۴٬۰۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
{{متن قرآن|مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ}} | {{متن قرآن|مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ}} | ||
== اثر دشمنى اهل بيت عليهم السلام<ref>حمد / | == اثر دشمنى اهل بيت عليهم السلام<ref>حمد /۶؛ اسرار غدير: ص ۵۰ .</ref> == | ||
سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است. | سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
== ارتباط ولايت با حبّ و بغض<ref>اسرار غدير: ص ۲۱۲.</ref> == | == ارتباط ولايت با حبّ و بغض<ref>اسرار غدير: ص ۲۱۲.</ref> == | ||
حديث | حديث {{متن عربی|هَل الدّينُ إلاّ الحُبّ وَ الْبُغض}}<ref>بحار الانوار: ج ۶۷ ص ۵۲ و ج ۶۸ ص ۶۳ و ج ۶۹ ص ۲۴۱.</ref> از مهمترين اركان اعتقادى ماست. ولايت اهل بيت عليهم السلام كه به معناى [[صاحب اختیار]] بودن آنان و اطاعت كامل مردم از ايشان است، لازمه اش محبت داشتن نسبت به آنان و بغض و كينه نسبت به دشمنان ايشان است. در اين باره سه جنبه در [[خطبه غدیر]] بيان شده است: | ||
=== اهميت حب و بغض اهل بيت عليهم السلام نزد خداوند === | === اهميت حب و بغض اهل بيت عليهم السلام نزد خداوند === | ||
سه نكته در اين باره فرموده اند: | سه نكته در اين باره فرموده اند: | ||
'''الف)''' هر كس | '''الف)''' هر كس علی علیه السلام را دوست بدارد خدا او را دوست مى دارد، و هر كس على عليه السلام را دشمن بدارد خدا او را دشمن مى دارد. در واقع مسئله حب و بغض ايشان به حب وبغض نسبت به خود خداوند برمى گردد. | ||
'''ب)''' دشمن اهل بيت عليهم السلام مورد ذمّ و [[لعن]] خداوند است، و دوست ايشان مورد مدح خداوند است، و خدا او را دوست دارد. | '''ب)''' دشمن اهل بيت عليهم السلام مورد ذمّ و [[لعن]] خداوند است، و دوست ايشان مورد مدح خداوند است، و خدا او را دوست دارد. | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
'''ب)''' محبّان و شيعيان در راهِ محبت اهل بيت عليهم السلام بيشتر كار كنند و عيار محبت خويش را بالا ببرند، و در راه ايشان و احياى امرشان فداكارى نمايند. | '''ب)''' محبّان و شيعيان در راهِ محبت اهل بيت عليهم السلام بيشتر كار كنند و عيار محبت خويش را بالا ببرند، و در راه ايشان و احياى امرشان فداكارى نمايند. | ||
'''ج)''' دشمنانِ اهل بيت عليهم السلام بدانند كه تا ريشه و پايه را كه همان محبت ايشان است درست نكرده اند بيهوده خود را به اعمالى مشغول داشته اند كه نزد خداوند بدون محبت آنان ارزشى ندارد. پس بهتر است اگر در فكر خودسازى و حركت در راه خدا هستند، اصلاح خود را از اين مرحله شروع كنند. پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى مى فرمايد: | '''ج)''' دشمنانِ اهل بيت عليهم السلام بدانند كه تا ريشه و پايه را كه همان محبت ايشان است درست نكرده اند بيهوده خود را به اعمالى مشغول داشته اند كه نزد خداوند بدون محبت آنان ارزشى ندارد. پس بهتر است اگر در فكر خودسازى و حركت در راه خدا هستند، اصلاح خود را از اين مرحله شروع كنند. پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى مى فرمايد: {{متن عربی|اِنَّما يَكْتَفى أحَدكُم بِما يَجِدُ لِعَلىٍّ فى قَلْبِه}}: «هر يک از شما فقط به آنچه نسبت به على در قلب خود مى يابد اكتفا مى كند».<ref>بحار الانوار: ج ۸ قديم ص ۳۴۵.</ref> | ||
=== حب اهل بيت عليهم السلام درّ گرانمايه === | === حب اهل بيت عليهم السلام درّ گرانمايه === | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
مواردى در تاريخ به عنوان اقرار دشمنان غدير درباره آن آمده كه حجتى عليه خودشان به حساب مى آيد. البته اينها فقط نمونه هايى از اقرارهاى طرفداران سقيفه درباره غدير است. در طول چهارده قرن بسيارى از بزرگان عامه در كتابها و گفتارشان به حديث غدير اعتراف كرده اند و حتى كتابهايى نوشته اند. | مواردى در تاريخ به عنوان اقرار دشمنان غدير درباره آن آمده كه حجتى عليه خودشان به حساب مى آيد. البته اينها فقط نمونه هايى از اقرارهاى طرفداران سقيفه درباره غدير است. در طول چهارده قرن بسيارى از بزرگان عامه در كتابها و گفتارشان به حديث غدير اعتراف كرده اند و حتى كتابهايى نوشته اند. | ||
ارزش اين اقرارهاى خصم در بحث هاى علمى غدير بر احدى پوشيده نيست و نزديكترين راه براى اثبات غدير است. اقرارهاى دشمنان اوليه غدير در قرن هاى بعد به صورت كتاب هايى كه مخالفين غدير نوشتند و در آنها | ارزش اين اقرارهاى خصم در بحث هاى علمى غدير بر احدى پوشيده نيست و نزديكترين راه براى اثبات غدير است. اقرارهاى دشمنان اوليه غدير در قرن هاى بعد به صورت كتاب هايى كه مخالفين غدير نوشتند و در آنها حدیث غدیر را با اسناد معتبر نقل كردند جلوه نمود. | ||
اين سير تا آنجا پيشرفت كه عده اى از مؤلفين مخالف به جمع آورى اسناد و متون مربوط به غدير در ضمن كتاب هايشان و يا به صورت كتاب هاى مستقل پرداختند و جاى هر گونه شک و اشكال در اين زمينه را تا ابد مسدود نمودند. | اين سير تا آنجا پيشرفت كه عده اى از مؤلفين مخالف به جمع آورى اسناد و متون مربوط به غدير در ضمن كتاب هايشان و يا به صورت كتاب هاى مستقل پرداختند و جاى هر گونه شک و اشكال در اين زمينه را تا ابد مسدود نمودند. | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام فراتر از ظاهر را مى ديد نقل مى كند: روزى ابليس (به صورت آدمى) عبورش به عده اى افتاد كه به اميرالمؤمنين عليه السلام ناسزا مى گفتند. | سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام فراتر از ظاهر را مى ديد نقل مى كند: روزى ابليس (به صورت آدمى) عبورش به عده اى افتاد كه به اميرالمؤمنين عليه السلام ناسزا مى گفتند. | ||
ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابى طالب ناسزا مى گوييد! گفتند: تو از كجا مى دانى كه او مولاى ماست؟ ابليس گفت: از گفته پيامبرتان كه گفت: | ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابى طالب ناسزا مى گوييد! گفتند: تو از كجا مى دانى كه او مولاى ماست؟ ابليس گفت: از گفته پيامبرتان كه گفت: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...}}<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱.</ref> | ||
=== ابوبكر و حديث غدير === | === ابوبكر و حديث غدير === | ||
خط ۲۰۷: | خط ۲۰۷: | ||
ابوهريره كه از بازوان قوى [[سقیفه]] است، داستان غدير را در چندين موقعيت چنين توصيف مى كند: | ابوهريره كه از بازوان قوى [[سقیفه]] است، داستان غدير را در چندين موقعيت چنين توصيف مى كند: | ||
'''الف)''' ابوهريره مى گويد: در روز غدير خم پيامبر دست على بن ابى طالب را گرفت و فرمود: آيا من صاحب اختيار مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى يا رسول اللَّه. فرمود: | '''الف)''' ابوهريره مى گويد: در روز غدير خم پيامبر دست على بن ابى طالب را گرفت و فرمود: آيا من صاحب اختيار مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى يا رسول اللَّه. فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...}}و خداوند اين آيه را نازل كرد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا}}<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۸ ح ۱.</ref> | ||
'''ب)''' در جنگ [[صفین]] اصبغ بن نباته نامه اى از جانب اميرالمؤمنين عليه السلام براى معاويه آورد. در آنجا ابوهريره را ديد و گفت: تو را قسم مى دهم ... ، آيا در روز غدير خم حاضر بودى؟ گفت: آرى. پرسيد: چه شنيدى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على عليه السلام فرمود. گفت: شنيدم كه فرمود: | '''ب)''' در جنگ [[صفین]] اصبغ بن نباته نامه اى از جانب اميرالمؤمنين عليه السلام براى معاويه آورد. در آنجا ابوهريره را ديد و گفت: تو را قسم مى دهم ... ، آيا در روز غدير خم حاضر بودى؟ گفت: آرى. پرسيد: چه شنيدى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على عليه السلام فرمود. گفت: شنيدم كه فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۰۳.</ref> | ||
'''ج)''' پس از صلح امام حسن عليه السلام معاويه وارد كوفه شد. هر شب ابوهريره همراه معاويه در مسجد كوفه مى نشست. يک شب جوانى به او گفت: | '''ج)''' پس از صلح امام حسن عليه السلام معاويه وارد كوفه شد. هر شب ابوهريره همراه معاويه در مسجد كوفه مى نشست. يک شب جوانى به او گفت: | ||
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۵: | ||
تو را به خدا قسم مى دهم، آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدى كه درباره على بن ابى طالب عليه السلام مى فرمود: | تو را به خدا قسم مى دهم، آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدى كه درباره على بن ابى طالب عليه السلام مى فرمود: | ||
{{متن عربی|اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ؟}} ابوهريره در حضور معاويه گفت: آرى. آن جوان گفت: من هم خدا را شاهد مى گيرم كه تو ولايت دشمن او (معاويه) را پذيرفته اى و با دوست او دشمنى كرده اى!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۹؛ اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۸۵۸ .</ref> | |||
=== انس بن مالک و حديث غدير === | === انس بن مالک و حديث غدير === | ||
[[انس بن مالک انصاری|انس بن مالک]] خدمتكار پيامبر صلى الله عليه و آله و از حاضران غدير است. او در حساس ترين موقعيت - كه [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] در كوفه از او خواست تا درباره غدير در حضور مردم شهادت دهد - از اين كار سرباز زد و به نفرين حضرت به مرض برص (پيسى) در پيشانيش مبتلا شد كه همه آن را مى ديدند و علتش را مى دانستند. | [[انس بن مالک انصاری|انس بن مالک]] خدمتكار پيامبر صلى الله عليه و آله و از حاضران غدير است. او در حساس ترين موقعيت - كه [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] در كوفه از او خواست تا درباره غدير در حضور مردم شهادت دهد - از اين كار سرباز زد و به نفرين حضرت به مرض برص (پيسى) در پيشانيش مبتلا شد كه همه آن را مى ديدند و علتش را مى دانستند. | ||
او پس از مبتلا شدن تصميم گرفت هرگز غدير را [[کتمان]] نكند. نمونه اى از آن چنين است كه گفت: من در روز غدير خم از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم در حالى كه دست على عليه السلام را گرفته بود فرمود: | او پس از مبتلا شدن تصميم گرفت هرگز غدير را [[کتمان]] نكند. نمونه اى از آن چنين است كه گفت: من در روز غدير خم از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم در حالى كه دست على عليه السلام را گرفته بود فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...}}<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۳۵ ح ۱۴۷ و ص ۴۴ ح ۱۷۹.</ref> | ||
=== حارث فهرى و حديث غدير === | === حارث فهرى و حديث غدير === | ||
از جمله معجزات غدير ماجراى حارث فهرى و عذاب الهى بر او با انكار غدير است. در آخرين ساعات روز سوم، به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و او از طرف بقيه گفت: | از جمله معجزات غدير ماجراى حارث فهرى و عذاب الهى بر او با انكار غدير است. در آخرين ساعات روز سوم، به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و او از طرف بقيه گفت: | ||
اى محمد سه سؤال از تو دارم: شهادت به يگانگى خداوند و پيامبرى خود را از جانب پروردگارت آورده اى يا از پيش خود گفتى؟ آيا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده اى يا از پيش خود گفتى؟ آيا اين على بن ابى طالب كه گفتى: | اى محمد سه سؤال از تو دارم: شهادت به يگانگى خداوند و پيامبرى خود را از جانب پروردگارت آورده اى يا از پيش خود گفتى؟ آيا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده اى يا از پيش خود گفتى؟ آيا اين على بن ابى طالب كه گفتى: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...}} از جانب پروردگار گفتى يا از پيش خود گفتى؟ | ||
حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند: خداوند به من وحى كرده است، و واسطه بين من و خدا جبرئيل است، و من اعلان كننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبرى را اعلان نمى كنم. | حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند: خداوند به من وحى كرده است، و واسطه بين من و خدا جبرئيل است، و من اعلان كننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبرى را اعلان نمى كنم. |
ویرایش