آیه ۱۰ مجادله و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.}}: نجوى از شيطان است تا ايمان آورندگان را محزون نمايد و به آنان ضررى نمى‌رساند مگر با اجازه خداوند. پس توكل كنندگان بر خدا توكل نمايند.
{{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.}}: «نجوى از شيطان است تا ايمان آورندگان را محزون نمايد و به آنان ضررى نمى‌رساند مگر با اجازه خداوند. پس توكل كنندگان بر خدا توكل نمايند.»


=== موقعيت تاريخى‌ ===
=== موقعيت تاريخى‌ ===
خط ۱۴: خط ۱۴:
حضرت مى‌فرمايد: منظور ابوبكر و عمر است و ابوعبيده جراح امين آنان بوده، آنگاه كه جمع شدند و درون كعبه رفتند و بين خود عهد نامه‌اى نوشتند كه {{متن عربی|انْ ماتَ مُحَمَّدٌ انْ لايَرْجِعَ الْامْرُ فيهِمْ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت امر خلافت تا ابد به خاندان او باز نگردد». <ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷، ج ۲۸ ص ۸۵، ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲؛ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref>
حضرت مى‌فرمايد: منظور ابوبكر و عمر است و ابوعبيده جراح امين آنان بوده، آنگاه كه جمع شدند و درون كعبه رفتند و بين خود عهد نامه‌اى نوشتند كه {{متن عربی|انْ ماتَ مُحَمَّدٌ انْ لايَرْجِعَ الْامْرُ فيهِمْ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت امر خلافت تا ابد به خاندان او باز نگردد». <ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷، ج ۲۸ ص ۸۵، ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲؛ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref>


امام صادق عليه السلام نيز درباره شأن نزول آيه{{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}} مى‌فرمايد: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده است كه آن پيمان نامه را بين خود نوشتند و ميثاق بستند و از يكديگر پيمان گرفتند كه:{{متن عربی|«لَئِنْ مَضى مُحَمَّدٌ لا تَكُونُ الْخِلافَةُ فى بَنى هاشِمٍ وَ لَاالنُّبُوَّةَ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت هرگز نگذاريم هم خلافت و هم نبوت در بنى هاشم باشد».
امام صادق عليه السلام نيز درباره شأن نزول آيه{{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}} مى‌فرمايد: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده است كه آن پيمان نامه را بين خود نوشتند و ميثاق بستند و از يكديگر پيمان گرفتند كه: {{متن عربی|«لَئِنْ مَضى مُحَمَّدٌ لا تَكُونُ الْخِلافَةُ فى بَنى هاشِمٍ وَ لَاالنُّبُوَّةَ ابَداً}} :«اگر محمد از دنيا رفت هرگز نگذاريم هم خلافت و هم نبوت در بنى هاشم باشد».


خداوند عزوجل هم اين آيه را درباره آنان نازل كرد. <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳؛ الكافى: ج ۸ (روضه) ص ۱۷۹.</ref>در روايت ديگرى از ابن عباس نزول اين آيه مربوط به زمانى است كه بزرگان قريش معاهده نامه‌اى نوشتند و در آن بر قتل على عليه السلام هم پيمان شدند، و آن نوشته را به ابوعبيده جراح سپردند.  
خداوند عزوجل هم اين آيه را درباره آنان نازل كرد. <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳؛ الكافى: ج ۸ ص ۱۷۹.</ref>در روايت ديگرى از ابن عباس نزول اين آيه مربوط به زمانى است كه بزرگان قريش معاهده نامه‌اى نوشتند و در آن بر قتل على عليه السلام هم پيمان شدند، و آن نوشته را به ابوعبيده جراح سپردند.  


آيه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ ...»: «هيچ نجواى سه نفره‌اى نيست مگر آنكه خداوند چهارمى آنان است» نازل شد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او آن را تحويل داد.<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶. در ج ۱ ص ۲۳۵- ۲۳۶ كتاب حاضر نزول آيه «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا ...» در همين مورد ذكر شد.</ref>
آيه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ ...}}: «هيچ نجواى سه نفره‌اى نيست مگر آنكه خداوند چهارمى آنان است» نازل شد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او آن را تحويل داد.<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶؛ در ج ۱ ص ۲۳۵- ۲۳۶ كتاب حاضر نزول آيه «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا ...» در همين مورد ذكر شد.</ref>


در روايت ديگرى از سلمة بن كهيل و سليمان اقطَع آمده است كه آيه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...» درباره آن گروهى است كه در بين خود پيمان بستند كه خلافت را به على عليه السلام ندهند. <ref>مثالب النواصب (ابن شهر آشوب) نسخه خطى: ص ۹۲.</ref>
در روايت ديگرى از سلمة بن كهيل و سليمان اقطَع آمده است كه آيه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}}درباره آن گروهى است كه در بين خود پيمان بستند كه خلافت را به على عليه السلام ندهند. <ref>مثالب النواصب (ابن شهر آشوب) نسخه خطى: ص ۹۲.</ref>


=== تحليل اعتقادى‌ ===
=== تحليل اعتقادى‌ ===
آنچه از روايات فوق در تفسير آيه استفاده مى‌شود دو نكته است:
آنچه از روايات فوق در تفسير آيه استفاده مى‌شود دو نكته است:


==== ۱. مخفى كردن از خدا؟! ====
==== ۱. مخفى كردن از خدا ====
امضاكنندگان صحيفه ملعونه در حقيقت قرار دادى بر ضد خدا امضا كردند، چرا كه ولايت على عليه السلام به امر الهى است. اينكه درباره صحيفه نازل شده كه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ»، منظور اين است كه هركس در هر كجاى عالم كارى سِرّى انجام دهد خداوند از آن خبر دارد و كسى نمى‌تواند سخنى يا كارى را از خدا مخفى كند. آيا تعجب‌آور نيست كه اصحاب صحيفه- آن هم در خانه خدا و درون كعبه- در فكر كتمان اقدام ضد خدائى خود از خدا هستند؟!
امضاكنندگان صحيفه ملعونه در حقيقت قرار دادى بر ضد خدا امضا كردند، چرا كه ولايت على عليه السلام به امر الهى است. اينكه درباره صحيفه نازل شده كه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ}}، منظور اين است كه هركس در هر كجاى عالم كارى سِرّى انجام دهد خداوند از آن خبر دارد و كسى نمى‌تواند سخنى يا كارى را از خدا مخفى كند. آيا تعجب‌آور نيست كه اصحاب صحيفه- آن هم در خانه خدا و درون كعبه- در فكر كتمان اقدام ضد خدائى خود از خدا هستند؟!


==== ۲. عملكرد شيطانى اصحاب صحيفه‌ ====
==== ۲. عملكرد شيطانى اصحاب صحيفه‌ ====
در روايت امام باقر عليه السلام «إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ» به عمر تفسير شده است. يعنى در چنين نجوايى كه بر عليه خلافت شد نيازى به ابليس نبود، و خود عمر با شيطنتى كه داشت بالاتر از شيطان عمل مى‌كرد؛ و از همين تطبيق آيه مهر «شيطانى بودن» بر پيشانى عمر نقش مى‌بندد.  
در روايت امام باقر عليه السلام{{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ}}به عمر تفسير شده است. يعنى در چنين نجوايى كه بر عليه خلافت شد نيازى به ابليس نبود، و خود عمر با شيطنتى كه داشت بالاتر از شيطان عمل مى‌كرد؛ و از همين تطبيق آيه مهر «شيطانى بودن» بر پيشانى عمر نقش مى‌بندد.  


از همين كلام امام باقر عليه السلام نتيجه گرفته مى‌شود كه مؤسس اساس غصب خلافت و نقطه آغاز همه اقدامات ضد ولايت اهل بيت عليهم السلام عمر بن الخطاب است؛ زيرا اين نجوى از ابوبكر و عمر آغاز شد و كم كم افرادى به آن اضافه شدند، وطبق فرموده حضرت اين عمر بوده كه ابوبكر را هم تحريک كرده و از يک نفر به دو نفر رسانده است.
از همين كلام امام باقر عليه السلام نتيجه گرفته مى‌شود كه مؤسس اساس غصب خلافت و نقطه آغاز همه اقدامات ضد ولايت اهل بيت عليهم السلام عمر بن الخطاب است؛ زيرا اين نجوى از ابوبكر و عمر آغاز شد و كم كم افرادى به آن اضافه شدند، وطبق فرموده حضرت اين عمر بوده كه ابوبكر را هم تحريک كرده و از يک نفر به دو نفر رسانده است.


== منبع ==
== منبع ==
کتاب غدير در قرآن، محمد باقر انصاری ،ج‌۱، ص: ۲۵۰تا۲۵۳.
غدير در قرآن: ج‌۱، ص: ۲۵۰تا۲۵۳.


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]
۴٬۰۶۴

ویرایش