جانشین: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۱
خط ۹۳۴: خط ۹۳۴:
<big>اگر چه اين چند جمله مشهور از اين خطبه متواتر، ثابت و مورد اتفاق بين فريقين است، اما از كل جريان اين اعلام، ابلاغ و برنامه تاريخى آن استفاده مى‏ شود كه خطبه بيشتر از اينها بوده و در اين چند جمله خلاصه نشده است. چنانچه در كتب حديث شيعه -  كه مفصل اين خطبه روايت شده -  هم كلمه خلافت و هم تنصيص بر امامت ائمه ‏عليهم السلام به ويژه حضرت صاحب‏الزمان ‏عليه السلام وجود دارد.</big>
<big>اگر چه اين چند جمله مشهور از اين خطبه متواتر، ثابت و مورد اتفاق بين فريقين است، اما از كل جريان اين اعلام، ابلاغ و برنامه تاريخى آن استفاده مى‏ شود كه خطبه بيشتر از اينها بوده و در اين چند جمله خلاصه نشده است. چنانچه در كتب حديث شيعه -  كه مفصل اين خطبه روايت شده -  هم كلمه خلافت و هم تنصيص بر امامت ائمه ‏عليهم السلام به ويژه حضرت صاحب‏الزمان ‏عليه السلام وجود دارد.</big>


<big>بنابراين، جملات مشهور دليل بر اين نيست كه كل خطبه اين چند جمله بوده است، و علت اينكه روى اين جملات بحث و بررسى و استدلال شده، اتفاق شيعه و سنى بر روايت آن هاست.</big>


'''<big>۴-  وجه تكيه بر لفظ ولىّ و مولى در خطبه غدير</big>'''


بنابراين، جملات مشهور دليل بر اين نيست كه كل خطبه اين چند جمله بوده است، و علت اينكه روى اين جملات بحث و بررسى و استدلال شده، اتفاق شيعه و سنى بر روايت آنهاست.
<big>وجه ديگر، تكيه بر نقل خصوص اين جمله‏ هاى كثير المعنى و عنايتى است كه بزرگان خلفا عن سلف به آنها داشته ‏اند. بيان ولايت و اولويت با نفس و اموال براى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است، كه بر حسب خطبه غدير -  كه به خطبه و حديث ولايت معروف و مشهور شده -  اين ولايت حتى در زمان شخص رسول‏خداصلى الله عليه وآله براى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ثابت است، و به غيبت رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله از مكان يا زمان توقف ندارد.</big>


<big>بديهى است وسعت دايره اين ولايت دقيقاً همان ولايت پيامبر صلى الله عليه وآله بر ماسواست و هيچ فرقى ندارد. اثبات اين ولايت در دايره و محدوده ولايت رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله براى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از تعبير به خلافت و جانشينى در افاده ولايت بر امور رساتر و گوياتر است، زيرا اگر مفهوم خلافت و جانشينى در امامت، الگو و اسوه بودن و رتق و فتق امور شرعيه و بيان احكام حلال و حرام و رسيدگى و سرپرستى و حكومت بر انام باشد، لفظ ولايت در دلالت بر اين جهت خلافت -  كه همان حكومت و مديريت جامعه باشد -  افصح و اصرح است.</big>


۴-  وجه تكيه بر لفظ ولىّ و مولى در خطبه غدير
<big>بنابراين، چون نظر افرادى كه براى غصب خلافت و حكومت حزب‏ سازى كرده و با هم تبانى كرده بودند به اين علت بود، و با ساير مفاهيم خلافت معارضه مستقيم نداشتند، در «خطبه غدير» و نيز «حديث غدير» اين بُعد از امامت و خلافت در اين جملات مورد عنايت قرار گرفت. شبهه ‏هاى نامقبولى هم كه در مفهوم مولى شده، همه در زمان‏ هاى بعد و بر خلاف تمام قرائن حاليّه و مقاليّه ابداع شده است.</big>


وجه ديگر، تكيه بر نقل خصوص اين جمله‏هاى كثير المعنى و عنايتى است كه بزرگان خلفا عن سلف به آنها داشته‏اند. بيان ولايت و اولويت با نفس و اموال براى اميرالمؤمنين‏عليه السلام است، كه بر حسب خطبه غدير -  كه به خطبه و حديث ولايت معروف و مشهور شده -  اين ولايت حتى در زمان شخص رسول‏خداصلى الله عليه وآله براى اميرالمؤمنين‏عليه السلام ثابت است، و به غيبت رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله از مكان يا زمان توقف ندارد.
<big>به هر حال، اين جملات مشهور از خطبه غدير در اثبات ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و اتمام حجت بر همگان كافى و وافى است، و ثابت مى ‏كند كه اجتماع آن گروه در سقيفه بنى ‏ساعده با وجود من ثبت له الولاية على الانفس و الاموال بنص من اللَّه تعالى و رسوله ‏صلى الله عليه وآله، يک معارضه آشكار با خدا و پيامبر صلى الله عليه وآله و انحراف ظاهر از حق بود.</big>


== <big> محور كتب غدير: خلافت <ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷  - ۱۵۳.</ref></big> ==
<big>از آنجا كه غدير مظهر خلافت و امامت است در كتاب‏ هاى غدير موضوع خلافت و امامت محور اصلى تأليفات است.</big>


بديهى است وسعت دايره اين ولايت دقيقاً همان ولايت پيامبرصلى الله عليه وآله بر ماسواست و هيچ فرقى ندارد. اثبات اين ولايت در دايره و محدوده ولايت رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله براى اميرالمؤمنين‏عليه السلام از تعبير به خلافت و جانشينى در افاده ولايت بر امور رساتر و گوياتر است، زيرا اگر مفهوم خلافت و جانشينى در امامت، الگو و اسوه بودن و رتق و فتق امور شرعيه و بيان احكام حلال و حرام و رسيدگى و سرپرستى و حكومت بر انام باشد، لفظ ولايت در دلالت بر اين جهت خلافت -  كه همان حكومت و مديريت جامعه باشد -  افصح و اصرح است.
== <big> مرورى بر راه طى شده غدير و خلافت <ref>ژرفاى غدير: ص: ۶۳  - ۵۸ .</ref></big> ==
<big>غدير با آثارى فورى و اهدافى بلند مدت، به بهترين كيفيت برگزار شد. در اينجا نگاهى به آنچه با عنوان غدير در طول تاريخ هزار و چهارصد ساله آن عملاً واقع شده، ديدگاه ‏هاى تازه ‏اى براى ما ايجاد مى ‏كند؛ كه ذيلاً به تبيين آنها مى‏ پردازيم:'''<br />سقيفه چه كرد؟ غدير مظلوم تا كجا پيش رفت؟'''</big>


بنابراين، چون نظر افرادى كه براى غصب خلافت و حكومت حزب‏سازى كرده و با هم تبانى كرده بودند به اين علت بود، و با ساير مفاهيم خلافت معارضه مستقيم نداشتند، در »خطبه غدير« و نيز »حديث غدير« اين بعد از امامت و خلافت در اين جملات مورد عنايت قرار گرفت. شبهه‏هاى نامقبولى هم كه در مفهوم مولى شده، همه در زمان‏هاى بعد و بر خلاف تمام قرائن حاليّه و مقاليّه ابداع شده است.
<big>ما مى‏ گوييم: اسلام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله دو راه داشت: خليفه انتخاب شده خدا يا خليفه منتخب مردم. راه شورى عملاً نشان داد كه سر از كجا درآورد، و از ظلم به فاطمه ‏عليها السلام تا ظلم به حسين‏ عليه السلام را طى ۵۰ سال در نورديد.</big>


<big>در بى‏ فرهنگى و جهل جامعه آن چنان زحمت كشيد و چه جنگ‏ هايى كه بپا كرد! تا روزگارى كه معاويه و يزيد و بنى ‏اميه و بنى‏ عباس رسماً اسلام را به مسخره گرفتند و خودشان عملاً از شوراى ساختگى هم بيرون آمدند و خلافت را تبديل به سلطنت موروثى نمودند.</big>


به هر حال، اين جملات مشهور از خطبه غدير در اثبات ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام و اتمام حجت بر همگان كافى و وافى است، و ثابت مى‏كند كه اجتماع آن گروه در سقيفه بنى‏ساعده با وجود من ثبت له الولايد على الانفس و الاموال بنص من اللَّه تعالى و رسوله‏صلى الله عليه وآله، يك معارضه آشكار با خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله و انحراف ظاهر از حق بود.
<big>ولى راه اول يعنى خلافت منصوص با اينكه در ظاهر پيروز نشد، ولى همچنان جسته و گريخته و شكسته و بسته -  و در حالى كه در چنگال راه دوم دست و پا مى ‏زداين راه ۱۴۰۰ ساله را با حفظ مبانى خود پيمود و اين سان بقاى دين را ضمانت كرد.'''<br />اسلام واقعى و غير واقعى در سايه غدير كشف شد'''</big>


<big>يكى از اسرار غدير آشكار شدن توطئه‏ هاى پنهان است. در سايه غدير اسرارى كشف شد كه اگر اين برنامه نبود آن برنامه‏ ها هرگز دست يافتنى نبود. در سقيفه‏ اى كه بعد از غدير خود را نشان داد معلوم شد چه كسانى به سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله و دستورات الهى ايمان و اعتقاد دارند و چه كسانى ندارند.</big>


۲۸.  محور كتب غدير: خلافت××× ۱ چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷  - ۱۵۳. ×××
<big>چه كسانى حقيقتاً و واقعاً بيعت مى ‏كنند، و چه كسانى به ظاهر و با نفاق بيعت مى ‏كنند و در صدد شكستن آن هستند. چه كسانى از نصب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به خلافت خوشحالند و چه كسانى ناراحت مى ‏شوند. چه كسانى در ظاهر مسلمانند و در باطن كفر محض ‏اند.</big>


   از آنجا كه غدير مظهر خلافت و امامت است در كتاب‏هاى غدير موضوع خلافت و امامت محور اصلى تأليفات است.
<big>غدير مرز حقيقى اسلامِ واقعى و كفرِ واقعى بود. يعنى بسيار از كفرهاى واقعى به اسلام ظاهرى تبديل گشته بود و بسيارى از اسلام‏ هاى واقعى درست به چشم نمى ‏آمد و نياز به محكى براى امتحان مردم بود. اين محتواى غدير بود كه كار را يكسره كرد، و پس از پيامبرصلى الله عليه وآله در عرض چند ساعت يا چند روز تمام باطن‏ ها را آشكار ساخت، و هر دو دسته به خوبى شناخته شدند و درجات مختلف ايمانِ افراد، هم براى خودشان روشن شد و هم براى ساير مردم معلوم گرديد.</big>


<big>آنان كه در مقابل على ‏عليه السلام قرار گرفتند در واقع مقابل پيامبرصلى الله عليه وآله و خداوند قرار داشتند، و با اين همه كار خود را كردند و هيچ كوتاه نيامدند. كفرهاى واقعى آنان از پس اسلام ظاهرى بيرون آمد، و در يک لحظه به صورت تمام عيار بروز كرد.</big>


۲۹.  مرورى بر راه طى شده غدير و خلافت××× ۲ ژرفاى غدير: ص: ۶۳  - ۵۸ . ×××
<big>در مقابل افرادى همچون سلمان و ابوذر و مقداد نيز -  كه در ظاهر با مسلمانان مخلوط بودند و اعتقاد راسخ آنان چندان به چشم نمى ‏آمد -  در يک لحظه شناخته شدند و همه از صميم قلب اقرار كردند كه اسلام حقيقى در اينان بوده كه تا كنون به چشم نمى‏ آمده است. كسانى هم كه لنگان لنگان دين خود را نجات دادند، ارزش خود را فهميدند و از ادعاى بيش از حد سكوت كردند.</big>


   غدير با آثارى فورى و اهدافى بلند مدت، به بهترين كيفيت برگزار شد. در اينجا نگاهى به آنچه با عنوان غدير در طول تاريخ هزار و چهارصد ساله آن عملاً واقع شده، ديدگاه‏هاى تازه‏اى براى ما ايجاد مى‏كند؛ كه ذيلاً به تبيين آنها مى‏پردازيم:
'''<big>تعيين اشخاصى براى ابديت اسلام لازم بود</big>'''


<big>در آخرين مرحله اسلام، از واضح‏ ترين نيازها وجود كسى بود كه بتواند اين نهال تازه را تا هدف نهايى كه كامل ‏ترين و جهانى‏ ترين و ابدى ‏ترين دين است به انجام رساند. يعنى اگر پيامبرصلى الله عليه وآله هم تعيين نكرده بودند لازم بود چنين شخصى و نيز اشخاصى تا آخر روزگار تعيين شوند.</big>


۱-  سقيفه چه كرد؟ غدير مظلوم تا كجا پيش رفت؟
<big>تا زمان هجرت به مدينه از نظر فضاى اجتماعى زمينه‏ اى براى بيان مطالب نبود، و همه ‏اش گريز و اختفا از دشمنان بود. به عبارت ديگر مقصد اصلى فقط كاشتن نهال اسلام بود كه به خوبى انجام پذيرفت.</big>


ما مى‏گوييم: اسلام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله دو راه داشت: خليفه انتخاب شده خدا يا خليفه منتخب مردم. راه شورى عملاً نشان داد كه سر از كجا درآورد، و از ظلم به فاطمه‏عليها السلام تا ظلم به حسين‏عليه السلام را طى ۵۰ سال در نورديد.
<big>پس از ورود به مدينه مرحله دوم اسلام كه آبيارى و پرورش نهال آن و جا افتاده كردن ريشه آن براى آينده‏ هايى كه بايد بر روى شاخ و برگ آن كار كرد، آغاز شد. در اين مرحله دشمنان كه تازه متوجه كاشته شدن اصل نهال اسلام شده بودند، در صدد ريشه كن كردن آن برآمدند.</big>


در بى‏فرهنگى و جهل جامعه آن چنان زحمت كشيد و چه جنگ‏هايى كه بپا كرد! تا روزگارى كه معاويه و يزيد و بنى‏اميه و بنى‏عباس رسماً اسلام را به مسخره گرفتند و خودشان عملاً از شوراى ساختگى هم بيرون آمدند و خلافت را تبديل به سلطنت موروثى نمودند.
<big>با جنگ‏ هايى كه درگرفت و به صور مختلف جلوه كرد، به خوبى معلوم شد كه انواع دشمنان اسلام با همين هدف به مقابله آمدند و در صدد قطع كردن ريشه آن هستند. اين مرحله به كمک الهى و مقاومت‏ هاى مسلمين كه در رأس همه آنها بلكه به عنوان هسته مقاومت، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود به خوبى پشت سر گذاشته شد.</big>


<big>اين روزگار ۲۳ ساله هدف اصلى را به خوبى و فوق آنچه در نظاير آن در دنيا ديده شده، مراحل خود را طى كرد و در محكم كردن ريشه و تنه اصلى اسلام به خوبى نتيجه گرفت، به طورى كه اسلام با تمام خطراتى كه از لحظات رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله تا امروز با آن مواجه بود، هويت و ماهيت اصليش را حفظ كرد، و در سايه اين تنه محكم تشيع -  كه راه اصلى اسلام است -  با همه مشكلاتى كه بر سر راه آن بوده توانسته تا امروز راه خود را طى كند.</big>


ولى راه اول يعنى خلافت منصوص با اينكه در ظاهر پيروز نشد، ولى همچنان جسته و گريخته و شكسته و بسته و در حالى كه در چنگال راه دوم دست و پا مى‏زداين راه ۱۴۰۰ ساله را با حفظ مبانى خود پيمود و اين سان بقاى دين را ضمانت كرد.
<big>با همه اينها دين كامل و جهانى و ابدى اسلام، هنوز پرونده معارفش را باز نكرده بود؛ چرا كه نه زمينه بود و نه فرصت و نه مردم آن زمان به خصوص اكثر آنان كه اطراف پيامبرصلى الله عليه وآله بودند -  كشش چنان مطالبى را داشتند، و گفتن بسيارى از مطالب در صدر اسلام به علت برداشت هاى ناقص اهل آن زمان صلاح نبود.</big>


<big>اسلام به عنوان كامل‏ ترين دينِ ابدى جهان، طبعاً مسير بسيار طولانى در پيش داشت تا به هدف برسد. لذا اين باور عقلايى است كه پياده كردن چنين دينى در مراحل تئوريک و عملى، زمانى طولانى مى‏ خواهد.</big>


۲-  اسلام واقعى و غير واقعى در سايه غدير كشف شد
<big>براى نيل به اهداف اصلى بايد افرادى پيش بينى مى‏ شدند تا در سايه آن نتيجه‏ هاى حقيقى كه از اسلام و اجتماع مسلمين در نظر بود به دست آيد و اين راهى بود كه امامان عليهم السلام در دوران زندگى خويش دنبال مى‏ كردند.'''<br />معارف صحيح اسلام با شخص ضمانت شده الهى تضمين شد'''</big>


يكى از اسرار غدير آشكار شدن توطئه‏هاى پنهان است. در سايه غدير اسرارى كشف شد كه اگر اين برنامه نبود آن برنامه‏ها هرگز دست يافتنى نبود. در سقيفه‏اى كه بعد از غدير خود را نشان داد معلوم شد چه كسانى به سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله و دستورات الهى ايمان و اعتقاد دارند و چه كسانى ندارند.
<big>آنچه يک ملت و دين را معرفى مى‏ كند دامنه فتوحات و مقاومت ‏هايش در برابر دشمن نيست، بلكه معارف آن است كه خط فكرى آن را تعيين مى‏ كند و در آن خط با معارف خويش، انسان‏ سازى مى‏ كند.</big>


<big>آنچه شهداى كربلا را ابدى ساخت و از ساير شهدا جدا ساخت همين است. اينان نتيجه زحمات ۵۰ ساله سه امام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله بودند. اينان حتى از شهداى جمل و صفين و نهروان متمايز بودند. البته آنان هم در سطح بالايى بودند، ولى همه اينچنين نبودند. در كربلا اما هفتاد و دو تن حسينى بودند.</big>


چه كسانى حقيقتاً و واقعاً بيعت مى‏كنند، و چه كسانى به ظاهر و با نفاق بيعت مى‏كنند و در صدد شكستن آن هستند. چه كسانى از نصب اميرالمؤمنين‏عليه السلام به خلافت خوشحالند و چه كسانى ناراحت مى‏شوند. چه كسانى در ظاهر مسلمانند و در باطن كفر محض‏اند.
<big>به هر حال براى تحويل معارف اسلام به نسل‏ هاى آينده اسلام و ساختن انسان‏ هايى والا -  كه هدف اصلى اسلام است -  چنين افرادى لازم است. بدون آن خطى كه غديرِ شيعه براى تعيين خليفه مطرح مى‏ كند، هيچ راهى نمى‏ تواند اين هدف را تأمين نمايد، چرا كه ضامن بيان معارف صحيح اسلام فقط كسى مى ‏تواند باشد كه رسماً از طرف خداوند مورد تضمين باشد و عملاً از عهده اين مهم برآيد.</big>


<big>اين همان مقام عصمت مطلق است كه از طرف خداوند تعيين شده است. خداوند اين مهم را عملاً انجام داده و ادامه دهندگان و حافظان اين خط را تا روز قيامت تعيين فرموده است. اين كارى بود كه در غدير انجام شد و در خطابه غدير بر فراگيرى معارف از ايشان به طور خاصى تأكيد شد.</big>


غدير مرز حقيقى اسلامِ واقعى و كفرِ واقعى بود. يعنى بسيار از كفرهاى واقعى به اسلام ظاهرى تبديل گشته بود و بسيارى از اسلام‏هاى واقعى درست به چشم نمى‏آمد و نياز به محكى براى امتحان مردم بود. اين محتواى غدير بود كه كار را يكسره كرد، و پس از پيامبرصلى الله عليه وآله در عرض چند ساعت يا چند روز تمام باطن‏ها را آشكار ساخت، و هر دو دسته به خوبى شناخته شدند و درجات مختلف ايمانِ افراد، هم براى خودشان روشن شد و هم براى ساير مردم معلوم گرديد.
<big>در خطبه غدير اين مسئله به خوبى روشن است كه هنوز درياى معارفِ دين چه تفسير قرآن و چه بيان احكام و چه اعتقادات و معارف دين بيان نشده، و اين همه توسط جانشينان تعيين شده ‏اى كه از هر جهت -  بخصوص از جهت علم و عصمت و اعتماد -  ضمانت شده بودند براى مردم راهگشايى خواهد شد.'''<br />غدير كه عملى نشد چه فايده ‏اى داشت؟'''</big>


آنان كه در مقابل على‏عليه السلام قرار گرفتند در واقع مقابل پيامبرصلى الله عليه وآله و خداوند قرار داشتند، و با اين همه كار خود را كردند و هيچ كوتاه نيامدند. كفرهاى واقعى آنان از پس اسلام ظاهرى بيرون آمد، و در يك لحظه به صورت تمام عيار بروز كرد.
<big>اگر گفته شود: اهل دسيسه بالاخره كار خود را كردند، چه پيامبرصلى الله عليه وآله مراسم غدير را به انجام مى‏ رساند و چه نمى ‏رساند. پس چه فايده ‏اى در اين برنامه بود؟ سه پاسخ پرمحتوا براى اين سؤال گوشه‏ اى از اسرار آن را روشن مى ‏كند:</big>


<big>'''اولاً:''' مكتب زير سؤال مى‏ رفت كه چرا اينچنين ناقص رها شده است.</big>


در مقابل افرادى همچون سلمان و ابوذر و مقداد نيز -  كه در ظاهر با مسلمانان مخلوط بودند و اعتقاد راسخ آنان چندان به چشم نمى‏آمد -  در يك لحظه شناخته شدند و همه از صميم قلب اقرار كردند كه اسلام حقيقى در اينان بوده كه تا كنون به چشم نمى‏آمده است. كسانى هم كه لنگان لنگان دين خود را نجات دادند، ارزش خود را فهميدند و از ادعاى بيش از حد سكوت كردند.
<big>'''ثانياً:''' غاصبين تا امروز محكوم‏ اند، ولى در آن صورت حجتى مى ‏يافتند كه بدان استناد كنند.</big>


<big>'''ثالثاً:''' نسل ‏هاى آينده ‏اى كه در عددهاى ميليونى پيرو على‏ عليه السلام هستند و خط غدير را دنبال كرده ‏اند مرهون همان اتمام حجتند.</big>


۳-  تعيين اشخاصى براى ابديت اسلام لازم بود
'''<big>اگر غدير نبود اشكال معكوس آغاز مى‏ شد!</big>'''


در آخرين مرحله اسلام، از واضح‏ترين نيازها وجود كسى بود كه بتواند اين نهال تازه را تا هدف نهايى كه كامل‏ترين و جهانى‏ترين و ابدى‏ترين دين است به انجام رساند. يعنى اگر پيامبرصلى الله عليه وآله هم تعيين نكرده بودند لازم بود چنين شخصى و نيز اشخاصى تا آخر روزگار تعيين شوند.
<big>اگر پيامبرصلى الله عليه وآله وصى خود را تعيين نمى‏ فرمود قطعاً مردم از اين طرف اشكال تراشى مى‏ كردند كه چرا بايد پيامبرِ يک دين، جانشين خود را تعيين نكرده از دنيا برود! چه پيامبرصلى الله عليه وآله اصل مسئله نصب خليفه را در طول عمرش مهمل مى‏ گذاشت و چه فقط مسئله غدير پيش نمى ‏آمد، در هر دو صورت مردم اشكال فوق را مى‏ نمودند؛ چرا كه مسئله خلافت آن قدر مهم است كه گذشته از اعلانات مكرر مى‏ بايست در يک شرايط خاص و به صورت رسمى نيز انجام گيرد.</big>


تا زمان هجرت به مدينه از نظر فضاى اجتماعى زمينه‏اى براى بيان مطالب نبود، و همه‏اش گريز و اختفا از دشمنان بود. به عبارت ديگر مقصد اصلى فقط كاشتن نهال اسلام بود كه به خوبى انجام پذيرفت.
پس از ورود به مدينه مرحله دوم اسلام كه آبيارى و پرورش نهال آن و جا افتاده كردن ريشه آن براى آينده‏هايى كه بايد بر روى شاخ و برگ آن كار كرد، آغاز شد. در اين مرحله دشمنان كه تازه متوجه كاشته شدن اصل نهال اسلام شده بودند، در صدد ريشه كن كردن آن برآمدند.
با جنگ‏هايى كه درگرفت و به صور مختلف جلوه كرد، به خوبى معلوم شد كه انواع دشمنان اسلام با همين هدف به مقابله آمدند و در صدد قطع كردن ريشه آن هستند. اين مرحله به كمك الهى و مقاومت‏هاى مسلمين كه در رأس همه آنها بلكه به عنوان هسته مقاومت، اميرالمؤمنين‏عليه السلام بود به خوبى پشت سر گذاشته شد.
اين روزگار ۲۳ ساله هدف اصلى را به خوبى و فوق آنچه در نظاير آن در دنيا ديده شده، مراحل خود را طى كرد و در محكم كردن ريشه و تنه اصلى اسلام به خوبى نتيجه گرفت، به طورى كه اسلام با تمام خطراتى كه از لحظات رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله تا امروز با آن مواجه بود، هويت و ماهيت اصليش را حفظ كرد، و در سايه اين تنه محكم تشيع -  كه راه اصلى اسلام است -  با همه مشكلاتى كه بر سر راه آن بوده توانسته تا امروز راه خود را طى كند.
با همه اينها دين كامل و جهانى و ابدى اسلام، هنوز پرونده معارفش را باز نكرده بود؛ چرا كه نه زمينه بود و نه فرصت و نه مردم آن زمان -  به خصوص اكثر آنان كه اطراف پيامبرصلى الله عليه وآله بودند -  كشش چنان مطالبى را داشتند، و گفتن بسيارى از مطالب در صدر اسلام به علت برداشتهاى ناقص اهل آن زمان صلاح نبود.
اسلام به عنوان كامل‏ترين دينِ ابدى جهان، طبعاً مسير بسيار طولانى در پيش داشت تا به هدف برسد. لذا اين باور عقلايى است كه پياده كردن چنين دينى در مراحل تئوريك و عملى، زمانى طولانى مى‏خواهد.
براى نيل به اهداف اصلى بايد افرادى پيش بينى مى‏شدند تا در سايه آن نتيجه‏هاى حقيقى كه از اسلام و اجتماع مسلمين در نظر بود به دست آيد و اين راهى بود كه امامان‏عليهم السلام در دوران زندگى خويش دنبال مى‏كردند.
۴-  معارف صحيح اسلام با شخص ضمانت شده الهى تضمين شد
آنچه يك ملت و دين را معرفى مى‏كند دامنه فتوحات و مقاومت‏هايش در برابر دشمن نيست، بلكه معارف آن است كه خط فكرى آن را تعيين مى‏كند و در آن خط با معارف خويش، انسان‏سازى مى‏كند.
آنچه شهداى كربلا را ابدى ساخت و از ساير شهدا جدا ساخت همين است. اينان نتيجه زحمات ۵۰ ساله سه امام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله بودند. اينان حتى از شهداى جمل و صفين و نهروان متمايز بودند. البته آنان هم در سطح بالايى بودند، ولى همه اينچنين نبودند. در كربلا اما هفتاد و دو تن حسينى بودند.
به هر حال براى تحويل معارف اسلام به نسل‏هاى آينده اسلام و ساختن انسان‏هايى والا -  كه هدف اصلى اسلام است -  چنين افرادى لازم است. بدون آن خطى كه غديرِ شيعه براى تعيين خليفه مطرح مى‏كند، هيچ راهى نمى‏تواند اين هدف را تأمين نمايد، چرا كه ضامن بيان معارف صحيح اسلام فقط كسى مى‏تواند باشد كه رسماً از طرف خداوند مورد تضمين باشد و عملاً از عهده اين مهم برآيد.
اين همان مقام عصمت مطلق است كه از طرف خداوند تعيين شده است. خداوند اين مهم را عملاً انجام داده و ادامه دهندگان و حافظان اين خط را تا روز قيامت تعيين فرموده است. اين كارى بود كه در غدير انجام شد و در خطابه غدير بر فراگيرى معارف از ايشان به طور خاصى تأكيد شد.
در خطبه غدير اين مسئله به خوبى روشن است كه هنوز درياى معارفِ دين چه تفسير قرآن و چه بيان احكام و چه اعتقادات و معارف دين بيان نشده، و اين همه توسط جانشينان تعيين شده‏اى كه از هر جهت -  بخصوص از جهت علم و عصمت و اعتماد -  ضمانت شده بودند براى مردم راهگشايى خواهد شد.
۵ -  غدير كه عملى نشد چه فايده‏اى داشت؟
اگر گفته شود: اهل دسيسه بالاخره كار خود را كردند، چه پيامبرصلى الله عليه وآله مراسم غدير را به انجام مى‏رساند و چه نمى‏رساند. پس چه فايده‏اى در اين برنامه بود؟ سه پاسخ پرمحتوا براى اين سؤال گوشه‏اى از اسرار آن را روشن مى‏كند:
اولاً: مكتب زير سؤال مى‏رفت كه چرا اينچنين ناقص رها شده است.
ثانياً: غاصبين تا امروز محكوم‏اند، ولى در آن صورت حجتى مى‏يافتند كه بدان استناد كنند.
ثالثاً: نسل‏هاى آينده‏اى كه در عددهاى ميليونى پيرو على‏عليه السلام هستند و خط غدير را دنبال كرده‏اند مرهون همان اتمام حجتند.
۶ -  اگر غدير نبود اشكال معكوس آغاز مى‏شد!
اگر پيامبرصلى الله عليه وآله وصى خود را تعيين نمى‏فرمود قطعاً مردم از اين طرف اشكال تراشى مى‏كردند كه چرا بايد پيامبرِ يك دين، جانشين خود را تعيين نكرده از دنيا برود! چه پيامبرصلى الله عليه وآله اصل مسئله نصب خليفه را در طول عمرش مهمل مى‏گذاشت و چه فقط مسئله غدير پيش نمى‏آمد، در هر دو صورت مردم اشكال فوق را مى‏نمودند؛ چرا كه مسئله خلافت آنقدر مهم است كه گذشته از اعلانات مكرر مى‏بايست در يك شرايط خاص و به صورت رسمى نيز انجام گيرد.