دشمنان اهل بیت و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳۳: خط ۲۳۳:
همين كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگى از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گرديد و همانجا او را هلاک كرد. در روايت ديگر: ابر غليظى ظاهر شد و رعد و برقى به وجود آمد و صاعقه‏ اى رخ داد و آتشى فرود آمد و همه آن دوازده نفر را سوزانيد.
همين كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگى از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گرديد و همانجا او را هلاک كرد. در روايت ديگر: ابر غليظى ظاهر شد و رعد و برقى به وجود آمد و صاعقه‏ اى رخ داد و آتشى فرود آمد و همه آن دوازده نفر را سوزانيد.


بعد از اين ماجرا، آيه نازل شد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ...»، يعنى «درخواست كننده‏ اى عذاب واقع شدنى را درخواست كرد كه كسى نتواند آن را دفع كند». پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحابشان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند: آرى.
بعد از اين ماجرا، آيه نازل شد: {{متن قرآن|سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ...}} يعنى «درخواست كننده‏ اى عذاب واقع شدنى را درخواست كرد كه كسى نتواند آن را دفع كند». پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحابشان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند: آرى.


با اين معجزه، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و يک فرمان الهى است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷،۱۶۲،۱۳۶. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۴،۱۲۹،۵۷،۵۶. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳.</ref>
با اين معجزه، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و يک فرمان الهى است.<ref>بحار الانوار: ج۳۷، ص۱۶۷،۱۶۲،۱۳۶؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۴،۱۲۹،۵۷،۵۶؛ الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳.</ref>


=== حسن بصرى و حديث غدير ===
=== حسن بصرى و حديث غدير ===
حسن بصرى [[حدیث غدیر]] را اين گونه نقل كرده است: پيامبر صلى الله عليه و آله على را در روز غدير خم براى مردم منصوب كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ».<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸۵ ح ۹۰۰.</ref>
حسن بصرى حدیث غدیر را اين گونه نقل كرده است: پيامبر صلى الله عليه و آله على را در روز غدير خم براى مردم منصوب كرد و فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ}}<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸۵ ح ۹۰۰.</ref>


=== سعد بن ابى ‏وقاص و حديث غدير ===
=== سعد بن ابى ‏وقاص و حديث غدير ===
[[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی ‏وقاص]] از سرلشكران سقيفه است و خدمات وافرى براى آنان انجام داده است. او نيز همانند ساير منافقين اقرار به فضايل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام داشته است:
[[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی ‏وقاص]] از سرلشكران سقيفه است و خدمات وافرى براى آنان انجام داده است. او نيز همانند ساير منافقين اقرار به فضايل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام داشته است:


'''الف)''' سعد مى‏ گويد: بالاتر از همه فضايل على غدير خم است. پيامبر دست او را گرفت و دو بازوى او را بالا برد در حالى كه من به او نگاه مى‏ كردم و فرمود: آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...».<ref>كتاب سليم: حديث ۵۵ . اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۹۶.</ref>
'''الف)''' سعد مى‏ گويد: بالاتر از همه فضايل على غدير خم است. پيامبر دست او را گرفت و دو بازوى او را بالا برد در حالى كه من به او نگاه مى‏ كردم و فرمود: آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...}}<ref>كتاب سليم: حديث ۵۵ . اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۹۶.</ref>


'''ب)''' سعد -  كه پس از قتل [[عثمان بن عفّان|عثمان]] با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بيعت نكرد -  در راه سفر مكه با دو نفر عراقى برخورد كرد. او پرسيد: على بن ابى‏ طالب درباره من چه مى‏ گويد؟ سپس چهار فضيلت بزرگ از فضايل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را بر شمرد و گفت: اگر بخواهيد پنجمى را هم بگويم. دو نفر عراقى گفتند: مى ‏خواهيم بگوئى. سعد گفت: با پيامبر صلى الله عليه و آله در حجة الوداع بوديم. در بازگشت در غدير خم پياده شد و دستور داد تا مناديش بين مردم ندا كند: «من كنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله».<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۴۱.</ref>
'''ب)''' سعد -  كه پس از قتل [[عثمان بن عفّان|عثمان]] با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بيعت نكرد -  در راه سفر مكه با دو نفر عراقى برخورد كرد. او پرسيد: على بن ابى‏ طالب درباره من چه مى‏ گويد؟ سپس چهار فضيلت بزرگ از فضايل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را بر شمرد و گفت: اگر بخواهيد پنجمى را هم بگويم. دو نفر عراقى گفتند: مى ‏خواهيم بگوئى. سعد گفت: با پيامبر صلى الله عليه و آله در حجة الوداع بوديم. در بازگشت در غدير خم پياده شد و دستور داد تا مناديش بين مردم ندا كند: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۴۱.</ref>


'''ب)''' معاويه به سفر حج آمده بود، و در آن سفر سعد به ديدن او آمد. در آنجا درباره اميرالمؤمنين عليه السلام سخن به ميان آمد، و از جمله سعد به معاويه گفت: من از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى ‏گفت: «من كنت مولاه فعلى مولاه».<ref>احقاق الحق: ج ۳ ص ۳۲۴.</ref>
'''ب)''' معاويه به سفر حج آمده بود، و در آن سفر سعد به ديدن او آمد. در آنجا درباره اميرالمؤمنين عليه السلام سخن به ميان آمد، و از جمله سعد به معاويه گفت: من از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى ‏گفت: «من كنت مولاه فعلى مولاه».<ref>احقاق الحق: ج ۳ ص ۳۲۴.</ref>
خط ۲۵۳: خط ۲۵۳:


=== عمر بن عبدالعزيز و حديث غدير ===
=== عمر بن عبدالعزيز و حديث غدير ===
مردى نقل مى‏ كند: در شام نزد [[عمر بن عبدالعزیز (خلیفه اموی)|عمر بن عبدالعزیز]] آمدم در حالى كه به مردم عطايايى مى ‏داد و من نيز پيش رفتم. به من گفت: از كدام طايفه‏ اى؟ گفتم: از قريش. گفت: از كدام طايفه قريش؟ گفتم: از بنى‏ هاشم. پرسيد: از كدام بنى‏هاشم؟ گفتم: از مواليان على ‏عليه السلام هستم! پرسيد: على كيست؟! من سكوت نمودم. عمر بن عبدالعزيز دست بر سينه‏ اش گذاشت و گفت: من هم بخدا قسم از مواليان على بن ابى‏ طالب هستم. سپس گفت: عده ‏اى برايم روايت كرده ‏اند كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏اند كه فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه».<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۱۰.</ref>
مردى نقل مى‏ كند: در شام نزد [[عمر بن عبدالعزیز (خلیفه اموی)|عمر بن عبدالعزیز]] آمدم در حالى كه به مردم عطايايى مى ‏داد و من نيز پيش رفتم. به من گفت: از كدام طايفه‏ اى؟ گفتم: از قريش. گفت: از كدام طايفه قريش؟ گفتم: از بنى‏ هاشم. پرسيد: از كدام بنى ‏هاشم؟ گفتم: از مواليان على ‏عليه السلام هستم! پرسيد: على كيست؟! من سكوت نمودم. عمر بن عبدالعزيز دست بر سينه‏ اش گذاشت و گفت: من هم بخدا قسم از مواليان على بن ابى‏ طالب هستم. سپس گفت: عده ‏اى برايم روايت كرده ‏اند كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏اند كه فرمود: {{متن عربی|من كنت مولاه فعلى مولاه}}<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۱۰.</ref>


=== عمرو بن عاص و حديث غدير ===
=== عمرو بن عاص و حديث غدير ===
معاويه نامه ‏اى براى عمروعاص نوشت و در آن ضمن بدگويى به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام او را به يارى خود طلبيد. عمروعاص در پاسخ به نامه معاويه به عنوان رد سخن او فضايل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را برشمرد و از جمله نوشت: پيامبر در روز غدير خم درباره او فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»!<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۰۲.</ref>
معاويه نامه ‏اى براى عمروعاص نوشت و در آن ضمن بدگويى به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام او را به يارى خود طلبيد. عمروعاص در پاسخ به نامه معاويه به عنوان رد سخن او فضايل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را برشمرد و از جمله نوشت: پيامبر در روز غدير خم درباره او فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}!<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۰۲.</ref>


=== عمر و حديث غدير ===
=== عمر و حديث غدير ===
عمر بن خطاب [[حدیث غدیر]] را به اين صورت نقل كرده است: پيامبر على را به عنوان امام منصوب كرد و گفت: »من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله، خدايا تو بر اينان شاهد هستى»! عمر مى‏ گويد جوان خوش سيمايى را ديدم كه گفت: اى عمر، چه مى‏ بينى؟ بخدا قسم پيامبر صلى الله عليه و آله پيمانى بر شما بست كه جز منافق آن را بر هم نمى ‏زند، و عهدى گرفت كه با آن مخالفت نمى كند مگر كسى كه از دينش مرتد شده باشد. اى عمر، تو بپرهيز از اينكه آن را بر هم زنى  يا با آن مخالفت كنى!!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۰ ح ۱۰۱۵.</ref>
عمر بن خطاب حدیث غدیر را به اين صورت نقل كرده است: پيامبر على را به عنوان امام منصوب كرد و گفت: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}} خدايا تو بر اينان شاهد هستى»! عمر مى‏ گويد جوان خوش سيمايى را ديدم كه گفت: اى عمر، چه مى‏ بينى؟ بخدا قسم پيامبر صلى الله عليه و آله پيمانى بر شما بست كه جز منافق آن را بر هم نمى ‏زند، و عهدى گرفت كه با آن مخالفت نمى كند مگر كسى كه از دينش مرتد شده باشد. اى عمر، تو بپرهيز از اينكه آن را بر هم زنى  يا با آن مخالفت كنى!!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۰ ح ۱۰۱۵.</ref>


=== مأمون و حديث غدير ===
=== مأمون و حديث غدير ===
خط ۲۸۴: خط ۲۸۴:
قرآن در بخشى از آيتى مى ‏فرمايد:  
قرآن در بخشى از آيتى مى ‏فرمايد:  


«نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ»<ref>طور /  ۳۰.</ref>: در كمين و منتظر مرگ او هستيم. بر اين اساس روشن مى ‏شود اميد مخالفان اسلام معطوف به بعد از شهادت رسول اكرم ‏صلى الله عليه و آله بوده است.  
{{متن قرآن|نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ}}<ref>طور /  ۳۰.</ref>: در كمين و منتظر مرگ او هستيم. بر اين اساس روشن مى ‏شود اميد مخالفان اسلام معطوف به بعد از شهادت رسول اكرم ‏صلى الله عليه و آله بوده است.  


با شهادت آن حضرت جايگاه رهبرى الهى مسلمين خالى مى ‏شود و رخنه‏اى در دين ايجاد مى‏ گردد، كه اگر تدبيرى در جهت رفع و دفع اين ثلمه انديشيده نشود، رياست طلبان با نفوذ در رهبرى يا به دست گرفتن سكّان آن، زمينه ‏اى براى نفوذ در دين ايجاد مى‏ كنند.  
با شهادت آن حضرت جايگاه رهبرى الهى مسلمين خالى مى ‏شود و رخنه‏اى در دين ايجاد مى‏ گردد، كه اگر تدبيرى در جهت رفع و دفع اين ثلمه انديشيده نشود، رياست طلبان با نفوذ در رهبرى يا به دست گرفتن سكّان آن، زمينه ‏اى براى نفوذ در دين ايجاد مى‏ كنند.  


بدين رو اميد مخالفان نفوذ در رهبرى اسلامى بوده، و اگر قرار باشد اين اميد تبديل به يأس گردد، بايد از طرف خداوند تكليف رهبرى بعد از رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله در روزى از ايام حجةالوداع روشن شده باشد، تا زمينه يأس كامل كفار فراهم گردد و وعده الهى در: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ» كاملاً محقق گردد.  
بدين رو اميد مخالفان نفوذ در رهبرى اسلامى بوده، و اگر قرار باشد اين اميد تبديل به يأس گردد، بايد از طرف خداوند تكليف رهبرى بعد از رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله در روزى از ايام حجةالوداع روشن شده باشد، تا زمينه يأس كامل كفار فراهم گردد و وعده الهى در: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ}} كاملاً محقق گردد.  


== تلاش براى از بين بردن غدير<ref>بر بلنداى هزار و چهار صد ساله غدير (سيد على ميرشريفى): ۴۷ - ۵۰.</ref> ==
== تلاش براى از بين بردن غدير<ref>بر بلنداى هزار و چهار صد ساله غدير: ۴۷ - ۵۰.</ref> ==
   اولين فردى كه مى‏ كوشيد تا از فراموش شدن غدير جلوگيرى نمايد خود رسول خدا صلى الله عليه و آله بود.
   اولين فردى كه مى‏ كوشيد تا از فراموش شدن غدير جلوگيرى نمايد خود رسول خدا صلى الله عليه و آله بود.


خط ۳۰۵: خط ۳۰۵:
خلفاى بنی عباس نيز در پنهان كردن چهره منوّر غدير هر چه توانستند فعاليت كردند. آنان گر چه به ظاهر خود را از ياران على‏ عليه السلام مى  شمردند، ولى شكى نيست كه آنها نيز هميشه در حال آزار و شكنجه و در نهايت كشتن فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله بودند. اينان نيز با اراده و مشيت خداوند قهار نتوانستند مخالفت ورزند، و با كشتن فرزندان ابوطالب ‏عليه السلام و مسموم و شهيد نمودن امامان شيعه كارى از پيش نبردند. بلكه به عكس موجب درخشان‏تر شدن خورشيد هميشه تابناک غدير شدند.
خلفاى بنی عباس نيز در پنهان كردن چهره منوّر غدير هر چه توانستند فعاليت كردند. آنان گر چه به ظاهر خود را از ياران على‏ عليه السلام مى  شمردند، ولى شكى نيست كه آنها نيز هميشه در حال آزار و شكنجه و در نهايت كشتن فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله بودند. اينان نيز با اراده و مشيت خداوند قهار نتوانستند مخالفت ورزند، و با كشتن فرزندان ابوطالب ‏عليه السلام و مسموم و شهيد نمودن امامان شيعه كارى از پيش نبردند. بلكه به عكس موجب درخشان‏تر شدن خورشيد هميشه تابناک غدير شدند.


ابوحنيفه نعمان بن ثابت در جلسه ‏اى مهم به هيثم بن حبيب صيرفى گفت: قد قلت لأصحابنا لا تقرّوا لهم بحديث غدير خم فيخصموكم: من به اصحاب خودمان گفته ‏ام نزد شيعيان به [[حدیث غدیر]] اعتراف نكنيد كه شما را محكوم مى‏ كنند!
ابوحنيفه نعمان بن ثابت در جلسه ‏اى مهم به هيثم بن حبيب صيرفى گفت: قد قلت لأصحابنا لا تقرّوا لهم بحديث غدير خم فيخصموكم: من به اصحاب خودمان گفته ‏ام نزد شيعيان به حدیث غدیر اعتراف نكنيد كه شما را محكوم مى‏ كنند!


گويا در همين دوران بود كه اختناق شديد و كار بسيار سخت شد، تا آنجا كه رئيس مذهب شيعه [[امام صادق علیه السلام|امام جعفر صادق‏ علیه السلام]] براى حفظ تشيع و بقاى شيعيان پناه به تقيه برد و از ياران خود خواست كه در مورد حديث غدير بحث و مجادله نكنند.
گويا در همين دوران بود كه اختناق شديد و كار بسيار سخت شد، تا آنجا كه رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق علیه السلام براى حفظ تشيع و بقاى شيعيان پناه به تقيه برد و از ياران خود خواست كه در مورد حديث غدير بحث و مجادله نكنند.


== جهنم و دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۰۱ - ۲۱۲. اسرار غدير: ص ۵۰ .</ref> ==
== جهنم و دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۰۱ - ۲۱۲؛ اسرار غدير: ص ۵۰ .</ref> ==
   سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.
   سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.


در بخش هفتم، حضرت تكيه سخن را بر اثراتِ [[ولایت]] و محبت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام قرار دادند و فرمودند: اصحاب صراط مستقيم در سوره حمد شيعيان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام هستند.
در بخش هفتم، حضرت تكيه سخن را بر اثراتِ ولایت و محبت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام قرار دادند و فرمودند: اصحاب صراط مستقيم در سوره حمد شيعيان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام هستند.


سپس آياتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شيعيان و پيروان آل ‏محمد عليهم السلام تفسير فرمودند. آياتى هم درباره اهل جهنم تلاوت كردند و آنها را به دشمنان آل ‏محمد عليهم السلام معنى كردند.
سپس آياتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شيعيان و پيروان آل ‏محمد عليهم السلام تفسير فرمودند. آياتى هم درباره اهل جهنم تلاوت كردند و آنها را به دشمنان آل ‏محمد عليهم السلام معنى كردند.
خط ۳۱۸: خط ۳۱۸:
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش هفتم [[خطبه غدیر]] در توصيف دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام به آيه ۱۲ سوره انشقاق:
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش هفتم [[خطبه غدیر]] در توصيف دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام به آيه ۱۲ سوره انشقاق:


«فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُوراً وَ يَصْلى سَعيراً» اشاره كرده فرمود: «بدانيد كه دشمنان امامان كسانى ‏اند كه شعله‏ هاى آتش را بر تن خود خواهند يافت».
{{متن قرآن|فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُوراً وَ يَصْلى سَعيراً}} اشاره كرده فرمود: «بدانيد كه دشمنان امامان كسانى ‏اند كه شعله‏ هاى آتش را بر تن خود خواهند يافت».


سپس آيه ۷ سوره ملک:
سپس آيه ۷ سوره ملک:


«اِذا اُلْقُوا فيها سَمِعُوا لَها شَهيقاً وَ هِىَ تَفُورُ»، و آيه ۱۲ سوره فرقان:
{{متن قرآن|اِذا اُلْقُوا فيها سَمِعُوا لَها شَهيقاً وَ هِىَ تَفُورُ}} و آيه ۱۲ سوره فرقان:


«اِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفيراً» كنار هم قرار داده شد و حضرت فرمود:
{{متن قرآن|اِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفيراً}}كنار هم قرار داده شد و حضرت فرمود:


«بدانيد دشمنان ايشان كسانى‏ اند كه از جهنم در حالى كه مى ‏جوشد صداى وحشتناكى مى ‏شنوند و شعله كشيدن آن را مى ‏بينند».
«بدانيد دشمنان ايشان كسانى‏ اند كه از جهنم در حالى كه مى ‏جوشد صداى وحشتناكى مى ‏شنوند و شعله كشيدن آن را مى ‏بينند».


پس از آن حضرت موارد قرآنى دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام با قرائت كامل آيه ۳۸ سوره اعراف: «كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذا ادّارَكُوا فيها جَميعاً...» ادامه يافت، كه مفهوم آن لعنت دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام به يكديگر و مضاعف شدن عذاب آنان بود.
پس از آن حضرت موارد قرآنى دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام با قرائت كامل آيه ۳۸ سوره اعراف: {{متن قرآن|كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذا ادّارَكُوا فيها جَميعاً...}} ادامه يافت، كه مفهوم آن لعنت دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام به يكديگر و مضاعف شدن عذاب آنان بود.


فراز ديگر درباره دشمنان نيز با آوردن آيه ۸ تا ۱۱ سوره ملک:
فراز ديگر درباره دشمنان نيز با آوردن آيه ۸ تا ۱۱ سوره ملک:


«تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ...» ادامه يافت. منظور از اين آيات آن بود كه دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى‏ كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست.
{{متن قرآن|تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ...}} ادامه يافت. منظور از اين آيات آن بود كه دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى‏ كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست.


اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ يَصْلَوْنَ سَعيراً.
{{متن عربی|اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ يَصْلَوْنَ سَعيراً. اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ يَسْمَعُونَ لِجَهَنَّمَ شَهيقاً وَ هِىَ تَفُورُ وَ يَرَوْنَ لَها زَفيراً. اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ فيهِمْ}}


اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ يَسْمَعُونَ لِجَهَنَّمَ شَهيقاً وَ هِىَ تَفُورُ وَ يَرَوْنَ لَها زَفيراً.
{{متن قرآن|كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذَا ادّارَكُوا فيها جَميعاً قالَتْ اُخْريهُمْ لاَوُليهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ اَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ}}


اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ فيهِمْ: «كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذَا ادّارَكُوا فيها جَميعاً قالَتْ اُخْريهُمْ لاَوُليهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ اَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ».
{{متن عربی|اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}}: {{متن قرآن|كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ، قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَىْ‏ءٍ، اِنْ اَنْتُمْ اِلاّ فى ضَلالٍ كَبيرٍ، وَ قالوُا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فى اَصْحابِ السَّعيرِ، فَاعْتَرَفوُا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لاَصْحابِ السَّعيرِ}}
 
اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ، قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَىْ‏ءٍ، اِنْ اَنْتُمْ اِلاّ فى ضَلالٍ كَبيرٍ، وَ قالوُا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فى اَصْحابِ السَّعيرِ، فَاعْتَرَفوُا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لاَصْحابِ السَّعيرِ»:


بدانيد كه دشمنان اهل ‏بيت كسانى‏ اند كه به شعله ‏هاى آتش وارد مى‏ شوند.
بدانيد كه دشمنان اهل ‏بيت كسانى‏ اند كه به شعله ‏هاى آتش وارد مى‏ شوند.
خط ۳۴۸: خط ۳۴۶:
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى‏ اند كه خداوند درباره آنان فرموده است:
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى‏ اند كه خداوند درباره آنان فرموده است:


«كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها...»: «هر گروهى كه داخل جهنم مى ‏شوند همتاى خود را لعنت مى‏ كنند، تا آنكه همه آنان در آنجا به يكديگر بپيوندند آخرين آنان با اشاره به اولين آنان مى‏ گويند:
{{متن قرآن|كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها...}}: «هر گروهى كه داخل جهنم مى ‏شوند همتاى خود را لعنت مى‏ كنند، تا آنكه همه آنان در آنجا به يكديگر بپيوندند آخرين آنان با اشاره به اولين آنان مى‏ گويند:


پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل كن.
پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل كن.
خط ۳۵۴: خط ۳۵۲:
خدا مى‏ فرمايد: «براى هر دو گروه عذاب مضاعف است ولى شما نمى ‏دانيد».
خدا مى‏ فرمايد: «براى هر دو گروه عذاب مضاعف است ولى شما نمى ‏دانيد».


بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى ‏اند كه خداوند عز و جل مى ‏فرمايد: «كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَاَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ...»:
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى ‏اند كه خداوند عز و جل مى ‏فرمايد: {{متن قرآن|كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَاَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ...}}:


«هر گاه گروهى را در جهنم مى‏ اندازند خزانه داران دوزخ از ايشان مى ‏پرسند: آيا ترساننده ‏اى براى شما نيامد؟ مى ‏گويند: بلى، براى ما نذير و ترساننده آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهىِ بزرگ هستيد. و مى‏ گويند: اگر مى‏ شنيديم يا فكر مى‏ كرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند اصحاب آتش».
«هر گاه گروهى را در جهنم مى‏ اندازند خزانه داران دوزخ از ايشان مى ‏پرسند: آيا ترساننده ‏اى براى شما نيامد؟ مى ‏گويند: بلى، براى ما نذير و ترساننده آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهىِ بزرگ هستيد. و مى‏ گويند: اگر مى‏ شنيديم يا فكر مى‏ كرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند اصحاب آتش».
خط ۳۶۱: خط ۳۵۹:
در كنار آيات غدير، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با [[قرآن]] را به نوعى اتمام حجت غديرى -  قرآنى به حساب آورد، كه از جمله آنها اتمام حجت ‏هاى قرآنىِ بُرَيده اسلمى است:
در كنار آيات غدير، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با [[قرآن]] را به نوعى اتمام حجت غديرى -  قرآنى به حساب آورد، كه از جمله آنها اتمام حجت ‏هاى قرآنىِ بُرَيده اسلمى است:


«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ» ناظر به ملک عظيم آل محمد است<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۵۲.</ref>:
{{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ}}ناظر به ملک عظيم آل محمد است<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۵۲.</ref>:


بريده اسلمى در ايام [[سقیفه]] نوجوانى تيزگوى بود كه اتفاقاً در روزهاى اول رحلت [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] به سفر رفته بود.
بريده اسلمى در ايام [[سقیفه]] نوجوانى تيزگوى بود كه اتفاقاً در روزهاى اول رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله به سفر رفته بود.


وقتى از سفر بازگشت و ابوبكر را بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله ديد از تعجب دهانش باز ماند و آنچه را مى ‏ديد باور نكرد. لذا با صراحت و بدون ترس با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] روبرو شد و در برابر همه مردم با يادآورى غدير حجت را بر او و مردم تمام كرد.
وقتى از سفر بازگشت و ابوبكر را بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله ديد از تعجب دهانش باز ماند و آنچه را مى ‏ديد باور نكرد. لذا با صراحت و بدون ترس با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] روبرو شد و در برابر همه مردم با يادآورى غدير حجت را بر او و مردم تمام كرد.


او خطاب به ابوبكر گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على بن ابى‏ طالب «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» گفتى. آن روز در خاطرت هست يا فراموش كرده‏ اى؟ ابوبكر گفت: به ياد دارم. بريده گفت: آيا براى احدى از مسلمين سزاوار است بر اميرالمؤمنين امارت داشته باشد؟!
او خطاب به ابوبكر گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على بن ابى‏ طالب {{متن عربی|السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ}}گفتى. آن روز در خاطرت هست يا فراموش كرده‏ اى؟ ابوبكر گفت: به ياد دارم. بريده گفت: آيا براى احدى از مسلمين سزاوار است بر اميرالمؤمنين امارت داشته باشد؟!


عمر گفت: نبوت و [[امامت]] در يک خاندان جمع نمى‏ شود! بريده در پاسخ اين آيه را خواند:
عمر گفت: نبوت و [[امامت]] در يک خاندان جمع نمى‏ شود! بريده در پاسخ اين آيه را خواند:


«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً»<ref>نساء /  ۵۴ .</ref>:
{{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً}}<ref>نساء /  ۵۴ .</ref>:


«بر مردم حسد مى ‏برند نسبت به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان عطا كرده است. ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان مُلک عظيم عنايت كرديم».
«بر مردم حسد مى ‏برند نسبت به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان عطا كرده است. ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان مُلک عظيم عنايت كرديم».
۴٬۰۶۴

ویرایش