۲۲٬۰۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
<big>دريافت دقيق از اين ارتباط نياز به توضيحى درباره معناى تقوى دارد كه بايد با در نظر گرفتن موارد كاربرد و تأثير آن در زندگى و نيز نتايج و اهداف مطلوب از آن بيان شود.</big> | <big>دريافت دقيق از اين ارتباط نياز به توضيحى درباره معناى تقوى دارد كه بايد با در نظر گرفتن موارد كاربرد و تأثير آن در زندگى و نيز نتايج و اهداف مطلوب از آن بيان شود.</big> | ||
<big>«تقوى» به معناى ترس از خدا و اطاعت از فرامين اوست، و اصل آن از «وقى» به معناى «حفظ از خطر» است، كه در تقواى اصطلاحى منظور از خطر همان عذاب الهى و آتش جهنم است، كه باعث ترس از خدا و عمل به دستورات او مى شود.</big> | <big>«تقوى» به معناى ترس از خدا و اطاعت از فرامين اوست، و اصل آن از [[«وقى»]] به معناى «حفظ از خطر» است، كه در تقواى اصطلاحى منظور از خطر همان عذاب الهى و آتش جهنم است، كه باعث ترس از خدا و عمل به دستورات او مى شود.</big> | ||
<big>با توجه به معناى دقيقى كه ذكر شد تقوى فقط در عمل خود را نشان نمى دهد تا هنگام گناه ما را باز دارد، بلكه ظهور آثار تقوى در دو موقعيت در زندگى انسانها بروز مى كند: يكى در مقام اعتقاد و فكر است و ديگرى در مقام عمل، كه در مقام عمل نيز تأثير يافته از گناه قلب و فكر است.</big> | <big>با توجه به معناى دقيقى كه ذكر شد تقوى فقط در عمل خود را نشان نمى دهد تا هنگام گناه ما را باز دارد، بلكه ظهور آثار [[تقوى]] در دو موقعيت در زندگى انسانها بروز مى كند: يكى در مقام اعتقاد و فكر است و ديگرى در مقام عمل، كه در مقام عمل نيز تأثير يافته از گناه قلب و فكر است.</big> | ||
<big>فرامين الهى از تعيين خليفه پيامبرصلى الله عليه وآله گرفته تا نماز و روزه و تا حرمت دروغ و غيبت همگى نياز به تقوى دارد تا در اطاعت از پروردگار آن گونه كه او دستور داده و خواسته باشيم.</big> | <big>فرامين الهى از تعيين خليفه پيامبرصلى الله عليه وآله گرفته تا نماز و روزه و تا حرمت دروغ و غيبت همگى نياز به تقوى دارد تا در اطاعت از پروردگار آن گونه كه او دستور داده و خواسته باشيم.</big> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
<big>نقطه مقابل اين ارتباط، تلازم بين بى تقوايى و ردّ ولايت امامان عليهم السلام است. اگر مخالفين و دشمنان اهلبيت عليهم السلام تقوى داشتند و از خدا مى ترسيدند و اطاعت او را مى نمودند در رأس همه اطاعتها قبول ولايت ائمه عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم و مؤكد خداوند توسط همان پيامبرى نازل شد كه نماز و روزه و حج و حرمت دروغ و غيبت و تهمت و ربا و غير اينها نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى به معناى بى تقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر فرموده است.</big> | <big>نقطه مقابل اين ارتباط، تلازم بين بى تقوايى و ردّ ولايت امامان عليهم السلام است. اگر مخالفين و دشمنان اهلبيت عليهم السلام تقوى داشتند و از خدا مى ترسيدند و اطاعت او را مى نمودند در رأس همه اطاعتها قبول ولايت ائمه عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم و مؤكد خداوند توسط همان پيامبرى نازل شد كه نماز و روزه و حج و حرمت دروغ و غيبت و تهمت و ربا و غير اينها نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى به معناى بى تقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر فرموده است.</big> | ||
<big>جا دارد در اينجا به سخنان چند نفر از معترضين بر ابوبكر در روزهاى اول غصب خلافت اشاره مى شود كه وقتى او را در چنين اقدام عظيمى بر ضد ولايت توبيخ مى كردند از واژه «تقوى» استفاده كردند و او را در حضور مردم بى تقوى معرفى مى نمودند</big> | <big>جا دارد در اينجا به سخنان چند نفر از [[معترضين]] بر ابوبكر در روزهاى اول غصب خلافت اشاره مى شود كه وقتى او را در چنين اقدام عظيمى بر ضد ولايت توبيخ مى كردند از واژه «تقوى» استفاده كردند و او را در حضور مردم بى تقوى معرفى مى نمودند</big> | ||
<big>سلمان در مسجد بپاخاست و در حالى كه ابوبكر بر منبر بود خطاب به او گفت:</big> | <big>سلمان در مسجد بپاخاست و در حالى كه ابوبكر بر منبر بود خطاب به او گفت:</big> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
'''<big>تحليل اعتقادى</big>''' | '''<big>تحليل اعتقادى</big>''' | ||
<big>پس از مرحله فكر و تعقل و اعتقاد، نوبت به عمل مى رسد. خداوند هنوز اين اكثريت را رها نمى كند و در تقوى و مراعات فرامين الهى نيز آنان را عقب مانده از قافله و آلودگان به گناه معرفى مى كند، و از اين جهت نيز سلب اعتماد از آنان را اعلام مى نمايد.</big> | <big>پس از مرحله فكر و تعقل و اعتقاد، نوبت به عمل مى رسد. خداوند هنوز اين [[اكثريت]] را رها نمى كند و در تقوى و مراعات فرامين الهى نيز آنان را عقب مانده از قافله و آلودگان به گناه معرفى مى كند، و از اين جهت نيز سلب اعتماد از آنان را اعلام مى نمايد.</big> | ||
<big>در مواردى از قرآن قلّت مؤمنين را در برابر كثرت فاسقين چنين بيان مى كند: «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»<ref>آل عمران / ۱۱۰. </ref></big> <big>«عده اى از آنان مؤمناند و اكثر آنان فاسقند»؛ و گاهى با ظرافت بيشتر بى مسئوليتى اكثريت را به ميان مى آورد و مى فرمايد:«وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ فاسقين»<ref>اعراف / ۱۰۲. </ref></big> <big>«اكثر آنان را داراى عهد و پيمان و مسئوليت نيافتيم، و اكثرشان را فاسق يافتيم»</big> | <big>در مواردى از قرآن قلّت مؤمنين را در برابر كثرت فاسقين چنين بيان مى كند: «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»<ref>آل عمران / ۱۱۰. </ref></big> <big>«عده اى از آنان مؤمناند و اكثر آنان فاسقند»؛ و گاهى با ظرافت بيشتر بى مسئوليتى اكثريت را به ميان مى آورد و مى فرمايد:«وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ فاسقين»<ref>اعراف / ۱۰۲. </ref></big> <big>«اكثر آنان را داراى عهد و پيمان و مسئوليت نيافتيم، و اكثرشان را فاسق يافتيم»</big> | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
<big>اين موارد اگر چه ارتباط مستقيم با غدير ندارد و موارد آن نيز بسيار كم است، ولى در حاشيه غدير يادآور ارتباطى است كه احكام الهى بايد با اهلبيت عليهم السلام داشته باشند.</big> | <big>اين موارد اگر چه ارتباط مستقيم با غدير ندارد و موارد آن نيز بسيار كم است، ولى در حاشيه غدير يادآور ارتباطى است كه احكام الهى بايد با اهلبيت عليهم السلام داشته باشند.</big> | ||
<big>در بين اين تأكيدات، پيامبرصلى الله عليه وآله حلال و حرام را به طور كلى مطرح مى كند، و اينكه درباره جزئيات آنها بايد به امامان عليهم السلام مراجعه شود.</big> | <big>در بين اين [[تأكيدات،]] پيامبرصلى الله عليه وآله حلال و حرام را به طور كلى مطرح مى كند، و اينكه درباره جزئيات آنها بايد به امامان عليهم السلام مراجعه شود.</big> | ||
<big>اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۷ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱۰۲ سوره آل عمران است:</big> | <big>اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۷ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱۰۲ سوره آل عمران است:</big> | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
<big>اين آيه در قرآن به دنبال آياتى درباره حفظ ايمان و مخدوش نكردن آن قرار گرفته است. در آيه قبل پيروى مسلمانان از اهل كتاب را باعث بازگشت به كفر بعد از ايمان مى داند و سپس با تعجب مطرح مى كند كه چگونه با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله و تلاوت آيات خدا مسلمانى تمايل به كفر پيدا مى كند.</big> | <big>اين آيه در قرآن به دنبال آياتى درباره حفظ ايمان و مخدوش نكردن آن قرار گرفته است. در آيه قبل پيروى مسلمانان از اهل كتاب را باعث بازگشت به كفر بعد از ايمان مى داند و سپس با تعجب مطرح مى كند كه چگونه با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله و تلاوت آيات خدا مسلمانى تمايل به كفر پيدا مى كند.</big> | ||
<big>اينجاست كه راه حل اين مشكل را تقواى واقعى ذكر مى كند و اينكه ترس حقيقى از خدا مسلمان را بر اعتقادش ثابت قدم مى دارد. لذا در آيات بعدى نيز تمسك به حبل الهى را ضامن بقاى مسلمانى میداند.</big> | <big>اينجاست كه راه حل اين مشكل را تقواى واقعى ذكر مى كند و اينكه ترس حقيقى از خدا مسلمان را بر اعتقادش ثابت قدم مى دارد. لذا در آيات بعدى نيز [[تمسك]] به حبل الهى را ضامن بقاى مسلمانى میداند.</big> | ||
'''<big>تحليل اعتقادى</big>''' | '''<big>تحليل اعتقادى</big>''' | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۹۱: | ||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...»</big>. | <big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...»</big>. | ||
'''<big>ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و تقوى</big>'''<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶ - ۱۷۹. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۳۹.</ref> | |||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على عليه السلام دانست. در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابىطالب عليه السلام است:</big> | |||
<big>اَلا وَ اِنَّهُ لا يُبْغِضُ عَلِيّاً اِلاّ شَقِىٌّ، وَ لا يُوالى عَلِيّاً اِلاّ تَقِىٌّ، وَ لا يُؤمِنُ بِهِ اِلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فى عَلِىٍّ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ»اِلاّ عَلِىٌّ الَّذى آمَنَ وَ رَضِىَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ:</big> | |||
<big>بدانيد كه با على دشمنى نمى كند مگر شقى و با على دوستى نمى كند مگر با تقوى، و به او ايمان نمى آورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره على نازل شده است سوره »و العصر» :«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ لَفى خُسْرٍ» ، «قسم به عصر، انسان در زيان است» مگر على كه ايمان آورد و به حق و صبر راضى شد.</big> | |||
<big> از جمله آياتى كه در غدير و در مورد منافقين و به خصوص ابوبكر و عمر بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد آيات ۵۲ - ۴۳سوره حاقّه است.</big> | |||
<big>آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه در آيه ۴۸ «ولايت» را - و طبق روايتى شخص على عليه السلام را - تذكر و يادآورى براى متقين مى داند و مى فرمايد:«وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ». ارتباط ولايت با تقوى تحت عنوان تذكر جالب توجه است، و يادآور روايات بسيارى است كه ائمه عليهم السلام شيعيان را سفارش به تقوى و پرهيزكارى فرموده اند. گويا مراعات نكردن تقوى زنگارى از گناه بر صفحه بلورين دل مى كشد كه ديگر انعكاس هيچ نورى در آن ممكن نيست.</big> | |||
<big>همان گونه كه اگر تقوى مراعات شود و صيقل صفحه دل مطلوب باشد انعكاس قوى ترين نور كه ولايت است آثار و نتايج بسيارى به همراه خواهد داشت.درباره ارتباط ولايت و تقوى مراجعه شود به كتاب</big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۵۵ .</ref> | |||
<big>'''هشدار به تقوى در خطبه غدير'''</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۰۶. </ref> | |||
<big>در فراز پايانى خطبه غدير - كه اواخر خطبه هم بود - پيامبرصلى الله عليه وآله سفارش به تقوى كرد و آيه اول سوره حج را براى ترساندن مردم از روز قيامت قرائت كرد:«اِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَىْءٌ عَظيمٌ»و هشدار داد كه مرگ و معاد و حساب و ميزان و حساب در پيشگاه خدا و ثواب و عذاب را به خاطر داشته باشيد كه ترازوى دقيق الهى در برابر شماست.</big> | |||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> |