|
|
خط ۶۷: |
خط ۶۷: |
|
| |
|
| ===== د) يأس ابليس و شياطين ===== | | ===== د) يأس ابليس و شياطين ===== |
| يأس و نااميدى دشمنان اسلام تا آنجا پيش رفت كه ابليس و شياطين - كه پايه گذاران كفرو نفاق در جهانند - اهميت و ارزش اعلان چنين ولايتى در غدير را دريافتند، و در بين خود از اين شكست فرياد بر آوردند. | | يأس و نااميدى دشمنان اسلام تا آنجا پيش رفت كه ابليس و شياطين اهميت اعلان چنين ولايتى در غدير را دريافتند. آنان در بين خود از اين شكست فرياد بر آوردند. اصحاب ابليس به او گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهى محفوظ شدند و ديگر ما بر آنان تسلطی نداریم، زیرا امام و پناه خود بعد از پيامبرشان را شناختند.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۳۰؛ الكافى، ج۸، ص۳۴۳، ح۵۴۱.</ref> ابليس به آنان گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد، هرگز معصيت خدا انجام نخواهد گرفت.<ref>الكافى، ج۸، ص۳۴۴، ح۵۴۲.</ref> اينگونه كه او سخن گفت، برنامه مستحكمى را پيشبينى كرد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى جاى او را خواهد گرفت.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۲۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۸؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵ ص۱۲۵؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۵.</ref> |
|
| |
|
| اصحاب ابليس به او گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهى محفوظ شدند و ديگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان را شناختند.<ref>كتاب سليم: ص ۵۷۹ . الكافى (روضه): ج ۸ ص ۳۴۳ ح ۵۴۱ .</ref>
| | ===== هـ) اگر دشمنان مأيوس شدند، پس چرا سقيفه رخ داد ===== |
| | سؤالی که وجود دارد این است كه اگر همه دشمنان اسلام مأيوس شدند، پس آنچه در روزهاى بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله رخ داد و باعث انحراف اكثريت مسلمانان شد، چگونه قابل تحليل است؟ پاسخ اين سؤال آن است كه منظور از يأس كفار، وجود برنامه دقيقى است كه اگر به درستى اجرا شود آنان مأيوس خواهند شد. خداوند چنين آيندهاى را براى مسلمانان پيشبينى كرده بود و اتمامحجت نموده بود. به همین دلیل بود كه منافقان و ابليس و يارانش با ديدن مراسم غدير رسماً اعتراف كردند كه اگر چنين برنامهاى به مرحله عمل برسد، همه نقشههاى شکست خواهد خورد. آنان با يأس كامل در پى روزنهاى بودند كه مگر از طريق آن خنجرى از پشت سر بر اسلام وارد آوردند. |
|
| |
|
| ابليس به آنان گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصيت خدا انجام نخواهد گرفت.<ref>الكافى (روضه): ج ۸ ص ۳۴۴ ح ۵۴۲ .</ref> | | از يک سو منافقين بودند كه با نسبتهاى جسارتآميزى مانند جنون، هذيان و تعصب به پيامبر صلى الله عليه و آله در صدد سقوط غدير و ولايت بودند. آنان با محكمكردن عهد و پيمان بين خود و توطئه قتل پيامبر و على عليهما السلام در صدد بر هم ريختن برنامه دقيق اسلام بودند. از سوى ديگر ابليس بود كه به يارانش گفت: اصحاب پيامبر به من وعده دادهاند كه به هيچيک از گفتههاى او اقرار نكنند و آنان هرگز اين پيمان خود را نمىشكنند.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۲۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۸؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵ ص۱۲۵؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۵.</ref> در نگاهى ديگر آن قدر مردم را بهسوى ضلالت و كفر سوق مىدهد كه بعد از غصب خلافت به يارانش مىگويد: چگونه ديديد مرا هنگامى كه كارى كردم تا امر خدا و پيامبر را درباره اطاعت على بن ابىطالب كنار گذاردند.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۳۰؛ الكافى، ج۸، ص۳۴۳-۳۴۴، ح۵۴۱.</ref> |
|
| |
|
| اين گونه كه او سخن گفت، برنامه مستحكمى را پيش بينى كرد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى جاى او را خواهد گرفت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۸،۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۵،۱۲۵.</ref> | | اين گفتههاى شيطان حاكى از آن است كه اقتضاى آن برنامه الهى يأس همه دشمنان اسلام بوده، ولى اگر مانعى بر سر راه آن ايجاد شود، طبیعتاً آن يأسهاى به اميد تبديل خواهد شد. اينجاست كه هر كس به هر اندازه در انحراف مردم از مسير ولايت شريک باشد در اقدامات اميددهنده به دشمنان اسلام سهيم بوده و به همان اندازه در تسلط کافران بر فكر و فرهنگ مسلمانان در جامعه دخيل است. همچنین، این تحلیل عمق باطلگرایی در سقيفه و همه آنان كه مقام ولايت را تنها گذاشتند روشن میشود كه چگونه اميد كفار را زنده كردند. از همين جا بود كه [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] در لحظاتى كه اميرالمؤمنين عليه السلام را براى بيعت اجبارى آورده بودند، به [[عمر بن خطاب]] گفت: «از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مىفرمود: مثل گناه همه امت تا روز قيامت و نيز مثل عذاب همه آنان بر تو و رفيقت خواهد بود كه با او بيعت كردى.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۴۶-۴۷.</ref> |
|
| |
|
| مى بينيم كه ابليس و شياطين كه انواع راههاى گمراهى مردم را تجربه كرده اند، چگونه از اهميت برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله آگاهند و در صورت اجراى آن خود را شكست خورده مى يابند.
| | بر اساس معارف قرآن، اميد لازمه يأس است؛ يعنى بايد اميدى باشد تا بر اثر وقوع امرى تبديل به يأس گردد. پس براى درک حقيقت، بايد ديد که اميد مخالفان براى نفوذ در دين نسبت به چه موضوعى بوده است. در آیه ۳۰ سوره طور آمده که «در كمين و منتظر مرگ او هستيم»؛ پس اميد مخالفان اسلام به بعد از شهادت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بوده است. با شهادت آن حضرت جايگاه رهبرى الهى خالى میشد و رخنهاى در دين ايجاد مىگردید كه اگر تدبيرى برای آن نمیشد رياستطلبان با نفوذ در رهبرى زمينهاى براى نفوذ در دين ايجاد مىکردند. به همین دلیل، اميد مخالفان نفوذ در رهبرى اسلامى بوده و اگر قرار باشد اين اميد تبديل به يأس گردد، بايد از طرف خداوند تكليف رهبرى بعد از رسول اكرم در غدیر روشن شده باشد، تا زمينه يأس كامل كفار فراهم گردیده باشد.<ref>غدير در قرآن، ج۱، ص۳۴۱-۳۴۸؛ تجلّى غدير در عصر ظهور، ص۲۸۷-۲۹۷.</ref> |
| | |
| ===== هـ) اگر مأيوس شدند پس چرا سقيفه؟! =====
| |
| آخرين نكته اى كه درباره آيه «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا...» بايد خاطر نشان سازيم پاسخ به اين سؤال است كه اگر همه دشمنان اسلام از همه جهت مأيوس شدند، پس آنچه در روزهاى بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله مى بينيم و انحراف اكثريت مسلمانان در بلند مدت زمان مشاهده مى شود، چگونه قابل تحليل است؟
| |
| | |
| پاسخ اين سؤال آن است كه منظور از يأس كفار، وجود برنامه دقيقى است كه اگر به درستى اجرا شود آنان مأيوس خواهند شد؛ و خداوند چنين آينده اى را براى مسلمانان پيشبينى كرده و عظيم ترين اتمام حجت خود را بر آنان نموده و اعلاترين درجه لطف را در حق آنان روا داشته است.
| |
| | |
| لذا مى بينيم كه از منافقين گرفته تا ابليس و يارانش با ديدن مراسم غدير رسماً اعتراف كردند كه اگر چنين برنامه اى پا بگيرد و به مرحله عمل برسد، همه نقشه هاى آنان بر آب است و هر راهى براى تخريب اسلام مسدود مى گردد؛ و با يأس كامل در پى روزنه اى بودند كه مگر از طريق آن خنجرى از پشت سر وارد آوردند.
| |
| | |
| از يک سو منافقين را مى بينيم كه با نسبت هاى جسارت آميزى مانند جنون و هذيان و تعصب به پيامبر صلى الله عليه و آله در صدد سقوط غدير و ولايت بودند، و با محكم كردن عهد و پيمان بين خود و توطئه قتل پيامبر و على عليهما السلام در صدد بر هم ريختن برنامه دقيق اسلام بودند.
| |
| | |
| از سوى ديگر ابليس را مى بينيم كه به يارانش مى گويد: اصحاب پيامبر به من وعده داده اند كه به هيچ يک از گفته هاى او اقرار نكنند، و آنان هرگز اين پيمان خود را نمى شكنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۸،۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۵،۱۲۵.</ref>
| |
| | |
| در نگاهى ديگر آن قدر مردم را وسوسه مى كند و به سوى ضلالت و كفر سوق مى دهد كه بعد از غصب خلافت توسط سقيفه به يارانش مى گويد:
| |
| | |
| چگونه ديديد مرا هنگامى كه كارى كردم تا امر خدا و پيامبر را درباره اطاعت على بن ابى طالب كنار گذاردند!<ref>الكافى (روضه): ج ۸ ص ۳۴۳ ح ۵۴۱ . كتاب سليم: ص ۵۷۹ .</ref>
| |
| | |
| اين گفته هاى شيطان و اقدامات او حاكى از آن است كه شأنيت و اقتضاى آن برنامه الهى يأس همه دشمنان اسلام بوده است، ولى اگر مانعى بر سر راه آن ايجاد شود طبيعى است كه آن يأس هاى دشمنان به اميد تبديل خواهد شد.
| |
| | |
| اينجاست كه هر كس به هر اندازه در انحراف مردم از مسير ولايت شريک باشد در اقدامات اميد دهنده به دشمنان اسلام سهيم بوده و به همان اندازه در باز كردن دست كافران بر روى مسلمانان و تسلط فكر و فرهنگ آنان در جامعه مسلمين دخيل است.
| |
| | |
| از همين جا به عظمت جنايت سقيفه و يارانش و همه آنان كه مقام ولايت را تنها گذاشتند پى مى بريم، كه چگونه اميد كفار به تسلط بر مسلمانان را زنده كردند و آن غبار يأس را از چهره آنان زدودند و مديون نسل هايى شدند كه تا امروز ضربه هاى كارى از كفار و منافقين مىخورند و روز به روز تسلط آنان را بر خود عميق تر مى يابند.
| |
| | |
| از همين جا بود كه سلمان در لحظاتى كه اميرالمؤمنين عليه السلام را براى بيعت اجبارى با ابوبكر به مسجد آورده بودند، به عمر گفت:
| |
| | |
| سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه و آله يَقُولُ: انَّ عَلَيْكَ وَ عَلى صاحِبِكَ الَّذى بايَعْتَهُ مِثْلَ ذُنُوبِ جَميعِ امَّتِهِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ مِثْلَ عَذابِهِمْ جَميعاً:
| |
| | |
| از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: مثل گناه همه امت تا روز قيامت و نيز مثل عذاب همه آنان بر تو و رفيقت خواهد بود كه با او بيعت كردى.<ref>كتاب سليم: ص ۱۶۰ ح ۴.</ref>
| |
| | |
| تدبّر در قرآن ما را در رسيدن به پاسخ صحيح كمک مى كند. شكى نيست كه اميد لازمه يأس است؛ يعنى بايد اميدى باشد تا بر اثر وقوع امرى تبديل به يأس گردد.
| |
| | |
| لذا براى درک حقيقت، بايد ديد از نظر قرآن اميد مخالفان براى نفوذ در دين نسبت به چه موضوعى بوده است؟
| |
| | |
| قرآن در بخشى از آيتى مى فرمايد: «نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ»<ref>طور / ۳۰.</ref>:
| |
| | |
| در كمين و منتظر مرگ او هستيم. بر اين اساس روشن مى شود اميد مخالفان اسلام معطوف به بعد از شهادت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بوده است.
| |
| | |
| با شهادت آن حضرت جايگاه رهبرى الهى مسلمين خالى مى شود و رخنه اى در دين ايجاد مى گردد، كه اگر تدبيرى در جهت رفع و دفع اين ثلمه انديشيده نشود، رياست طلبان با نفوذ در رهبرى يا به دست گرفتن سكّان آن، زمينه اى براى نفوذ در دين ايجاد مى كنند. | |
| | |
| بدين رو اميد مخالفان نفوذ در رهبرى اسلامى بوده، و اگر قرار باشد اين اميد تبديل به يأس گردد، بايد از طرف خداوند تكليف رهبرى بعد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله در روزى از ايام حجةالوداع روشن شده باشد، تا زمينه يأس كامل كفار فراهم گردد و وعده الهى در: «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم» كاملاً محقق گردد.<ref>غدير در قرآن، ج۱، ص۳۴۱-۳۴۸؛ تجلّى غدير در عصر ظهور، ص۲۸۷-۲۹۷.</ref>
| |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |