رویکردی نو به حدیث غدیر (نقدی بر اندیشه‌های ابن حزم و ابن تیمیه): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۱۴: خط ۳۱۴:
«دوم این که کلبی می‌گوید: مولی یعنی أولَی بِکُم که این نظرِ الزجاج و الفراء و ابو عبیده نیز هست.»، <ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۱۹۸.</ref>
«دوم این که کلبی می‌گوید: مولی یعنی أولَی بِکُم که این نظرِ الزجاج و الفراء و ابو عبیده نیز هست.»، <ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۱۹۸.</ref>


همچنین فخر رازی در جای دیگر می‌نویسد: «در آیه شریفه{{متن قرآن|هِيَ مَوْلَاكُمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}} (هِیَ مَوْلاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ) (حدید: ۱۵) معنای مولی همان «أولی بکم» است. این نظر اخفش نیز هست و به بیت لبید نیز استشهاد کردهاند.»، (الغدیر، ج۱، ص۳۵۹ به نقل از «نهایه العقول فی الکلام و درایه الأصول ـ نسخه خطی).
همچنین فخر رازی در جای دیگر می‌نویسد: «در آیه شریفه{{متن قرآن|هِيَ مَوْلَاكُمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>حدید/ ۱۵.</ref> معنای مولی همان {{متن عربی|أولي بكم}} است. این نظر اخفش نیز هست و به بیت لبید نیز استشهاد کرده اند.»<ref>الغدیر، ج۱، ص۳۵۹ به نقل از: «نهایة العقول فی الکلام و درایه الأصول ـ نسخه خطی)</ref>


کلبی از مفسران قرآن کریم اعتراف می‌کند که زجاج و فراء و ابوعبیده به این معنا اعتقاد دارند. او برای تفسیر آیه از اطلاعات آنها استفاده کرده و بر اساس گفته‌های این سه نفر آیه را تفسیر نموده است. اخفش نیز که از اساتید علوم عربی و بزرگان این رشته است، این آیه را به همین معنا تفسیر می‌کند. این افراد در تخصص و تجربه، بی بدیل و بی نظیر هستند و کسی با آنان برابری نمی‌کند، تا جایی که سخن ایشان را باید صحیح و راست بپنداریم.
کلبی از مفسران قرآن کریم اعتراف می‌کند که زجاج و فراء و ابوعبیده به این معنا اعتقاد دارند. او برای تفسیر آیه از اطلاعات آنها استفاده کرده و بر اساس گفته‌های این سه نفر آیه را تفسیر نموده است. اخفش نیز که از اساتید علوم عربی و بزرگان این رشته است، این آیه را به همین معنا تفسیر می‌کند. این افراد در تخصص و تجربه، بی بدیل و بی نظیر هستند و کسی با آنان برابری نمی‌کند، تا جایی که سخن ایشان را باید صحیح و راست بپنداریم.


=== زندگینامه زجاج: ===
=== '''زندگینامه زجاج''' ===
ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء می‌نویسد:
ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء می‌نویسد: «استاد علوم عربی، ابو اسحاق ابراهیم بن سری زجاج بغدادی.»<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۸۲.</ref>


«استاد علوم عربی، ابو اسحاق ابراهیم بن السری الزجاج البغدادی.»، (ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۸۲).
خطیب بغدادی نیز گفته است: «ابراهیم بن السری بن سهل، ابو اسحاق النحوی الزجاج، نویسنده کتاب معانی القرآن، از اهل فضل و دین به شمار می‌رفت. شخصی معتقد و مذهبی بود که نوشته‌های خوبی در ادبیات از او به جای مانده است.»<ref>تاریخ الاسلام، ج۱۴، ص۳۸۲.</ref>


خطیب بغدای نیز گفته است:
=== '''زندگینامه فراء''' ===
خطیب بغدادی درباره فراء اینگونه آورده است: «وی مورد وثوق و از بزرگان علوم عربی بود. از ابو العباس ثعلب چنین حکایت شده که  اگر فراء نبود، زبان عربی نیز نبود؛ زیرا او زبان عربی را از هر نوع ناخالصی پاک کرد و اشکالات آن را اصلاح نمود. اگر فراء نبود زبان عربی به ورطه نابودی سقوط می‌کرد؛ زیرا زبان عربی در معرض نزاع و اختلاف بود. هر کسی ادعای زبان دانی می‌کرد و مردم درباره آن به اندازه ذوق و اندیشه خود سخن می‌گفتند.»<ref>تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۵۴.</ref> 


«ابراهیم بن السری بن سهل، ابو اسحاق النحوی الزجاج، نویسنده کتاب معانی القرآن، از اهل فضل و دین به شمار می‌رفت. شخصی معتقد و مذهبی بود که نوشته‌های خوبی در ادبیات از او به جای مانده است.»، (ذهبی، ج۱۴، ص۳۸۲)
=== '''زندگینامه ابو عبیده:''' ===
ذهبی درباره او گفته است: «امام، علامه و دریای علوم، ابو عبیده، معمر بن المثنی التیمی، بزرگ خاندان تیم، اهل بصره، نحوی بزرگ و صاحب مؤلفات.


زندگینامه فراء:
جاحظ گوید: در روی زمین، هیچ‌ یک ازخوارج آگاه تر از ابوعبیده به همه علوم نبودند.»
 
خطیب بغدادی درباره فراء اینگونه آورده است:
 
«وی مورد وثوق و از بزرگان علوم عربی بود. از ابو العباس ثعلب چنین حکایت شده که: اگر فراء نبود، زبان عربی نیز نبود؛ زیرا او زبان عربی را از هر نوع ناخالصی پاک کرد و اشکالات آن را اصلاح نمود. اگر فراء نبود زبان عربی به ورطه نابودی سقوط می‌کرد؛ زیرا زبان عربی در معرض نزاع و اختلاف بود. هر کسی ادعای زباندانی می‌کرد و مردم درباره آن به اندازه ذوق و اندیشه خود سخن می‌گفتند.»، (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۵۴).
 
=== زندگینامه ابو عبیده: ===
ذهبی درباره او گفته است:
 
«امام، علامه و دریای علوم، ابو عبیده، معمر بن المثنی التیمی، بزرگ خاندان تیم، اهل بصره، نحوی بزرگ و صاحب مؤلفات.
 
جاحظگوید: در روی زمین، هیچ‌یک ازخوارج آگاهتر از ابوعبیده بههمه علوم نبودند.»


ابن مبارک نیز از او یاد کرده و روایات وی را صحیح دانسته است. یعقوب بن شیبه نیز می‌گوید: «از علی بن مدینی شنیدم که از ابو عبیده به نیکی یاد می‌کرد و روایات او را صحیح می‌دانست. او می‌گفت: ابو عبیده تنها امور صحیح را از عرب نقل می‌کرد.»
ابن مبارک نیز از او یاد کرده و روایات وی را صحیح دانسته است. یعقوب بن شیبه نیز می‌گوید: «از علی بن مدینی شنیدم که از ابو عبیده به نیکی یاد می‌کرد و روایات او را صحیح می‌دانست. او می‌گفت: ابو عبیده تنها امور صحیح را از عرب نقل می‌کرد.»


=== زندگینامه أخفش: ===
=== زندگینامه أخفش: ===
ابن خلکان می‌نویسد:
ابن خلکان می‌نویسد: «ابو الحسن سعید بن مسعده، منتسب به المجاشعی نحوی بلخی، معروف به اخفش اوسط، یکی از علمای نحو بصره و از بزرگان علوم عربی به شمار می‌رفت. وی نحو را از سیبویه آموخت و از استاد خود توانمندتر بود. اخفش می‌گفت: سیبویه همه موضوعات کتاب خود را با مشورت و هماهنگی من می‌نگاشت. او تصور می‌کرد که علمش نسبت به علوم عربی بیش از من است؛ اما امروز من، در علوم عربی از او آگاهترم.»<ref>وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۸۰.</ref>
 
«ابو الحسن سعید بن مسعده، منتسب به المجاشعی نحوی بلخی، معروف به اخفش اوسط، یکی از علمای نحو بصره و از بزرگان علوم عربی به شمار می‌رفت. وی نحو را از سیبویه آموخت و از استاد خود توانمندتر بود. اخفش می‌گفت: سیبویه همه موضوعات کتاب خود را با مشورت و هماهنگی من می‌نگاشت. او تصور می‌کرد که علمش نسبت به علوم عربی بیش از من است؛ اما امروز من، در علوم عربی از او آگاهترم.»، (ابن خلکان، ج۲، ص۳۸۰)


یافعی در حوادث سال (۲۱۵ق) می‌گوید:
یافعی در حوادث سال (۲۱۵ق) می‌گوید:
۴٬۰۶۴

ویرایش