر دادند درباره ابومحمد هارون فرزند موسى تلعكبرى، گفت: با ما سخن گفت ابوالحسن على فرزند احمد خراسانى حاجب در رمضان سال ۳۳۷ هجرى قمرى، گفت: با ما سخن گفت سعيد فرزند هارون ابوعمر مروزى -  كه بيشتر از هشتاد سال داشت -  و گفت:</big>


<big><br />
<big>با ما سخن گفت فياض فرزند محمد فرزند عمر طرسوسى در طوس سال ۲۵۹ هجرى قمرى -  كه به سن ۹۰ سالگى رسيد -  او ديد كه ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام در روز غدير با گروهى از افراد خاص و نزديک به ایشان كه آنها را براى افطار نگه داشتند، و به خانه ‏هايشان غذا و نيكى و پوشاک حتى كفش و انگشتر فرستادند؛ به صورتى كه اوضاعشان را تغيير دادند و اوضاع نزديكانشان را نيز تغيير دادند، و تمام آلات را تعويض كردند. بجز آلاتى كه با آن به ناپاكى قبل از موعدش رفتار شد. و ایشان خصلت‏ هاى پاک و خوب آن روز را بازگو كردند، و در كلامشان بود:</big>
با ما سخن گفت فياض فرزند محمد فرزند عمر طرسوسى در طوس سال ۲۵۹ هجرى قمرى -  كه به سن ۹۰ سالگى رسيد -  او ديد كه ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام در روز غدير با گروهى از افراد خاص و نزديک به ایشان كه آنها را براى افطار نگه داشتند، و به خانه ‏هايشان غذا و نيكى و پوشاک حتى كفش و انگشتر فرستادند؛ به صورتى كه اوضاعشان را تغيير دادند و اوضاع نزديكانشان را نيز تغيير دادند، و تمام آلات را تعويض كردند. بجز آلاتى كه با آن به ناپاكى قبل از موعدش رفتار شد. و ایشان خصلت‏ هاى پاک و خوب آن روز را بازگو كردند، و در كلامشان بود:</big>


<big>حديث كردند مرا پدرم امام هادى ‏عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا جدم امام صادق‏ عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا امام باقر عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا امام سيدالعابدين‏ عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا پدرم امام حسين‏ عليه السلام كه فرمودند:</big>
<big>حديث كردند مرا پدرم امام هادى ‏عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا جدم امام صادق‏ عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا امام باقر عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا امام سيدالعابدين‏ عليه السلام كه فرمودند: حديث كردند مرا پدرم امام حسين‏ عليه السلام كه فرمودند:</big>
خط ۱۵۶: خط ۱۵۲:
<big>افرادى كه در سلسله سند اين روايت وجود دارند عبارتند از:</big>
<big>افرادى كه در سلسله سند اين روايت وجود دارند عبارتند از:</big>


<big>یک. ابو محمد هارون بن موسى تلعكبرى: رجالى بزرگ احمد بن عبدالرضا مهذّب ‏الدين بصرى در كتاب «فائق المقال فى الحديث و الرجال» به نقل از «رجال النجاشى» و «الخلاصة» پيرامون او مى‏ نويسد:</big>
<big>'''یک.''' ابو محمد هارون بن موسى تلعكبرى: رجالى بزرگ احمد بن عبدالرضا مهذّب ‏الدين بصرى در كتاب «فائق المقال فى الحديث و الرجال» به نقل از «رجال النجاشى» و «الخلاصة» پيرامون او مى‏ نويسد:</big>


<big>هارون بن موسى بن محمد بن سعيد بن ابومحمد التلعكبرى من بنى ‏شيبان، و كان وجهاً وجيهاً من وجوه اصحابنا. جليل القدر، واسع الرواية، معتمداً عليه، لا يطعن عليه فى شى‏ء<ref>رجال النجاشى: ص ۴۳۹ ش ۱۱۸۴. الخلاصة: ج ۱ ص ۱۸۰. فائق المقال فى الحديث و الرجال (مهذب الدين احمد بصرى) : ص ۲۰۱.</ref> : هارون فرزند موسى فرزند محمد فرزند سعيد فرزند ابومحمد تلعكبرى از خاندان بنى‏ شيبان بوده، و يكى از بزرگان قومش بود. او انسانى مطمئن و با دانش و مورد اعتماد و همه او را قبول داشتند.</big>
<big>هارون بن موسى بن محمد بن سعيد بن ابومحمد التلعكبرى من بنى ‏شيبان، و كان وجهاً وجيهاً من وجوه اصحابنا. جليل القدر، واسع الرواية، معتمداً عليه، لا يطعن عليه فى شى‏ء<ref>رجال النجاشى: ص ۴۳۹ ش ۱۱۸۴. الخلاصة: ج ۱ ص ۱۸۰. فائق المقال فى الحديث و الرجال (مهذب الدين احمد بصرى) : ص ۲۰۱.</ref> : هارون فرزند موسى فرزند محمد فرزند سعيد فرزند ابومحمد تلعكبرى از خاندان بنى‏ شيبان بوده، و يكى از بزرگان قومش بود. او انسانى مطمئن و با دانش و مورد اعتماد و همه او را قبول داشتند.</big>


اعتبار او تا آن اندازه والا است كه مرحوم علامه محمدتقى شوشترى در كتاب »قاموس الرجال« به نقل از »رجال شيخ طوسى« پيرامون ايشان مى‏فرمايد: فى رجال الشيخ رحمه اللَّه فى كثير ممن عدّهم فى من لم ير الائمةعليهم السلام. روى عنه التلعكبرى، و مرّ بعنوان هارون بن موسى بن احمد رحمه اللَّه××× ۲ قاموس الرجال )شوشترى( : ج ۱۲ ص ۱۳. ×××: شيخ رحمه اللَّه در رجال بسيارى را بر شمرده كه ائمه‏عليهم السلام را نديده بودند. تلعكبرى از او روايت مى‏كند، و يك بار به عنوان هارون بن موسى بن احمد از او ياد مى‏نمايد.
<big>اعتبار او تا آن اندازه والا است كه مرحوم علامه محمدتقى شوشترى در كتاب «قاموس الرجال» به نقل از «رجال شيخ طوسى» پيرامون ايشان مى ‏فرمايد: فى رجال الشيخ رحمه اللَّه فى كثير ممن عدّهم فى من لم ير الائمة عليهم السلام. روى عنه التلعكبرى، و مرّ بعنوان هارون بن موسى بن احمد رحمه اللَّه <ref>قاموس الرجال (شوشترى) : ج ۱۲ ص ۱۳. </ref>: شيخ رحمه اللَّه در رجال بسيارى را بر شمرده كه ائمه ‏عليهم السلام را نديده بودند. تلعكبرى از او روايت مى‏ كند، و يک بار به عنوان هارون بن موسى بن احمد از او ياد مى‏ نمايد.</big>
 
 
 
دو و سه و چهار. ابوالحسن على بن احمد خراسانى حاجب، سعيد بن هارون ابوعمر )ابوعمر( مروزى، فيّاض بن محمد بن عمر طرسوسى )طوسى( : اين سه نفر تا آنجا كه تحقيق شد در منابع رجالى ما هيچ ذكرى از آنها نشده است. نه آنها توثيق شده‏اند و نه آنها را رجاليون ذمّ نموده‏اند. لذا اين سه نفر در رجال جزو مجهول‏ها به شمار مى‏آيند.
 
اگر چه بعضى از رجاليون مانند مرحوم خويى اين گونه روايات را -  كه در روايت گنندگان آن افراد مجهول وجود دارند -  معتبر ندانسته و به آن استدلال نمى‏كنند، ولى بزرگان رجالى مانند مرحوم بروجردى و ميرزا جواد تبريزى و ميرزا محمدحسن احمدى فقيه يزدى و بسيارى ديگر اين مطلب را موجب ضعف نمى‏دانند. چرا كه ممكن است آن شخص مجهول توثيق شده باشد، ولى توثيق او به دست ما نرسيده باشد.
 
 
همچنين بيشتر رجاليون ما كوفى هستند و از احوال بيشتر موثقين قمى با اطلاع نبودند. لذا آنها را ذكر نكرده‏اند، و به صرف ذكر نكردن روايت از اعتبار نمى‏افتد. بنا بر اين روايت قابل اعتماد است.
 
 
۴-  احكام فقهى مرتبط با روايت
 
احكام مستخرجه از اين روايت و عمل خاص اميرالمؤمنين‏عليه السلام از قرار ذيل است:
 
 
الف. وقت اين نماز يك ساعت قبل از ظهر است.
 
 
ب. خطبه نماز روز عيد غدير قبل از نماز مى‏باشد.
 
 
لازم به توضيح است كه از روايت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله -  كه شيخ مفيد و ديگران نقل نموده‏اند -  به دست مى‏آيد كه خطبه‏ها بعد از نماز عيد غدير است. وقتى حجيّت هر دو روايت براى ما تمام باشد، اين نتيجه به دست مى‏آيد كه امام جماعت مخيّر است كه خطبه‏ها را بعد يا قبل از نماز بخواند.
 
 
ج. آنچه كه از باقى مانده خطبه استفاده مى‏شود اين است كه موضوع خطبه‏هاى نماز عيد غدير بايستى حمد الهى و مسئله ولايت و غدير و شأن و منزلت ائمه‏عليهم السلام باشد.


<big>'''دو و سه و چهار.''' ابوالحسن على بن احمد خراسانى حاجب، سعيد بن هارون ابوعمر (ابوعمر) مروزى، فيّاض بن محمد بن عمر طرسوسى (طوسى) : اين سه نفر تا آنجا كه تحقيق شد در منابع رجالى ما هيچ ذكرى از آنها نشده است. نه آنها توثيق شده ‏اند و نه آنها را رجاليون ذمّ نموده ‏اند. لذا اين سه نفر در رجال جزو مجهول ‏ها به شمار مى‏ آيند.</big>


د. احكام دو خطبه نماز غدير هم مثل همان احكام خطبه‏هاى نماز جمعه است، و اين نيز از عبارت فوق الذكر به دست مى‏آيد.
<big>اگر چه بعضى از رجاليون مانند مرحوم خويى اين گونه روايات را -  كه در روايت گنندگان آن افراد مجهول وجود دارند -  معتبر ندانسته و به آن استدلال نمى‏ كنند، ولى بزرگان رجالى مانند مرحوم بروجردى و ميرزا جواد تبريزى و ميرزا محمدحسن احمدى فقيه يزدى و بسيارى ديگر اين مطلب را موجب ضعف نمى ‏دانند. چرا كه ممكن است آن شخص مجهول توثيق شده باشد، ولى توثيق او به دست ما نرسيده باشد.</big>


ه  . نكته ديگرى كه از اين عبارت استفاده مى‏شود اين است كه نماز عيد غدير نيز مانند نماز جمعه و نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور و ظهور و حكومت امام معصوم‏عليه السلام واجب مى‏باشد، چرا كه اگر واجب نبود نمى‏توانست جايگزين نماز جمعه واجب شود.
<big>همچنين بيشتر رجاليون ما كوفى هستند و از احوال بيشتر موثقين قمى با اطلاع نبودند. لذا آنها را ذكر نكرده ‏اند، و به صرف ذكر نكردن ، روايت از اعتبار نمى‏ افتد. بنا بر اين روايت قابل اعتماد است.</big>


'''<big>احكام فقهى مرتبط با روايت</big>'''


و. بعضى از فقها در مقابل نقل شيخ مفيد درباره اقامه نماز عيد غدير پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در آخرين سال عمر شريفشان بيان داشته‏اند كه آن حضرت دو خطبه براى نماز خواندند. ولى ظاهر عبارت شيخ طوسى اين است كه حضرت على‏عليه السلام يك خطبه خواندند.
<big>احكام مستخرجه از اين روايت و عمل خاص اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از قرار ذيل است:</big>


<big>'''الف.''' وقت اين نماز يک ساعت قبل از ظهر است.</big>


اين استدلال نسبت به عمل حضرت على‏عليه السلام‏اشتباه مى‏باشد، چرا كه شيخ طوسى مى‏فرمايد: فكان ما حفظ من ذلك؛ يعنى قسمتى از خطبه‏هايى را كه حضرت على‏عليه السلام مى‏خواند نقل مى‏كند، و معلوم نيست حتماً حضرت يك خطبه خوانده باشد. بلكه احتمال دارد كه دو خطبه بوده و مقدارى از آن نقل شده است. ضمن اينكه با توجه به نقل شيخ مفيد پيرامون دو خطبه حضرت رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله، مى‏توان احتمال داد كه حضرت على‏عليه السلام نيز دو خطبه خوانده‏اند.
<big><br />'''ب.''' خطبه نماز روز عيد غدير قبل از نماز مى ‏باشد.</big>


<big><br />لازم به توضيح است كه از روايت پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله -  كه شيخ مفيد و ديگران نقل نموده ‏اند -  به دست مى‏ آيد كه خطبه‏ ها بعد از نماز عيد غدير است. وقتى حجيّت هر دو روايت براى ما تمام باشد، اين نتيجه به دست مى ‏آيد كه امام جماعت مخيّر است كه خطبه‏ ها را بعد يا قبل از نماز بخواند.</big>


۵ -  كلمات بزرگان پيرامون خطبه غديريه
<big>'''ج.''' آنچه كه از باقى مانده خطبه استفاده مى‏ شود اين است كه موضوع خطبه ‏هاى نماز عيد غدير بايستى حمد الهى و مسئله ولايت و غدير و شأن و منزلت ائمه ‏عليهم السلام باشد.</big>


بسيارى از علما در طول تاريخ به اين خطبه اشاره نموده، و بعضى نيز پيرامون جواز جماعت نماز غدير به آن استناد نموده‏اند، كه به يك نمونه اشاره مى‏كنيم:
<big>'''د.''' احكام دو خطبه نماز عید غدير هم مثل همان احكام خطبه ‏هاى نماز جمعه است، و اين نيز از عبارت فوق الذكر به دست مى‏ آيد.</big>


<big>'''ه  .''' نكته ديگرى كه از اين عبارت استفاده مى‏ شود اين است كه نماز عيد غدير نيز مانند نماز جمعه و نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور و ظهور و حكومت امام معصوم‏ عليه السلام واجب مى ‏باشد، چرا كه اگر واجب نبود نمى‏ توانست جايگزين نماز جمعه واجب شود.</big>


علامه فاضل هندى در كتاب »كشف اللثام« مى‏فرمايد: روى الشيخ فى »المصباح« ان اميرالمؤمنين‏عليه السلام صعد المنبر، على خمس ساعات من نهار ذلك اليوم. فحمد اللَّه، و ذكر الخطبة و قال: ثم اخذ فى خطبة الجمعة××× ۱ مصباح المتهجد: ص ۶۹۶ . ×××، و لم يرو له‏عليه السلام صلاة بعد الخطبة او قبلها. لكن فرغ من الصلاة المذكورة و الدعاء المأثور بعدها، يتصل بالزوال غالباً. فلذا قدّموها على الصلاة. و ينبغى ان يعرّفهم الامام فى الخطبة فضل ذلك اليوم و ما منّ اللَّه به فيه على عباده من اكمال الدين و اتمام النعمة، بالنص على مولى المؤمنين و امامهم و اميرهم، كما فعله اميرالمؤمنين‏عليه السلام فى الخطبة المروية عنه××× ۱ كشف اللثام )هندى( : ج ۴ ص ۴۰۰. ×××:
<big>'''و.''' بعضى از فقها در مقابل نقل شيخ مفيد درباره اقامه نماز عيد غدير پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در آخرين سال عمر شريفشان بيان داشته ‏اند كه آن حضرت دو خطبه براى نماز خواندند. ولى ظاهر عبارت شيخ طوسى اين است كه حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام يک خطبه خواندند.</big>


<big>اين استدلال نسبت به عمل حضرت امیر ‏عليه السلام ‏اشتباه مى‏ باشد، چرا كه شيخ طوسى مى ‏فرمايد: فكان ما حفظ من ذلك؛ يعنى قسمتى از خطبه ‏هايى را كه حضرت امیر ‏عليه السلام مى‏ خواندند نقل مى‏ كند، و معلوم نيست حتماً حضرت يک خطبه خوانده باشند. بلكه احتمال دارد كه دو خطبه بوده و مقدارى از آن نقل شده است. ضمن اينكه با توجه به نقل شيخ مفيد پيرامون دو خطبه حضرت رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله، مى‏ توان احتمال داد كه حضرت امیر ‏عليه السلام نيز دو خطبه خوانده ‏اند.</big>


شيخ در كتاب »مصباح« روايت مى‏كند: اميرالمؤمنين‏عليه السلام در حالى كه پنج ساعت از روز گذشته بود بالاى منبر رفت و حمد و سپاس خدا را كرد، و آن خطبه را خطبه جمعه قرار داد. و طريقه نماز از او قبل از خطبه و يا بعد از آن ديده نشده است، ولى بعد از فارغ شدن از نماز و دعاى ياد شده بعد از آن متصل به ظهر مى‏شود. به همين خاطر غالباً بر نماز مقدم مى‏شمارند. و بايد امام در آن خطبه به آنها فضل و نعمتى كه خدا در آن روز به بندگانش داشت و دين را تمام و كمال كرد و نعمت را با نصب على مولاى مؤمنين‏عليه السلام به امامت و رياستشان يادآورى مى‏كرد، همانگونه كه اميرالمؤمنين‏عليه السلام در خطبه‏اى كه به ايشان نسبت داده‏اند فرمودند.
'''<big>كلمات بزرگان پيرامون خطبه غديريه</big>'''


<big>بسيارى از علما در طول تاريخ به اين خطبه اشاره نموده، و بعضى نيز پيرامون جواز جماعت نماز عیدغدير به آن استناد نموده ‏اند، كه به يک نمونه اشاره مى‏ كنيم:<br />علامه فاضل هندى در كتاب «كشف اللثام» مى‏ فرمايد: روى الشيخ فى «المصباح» ان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام صعد المنبر، على خمس ساعات من نهار ذلک اليوم. فحمد اللَّه، و ذكر الخطبة و قال: ثم اخذ فى خطبة الجمعة <ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۶ .</ref> ، و لم يرو له‏ عليه السلام صلاة بعد الخطبة او قبلها. لكن فرغ من الصلاة المذكورة و الدعاء المأثور بعدها، يتصل بالزوال غالباً. فلذا قدّموها على الصلاة. و ينبغى ان يعرّفهم الامام فى الخطبة فضل ذلک اليوم و ما منّ اللَّه به فيه على عباده من اكمال الدين و اتمام النعمة، بالنص على مولى المؤمنين و امامهم و اميرهم، كما فعله اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فى الخطبة المروية عنه<ref>كشف اللثام (هندى) : ج ۴ ص ۴۰۰.</ref> :</big>


۶ -  كتاب درباره خطبه اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير
<big>شيخ در كتاب «مصباح» روايت مى‏ كند: اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حالى كه پنج ساعت از روز گذشته بود بالاى منبر رفتند و حمد و سپاس خدا را انجام دادند، و آن خطبه را خطبه جمعه قرار دادند. و طريقه نماز از ایشان قبل از خطبه و يا بعد از آن ديده نشده است، ولى بعد از فارغ شدن از نماز و دعاى ياد شده بعد از آن متصل به ظهر مى‏ شود. به همين خاطر غالباً بر نماز مقدم مى‏ شمارند. و بايد امام در آن خطبه به آنها فضل و نعمتى كه خدا در آن روز به بندگانش داشت و دين را تمام و كمال كرد و نعمت را با نص آوردن بر مولاى مؤمنين‏ عليه السلام به امامت و رياستشان يادآورى مى‏ كرد، همانگونه كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در خطبه ‏اى كه به ايشان نسبت داده ‏اند فرمودند.</big>


   در اين باره مراجعه شود به عنوان: خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏عليه السلام /  كتاب درباره خطبه اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير.
'''<big>كتاب درباره خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير</big>'''




۴.  سرفصل‏هاى خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏عليه السلام××× ۲ آرمان غدير از ديدگاه اميرالمؤمنين‏عليه السلام )مجيدى نظامى، عرفان( : ص ۱۸  - ۱۲. ×××
<big>در اين باره مراجعه شود به عنوان: [[خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام]] /  [[كتاب درباره خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير]].</big>


== <big> سرفصل ‏هاى خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>آرمان غدير از ديدگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام (مجيدى نظامى، عرفان) : ص ۱۸  - ۱۲.</ref></big> ==
   غربت خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏عليه السلام، يك خلأ كهنه و ديرين دينى و اعتقادى است، و شناخت آن و پژوهش و كاوش در معارف و پيام‏هاى آن و نشر و گسترش آن، براى همه جويندگان حقيقت و پيروان ولايت ضرورت دارد. در اينجا سرفصل‏هاى اساسى در خطبه اميرالمؤمنين‏عليه السلام ارائه مى‏گردد:
   غربت خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏عليه السلام، يك خلأ كهنه و ديرين دينى و اعتقادى است، و شناخت آن و پژوهش و كاوش در معارف و پيام‏هاى آن و نشر و گسترش آن، براى همه جويندگان حقيقت و پيروان ولايت ضرورت دارد. در اينجا سرفصل‏هاى اساسى در خطبه اميرالمؤمنين‏عليه السلام ارائه مى‏گردد: