پرش به محتوا

تاریخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(تکمیل عنوان تاریخ)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>اهميت غدير از لحاظ تاريخى</big> ==
== <big>اهميت غدير از لحاظ تاريخى</big> ==
<big>ضرورت و اهميت پرداختن به موضوع غدير از جهات گوناگونى قابل بررسى است، كه در اينجا اهميت و ضرورت غدير از لحاظ تاريخى را بيان مى‏ كنيم:</big>
<big>ضرورت و [[اهمیت]] پرداختن به موضوع غدير از جهات گوناگونى قابل بررسى است، كه در اينجا اهمیت و ضرورت غدير از لحاظ تاريخى را بيان مى‏ كنيم:</big>


<big>جاى هيچ ترديدى نيست كه شرافت و برترى هر چيزى به شرافت و برترى نتيجه آن مى ‏باشد. بنابراين، در ميان موضوعات تاريخى، بهترين و پرفايده‏ ترين مباحث موضوعى است كه دين الهى بر آن پايه‏ گذارى شده و آئينى بر آن استوار گشته و پايه ‏هاى اعتقادى و مذهبى بر اساس آن بنا گرديده است، و امت ها و دولت ‏هايى از آن به وجود آمده و ذكر و ياد آنان جاودانه شده باشد.</big>
<big>جاى هيچ ترديدى نيست كه شرافت و برترى هر چيزى به شرافت و برترى نتيجه آن مى ‏باشد. بنابراين، در ميان موضوعات تاريخى، بهترين و پرفايده‏ ترين مباحث موضوعى است كه دين الهى بر آن پايه‏ گذارى شده و آئينى بر آن استوار گشته و پايه ‏هاى اعتقادى و مذهبى بر اساس آن بنا گرديده است، و امت ها و دولت ‏هايى از آن به وجود آمده و ذكر و ياد آنان جاودانه شده باشد.</big>
خط ۶: خط ۶:
<big>در علوم تاريخى، فلسفه پيدايش امت‏ ها و طرز تشكيل دولت ‏ها و اصول و تعاليم آنها بسيار مهم است. به همين جهت، مورخان در ثبت و ضبط اين گونه اصول اعتقادى و مبانى دينى تلاش كرده، و با زحمت و مشقت فراوان تمامى وقايع و حوادث مربوط به آن را قيد مى‏ نمايند.</big>
<big>در علوم تاريخى، فلسفه پيدايش امت‏ ها و طرز تشكيل دولت ‏ها و اصول و تعاليم آنها بسيار مهم است. به همين جهت، مورخان در ثبت و ضبط اين گونه اصول اعتقادى و مبانى دينى تلاش كرده، و با زحمت و مشقت فراوان تمامى وقايع و حوادث مربوط به آن را قيد مى‏ نمايند.</big>


<big>ماجراى غدير از جمله مهم ‏ترين موضوعات تاريخ اسلام است. چرا كه رويداد غدير با بسيارى از دلايل ريشه ‏اى و سلسله مباحث مربوط به آن، مبنا و اساس جمع كثيرى از پيروان آثار پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله شده است. از ميان پيروان ميليونى اين گروه، دانشمندان، حكما، اديبان، نوابغ، فرماندهان، پادشاهان و فضلاى بسيارى به وجود آمده ‏اند و صاحب آثار و كتب فراوانى مى ‏باشند. پس با توجه به اهميت و ضرورت بحث غدير، اگر مورخى در اين مورد كوتاهى كند قابل بخشش نيست.</big>
<big>ماجراى غدير از جمله مهم ‏ترين موضوعات تاريخ اسلام است. چرا كه رويداد غدير با بسيارى از دلايل ريشه ‏اى و سلسله مباحث مربوط به آن، مبنا و اساس جمع كثيرى از پيروان آثار پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله شده است. از ميان پيروان ميليونى اين گروه، دانشمندان، حكما، اديبان، نوابغ، فرماندهان، پادشاهان و فضلاى بسيارى به وجود آمده ‏اند و صاحب آثار و كتب فراوانى مى ‏باشند. پس با توجه به اهميت و ضرورت بحث غدير، اگر مورخى در اين مورد كوتاهى كند قابل بخشش نيست.</big>


<big>به هر ترتيب، اگر مورخ خود از پيروان آل رسول‏ عليهم السلام باشد يا از وجدانى بيدار و انصاف برخوردار باشد، بر او لازم و واجب است كه اخبار و مطالب مهم مربوط به دعوت نبوى را در روز غدير خم به گوش هم كيشان خويش و مردم حقيقت‏ جو برساند. اگر غير از اين باشد، باز هم ناچار است نسبت به چنين مطلب اساسى و مهم هر چند ساده و مختصر ذكرى بنمايد، يا اگر تحت تأثير عواطف و تعصب ‏هاى قومى و قبيله ‏اى و زير نفوذ فتنه جويان قرار گرفته، لااقل انتقاد خويش در مورد دلالت و مفهوم غدير ابراز دارد.</big>
<big>به هر ترتيب، اگر مورخ خود از پيروان آل رسول‏ عليهم السلام باشد يا از وجدانى بيدار و انصاف برخوردار باشد، بر او لازم و واجب است كه اخبار و مطالب مهم مربوط به دعوت نبوى را در روز غدير خم به گوش هم كيشان خويش و مردم حقيقت‏ جو برساند. اگر غير از اين باشد، باز هم ناچار است نسبت به چنين مطلب اساسى و مهم هر چند ساده و مختصر ذكرى بنمايد، يا اگر تحت تأثير عواطف و تعصب ‏هاى قومى و قبيله ‏اى و زير نفوذ فتنه جويان قرار گرفته، لااقل انتقاد خويش در مورد دلالت و مفهوم غدير ابراز دارد.</big>
خط ۲۴: خط ۲۴:
<big>در اينجا به دو شبهه ديگر پاسخ كوتاهى مى‏ دهيم:</big>
<big>در اينجا به دو شبهه ديگر پاسخ كوتاهى مى‏ دهيم:</big>


 
'''<br /><big>شبهه اول</big>'''
<big>شبهه اول</big>


<big>هر ملتى همواره سعى دارد زيبايى‏ هاى تاريخى خويش را به تصوير بكشد، و از ذكر حوادث نامطلوب تاريخى خود دورى جويد. چرا كه ذكر حوادث نامطلوب تاريخ يک آيين، سبب ترديد در اصالت آن مى‏ گردد. بحث در مورد خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تكرار آن -  به خصوص در زمانى كه نسل جوان با بحران‏ هاى روحى و اجتماعى مواجه است -  از ايمان و شور آنها نسبت به اسلام مى‏ كاهد و افكار آنان را متزلزل مى‏ سازد. ديگران همواره در صدد كتمان زشتى ‏هاى تاريخى خود هستند، ولى مسلمانان بر عكس؛ همه تلاش خويش را در بازگو كردن آن صرف مى ‏كنند.</big>
<big>هر ملتى همواره سعى دارد زيبايى‏ هاى تاريخى خويش را به تصوير بكشد، و از ذكر حوادث نامطلوب تاريخى خود دورى جويد. چرا كه ذكر حوادث نامطلوب تاريخ يک آيين، سبب ترديد در اصالت آن مى‏ گردد. بحث در مورد خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تكرار آن -  به خصوص در زمانى كه نسل جوان با بحران‏ هاى روحى و اجتماعى مواجه است -  از ايمان و شور آنها نسبت به اسلام مى‏ كاهد و افكار آنان را متزلزل مى‏ سازد. ديگران همواره در صدد كتمان زشتى ‏هاى تاريخى خود هستند، ولى مسلمانان بر عكس؛ همه تلاش خويش را در بازگو كردن آن صرف مى ‏كنند.</big>
خط ۳۵: خط ۳۴:
<big>ثانياً: هيچ تاريخى از حوادث نامطلوب و زشت مبرّا نمى‏ باشد، و حتى خلقت انسان نيز مجموعه‏ اى از زشتى ‏ها و زيبايى ‏هاست. تفاوت آيين‏ ها و قوم‏ ها در سراسر زيبايى و يا سراسر زشتى آنان نيست، بلكه به نسبت و درصد زشتى و زيبايى ميان آنهاست. اما اين مايه افتخار ماست كه تاريخ اسلام از نظر زيبايى‏ ها و جلوه ‏هاى انسانى بى‏ نظير و مملوّ از حماسه و لبريز از جمال و شكوه است، و هيچ كس نمى‏ تواند ادعا كند كه زيبايى‏ هاى تاريخش از زيبايى‏ هاى تاريخ اسلام بيشتر باشد.</big>
<big>ثانياً: هيچ تاريخى از حوادث نامطلوب و زشت مبرّا نمى‏ باشد، و حتى خلقت انسان نيز مجموعه‏ اى از زشتى ‏ها و زيبايى ‏هاست. تفاوت آيين‏ ها و قوم‏ ها در سراسر زيبايى و يا سراسر زشتى آنان نيست، بلكه به نسبت و درصد زشتى و زيبايى ميان آنهاست. اما اين مايه افتخار ماست كه تاريخ اسلام از نظر زيبايى‏ ها و جلوه ‏هاى انسانى بى‏ نظير و مملوّ از حماسه و لبريز از جمال و شكوه است، و هيچ كس نمى‏ تواند ادعا كند كه زيبايى‏ هاى تاريخش از زيبايى‏ هاى تاريخ اسلام بيشتر باشد.</big>


<big>به هر حال، همانطور كه گفته شد، چشم ‏پوشى در موردى كه با متن اسلام و اساسى‏ ترين مسئله اسلام يعنى «امامت و رهبرى» مربوط است و سرنوشت جامعه به آن وابسته است روا نمى‏ باشد. بازگو نكردن اين حقايق تاريخى، چيزى جز همگامى با ظلم و ستم و همنوايى با ظالمان و ستمگران نيست!</big>  
<big>به هر حال، همانطور كه گفته شد، چشم ‏پوشى در موردى كه با متن اسلام و اساسى‏ ترين مسئله اسلام يعنى «امامت و رهبرى» مربوط است و سرنوشت جامعه به آن وابسته است روا نمى‏ باشد. بازگو نكردن اين حقايق تاريخى، چيزى جز همگامى با ظلم و ستم و همنوايى با ظالمان و ستمگران نيست!</big>


<big>شبهه دوم</big>
<big>'''شبهه دوم'''</big>


<big>امروزه در جامعه، شبهه ديگرى كه مطرح مى‏ گردد و به آن دامن مى ‏زنند اين است كه: با طرح اين گونه مسائل، اتحاد مسلمين تضعيف مى ‏شود. آنچه بر سر مسلمين آمد و شوكت آنها را گرفت و آنها را زير دست قرار داد، همين اختلافات فرقه ‏اى است. دستان پليد استعمار بهترين ابزارى كه مورد استفاده قرار مى ‏دهد شعله‏ ور ساختن اين مباحث است. آيا شايسته نيست كه از طرح اين مباحث اجتناب كنيم؟</big>
<big>امروزه در جامعه، شبهه ديگرى كه مطرح مى‏ گردد و به آن دامن مى ‏زنند اين است كه: با طرح اين گونه مسائل، اتحاد مسلمين تضعيف مى ‏شود. آنچه بر سر مسلمين آمد و شوكت آنها را گرفت و آنها را زير دست قرار داد، همين اختلافات فرقه ‏اى است. دستان پليد استعمار بهترين ابزارى كه مورد استفاده قرار مى ‏دهد شعله‏ ور ساختن اين مباحث است. آيا شايسته نيست كه از طرح اين مباحث اجتناب كنيم؟</big>
خط ۴۳: خط ۴۳:
<big>پاسخ اين است كه: مفهومى كه امروزه از سوى بعضى مطرح مى‏ شود، على فرض بى ‏اشكال بودن آن، نبايد به گونه ‏اى باشد كه فرقه ‏هاى اسلامى به خاطر آن از اصول اعتقادى و يا غير اعتقادى خود صرف نظر كنند! چه اين كار نه منطقى است و نه عملى. چگونه ممكن است با خواهش و تمنا و به نام مصلحت، از پيروان يک مذهب بخواهيم از برخى اصول اعتقادى خويش به خاطر مصالحى هر چند بر حق چشم ‏پوشى كنند؟</big>
<big>پاسخ اين است كه: مفهومى كه امروزه از سوى بعضى مطرح مى‏ شود، على فرض بى ‏اشكال بودن آن، نبايد به گونه ‏اى باشد كه فرقه ‏هاى اسلامى به خاطر آن از اصول اعتقادى و يا غير اعتقادى خود صرف نظر كنند! چه اين كار نه منطقى است و نه عملى. چگونه ممكن است با خواهش و تمنا و به نام مصلحت، از پيروان يک مذهب بخواهيم از برخى اصول اعتقادى خويش به خاطر مصالحى هر چند بر حق چشم ‏پوشى كنند؟</big>


<big>به هر حال طرفدارى از تز «وحدت اسلامى» نبايد اين لازمه را داشته باشد كه در گفتن حقايق كوتاهى شود! بحث علمى سر و كارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات، كه خوشبختانه علماى شيعه هميشه همين شيوه را در پيش مى‏ گرفتند.</big>
<big>به هر حال طرفدارى از تز «[[وحدت اسلامی]]» نبايد اين لازمه را داشته باشد كه در گفتن حقايق كوتاهى شود! بحث علمى سر و كارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات، كه خوشبختانه علماى شيعه هميشه همين شيوه را در پيش مى‏ گرفتند.</big>


<big>حتى سيره عملى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در زمان خلفا نيز بر همين شيوه بود؛ حضرتش از اظهار و مطالبه حق خود و شكايت از ربايندگان آن خوددارى نكرد و با كمال صراحت ابراز داشت، و بهانه اتحاد اسلامى مانع آن نشد. خطبه‏ هاى نهج ‏البلاغه بهترين شاهد اين مدعى است.<ref>نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتى) : خطبه‏ هاى ۱۴۴،۹۳،۲۶،۵.</ref></big>  
<big>حتى سيره عملى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در زمان خلفا نيز بر همين شيوه بود؛ حضرتش از اظهار و مطالبه حق خود و شكايت از ربايندگان آن خوددارى نكرد و با كمال صراحت ابراز داشت، و بهانه اتحاد اسلامى مانع آن نشد. خطبه‏ هاى نهج ‏البلاغه بهترين شاهد اين مدعى است.<ref>نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتى) : خطبه‏ هاى ۱۴۴،۹۳،۲۶،۵.</ref></big>  
خط ۶۰: خط ۶۰:
<big>بنابراين، با آن جهد و مشقتى كه پيامبر صلى الله عليه وآله در كيفيت زمانى و مكانى ابلاغ اين امر در روز غدير خم بر خود هموار فرمود، وقوع اين واقعه طورى است كه حتى دو نفر هم در آن اختلاف نتوانند داشت. هر چند بنا به اغراض و شائبه ‏هايى كه بر افراد آگاه و پوشيده نيست، در مدلول و مفاد آن اختلاف كردند.</big>
<big>بنابراين، با آن جهد و مشقتى كه پيامبر صلى الله عليه وآله در كيفيت زمانى و مكانى ابلاغ اين امر در روز غدير خم بر خود هموار فرمود، وقوع اين واقعه طورى است كه حتى دو نفر هم در آن اختلاف نتوانند داشت. هر چند بنا به اغراض و شائبه ‏هايى كه بر افراد آگاه و پوشيده نيست، در مدلول و مفاد آن اختلاف كردند.</big>


<big>اينک به ذكر خصوصيات جمعى از مورخان كه واقعه غدير خم را در آثار و كتب تاريخى خود ثبت نموده‏ اند مبادرت مى شود:</big>  
<big>اينک به ذكر خصوصيات جمعى از مورخان كه واقعه غدير خم را در آثار و كتب تاريخى خود ثبت نموده‏ اند مبادرت مى شود:</big>


<big>۱. بلاذرى (م ۱۷۹ ق) در انساب الاشراف.</big>
<big>۱. [[بلاذری]] (م ۱۷۹ ق) در انساب الاشراف.</big>


<big>۲. ابن‏ قتيبه (م ۲۷۶ ق) در المعارف و الامامة و السياسة.</big>
<big>۲. [[ابن‏ قتیبه]] (م ۲۷۶ ق) در المعارف و الامامة و السياسة.</big>


<big>۳. طبرى (م ۳۱۰ ق) در كتابى مختص به اين موضوع.</big>
<big>۳. طبری (م ۳۱۰ ق) در كتابى مختص به اين موضوع.</big>


<big>۴. ابن‏ زولاق ليثى مصرى (م ۲۸۷ ق) در تأليف خود.</big>
<big>۴. ابن‏ زولاق لیثی مصری (م ۲۸۷ ق) در تأليف خود.</big>


<big>۵ . خطيب بغدادى (م ۴۶۳ ق) در تاريخ بغداد.</big>
<big>۵. خطیب بغدادی (م ۴۶۳ ق) در تاريخ بغداد.</big>


<big>۶ . ابن‏ عبدالبرّ (م ۴۶۳ ق) در الاستيعاب.</big>
<big>۶. ابن‏ عبدالبرّ (م ۴۶۳ ق) در الاستيعاب.</big>


<big>۷. شهرستانى (م ۵۴۸ ق) در الملل و النحل.</big>
<big>۷. شهرستانى (م ۵۴۸ ق) در الملل و النحل.</big>


<big>۸ . ابن‏ عساكر (م ۵۷۱ ق) در تاريخ الشام.</big>
<big>۸. ابن‏ عساكر (م ۵۷۱ ق) در تاريخ الشام.</big>


<big>۹. ياقوت حموى (م ۶۲۶ ق) در معجم الادباء: ۸۴/۱۸ .</big>
<big>۹. یاقوت حموی (م ۶۲۶ ق) در معجم الادباء: ۸۴/۱۸ .</big>


<big>۱۰. ابن ‏اثير (م ۶۳۰ ق) در اسد الغايه.</big>
<big>۱۰. [[ابن ‏اثیر]] (م ۶۳۰ ق) در اسد الغابه.</big>


<big>۱۱. ابن ابى‏ الحديد (م ۶۵۶ ق) در شرح نهج البلاغه.</big>
<big>۱۱. ابن ابی‏ الحدید (م ۶۵۶ ق) در شرح نهج البلاغه.</big>


<big>۱۲. ابن‏ خلّكان (م ۶۸۱ ق) در وفيات الاعيان.</big>
<big>۱۲. ابن‏ خلّكان (م ۶۸۱ ق) در وفيات الاعيان.</big>
خط ۹۰: خط ۹۱:
<big>۱۴. ابن ‏الشيخ بلوى (م ۶۰۴ ق) در الف باء.</big>
<big>۱۴. ابن ‏الشيخ بلوى (م ۶۰۴ ق) در الف باء.</big>


<big>۱۵. ابن‏ كثير شامى (م ۷۷۴ ق) در البداية و النهاية.</big>
<big>۱۵. ابن‏ کثیر شامی (م ۷۷۴ ق) در البداية و النهاية.</big>


<big>۱۶. ابن‏ خلدون (م ۸۰۸ ق) در مقدمه ابن‏ خلدون.</big>
<big>۱۶. ابن‏ خلدون (م ۸۰۸ ق) در مقدمه ابن‏ خلدون.</big>
خط ۹۸: خط ۹۹:
<big>۱۸. نويرى (م حدود ۷۳۳ ق) در نهاية الارب فى فنون الادب.</big>
<big>۱۸. نويرى (م حدود ۷۳۳ ق) در نهاية الارب فى فنون الادب.</big>


<big>۱۹. ابن‏ حجر عسقلانى (م ۸۵۲ ق) در الاصابة و تهذيب التهذيب.</big>
<big>۱۹. [[ابن‏ حجر عسقلانی]] (م ۸۵۲ ق) در الاصابة و تهذيب التهذيب.</big>


<big>۲۰. ابن‏ صبژاغ مالكى (م ۸۵۵ ق) در الفصول المهمة.</big>
<big>۲۰. ابن‏ صبژاغ مالكى (م ۸۵۵ ق) در الفصول المهمة.</big>


<big>۲۱. مقريزى (م ۸۴۵ ق) در الخطط.</big>
<big>۲۱. مقریزی (م ۸۴۵ ق) در الخطط.</big>


<big>۲۲. جلال ‏الدين سيوطى (م ۹۱۱ ق)در تعدادى از كتاب‏ هايش.</big>
<big>۲۲. [[جلال ‏الدین سیوطی]] (م ۹۱۱ ق)در تعدادى از كتاب‏ هايش.</big>


<big>۲۳. قرمانى دمشقى (م ۱۰۱۹ ق) در اخبار الدول.</big>
<big>۲۳. قرمانى دمشقى (م ۱۰۱۹ ق) در اخبار الدول.</big>


<big>۲۴. نورالدين حلبى (م ۱۰۴۴ ق) در السيرة الحلبية.</big>
<big>۲۴. [[نورالدین حلبی]] (م ۱۰۴۴ ق) در السيرة الحلبية.</big>


== <big>تحقيق تاريخى غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص۱۵۳- ۱۵۷.</ref></big> ==
== <big>تحقيق تاريخى غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص۱۵۳- ۱۵۷.</ref></big> ==
<big>از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرار گيرد تحقيق در جزئيات تاريخى واقعه غدير و حجة الوداع كه در چند جنبه مى ‏تواند باشد:</big>
<big>از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرار گيرد تحقيق در جزئيات تاريخى واقعه غدير و [[حجةالوداع]] كه در چند جنبه مى ‏تواند باشد:</big>


<big>ابتداى حركت پيامبرصلى الله عليه وآله براى سفر حجة الوداع و سپس مراسم حج.</big>
<big>ابتداى حركت پيامبر صلى الله عليه و آله براى سفر حجة الوداع و سپس مراسم حج.</big>


<big>منتهى شدن حج به واقعه غدير.</big>
<big>منتهى شدن حج به واقعه غدير.</big>
خط ۱۲۴: خط ۱۲۵:


== <big>زمينه كتاب شناسى غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۴۷. </ref></big> ==
== <big>زمينه كتاب شناسى غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۴۷. </ref></big> ==
<big>  با توجه جهانى به مكتب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و عنايت خاص ائمه ‏عليهم السلام، در سده اخير گرايش خاصى به تأليف كتبِ مربوط به آل‏ محمد عليهم السلام مشهود است و شاهد كتاب ‏هاى پرمحتوا و تحقيقى چه از نظر تاريخى و حديثى و چه از نظر ادبى و شعرى هستيم كه غدير نيز يكى از همين زمينه‏ هاست.</big>
<big>با توجه جهانى به مكتب [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] و عنايت خاص ائمه ‏عليهم السلام، در سده اخير گرايش خاصى به تأليف كتبِ مربوط به آل‏ محمد عليهم السلام مشهود است و شاهد كتاب ‏هاى پرمحتوا و تحقيقى چه از نظر تاريخى و حديثى و چه از نظر ادبى و شعرى هستيم كه غدير نيز يكى از همين زمينه‏ هاست.</big>
 
 
== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==