۴٬۰۶۴
ویرایش
خط ۳۱۴: | خط ۳۱۴: | ||
«دوم این که کلبی میگوید: مولی یعنی أولَی بِکُم که این نظرِ الزجاج و الفراء و ابو عبیده نیز هست.»، <ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۱۹۸.</ref> | «دوم این که کلبی میگوید: مولی یعنی أولَی بِکُم که این نظرِ الزجاج و الفراء و ابو عبیده نیز هست.»، <ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۱۹۸.</ref> | ||
همچنین فخر رازی در جای دیگر مینویسد: «در آیه شریفه{{متن قرآن|هِيَ مَوْلَاكُمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}} | همچنین فخر رازی در جای دیگر مینویسد: «در آیه شریفه{{متن قرآن|هِيَ مَوْلَاكُمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>حدید/ ۱۵.</ref> معنای مولی همان {{متن عربی|أولي بكم}} است. این نظر اخفش نیز هست و به بیت لبید نیز استشهاد کرده اند.»<ref>الغدیر، ج۱، ص۳۵۹ به نقل از: «نهایة العقول فی الکلام و درایه الأصول ـ نسخه خطی)</ref> | ||
کلبی از مفسران قرآن کریم اعتراف میکند که زجاج و فراء و ابوعبیده به این معنا اعتقاد دارند. او برای تفسیر آیه از اطلاعات آنها استفاده کرده و بر اساس گفتههای این سه نفر آیه را تفسیر نموده است. اخفش نیز که از اساتید علوم عربی و بزرگان این رشته است، این آیه را به همین معنا تفسیر میکند. این افراد در تخصص و تجربه، بی بدیل و بی نظیر هستند و کسی با آنان برابری نمیکند، تا جایی که سخن ایشان را باید صحیح و راست بپنداریم. | کلبی از مفسران قرآن کریم اعتراف میکند که زجاج و فراء و ابوعبیده به این معنا اعتقاد دارند. او برای تفسیر آیه از اطلاعات آنها استفاده کرده و بر اساس گفتههای این سه نفر آیه را تفسیر نموده است. اخفش نیز که از اساتید علوم عربی و بزرگان این رشته است، این آیه را به همین معنا تفسیر میکند. این افراد در تخصص و تجربه، بی بدیل و بی نظیر هستند و کسی با آنان برابری نمیکند، تا جایی که سخن ایشان را باید صحیح و راست بپنداریم. | ||
=== زندگینامه زجاج | === '''زندگینامه زجاج''' === | ||
ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء مینویسد: | ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء مینویسد: «استاد علوم عربی، ابو اسحاق ابراهیم بن سری زجاج بغدادی.»<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۸۲.</ref> | ||
خطیب بغدادی نیز گفته است: «ابراهیم بن السری بن سهل، ابو اسحاق النحوی الزجاج، نویسنده کتاب معانی القرآن، از اهل فضل و دین به شمار میرفت. شخصی معتقد و مذهبی بود که نوشتههای خوبی در ادبیات از او به جای مانده است.»<ref>تاریخ الاسلام، ج۱۴، ص۳۸۲.</ref> | |||
خطیب | === '''زندگینامه فراء''' === | ||
خطیب بغدادی درباره فراء اینگونه آورده است: «وی مورد وثوق و از بزرگان علوم عربی بود. از ابو العباس ثعلب چنین حکایت شده که اگر فراء نبود، زبان عربی نیز نبود؛ زیرا او زبان عربی را از هر نوع ناخالصی پاک کرد و اشکالات آن را اصلاح نمود. اگر فراء نبود زبان عربی به ورطه نابودی سقوط میکرد؛ زیرا زبان عربی در معرض نزاع و اختلاف بود. هر کسی ادعای زبان دانی میکرد و مردم درباره آن به اندازه ذوق و اندیشه خود سخن میگفتند.»<ref>تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۵۴.</ref> | |||
=== '''زندگینامه ابو عبیده:''' === | |||
ذهبی درباره او گفته است: «امام، علامه و دریای علوم، ابو عبیده، معمر بن المثنی التیمی، بزرگ خاندان تیم، اهل بصره، نحوی بزرگ و صاحب مؤلفات. | |||
جاحظ گوید: در روی زمین، هیچ یک ازخوارج آگاه تر از ابوعبیده به همه علوم نبودند.» | |||
ابن مبارک نیز از او یاد کرده و روایات وی را صحیح دانسته است. یعقوب بن شیبه نیز میگوید: «از علی بن مدینی شنیدم که از ابو عبیده به نیکی یاد میکرد و روایات او را صحیح میدانست. او میگفت: ابو عبیده تنها امور صحیح را از عرب نقل میکرد.» | ابن مبارک نیز از او یاد کرده و روایات وی را صحیح دانسته است. یعقوب بن شیبه نیز میگوید: «از علی بن مدینی شنیدم که از ابو عبیده به نیکی یاد میکرد و روایات او را صحیح میدانست. او میگفت: ابو عبیده تنها امور صحیح را از عرب نقل میکرد.» | ||
=== زندگینامه أخفش: === | === زندگینامه أخفش: === | ||
ابن خلکان مینویسد: | ابن خلکان مینویسد: «ابو الحسن سعید بن مسعده، منتسب به المجاشعی نحوی بلخی، معروف به اخفش اوسط، یکی از علمای نحو بصره و از بزرگان علوم عربی به شمار میرفت. وی نحو را از سیبویه آموخت و از استاد خود توانمندتر بود. اخفش میگفت: سیبویه همه موضوعات کتاب خود را با مشورت و هماهنگی من مینگاشت. او تصور میکرد که علمش نسبت به علوم عربی بیش از من است؛ اما امروز من، در علوم عربی از او آگاهترم.»<ref>وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۸۰.</ref> | ||
«ابو الحسن سعید بن مسعده، منتسب به المجاشعی نحوی بلخی، معروف به اخفش اوسط، یکی از علمای نحو بصره و از بزرگان علوم عربی به شمار میرفت. وی نحو را از سیبویه آموخت و از استاد خود توانمندتر بود. اخفش میگفت: سیبویه همه موضوعات کتاب خود را با مشورت و هماهنگی من مینگاشت. او تصور میکرد که علمش نسبت به علوم عربی بیش از من است؛ اما امروز من، در علوم عربی از او آگاهترم. | |||
یافعی در حوادث سال (۲۱۵ق) میگوید: | یافعی در حوادث سال (۲۱۵ق) میگوید: |
ویرایش