۸۴۹
ویرایش
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
{{متن و ترجمه | {{متن و ترجمه | ||
| تیتر = حمد و ثنای الهی|الْحَمْدُ | | تیتر = حمد و ثنای الهی|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ<ref>‹‹ب››و‹‹د››: علا بتوحیده و دنا بتفریده. ‹‹ج››: فی توحیده..</ref> وَ جَلَّ فی سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فی أرْکانِهِ، وَ أحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً<ref name=":3">‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹ه››: مجیداً.</ref>لَمْ یَزَلْ، مَحْمُوداً لایَزالُ[وَمَجیداً لایَزُولُ، وَ مُبْدِئاً وَ مُعیداً وَ کُلُّ أمْرٍ إلَیْهِ یَعُودُ]<ref>الزیادة من‹‹ج››و‹‹د››و‹‹ه››.</ref>|حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهایی و فرد بودن خود نزدیک است.<ref>کلمات اول خطبه حامل مطالب دقیقی از توحید است که احتیاج به تفسیر دارد. جمله مذکور را شاید بتوان چنین توضیح داد: حمد خدایی را که در عین یگانگی دارای عالی ترین مرتبه است و در عین تنهایی و با حفظ مرتبه بلند به بندگانش نزدیک است. در‹‹ب›› و ‹‹د››عبارت چنین است: حمد خدایی را که با یگانگی خود بلند مرتبه و با فرد بودن و تنهایی خود نزدیک شده است.</ref> در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد، در حالی که در جای خود است<ref>منظور از این جمله یکی از دو جهت میتواند باشد: | ||
اول: علم خداوند به همه چیز احاطه دارد در حالی که آن چیزها در جای خود هستند و خداوند احتیاج به معاینه و ملاحظه آنها ندارد. | اول: علم خداوند به همه چیز احاطه دارد در حالی که آن چیزها در جای خود هستند و خداوند احتیاج به معاینه و ملاحظه آنها ندارد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
دوم: علم خداوند به همه چیز احاطه دارد در حالی که خداوند در مکان خود است. البته برای خداوند مکان تصور ندارد، پس منظور این است که خداوند چنان احاطه بر موجودات دارد که برای علمش احتیاج به رفت و آمد و کسب علم ندارد.</ref>، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. | دوم: علم خداوند به همه چیز احاطه دارد در حالی که خداوند در مکان خود است. البته برای خداوند مکان تصور ندارد، پس منظور این است که خداوند چنان احاطه بر موجودات دارد که برای علمش احتیاج به رفت و آمد و کسب علم ندارد.</ref>، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. | ||
همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود. صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست. ابتدا کننده او و بازگرداننده اوست و هر کاری به سوی او بازمیگردد.|بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَ داحِی الْمَدْحُوَّاتِ<ref>المسموکات أی المرفوعات و هی السموات، و المدحوّات أی المبسوطات و هی الأرضغ.</ref>وَ جَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السَّمواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أنْشَأَهُ<ref> | همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود. صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست. ابتدا کننده او و بازگرداننده اوست و هر کاری به سوی او بازمیگردد.|بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَ داحِی الْمَدْحُوَّاتِ<ref>المسموکات أی المرفوعات و هی السموات، و المدحوّات أی المبسوطات و هی الأرضغ.</ref> وَ جَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السَّمواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أنْشَأَهُ <ref> ‹‹ج›› و‹‹د›› و ‹‹ه›› و ‹‹و››: متطوّل علی کلّ من ذرأه.</ref> یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ <ref> ‹‹ج›› و ‹‹د›› و ‹‹ه›› و ‹‹و››:کلّ نفس. </ref> وَ الْعُیُونُ لاتَراهُ.|به وجود آورنده بالا برده شدهها (آسمانها و افلاک) و پهن کننده گستردهها (زمین)، یگانه حکمران زمینها و آسمانها، پاک و منزّه و تسبیح شده،<ref> کلمه ‹‹قُدُّوس›› به معنی پاک و منزّه از هر عیب و نقص، و کلمه «سُبُّوح» به معنی کسی که مخلوقات او را تسبیح میکنند، و تسبیح به معنی تنزیه و تمجید خداوند است.</ref> پروردگار ملائکه و روح، تفضّل کننده بر همه آنچه خلق کرده و لطف کننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمی زیر نظر اوست،<ref>‹‹ج›› و ‹‹د›› و ‹‹ه››: هر نَفْسی زیر نظراوست.</ref> ولی چشمها او را نمیبینند.|کَریمٌ حَلیمٌ ذُو أناةٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ<ref>‹‹د››: علی جمیع خلقه.</ref> بِنِعْمَتِهِ. لایَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا<ref>‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››:یستحقّون.</ref>مِنْ عَذابِهِ.|کَرم کننده و بردبار و تحمّل کننده است. رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمیکند، و به آنچه از عذابش که مستحق آنند، مبادرت نمیورزد.|قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَ لَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ الْمَکْنُوناتُ وَ لاَ اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإحاطَةُ بِکُلِّ شَیْءٍ وَ الْغَلَبَةُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَ الْقُوَّةُ فی کُلِّ شَیْءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ، وَ لَیْسَ مِثْلُهُ شَیْءٌ. وَ هُوَ مُنْشِیءُ الشَّیْءِ حینَ لا شَیْء<ref>‹‹ج›› و ‹‹د››: و هو منشیء حیّ حین لا حیّ. ‹‹و››: و هو منشیء کل شییء و حی حین لا حی.</ref> دائِمٌ حَیٌّ<ref>‹‹ب››: دائم غنی.</ref> وَ قائِمٌ بِالْقِسْطِ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ.|باطنها و سریرهها را میفهمد و ضمایر را میداند و پنهانها بر او مخفی نمیماند و مخفیها بر او مشتبه نمیشود. او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی، و مانند او شیئی نیست. اوست به وجود آورنده شیئ (چیز) هنگامی که چیزی نبود.<ref>‹‹ج››و‹‹د››: اوست به وجود آورنده زنده هنگامی که زنده ای نبود.</ref> دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نیست خدایی جز او که با عزّت و حکیم است.|جَلَّ عَنْ أنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِكُ الْأبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَ لایَجِدُ أحَدٌ کَیْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلانِیَةٍ إلاّ بِما دَلَّ عَزَّ وَ جَلَّ عَلی نَفْسِهِ.<ref>‹‹و››: و لا یحدّه أحد کیف هو من سرّ و علانیة إلاّ بما دلّ هو عز و جل علی نفسه.</ref>|بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک میکند، و او لطف کننده و آگاه است. هیچکس نمیتواند با دیدن به صفت او راه یابد، و هیچکس به چگونگی او از سرّ و آشکار دست نمییابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایی کرده است.|وَ أشْهَدُ أنَّهُ اللَّهُ الَّذی مَلَأَ.<ref>‹‹د››: أبلی</ref> الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَ الَّذی یَغْشَی الْأبَدَ نُورُهُ،<ref>‹‹ج››: یغشی الأمد. ‹‹د››: یفنی الأبد.</ref> وَ الَّذی یُنْفِذُ أمْرَهُ بِلا مُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَ لا مَعَهُ شَریكٌ فی تَقْدیرِهِ وَ لایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ.<ref>‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹د››: و لا تفاوت فی تدبیره. ‹‹و››: و لا معاون فی تدبیره.</ref>|گواهی میدهم برای او که اوست خدایی که قُدس و پاکی و منزّه بودن او روزگار را پر کرده است. او که نورش ابدیّت را فرا گرفته است. او که دستورش را بدون مشورتِ مشورت کننده ای اجرا میکند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمیشود.<ref>‹‹الف›› و ‹‹ب›› و ‹‹د››: در تدبیرش تفاوت و اختلافی نیست.</ref>|صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ<ref>‹‹الف››: ما أبدع.</ref> عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعُونَةٍ مِنْ أحَدٍ وَ لا تَکَلُّفٍ وَ لاَ احْتِیالٍ.<ref>‹‹ج››: اختبال. و الإختبال بمعنی الفساد.</ref> أنْشَأَها<ref>‹‹ج››: شاءها.</ref> فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَ اللَّهُ الَّذی لَا إِلَهَ إلاّ هُوَ الْمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ،<ref>‹‹و››: الصبغة.</ref>،<ref>الْحَسَنُ الصَّنیعَةُ ‹‹ب››: الحسن المنعة. ‹‹ ه››: الحسن الصبغة.</ref> الْعَدْلُ الَّذی لا یَجُورُ، وَ الْأکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إلَیْهِ الْأُمُورُ.|آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله<ref>‹‹ج››: بدون فساد.</ref> خلق کرده است. آنها را ایجاد کرد پس به وجود آمدند،<ref>‹‹ج››: خواسته است پس به وجود آمدهاند.</ref> و خلق کرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست، صنعت او محکم و کار او زیباست. عادلی که ظلم نمیکند و کَرم کننده ای که کارها به سوی او بازمیگردد.|وَ أشْهَدُ أنَّهُ اللَّهُ الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِكُ الْأمْلاكِ<ref>‹‹ب››و‹‹ج››و ‹‹و››: مالکكالأملاك.</ref> وَ مُفَلِّكُ الْأَفْلاكِ وَ مُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ،<ref>هذه الفقرة فی ‹‹د››هکذا: ملك الأملاك و مسخّر الشمس و القمر فی الأفلاك.</ref> کُلٌّ یَجْری لِأجَلٍ مُسَمّی. یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَی اللَّیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِكُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.|شهادت میدهم اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزّت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده است. پادشاهِ پادشاهان<ref>‹‹ب››و‹‹ج››: مالک پادشاهان.</ref> و گرداننده افلاک و مسخّر کننده آفتاب و ماه، که همه با زمانِ تعیین شده در حرکت هستند. شب را بر روی روز و روز را بر روی شب میگرداند که به سرعت در پی آن میرود.<ref>کنایه از اینکه شب و روز مانند دو کُشتی گیرنده هر یک بر دیگری غالب میشود و او را بر زمین میزند و خود بالا میآید. درباره روز، عبارتِ‹‹شب را به سرعت دنبال میکند››فرموده ولی درباره شب نفرموده است. چه بسا کنایه از اینکه چون روز از نور ایجاد میشود به مجرد کم شدن نور رو به شب میرود.</ref> در هم شکننده هر زورگوی با عناد، و هلاک کننده هر شیطان سر پیچ و متمرّد.|لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَ لا مَعَهُ نِدٌّ<ref>‹‹الف››و‹‹ب››: لمیکن معه ضدّ و لا ندّ. ‹‹ج››: و لم یکن معه ندّ.</ref> أحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أحَدٌ. إلهٌ واحِدٌ وَ رَبٌّ ماجِدٌ.<ref>‹‹ج››: إلهاً واحداً ماجداً</ref> یَشاءُ فَیُمْضی، وَ یُریدُ فَیَقْضی، وَ یَعْلَمُ فَیُحْصی، وَ یُمیتُ وَ یُحْیی، وَ یُفْقِرُ وَ یُغْنی، وَ یُضْحِكُ وَ یُبْکی،[وَ یُدْنی وَ یُقْصی]<ref>الزیادة من‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹ه››. و فی‹‹د››: و یدبّر فیقضی.</ref> وَ یَمْنَعُ وَ یُعْطی<ref>‹‹ب››: و یمنع و یثری.</ref> لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ.|برای او ضدّی، و همراه او معارضی نبوده است. یکتا و بینیاز است. زاییده نشده و نمیزاید و برای او هیچ همتایی نیست. خدای یگانه و پروردگار با عظمت. میخواهد پس به انجام میرساند، و اراده میکند پس مقدّر مینماید، و میداند پس به شماره میآورد. می میراند و زنده میکند، فقیر میکند و غنی مینماید، میخنداند و میگریاند، نزدیک میکند و دور مینماید،<ref>‹‹د››: تدبیر میکند و مقدر مینماید.</ref> منع میکند و عطا مینماید.<ref>‹‹ب››: منع میکند و ثروتمند مینماید.</ref> پادشاهی از آنِ او و حمد و سپاس برای اوست. خیر به دست اوست و او بر هر چیزی قادر است.|یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفّارُ.<ref>‹‹ج››و‹‹و››: لایولج لِلَیلٍ فی نهار و لا مولجٌ لِنهارٍ فی لیل إلاّ هو. و فی‹‹ه››: لا مولج اللیل فی نهار و لا مولج النهار فی لیل إلاّ هو.</ref> مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ<ref>‹‹الف››: مجیب الدعاء.</ref>وَ مُجْزِلُ الْعَطاءِ،<ref>‹‹د››: جزیل العطاء.</ref> مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ، الَّذی لا یُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیْءٌ،<ref>‹‹ج›› و‹‹د›› و‹‹ه››و‹‹و››: لا یشکل علیه لغة.</ref> وَ لایُضْجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَ لا یُبْرِمُهُ إلْحاحُ الْمُلِحّینَ.<ref>‹‹ج››و‹‹ه››: لا یضجره مستصرخة. ‹‹د››: الملحّین علیه.</ref> الْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَ الْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَ رَبُّ الْعالَمینَ.<ref>‹‹د››: الموفّق للمتّقین و مولی العالمین.</ref> الَّذی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أنْیَشْکُرَهُ وَ یَحْمَدَهُ[عَلی کُلِّ حالٍ].<ref>الزیادة من ‹‹ج››و‹‹د››و ‹‹ه››.</ref>|شب را در روز و روز را در شب فرو میبرد.<ref>‹‹ج››و‹‹ه››: داخل کننده شب در روز و فرو برنده روز در شب نیست مگر او.</ref> نیست خدایی جز او که با عزّت و آمرزنده است. اجابت کننده دعا، بسیار عطا کننده، شمارنده نَفَسها و پروردگار جنّ و بشر، که هیچ امری بر او مشکل نمیشود،<ref>‹‹ج››و‹‹د››و‹‹ه››: هیچ لُغتی (زبانی) بر او مشکل نمیشود.</ref> و فریاد دادخواهان او را منضجر نمیکند، و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته نمیکند. نگهدارنده صالحین و موفّق کننده رستگاران و صاحب اختیار مؤمنین و پروردگار عالمیان. خدایی که از هر آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی شکر و سپاس گویند.|أحْمَدُهُ کَثیراً وَ أشْکُرُهُ دائِماً<ref>‹‹الف››: أحمده علی السراء. و فی‹‹ب››هذه الفقرة متصلة بما قبلها هکذا: أن یشکره و یحمده علی السراء… و ص‹‹د››: أحمده و أشکره.</ref>عَلَی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ أوُمِنُ بِهِ وَ بِمَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. أسْمَعُ لِأَمْرِهِ وَ أُطیعُ وَ أُبادِرُ إلی کُلِّ ما یَرْضاهُ وَ أسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ،<ref>‹‹ج››: أُبادر إلی رضاه. ‹‹الف››: أستسلم لقضائه. و هذه الفقرة فی‹‹د››هکذا: فاسمعوا و أطیعوا لِأمره و بادِروا إلی مرضاته و سلِّموا لما قضاه. ‹‹و››: أُبادر الی ما أرواه و أسلم لما قضاه.</ref> رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لِأَنَّهُ اللَّهُ الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَ لایُخافُ جَوْرُهُ.|او را سپاس بسیار میگویم و دائماً شکر مینمایم، چه در آسایش و چه در گرفتاری، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان میآورم. دستور او را گوش میدهم و اطاعت مینمایم و به آنچه او را راضی میکند مبادرت میورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم میشوم<ref>‹‹ه››: بشنوید و اطاعت کنید دستور او را، و به آنچه رضایت او در آن است مبادرت ورزید و در مقابل مقدرات او تسلیم شوید.</ref> به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا که اوست خدایی که نمیتوان از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم (یعنی ظلم نمیکند). | ||
}} | }} | ||
ویرایش