رویکردهای سه گانه بزرگان تاریخ اهل سنت به غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:


=== '''۸. ابن کثیر دمشقی''' ===
=== '''۸. ابن کثیر دمشقی''' ===
- ابنکَثِیر شامی (ف۷۷۴ق) در تاریخ البِدایه و النهایه علت وقوع حادثه غدیر را، همان امری می‌داند که ابنهشام در سیرهاش[xi] و طبری در تاریخ خود[xii] به اجمال و خلاصه بدان اشاره کرده‌اند؛ یعنی دفاع پیامبر صلی الله علیه و آله  از علی  علیه السلام  در برابر شکایت برخی از همراهان حضرت، به دلیل سختگیری ایشان در بازگرداندن پارچه‌های زکات و جزیه اهل یمن به بیتالمال[xiii]؛ با این تفاوت که ابنکثیر، زمان و مکان دقیق آن واقعه را ذکر می‌کند.
- ابن کَثِیر شامی (م۷۷۴ق) در کتاب البِدایه و النهایه علت وقوع حادثه غدیر را، همان امری می‌داند که ابن هشام در سیره اش<ref>ر.ک. السیره النبویه، ج۲، ص۶۰۲–۶۰۴.</ref> و طبری در تاریخ خود<ref>ر.ک. تاریخ طبری، ج۳، ص۱۴۷–۱۵۲.</ref> به اجمال و خلاصه بدان اشاره کرده‌اند؛ یعنی دفاع پیامبر صلی الله علیه و آله  از علی  علیه السلام  در برابر شکایت برخی از همراهان حضرت، به دلیل سختگیری ایشان در بازگرداندن پارچه‌های زکات و جزیه اهل یمن به بیت المال<ref>البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۷ و ج۷، ص۳۷۰ و ۳۷۱.</ref>؛ با این تفاوت که ابن کثیر، زمان و مکان دقیق آن واقعه را ذکر می‌کند.


البته باید توجه داشت که دفاع پیامبر صلی الله علیه و آله در پی شکایت برخی بهاصطلاح صحابه از حضرت - که در بسیاری از منابع معتبر تاریخی اهلسنت بهعنوان علت وقوع حادثه غدیر و بیان حدیث ولایت، مطرح شده است - هیچگونه ارتباطی با قضیه غدیر خم ندارد و به نخستین سفر امیر مؤمنان علی علیه السلام  به یمن و شکایت لشکر از استفاده حضرت از کنیز غنیمتی مربوط می‌شود که در سال هشتم هجری (یک سال و نیم پیش از حجه الوداع و
البته باید توجه داشت که دفاع پیامبر صلی الله علیه و آله در پی شکایت برخی به اصطلاح صحابه از حضرت - که در بسیاری از منابع معتبر تاریخی اهل سنت به عنوان علت وقوع حادثه غدیر و بیان حدیث ولایت، مطرح شده است - هیچگونه ارتباطی با قضیه غدیر خم ندارد و به نخستین سفر امیر مؤمنان علی علیه السلام  به یمن و شکایت لشکر از استفاده حضرت از کنیز غنیمتی مربوط می‌شود که در سال هشتم هجری (یک سال و نیم پیش از حجه الوداع و حادثه غدیر) و در مدینه روی داده است.
----


 
در توضیح مطلب باید گفت که مولا علی  علیه السلام  بهدستور نبی مکرم  صلی الله علیه و آله  سه بار به یمن سفر کرده است: سفر نخست برای دعوت اهل یمن به دین مبین اسلام صورت گرفت که پیش از اعزام حضرت امیر  علیه السلام  خالدبنولید و بُرَیده موفق به انجام این مأموریت نشده بودند. در این سفر، گروهی از مردم یمن، به‌ویژه قبیله هَمْدان، با عشق و علاقه مسلمان می‌شوند. در همین سفر است که شکوائیه‌های بُرَیده با تحریک خالد و دیگران صورت گرفته، و پیامبر  صلی الله علیه و آله  در مدینه از مولا علی  علیه السلام  دفاع کرده است. سفر دوم حضرت امیر  علیه السلام  در سال نهم هجری برای امر قضاوت بوده است که شکایتی نداشت. سفر سوم ایشان نیز در سال دهم برای جنگ با اهل یمن یا جمع‌آوری زکات و بیتالمال انجام شده است که در نهایت، علی  علیه السلام  خود را در مکه به پیامبر  صلی الله علیه و آله  رساند و در حجه الوداع شرکت کرد. در سفر اخیر، از حضرت  علیه السلام  دو بار شکایت شد: یک بار به دلیل منع لشکر از پوشیدن لباسهای غنیمتی، که آن در مکه صورت گرفت؛ شکایت دیگر مربوط به منع حضرت  علیه السلام  از سوار شدن لشکر بر شتران غنیمتی است، که پس از حجهالوداع؛ در مدینه خدمت پیامبر  صلی الله علیه و آله  طرح شد.[۱۹]غالب آنچه در تواریخ اهلسنت آمده، خلط سفرهای علی  علیه السلام  و شکایات یاد شده با یکدیگر است که فهم حقیقت امر، دقت بسیار و تعمق کافی می‌طلبد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
[xi]. ر.ک. السیره النبویه، ج۲، ص۶۰۲–۶۰۴.
 
[xii]. ر.ک. تاریخ طبری، ج۳، ص۱۴۷–۱۵۲.
 
[xiii]. ابنکثیر، ۱۹۸۸، ج۵، ص۲۲۷ و ج۷، ص۳۷۰ و ۳۷۱.
 
حادثه غدیر) و در مدینه روی داده است. در توضیح مطلب باید گفت که مولا علی  علیه السلام  بهدستور نبی مکرم  صلی الله علیه و آله  سه بار به یمن سفر کرده است: سفر نخست برای دعوت اهل یمن به دین مبین اسلام صورت گرفت که پیش از اعزام حضرت امیر  علیه السلام  خالدبنولید و بُرَیده موفق به انجام این مأموریت نشده بودند. در این سفر، گروهی از مردم یمن، به‌ویژه قبیله هَمْدان، با عشق و علاقه مسلمان می‌شوند. در همین سفر است که شکوائیه‌های بُرَیده با تحریک خالد و دیگران صورت گرفته، و پیامبر  صلی الله علیه و آله  در مدینه از مولا علی  علیه السلام  دفاع کرده است. سفر دوم حضرت امیر  علیه السلام  در سال نهم هجری برای امر قضاوت بوده است که شکایتی نداشت. سفر سوم ایشان نیز در سال دهم برای جنگ با اهل یمن یا جمع‌آوری زکات و بیتالمال انجام شده است که در نهایت، علی  علیه السلام  خود را در مکه به پیامبر  صلی الله علیه و آله  رساند و در حجه الوداع شرکت کرد. در سفر اخیر، از حضرت  علیه السلام  دو بار شکایت شد: یک بار به دلیل منع لشکر از پوشیدن لباسهای غنیمتی، که آن در مکه صورت گرفت؛ شکایت دیگر مربوط به منع حضرت  علیه السلام  از سوار شدن لشکر بر شتران غنیمتی است، که پس از حجهالوداع؛ در مدینه خدمت پیامبر  صلی الله علیه و آله  طرح شد.[۱۹]غالب آنچه در تواریخ اهلسنت آمده، خلط سفرهای علی  علیه السلام  و شکایات یاد شده با یکدیگر است که فهم حقیقت امر، دقت بسیار و تعمق کافی می‌طلبد.


ابنکثیر در مورد اینکه وقوع رویداد غدیر در میانه راه مکه به مدینه، نزدیک جُحفه - مکانی که بدان غدیر خم گفته می‌شود- و در روز یکشنبه، هجدهم[۲۰] ذیحجه سال دهم هجرت بوده است، تردیدی ندارد. او پس از آن، درصدد ذکر مصادر احادیث واردشده و تمییز صحیح از ضعیف آن برمیآید، و از کتاب دوجلدی محمدبنجریر طبری و صاحب تفسیر و تاریخ معروف) که درباره طرق و الفاظ حدیث غدیر و جَرح و تعدیل آن نگاشته، و نیز از احادیث بسیار ابن‌عساکر (صاحب تاریخ دمشق) درباره این خطبه، سخن می‌گوید[i] و روایات متعددی را از منابع مختلف درباره حادثه غدیر، نقل و به صحت و ضعف آنها اشاره می‌کند.[ii] از جمله آن منابع، سنن نسائی[۲۱] است که به گنجانده شدن حدیث ثقلین[۲۲] در سیاق حدیث غدیر اشاره کرده است و ابنکثیر درباره آن می‌گوید: «نسائی در سنن خود روایت کرده است از محمدبنمُثنی، از یحییبنحَماد، از ابیمعاویه، از اعمَش، از حبیببنابی‌ثابت، از ابی‌طُفَیل، از زَیدبنارْقَم، که گفت: هنگامی که رسولالله  صلی الله علیه و آله  از حجهالوداع بازمی‌گشت، در محل غدیر خم فرود آمد و به درختانی که در آن نزدیکی بودند، اشاره کرد. پس اصحاب، زیر آن درختان را تمیزو آماده کردند. سپس فرمود: مرا بهسوی خداوند دعوت کرده‌اند و نزدیک است که دعوت او را اجابت نمایم [زمان رحلتم نزدیک است]. دو اثر گرانبها در میان شما بهجای می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهلبیتم. بنگرید تا پس از رحلت من با آنها چگونه رفتار خواهید کرد. پس این دو یادگار، هرگز از یکدیگر دور نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. سپس فرمود: اللهُ مَولایَ و انَا وَلی کُل مُؤمِنٍ. پس از آن، دست علی  علیه السلام  را گرفت و فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا وَلِیهُ، اللهُم والِ مَنْ وَالَاهُ وعادِ مَنْ
ابنکثیر در مورد اینکه وقوع رویداد غدیر در میانه راه مکه به مدینه، نزدیک جُحفه - مکانی که بدان غدیر خم گفته می‌شود- و در روز یکشنبه، هجدهم[۲۰] ذیحجه سال دهم هجرت بوده است، تردیدی ندارد. او پس از آن، درصدد ذکر مصادر احادیث واردشده و تمییز صحیح از ضعیف آن برمیآید، و از کتاب دوجلدی محمدبنجریر طبری و صاحب تفسیر و تاریخ معروف) که درباره طرق و الفاظ حدیث غدیر و جَرح و تعدیل آن نگاشته، و نیز از احادیث بسیار ابن‌عساکر (صاحب تاریخ دمشق) درباره این خطبه، سخن می‌گوید[i] و روایات متعددی را از منابع مختلف درباره حادثه غدیر، نقل و به صحت و ضعف آنها اشاره می‌کند.[ii] از جمله آن منابع، سنن نسائی[۲۱] است که به گنجانده شدن حدیث ثقلین[۲۲] در سیاق حدیث غدیر اشاره کرده است و ابنکثیر درباره آن می‌گوید: «نسائی در سنن خود روایت کرده است از محمدبنمُثنی، از یحییبنحَماد، از ابیمعاویه، از اعمَش، از حبیببنابی‌ثابت، از ابی‌طُفَیل، از زَیدبنارْقَم، که گفت: هنگامی که رسولالله  صلی الله علیه و آله  از حجهالوداع بازمی‌گشت، در محل غدیر خم فرود آمد و به درختانی که در آن نزدیکی بودند، اشاره کرد. پس اصحاب، زیر آن درختان را تمیزو آماده کردند. سپس فرمود: مرا بهسوی خداوند دعوت کرده‌اند و نزدیک است که دعوت او را اجابت نمایم [زمان رحلتم نزدیک است]. دو اثر گرانبها در میان شما بهجای می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهلبیتم. بنگرید تا پس از رحلت من با آنها چگونه رفتار خواهید کرد. پس این دو یادگار، هرگز از یکدیگر دور نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. سپس فرمود: اللهُ مَولایَ و انَا وَلی کُل مُؤمِنٍ. پس از آن، دست علی  علیه السلام  را گرفت و فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا وَلِیهُ، اللهُم والِ مَنْ وَالَاهُ وعادِ مَنْ
۴٬۰۶۴

ویرایش