پرش به محتوا

آيات ۲۲ تا ۲۸ محمد و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
در روايتى كه گفته شده [[اهل سنت|اهل‏ تسنن]] هم آن را نقل كرده‏‌اند<ref>الصراط المستقيم، ج۳، ص۱۵۳.</ref> آمده است: {{متن عربی|لَمّا تَعاقَدُوا عَلَيْها نَزَلَتْ}}: {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...|ترجمه=آنگاه كه بر صحيفه ملعونه هم پيمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه از دين خدا رو به عقب باز مى‏‌گردند بعد از آنكه هدايت براى آنان روشن شده، شيطان كار آنان را برايشان زيبا جلوه داده و آنان را بدان سو تشويق كرده است}}.<ref>الصراط المستقيم، ج۳، ص۱۵۳؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۶۳۴.</ref>
در روايتى كه گفته شده [[اهل سنت|اهل‏ تسنن]] هم آن را نقل كرده‏‌اند<ref>الصراط المستقيم، ج۳، ص۱۵۳.</ref> آمده است: {{متن عربی|لَمّا تَعاقَدُوا عَلَيْها نَزَلَتْ}}: {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...|ترجمه=آنگاه كه بر صحيفه ملعونه هم پيمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه از دين خدا رو به عقب باز مى‏‌گردند بعد از آنكه هدايت براى آنان روشن شده، شيطان كار آنان را برايشان زيبا جلوه داده و آنان را بدان سو تشويق كرده است}}.<ref>الصراط المستقيم، ج۳، ص۱۵۳؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۶۳۴.</ref>


==== روايت دوم ====
=== روايت دوم ===
امام صادق ‏عليه السلام در حديثى نزول همه آيات مذكور (از آيه ۲۲ تا ۲۶) را در مورد پيمان اهل صحيفه ذكر مى كند و مى‏ فرمايد:خداوند در غدير خم آنان را بر خودشان شاهد قرار داد، در حالى كه مى‏ گفتند:«اگر محمد از دنيا رفت خلافت را به آل محمد باز نمى‏ گردانيم و خمس را به آنان نمى‏ دهيم».
[[امام صادق ‏عليه السلام]] در حديثى نزول آیات ۲۲ تا ۲۶ سوره محمد را در مورد پيمان اهل صحيفه ذكر مى‌كند: خداوند در غدير خم آنان را بر خودشان شاهد قرار داد، در حالى كه مى‏‌گفتند: اگر محمد از دنيا رفت خلافت را به آل محمد باز نمى‏‌گردانيم و خمس را به آنان نمى‏‌دهيم». خداوند اين آيات را نازل كرد: {{قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ ...}} تا آيه {{قرآن|سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ}}.<ref>شرح الاخبار، ج۲، ص۳۵۱، ح۷۰۷.</ref>


خداوند اين آيات را نازل كرد: {{قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ ...}} تا آيه {{قرآن|سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ}}:
=== روايت سوم ===
در روايت ديگرى آمده است: آن گروه در كعبه با يكديگر اتفاق كردند كه اگر محمد از دنيا رفت هيچ‌یک از خاندانش خلافت را به‌دست نگيرد. در واقع آنان پشتيبان [[بنی امیه|بنى‏‌اميه]] بودند در آنچه انجام دادند. بنی‌امیه به آنان گفتند: به خدا قسم، دستورات شما را اطاعت نمى‌‏كنيم مگر آنكه چيزى از خمس به آنان نرسد؛ چرا كه گمان مى‏‌كردند خمس براى آنان است. خداوند در اينجا آيه نازل كرد: {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ...}}. بنابراين آيه درباره بنى‌اميه و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبيده]] نازل شده است. بعد از آن آيه بعدى نازل شد: {{قرآن|فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ ...}}.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۶۹.</ref>


«آيا اگر پشت كرديد چنين خواهيد بود كه در زمين فساد كنيد و از ارحام خود قطع كنيد.چنين كسانى ‏اند كه خدا آنان را لعنت كرده و آنان را كَر نموده و چشمانشان را كور كرده است.آيا قرآن را تدبر نمى ‏كنند يا بر قلب هايشان قفل زده شده است. كسانى كه مرتد شدند و راه بازگشت پيش گرفتند بعد از آنكه هدايت برايشان روشن شد.شيطان كار آنان را نيک جلوه داده و آنان را بدان سو سوق داده است».<ref>شرح الاخبار: ج ۲ ص ۳۵۱ ح ۷۰۷.</ref>
=== روايت چهارم ===
 
در روايت ديگرى شيطنت عمر مطرح شده كه گرداننده اصلى برنامه [[صحیفه ملعونه اول|صحیفه]] و [[سقیفه]] بود. از يک سو زمينه را آماده مى‏‌كرد و از سوى ديگر فكر آنان را به اين جهت سوق مى‏‌داد كه بر هم زدن برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله كار آسانى است. اين دو نكته در اين حديثی بيان شده است: {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} درباره كسانى نازل شده كه عهد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را شكستند. {{قرآن|الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ}}، يعنى شيطان كار را براى آنان سهل و آماده مى‌‏كرد و او عمر بود. {{قرآن|وَ أَمْلى لَهُمْ}} يعنى براى آنان جلوه مى‌‏داد كه از آنچه محمد مى‏‌گويد هيچ كدام عملى نخواهد شد. {{قرآن|ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}} يعنى آنچه خدا درباره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نازل كرده خوش نداشتند. {{قرآن|سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}}، بنى‌اميه را به پيمان خود دعوت كردند كه خلافت را بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله براى ما نگذارند و چيزى از خمس به ما ندهند و گفتند: اگر خمس را به آنان بدهيم غنيمتى براى آنان خواهد بود. {{قرآن|سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}} يعنى خمس را به بنى‏‌هاشم ندهيد. {{قرآن|وَ اللَّه يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ}} خدا اين كارهاى پنهانى آنان را مى‌داند.<ref>تفسير القمى، ج۲، ص۳۰۸؛ بحار‌الانوار، ج۳۰، ص۱۶۳.</ref>
==== روايت سوم ====
در روايت ديگرى آمده است: آن گروه در كعبه با يكديگر اتفاق كردند كه اگر محمد از دنيا رفت هيچ يك از خاندانش خلافت را به دست نگيرد. در واقع آنان پشتيبان بنى‏ اميه بودند در آنچه انجام دادند.بنواميه به آنان گفتند: به خدا قسم دستورات شما را اطاعت نمى ‏كنيم مگر آنكه چيزى از خمس به آنان نرسد، چرا كه گمان مى‏ كردند خمس براى آنان است!خداوند در اينجا آيه نازل كرد: {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ...}}.بنابراين آيه درباره بنى اميه و ابوبكر و عمر و ابوعبيده نازل شده است. بعد از آن آيه بعدى نازل شد: {{قرآن|فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ ...}}.<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب) نسخه خطى: ص ۹۳.</ref>
 
==== روايت چهارم ====
در روايت ديگرى شيطنت عمر مطرح شده كه گرداننده اصلى برنامه [[صحیفه ملعونه اول|صحیفه]] و [[سقیفه]] بود. از يک سو زمينه را آماده مى‏ كرد و از سوى ديگر فكر آنان را به اين جهت سوق مى‏ داد كه بر هم زدن سخن و برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله كار آسانى است.اين دو نكته در اين حديث به خوبى بيان شده است:
 
{{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} درباره كسانى نازل شده كه عهد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را شكستند.
 
{{قرآن|الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ}}، يعنى شيطان كار را براى آنان سهل و آماده مى ‏كرد، و او عمر بود. {{قرآن|وَ أَمْلى لَهُمْ}} يعنى براى آنان جلوه مى ‏داد كه از آنچه محمد مى‏ گويد هيچ كدام عملى نخواهد شد.
 
{{قرآن|ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}} يعنى آنچه خدا درباره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نازل كرده خوش نداشتند.
 
{{قرآن|سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}}، بنى ‏اميه را به پيمان خود دعوت كردند كه خلافت را بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله براى ما نگذارند و چيزى از خمس به ما ندهند، و گفتند: اگر خمس را به آنان بدهيم غنيمتى براى آنان خواهد بود. {{قرآن|سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}} ، يعنى خمس را به بنى‏ هاشم ندهيد. {{قرآن|وَ اللَّه يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ}} خدا اين كارهاى پنهانى آنان را مى ‏داند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۶۳. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۰۸.</ref>


==== روايت پنجم ====
==== روايت پنجم ====
خط ۱۴۲: خط ۱۳۰:
{{منابع}}
{{منابع}}
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار'''؛ نعمان بن محمد (قاضی نعمان مغربی)، تحقیق: محمد حسینی جلالی، قم: مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
* '''الصراط المستقيم إلی مستحقی التقديم'''؛ علی بن محمد نباطی عاملی، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران: مکتبة المرتضوية، ۱۳۸۴ق.
* '''الصراط المستقيم إلی مستحقی التقديم'''؛ علی بن محمد نباطی عاملی، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران: مکتبة المرتضوية، ۱۳۸۴ق.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]
۲٬۰۲۹

ویرایش