۴٬۰۶۴
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيار ترم، و به ايشان دستور داد كه حاضران به غايبان برسانند. | آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيار ترم، و به ايشان دستور داد كه حاضران به غايبان برسانند. | ||
(در آن روز) شياطين و مريدان از اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند: «اين امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ | (در آن روز) شياطين و مريدان از اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند: «اين امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده اند، و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست. چرا كه پناه و امام بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد». ابليس غمگين و محزون رفت. | ||
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد که: ابلیس و رؤسای اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدیر حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند، و دیگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند. ابلیس با ناراحتی و اندوه از آنان جدا شد. | امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد که: ابلیس و رؤسای اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدیر حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند، و دیگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند. ابلیس با ناراحتی و اندوه از آنان جدا شد. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه کلامش فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد: آن هنگام که مردم بعد از وفات من بیعت تو را بشکنند، ابلیس اصحابش را جمع میکند و آنان در مقابل او به سجده در میآیند و میگویند:آقای ما، ای بزرگِ ما، تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی! | امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه کلامش فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد: آن هنگام که مردم بعد از وفات من بیعت تو را بشکنند، ابلیس اصحابش را جمع میکند و آنان در مقابل او به سجده در میآیند و میگویند:آقای ما، ای بزرگِ ما، تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی! | ||
ابلیس میگوید: کدام امت بعد از پیامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان میکنید من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟! چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعتِ علی بن ابی طالب کنار گذاردند؟<ref>کتاب سلیم: ح | ابلیس میگوید: کدام امت بعد از پیامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان میکنید من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟! چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعتِ علی بن ابی طالب کنار گذاردند؟<ref>کتاب سلیم: ح ۵۷۹؛روضه کافی: ص ۳۴۳ ح ۵۴۱.</ref> | ||
== تلاش ابلیس برای اغوای شیعیان<ref>اسرار غدیر: ص ۷۱.</ref> == | == تلاش ابلیس برای اغوای شیعیان<ref>اسرار غدیر: ص ۷۱.</ref> == | ||
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله سخنانش را در غدیر فرمود و امیرالمؤمنین علیه السلام را برای مردم نصب کرد، ابلیس فریادی کشید که بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این چه فریادی بود؟! ابلیس گفت: وای بر شما! امروز مانند روز عیسی است! بخدا قسم، مردم را در این باره گمراه خواهم کرد…. | امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله سخنانش را در غدیر فرمود و امیرالمؤمنین علیه السلام را برای مردم نصب کرد، ابلیس فریادی کشید که بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این چه فریادی بود؟! ابلیس گفت: وای بر شما! امروز مانند روز عیسی است! بخدا قسم، مردم را در این باره گمراه خواهم کرد…. | ||
بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این فریادِ دوم چه بود؟! ابلیس گفت: خداوند درباره گفته من آیه ای نازل کرد: | بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این فریادِ دوم چه بود؟! ابلیس گفت: خداوند درباره گفته من آیه ای نازل کرد:{{متن قرآن|وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}: ‹‹ابلیس گمان خود را بر آنان به صدق رسانید››. | ||
سپس ابلیس به سوی آسمان متوجه شد وگفت:خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروههای هدایت یافته را هم به بقیه ملحق خواهم کرد! | سپس ابلیس به سوی آسمان متوجه شد وگفت:خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروههای هدایت یافته را هم به بقیه ملحق خواهم کرد! | ||
در اینجا پیامبرصلی الله علیه وآله - که متوجه رفتار ابلیس بود - این آیه را از جانب خداوند تلاوت فرمود: | در اینجا پیامبرصلی الله علیه وآله - که متوجه رفتار ابلیس بود - این آیه را از جانب خداوند تلاوت فرمود:{{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا}}:‹‹تو را بر بندگانِ واقعیِ من تسلط و راهی نیست››. | ||
بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش بسوی او بازگشتند و پرسیدند: این فریاد سوم چه بود؟ ابلیس گفت: بخدا قسم، از اصحاب علی (که نمیتوانم بر آنهاتسلط داشته باشم)! ولی خداوندا، قسم به عزت و جلالت، گناهان را برای آنان (یعنی شیعیان علی) زیبا جلوه خواهم داد تا با ارتکاب آن ایشان را به درگاه تو مبغوض نمایم.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۵ ۱۶۴.</ref> | بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش بسوی او بازگشتند و پرسیدند: این فریاد سوم چه بود؟ ابلیس گفت: بخدا قسم، از اصحاب علی (که نمیتوانم بر آنهاتسلط داشته باشم)! ولی خداوندا، قسم به عزت و جلالت، گناهان را برای آنان (یعنی شیعیان علی) زیبا جلوه خواهم داد تا با ارتکاب آن ایشان را به درگاه تو مبغوض نمایم.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۵ ۱۶۴.</ref> | ||
== حدیث غدیر در کلام ابلیس<ref>اسرار غدیر: ص | == حدیث غدیر در کلام ابلیس<ref>اسرار غدیر: ص ۲۹۸؛ چهارده قرن با غدیر: ص ۱۱۲.</ref> == | ||
سلمان که چشم بصیرتش در پرتو نور ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام فراتر از ظاهر را میدید نقل میکند: روزی ابلیس (به صورت آدمی) عبورش به عده ای افتاد که به امیرالمؤمنین علیه السلام ناسزا میگفتند. ابلیس به آنان گفت: بدا به حال شما که به مولای خود علی بن ابی طالب ناسزا میگویید! گفتند: تو از کجا می دانی که او مولای ماست؟ ابلیس گفت: از گفته پیامبرتان که گفت: | سلمان که چشم بصیرتش در پرتو نور ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام فراتر از ظاهر را میدید نقل میکند: روزی ابلیس (به صورت آدمی) عبورش به عده ای افتاد که به امیرالمؤمنین علیه السلام ناسزا میگفتند. ابلیس به آنان گفت: بدا به حال شما که به مولای خود علی بن ابی طالب ناسزا میگویید! گفتند: تو از کجا می دانی که او مولای ماست؟ ابلیس گفت: از گفته پیامبرتان که گفت:{{متن عربی|مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ… }}.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱.</ref> | ||
== حضور و ظهور ابلیس در غدیر<ref>واقعه قرآنی غدیر: ص ۳۱.</ref> == | |||
صبح روز دوازدهم ذی الحجة در سفر حجةالوداع، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزدیکی ظهر شد و پیامبررمی جمرات سهگانه را آغاز کرد و به ترتیب با همراهی مردم سه جمره را رمی کردند. | صبح روز دوازدهم ذی الحجة در سفر حجةالوداع، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزدیکی ظهر شد و پیامبررمی جمرات سهگانه را آغاز کرد و به ترتیب با همراهی مردم سه جمره را رمی کردند. | ||
ویرایش