پرش به محتوا

استهزاء: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
<big>نزول اين آيات در كنار دو برنامه دقيق براى آماده سازى فكرى مردم قبل از غدير بود كه عكس العمل‏ هايى را نيز به همراه داشت.</big>
<big>نزول اين آيات در كنار دو برنامه دقيق براى آماده سازى فكرى مردم قبل از غدير بود كه عكس العمل‏ هايى را نيز به همراه داشت.</big>


<big>در آنجا و پس از دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در مورد محبت على‏ عليه السلام در دل مردم و نزول آيه ۹۶ و ۹۷ سوره مريم، منافقين بى‏ كار ننشستند و فوراً عكس‏ العمل نشان دادند و خداوند هم آيات ۱۲-۲۴ سوره هود را نازل كرد:</big>
<big>در آنجا و پس از دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در مورد محبت على‏ عليه السلام در دل مردم و نزول آيه ۹۶ و ۹۷ سوره مريم، منافقين بى‏ كار ننشستند و فوراً عكس‏ العمل نشان دادند و خداوند هم آيات ۱۲-۲۴ سوره هود را نازل كرد:</big>


<big>'''الف) استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله'''</big>
<big>'''الف) استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله'''</big>


<big>اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يک مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار مى ‏آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.</big>
<big>اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يک مقطع استثنايى در زندگانى پيامبر صلى الله عليه و آله به شمار مى ‏آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.</big>


<big>براى شكستن اين عظمت دهان بى ‏پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند: به خدا قسم! يک پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه مى‏ شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه ‏اى مى ‏كرد كه او را در برابر دشمنانش كمک كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت مى ‏كند او هم مى ‏پذيرد!!<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹. </ref></big>
<big>براى شكستن اين عظمت دهان بى ‏پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند: به خدا قسم! يک پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه مى‏ شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه ‏اى مى ‏كرد كه او را در برابر دشمنانش كمک كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت مى ‏كند او هم مى ‏پذيرد!!<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹. </ref></big>
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
<big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مفهوم غدير را با شباهت صاحب آن به بيت ‏الله بيان فرمود. آن حضرت با كشاندن آنها به محضر خويش معناى بيت‏ الله بودن خود را در آن جوّ خفقان به عموم مردم و آيندگان تاريخ از دو جهت نشان داد:</big>
<big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مفهوم غدير را با شباهت صاحب آن به بيت ‏الله بيان فرمود. آن حضرت با كشاندن آنها به محضر خويش معناى بيت‏ الله بودن خود را در آن جوّ خفقان به عموم مردم و آيندگان تاريخ از دو جهت نشان داد:</big>


<big>يكى اينكه وقتى خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله دلسوزانه در غدير امام را براى مردم تعيين كردند، اين مردم هستند كه بايد وظيفه شناسانه به استقبال نماينده خدايشان بروند، نه آن كه منتظر التماس ‏هاى امام خود باشند! در اين باره حضرت به ابوبكر فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله شما را به بيعت من امر كرد و اطاعت مرا بر شما واجب نمود، و مرا در بين شما مانند بيت‏ الله حرام قرار داد؛ كه بايد به سوى آن رفت و بيت‏ الله به سوى كسى نمى ‏آيد!</big>
<big>يكى اينكه وقتى خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله دلسوزانه در غدير امام را براى مردم تعيين كردند، اين مردم هستند كه بايد وظيفه شناسانه به استقبال نماينده خدايشان بروند، نه آن كه منتظر التماس ‏هاى امام خود باشند! در اين باره حضرت به ابوبكر فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله شما را به بيعت من امر كرد و اطاعت مرا بر شما واجب نمود، و مرا در بين شما مانند بيت‏ الله حرام قرار داد؛ كه بايد به سوى آن رفت و بيت‏ الله به سوى كسى نمى ‏آيد!</big>


<big>دوم اينكه امام مانند بيت ‏الله قلعه امان مردم است كه بيرون آن هلاكت است. در اين باره حضرت فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله به من فرمود:</big>
<big>دوم اينكه امام مانند بيت ‏الله قلعه امان مردم است كه بيرون آن هلاكت است. در اين باره حضرت فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود:</big>


<big>تو مانند بيت ‏الله هستى؛ كه هر كس داخل آن شد در امان است و هر كس از آن روى گرداند كافر شد. خداوند عزوجل مى ‏فرمايد: «و اذ جعلنا البيت مثابة للناس و امناً»<ref>بقره/۱۲۵. </ref></big>:
<big>تو مانند بيت ‏الله هستى؛ كه هر كس داخل آن شد در امان است و هر كس از آن روى گرداند كافر شد. خداوند عزوجل مى ‏فرمايد: «و اذ جعلنا البيت مثابة للناس و امناً»<ref>بقره/۱۲۵. </ref></big>:
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
<big>همچنين قيس با افسوسى كه براى از دست دادن غدير مى‏ خورد به ابوبكر گفت: به خدا قسم اگر دست من با تو بيعت كرده، قلب و زبانم با تو بيعت نكرده است. من بعد از روز غدير درباره على‏ عليه السلام حجتى ندارم. بيعت من با تو مانند آن زنى است كه رشته‏ هاى خود را بعد از ريسيدن پنبه مى‏ كرد.<ref>اشاره به آيه قرآن است كه خداوند زنى از بنى ‏اسرائيل را مثال مى ‏زند كه صبح تا شب پنبه مى‏ ريسيد، و شب كه مى‏ شد همه رشته ‏هاى خود را دوباره به حالت پنبه باز مى‏ گرداند. نحل/۹۲: «و لا تكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوة انكاثاً...»: مانند آن زنى نباشيد كه رشته‏ هاى خود را بعد از زحمت رسيدن دوباره تكه تكه پنبه مى‏ كرد... .</ref></big>
<big>همچنين قيس با افسوسى كه براى از دست دادن غدير مى‏ خورد به ابوبكر گفت: به خدا قسم اگر دست من با تو بيعت كرده، قلب و زبانم با تو بيعت نكرده است. من بعد از روز غدير درباره على‏ عليه السلام حجتى ندارم. بيعت من با تو مانند آن زنى است كه رشته‏ هاى خود را بعد از ريسيدن پنبه مى‏ كرد.<ref>اشاره به آيه قرآن است كه خداوند زنى از بنى ‏اسرائيل را مثال مى ‏زند كه صبح تا شب پنبه مى‏ ريسيد، و شب كه مى‏ شد همه رشته ‏هاى خود را دوباره به حالت پنبه باز مى‏ گرداند. نحل/۹۲: «و لا تكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوة انكاثاً...»: مانند آن زنى نباشيد كه رشته‏ هاى خود را بعد از زحمت رسيدن دوباره تكه تكه پنبه مى‏ كرد... .</ref></big>


<big>همچنين قيس با درسى كه از شهادت حضرت زهراعليها السلام گرفته بود گفت: چگونه پيمانم را بشكنم در حالى كه درباره امامت و ولايت او با خدا عهد بسته ‏ام. درباره او از من مى ‏پرسى؟!</big>
<big>همچنين قيس با درسى كه از شهادت حضرت زهرا عليها السلام گرفته بود گفت: چگونه پيمانم را بشكنم در حالى كه درباره امامت و ولايت او با خدا عهد بسته ‏ام. درباره او از من مى ‏پرسى؟!</big>


<big>اگر خدا را با شكستن بيعت تو ملاقات كنم نزد من محبوب‏ تر از آن است كه عهد و پيمان خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله و وصى و خليلش را بشكنم.</big>
<big>اگر خدا را با شكستن بيعت تو ملاقات كنم نزد من محبوب‏ تر از آن است كه عهد و پيمان خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله و وصى و خليلش را بشكنم.</big>
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
<big>روش استهزاء و مسخره كردن يكى از راه‏ هاى ديرينه منافقين در برخورد با مقام والاى پيامبرصلى الله عليه وآله بود، تا آنجا كه گاهى پشت سر حضرت با چشم و زبان خود اشاره ‏هاى مسخره ‏آميز مى ‏كردند، و يا براى حضرت لقبى نامناسب شايع مى‏ كردند مثل كلمه «اذُن» به معناى گوش كه ذكر خواهد شد.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص۷۹-۸۶.</ref></big>
<big>روش استهزاء و مسخره كردن يكى از راه‏ هاى ديرينه منافقين در برخورد با مقام والاى پيامبرصلى الله عليه وآله بود، تا آنجا كه گاهى پشت سر حضرت با چشم و زبان خود اشاره ‏هاى مسخره ‏آميز مى ‏كردند، و يا براى حضرت لقبى نامناسب شايع مى‏ كردند مثل كلمه «اذُن» به معناى گوش كه ذكر خواهد شد.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص۷۹-۸۶.</ref></big>


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در كلام خود در مورد آيه تبليغ اين مسئله را با اين جمله ياد مى ‏كند: «لِعِلْمى بِحِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ»<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>: «به خاطر علمى كه درباره حيله‏ هاى مسخره كنندگان اسلام دارم».</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله در كلام خود در مورد [[آیه تبلیغ]] اين مسئله را با اين جمله ياد مى ‏كند: «لِعِلْمى بِحِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ»<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>: «به خاطر علمى كه درباره حيله‏ هاى مسخره كنندگان اسلام دارم».</big>


<big>در واقع يكى از حربه‏ ها و راهكارهاى منافقين در طول بعثت پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله بى ‏ادبى و جسارت نسبت به ساحت مقدس آن حضرت و حرمت شكنى بود، كه البته از بارزترين نمادهاى آن مسخره كردن بود و قرآن هم به اين مطلب تصريح كرده است.</big>
<big>در واقع يكى از حربه‏ ها و راهكارهاى منافقين در طول [[بعثت]] پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله بى ‏ادبى و جسارت نسبت به ساحت مقدس آن حضرت و حرمت شكنى بود، كه البته از بارزترين نمادهاى آن مسخره كردن بود و قرآن هم به اين مطلب تصريح كرده است.</big>


<big>در غدير كه غيظ منافقين به اوج خود رسيده بود، اين مسئله چند بار تكرار شد كه نمونه‏ هاى آن را مرور مى ‏كنيم:</big>
<big>در غدير كه غيظ منافقين به اوج خود رسيده بود، اين مسئله چند بار تكرار شد كه نمونه‏ هاى آن را مرور مى ‏كنيم:</big>
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:


<big>يكى ديگر از منافقين گفت: «ما تَرَوْنَ عَيْناهُ تَدُورانِ كَأَنَّهُ مَجْنُونٍ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ح ۵۹ . </ref>: «نمى ‏بينيد چشمان او را كه گويى ديوانه است».</big>
<big>يكى ديگر از منافقين گفت: «ما تَرَوْنَ عَيْناهُ تَدُورانِ كَأَنَّهُ مَجْنُونٍ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ح ۵۹ . </ref>: «نمى ‏بينيد چشمان او را كه گويى ديوانه است».</big>


<big>عده ‏اى از منافقين پس از سخنرانىِ غدير در خيمه ‏هاى خود جمع شده و با يكديگر چنين مى ‏گفتند:</big>
<big>عده ‏اى از منافقين پس از سخنرانىِ غدير در خيمه ‏هاى خود جمع شده و با يكديگر چنين مى ‏گفتند:</big>
خط ۱۶۱: خط ۱۵۹:


<big>عمر وقتى در روز غدير بيعت كرد شانه ‏ها را بالا انداخت و رو به ابوبكر كرد و گفت: «لَشَدَّ ما يَرْفَعُ بِضِبْعَىْ ابْنِ عَمِّهِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۹.</ref>: «عجب بازوى پسر عمويش را محكم بلند كرده است».</big>
<big>عمر وقتى در روز غدير بيعت كرد شانه ‏ها را بالا انداخت و رو به ابوبكر كرد و گفت: «لَشَدَّ ما يَرْفَعُ بِضِبْعَىْ ابْنِ عَمِّهِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۹.</ref>: «عجب بازوى پسر عمويش را محكم بلند كرده است».</big>


<big>معاويه پس از سخنرانى غدير بپا خاست و متكبرانه حركت كرد و با غضب بيرون آمد در حالى كه دست راست خود را بر ابوموسى اشعرى و دست چپش را بر مغيره تكيه داده بود و مى‏ گفت:</big>
<big>معاويه پس از سخنرانى غدير بپا خاست و متكبرانه حركت كرد و با غضب بيرون آمد در حالى كه دست راست خود را بر ابوموسى اشعرى و دست چپش را بر مغيره تكيه داده بود و مى‏ گفت:</big>
خط ۱۷۱: خط ۱۶۷:


<big>«لَئِنْ كُنْتَ صادِقاً لَنَحْنُ اشَرُّ مِنَ الْحَميرِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۳.</ref></big>: «<big>اگر راست بگويى ما واقعاً از خران هم بدتريم»!</big>
<big>«لَئِنْ كُنْتَ صادِقاً لَنَحْنُ اشَرُّ مِنَ الْحَميرِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۳.</ref></big>: «<big>اگر راست بگويى ما واقعاً از خران هم بدتريم»!</big>


<big>سه نفر از منافقين در خيمه خود مخفيانه صحبت مى‏ كردند. يكى گفت:</big>
<big>سه نفر از منافقين در خيمه خود مخفيانه صحبت مى‏ كردند. يكى گفت:</big>
خط ۱۸۱: خط ۱۷۵:


<big>سومى گفت: «دَعُوهُ! انْ شاءَ انْ يَكُونَ احْمَقَ وَ انْ شاءَ انْ يَكُونَ مَجْنُوناً! وَ اللَّه ما يَكُونُ ما قالَ ابَداً»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۳.</ref>: «او را رها كنيد! مى‏ خواهد احمق باشد يا ديوانه! به خدا قسم آنچه او گفت هرگز واقع نخواهد شد».</big>
<big>سومى گفت: «دَعُوهُ! انْ شاءَ انْ يَكُونَ احْمَقَ وَ انْ شاءَ انْ يَكُونَ مَجْنُوناً! وَ اللَّه ما يَكُونُ ما قالَ ابَداً»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۳.</ref>: «او را رها كنيد! مى‏ خواهد احمق باشد يا ديوانه! به خدا قسم آنچه او گفت هرگز واقع نخواهد شد».</big>


<big>پس از سخنرانى هنگامى كه مردم از كنار منبر پراكنده شدند چند نفر از قريش جمع شده بودند و بر آنچه به وقوع پيوست تأسف مى‏ خوردند. در اين هنگام سوسمارى از كنار آنان گذشت. يكى از آنان گفت:</big>
<big>پس از سخنرانى هنگامى كه مردم از كنار منبر پراكنده شدند چند نفر از قريش جمع شده بودند و بر آنچه به وقوع پيوست تأسف مى‏ خوردند. در اين هنگام سوسمارى از كنار آنان گذشت. يكى از آنان گفت:</big>
خط ۱۹۶: خط ۱۸۸:


<big>«قسم به پروردگارت از همه آنان سؤال خواهيم كرد درباره آنچه انجام مى ‏دهند. پس با صداى بلند آنچه بدان مأمورى ابلاغ كن و از مشركين اعراض نما، و ما تو را از شرّ مسخره كنندگان حفظ مى‏ كنيم».</big>
<big>«قسم به پروردگارت از همه آنان سؤال خواهيم كرد درباره آنچه انجام مى ‏دهند. پس با صداى بلند آنچه بدان مأمورى ابلاغ كن و از مشركين اعراض نما، و ما تو را از شرّ مسخره كنندگان حفظ مى‏ كنيم».</big>


<big>در مورد اين آيات دو نكته قابل توجه است:</big>
<big>در مورد اين آيات دو نكته قابل توجه است:</big>
خط ۲۲۰: خط ۲۱۰:


<big>كلمه «أَعْرِضْ» حاكى از بى‏ توجهى و اعتنا نكردن است. يعنى اين امر پروردگار به قدرى مهم است كه در انجام آن به هيچ عكس العملى نبايد اعتنا كرد.</big>
<big>كلمه «أَعْرِضْ» حاكى از بى‏ توجهى و اعتنا نكردن است. يعنى اين امر پروردگار به قدرى مهم است كه در انجام آن به هيچ عكس العملى نبايد اعتنا كرد.</big>




خط ۲۲۶: خط ۲۱۷:
<big>«إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ». چنانكه در اوايل خطابه غدير آمده، يكى از عمده ‏ترين موانع بر سر راه ابلاغ ولايت در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود كه همان منافقين بودند.</big>
<big>«إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ». چنانكه در اوايل خطابه غدير آمده، يكى از عمده ‏ترين موانع بر سر راه ابلاغ ولايت در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود كه همان منافقين بودند.</big>


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود: «از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا... از حيله‏ هاى مسخره كنندگان اسلام (المستهزئين بالاسلام) اطلاع دارم».<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref></big>
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير فرمود: «از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا... از حيله‏ هاى مسخره كنندگان اسلام (المستهزئين بالاسلام) اطلاع دارم».<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref></big>


<big>در اين آيه خداوند صريحاً به پيامبرش وعده خنثى سازى توطئه‏ هاى آنان و دفع خطر آنان را مى ‏دهد؛ و عملاً هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل و حفظ حضرت از خطر قتل در كوه هرشى<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۸، ۱۳۱، ۲۱۷، ۲۳۰، ۲۳۵، ۴۷۶ و ج۲ ص۱۰۱، ۴۰۶ و ج۳ ص۷۷.</ref>، نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عمل باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد.</big>
<big>در اين آيه خداوند صريحاً به پيامبرش وعده خنثى سازى توطئه‏ هاى آنان و دفع خطر آنان را مى ‏دهد؛ و عملاً هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل و حفظ حضرت از خطر قتل در كوه هرشى<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۸، ۱۳۱، ۲۱۷، ۲۳۰، ۲۳۵، ۴۷۶ و ج۲ ص۱۰۱، ۴۰۶ و ج۳ ص۷۷.</ref>، نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عمل باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد.</big>


<big>نكته ديگرى كه در متن حديث جلب توجه مى‏ كند عبارت: «اتاهُ جِبْرَئيلُ بِآخَرِ سُورَةِ الْحِجْرِ» است. از اين جمله مى‏ توان استفاده كرد كه آيات نازل شده در اين مورد همه آيات آخر سوره حجر است و اختصاص به چند آيه ذكر شده ندارد. دنباله آيات از آيه ۹۶ تا ۹۹ در توصيف استهزاكنندگان و آزار آنان نسبت به ساحت مقدس پيامبرصلى الله عليه وآله چنين است:</big>
<big>نكته ديگرى كه در متن حديث جلب توجه مى‏ كند عبارت: «اتاهُ جِبْرَئيلُ بِآخَرِ سُورَةِ الْحِجْرِ» است. از اين جمله مى‏ توان استفاده كرد كه آيات نازل شده در اين مورد همه آيات آخر سوره حجر است و اختصاص به چند آيه ذكر شده ندارد. دنباله آيات از آيه ۹۶ تا ۹۹ در توصيف استهزاكنندگان و آزار آنان نسبت به ساحت مقدس پيامبرصلى الله عليه وآله چنين است:</big>
خط ۲۴۱: خط ۲۳۰:
<references />
<references />
[[رده:صحابه]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:منافقین]]
[[رده:توطئه]]