پرش به محتوا

آيه ۸۲ نساء و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱: خط ۱:
== '''<big>آیه«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»<ref>نساء/۸۲؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۸۶؛ غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۳۴-۴۴۵؛ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.</ref></big>''' ==
 
در غدير، ارتباط اعتقاد و عمل چنين به ما تفهيم شده كه [[احکام|احکام الهی]] در كنار [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولایت اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] نه تنها مورد تأكيد است، كه تا ابد دو حلقه ناگسستنى خواهند بود.
در غدير، ارتباط اعتقاد و عمل چنين به ما تفهيم شده كه [[احکام|احکام الهی]] در كنار [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولایت اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] نه تنها مورد تأكيد است، كه تا ابد دو حلقه ناگسستنى خواهند بود.


خط ۱۲: خط ۱۲:
اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۷ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۸۲ سوره نساء آيه ۷ سوره آل عمران است:
اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۷ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۸۲ سوره نساء آيه ۷ سوره آل عمران است:


{{قرآن|أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً}}:
{{قرآن|أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً}}'''<big><ref>نساء/۸۲؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۸۶؛ غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۳۴-۴۴۵؛ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.</ref></big>''':


«آيا قرآن را تدبر نمى‏ كنند، و اگر از نزد غير خدا بود در آن اختلاف بسيارى مى‏ يافتند».
«آیا به قرآن [عمیقاً] نمی اندیشند؟ چنانچه از سوی غیر خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونی بسیاری می یافتند.»


{{قرآن|هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ، وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّه وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلا أُولُوا الْأَلْبابِ}}<ref>آل عمران/۷. </ref>:
{{قرآن|هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ، وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّه وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلا أُولُوا الْأَلْبابِ}}<ref>آل عمران/۷. </ref>:


«او خدايى است كه كتاب را بر تو نازل كرد كه از جمله آن آيات محكمات است كه آنها ام الكتاب هستند، و آياتى ديگر متشابهات هستند. كسانى كه در قلوب آنان انحراف است به خاطر فتنه‏ گرى و به دست آوردن تأويل آن از متشابهات پيروى مى‏ كنند؛ ولى تأويل آن را جز خدا و راسخان در علم نمى‏ دانند. مى‏ گويند به آن ايمان آورديم، همه از سوى پروردگار ماست و جز صاحبان عقل متذكر نمى ‏شوند».
«اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن کتاب، آیات محکم است [که دارای کلماتی صریح و مفاهیمی روشن است] آنها اصل و اساس کتاب اند، و بخشی دیگر آیات متشابه است [که کلماتش غیر صریح و معانی اش مختلف و گوناگون است و جز به وسیله آیات محکم و روایات استوار تفسیر نمی شود] ولی کسانی که در قلوبشان انحراف [از هدایت الهی] است برای فتنه انگیزی و طلب تفسیرِ [نادرست و به تردید انداختن مردم و گمراه کردن آنان] از آیات متشابهش پیروی می کنند، و حال آنکه تفسیر واقعی و حقیقی آنها را جز خدا نمی داند. و استواران در دانش [و چیره دستان در بینش] می گویند: ما به آن ایمان آوردیم، همه [چه محکم، چه متشابه] از سوی پروردگار ماست. و [این حقیقت را] جز صاحبان خرد متذکّر نمی شوند.»


در تفسیر اهل بیت علیهم السلام ذیل آیه ۸۲ سوره نساء روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام به این مضمون نقل شده است: گاهی یک دعوا نزد یکی از قاضی‌ها مطرح می‌شود و قاضی به رأی خود حکم می‌کند، پس از آن عین این جریان نزد قاضی دیگری عنوان می‌گردد، او درست برخلاف اوّلی رأی می‌دهد. سپس همه نزد پیشوایشان که آنان را به قضا و داوری منصوب داشته گرد می‌آیند، او رأی همه را تصدیق می‌کند، و فتوای همگان را درست می‌شمارد! درصورتی‌که خدای آنان یکی، پیغمبرشان یکی و کتابشان یکی است!
در تفسیر اهل بیت علیهم السلام ذیل آیه ۸۲ سوره نساء روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام به این مضمون نقل شده است: گاهی یک دعوا نزد یکی از قاضی‌ها مطرح می‌شود و قاضی به رأی خود حکم می‌کند، پس از آن عین این جریان نزد قاضی دیگری عنوان می‌گردد، او درست برخلاف اوّلی رأی می‌دهد. سپس همه نزد پیشوایشان که آنان را به قضا و داوری منصوب داشته گرد می‌آیند، او رأی همه را تصدیق می‌کند، و فتوای همگان را درست می‌شمارد! درصورتی‌که خدای آنان یکی، پیغمبرشان یکی و کتابشان یکی است!
خط ۵۷: خط ۵۷:
در آيه ۲۴ سوره محمد صلى الله عليه و آله پس از امر به تدبر در قرآن، بى ‏توجهى مردم مورد انتقاد قرار گرفته مى ‏فرمايد:{{قرآن|أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها}}.
در آيه ۲۴ سوره محمد صلى الله عليه و آله پس از امر به تدبر در قرآن، بى ‏توجهى مردم مورد انتقاد قرار گرفته مى ‏فرمايد:{{قرآن|أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها}}.


در آيه ۶۸ سوره مؤمنون نيز تعبير{{قرآن|أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ}}آمده است.
در آيه ۶۸ سوره مؤمنون نيز تعبير{{قرآن|أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ}}آمده است.


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===
خط ۹۰: خط ۹۰:
در حديث ديگرى پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد:
در حديث ديگرى پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد:


{{قرآن|تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ الْمَجيدَ فَقَدْ دَلَّكُمْ عَلَى الامْرِ الرَّشيدِ}}: قرآن با عظمت را مورد تفكر قرار دهيد كه شما را به آنچه هدايت در آن است راهنمايى كرده است.<ref>ارشاد القلوب: ص ۸۰ باب ۲۰. </ref>
{{متن عربی|تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ الْمَجيدَ فَقَدْ دَلَّكُمْ عَلَى الامْرِ الرَّشيدِ}}: قرآن با عظمت را مورد تفكر قرار دهيد كه شما را به آنچه هدايت در آن است راهنمايى كرده است.<ref>ارشاد القلوب: ص ۸۰ باب ۲۰. </ref>


امام صادق علیه السلام ريشه تدبر در قرآن را صدور آن از جانب نور مطلق بيان مى ‏كند و مى ‏فرمايد:{{متن عربی| لَقَدْ تَجَلَّى اللَّه لِخَلْقِهِ فى كَلامِهِ وَ لكِنَّهُمْ لا يُبْصِرُونَ}}:
امام صادق علیه السلام ريشه تدبر در قرآن را صدور آن از جانب نور مطلق بيان مى ‏كند و مى ‏فرمايد:{{متن عربی| لَقَدْ تَجَلَّى اللَّه لِخَلْقِهِ فى كَلامِهِ وَ لكِنَّهُمْ لا يُبْصِرُونَ}}:
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
يعنى اين در حالى است كه به باطن آيات متشابه دست نمى‏ يابند، چرا كه مى ‏فرمايد:
يعنى اين در حالى است كه به باطن آيات متشابه دست نمى‏ يابند، چرا كه مى ‏فرمايد:


{{قرآن|وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّه وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ}}. لذا پيامبر صلى الله عليه و آله هم مفهوم آيه را فرموده:{{متن عربی|لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ}}.
{{قرآن|وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّه وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ}}. لذا پيامبر صلى الله عليه و آله هم مفهوم آيه را فرموده: {{متن عربی|لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ}}.


===== دوم: تفسير محكمات =====
===== دوم: تفسير محكمات =====
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
در اين باره دو حديث جلوه‏ هاى مختلف اين نگرانى را نشان مى ‏دهد:
در اين باره دو حديث جلوه‏ هاى مختلف اين نگرانى را نشان مى ‏دهد:


در حديثى شديدترين موارد ترس پيامبر صلى الله عليه و آله بر امت بعد از خود سه چيز شمرده شده كه يكى از آنها{{متن عربی|تَأْويلُ الْقُرآنِ عَلى غَيْرِ تَأْويلِهِ}}<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۸ ح ۵ .</ref> است، يعنى: «تفسير قرآن بر خلاف آنچه تفسير حقيقى آن است».
در حديثى شديدترين موارد ترس پيامبر صلى الله عليه و آله بر امت بعد از خود سه چيز شمرده شده كه يكى از آنها {{متن عربی|تَأْويلُ الْقُرآنِ عَلى غَيْرِ تَأْويلِهِ}}<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۸ ح ۵ .</ref> است، يعنى: «تفسير قرآن بر خلاف آنچه تفسير حقيقى آن است».


در حديث ديگرى سوء استفاده دشمنان داخلىِ اسلام از آيات قرآن به نفع خويش، به عنوان يكى از شديدترين موارد ترس از انحراف امت ذكر شده و با تعبير{{متن عربی|جِدالُ مُنافِقٍ بِهِ}}آمده<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۸ .</ref>، يعنى: منافق بتواند با آيات قرآن در مقابل مسلمانان واقعى بحث كند!!
در حديث ديگرى سوء استفاده دشمنان داخلىِ اسلام از آيات قرآن به نفع خويش، به عنوان يكى از شديدترين موارد ترس از انحراف امت ذكر شده و با تعبير{{متن عربی|جِدالُ مُنافِقٍ بِهِ}} آمده<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۸ .</ref>، يعنى: منافق بتواند با آيات قرآن در مقابل مسلمانان واقعى بحث كند!!


====== سوم: احاطه علم ائمه ‏عليهم السلام به قرآن ======
====== سوم: احاطه علم ائمه ‏عليهم السلام به قرآن ======
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: تأويل هر آيه ‏اى كه بر محمد صلى الله عليه و آله نازل شده...، به املاى پيامبر صلى الله عليه و آله و خط خودم نزد من موجود است.<ref>كتاب سليم: ص ۲۱۱ ح ۱۱.</ref>
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: تأويل هر آيه ‏اى كه بر محمد صلى الله عليه و آله نازل شده...، به املاى پيامبر صلى الله عليه و آله و خط خودم نزد من موجود است.<ref>كتاب سليم: ص ۲۱۱ ح ۱۱.</ref>


در تفسير همين آيه سوره آل عمران كه {{قرآن|وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّه وَ الرَّاسِخُونَ فِى‏ الْعِلْمِ}}:
در تفسير همين آيه سوره آل عمران كه {{قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فرمود: {{متن عربی|نَحْنُ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْويلَهُ}}: ماييم راسخان در علم و ما تأويل متشابهات را مى‏ دانيم.<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۹۹.</ref>
 
«تأويل و تفسير متشابهات قرآن را نمى ‏داند مگر خدا و راسخين در علم»، فرمود: {{متن عربی|نَحْنُ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْويلَهُ}}: ماييم راسخان در علم و ما تأويل متشابهات را مى‏ دانيم.<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۹۹.</ref>


اين حديث نيز جلوه ديگرى از وسعت اين درياى علم قرآنى است.
اين حديث نيز جلوه ديگرى از وسعت اين درياى علم قرآنى است.
خط ۱۹۲: خط ۱۹۰:
سپس فرمود: اين قرآن را براى آن آوردم كه فردا نگوييد: ما از اين بى‏ خبر بوديم، و نگوييد: شما را به كتاب خدا از اول تا آخر آن دعوت نكردم.
سپس فرمود: اين قرآن را براى آن آوردم كه فردا نگوييد: ما از اين بى‏ خبر بوديم، و نگوييد: شما را به كتاب خدا از اول تا آخر آن دعوت نكردم.


عمر در پاسخ به چنين اتمام حجت تمام عيارى گفت: ما با آنچه از قرآن كه در دستمان است از آنچه تو بدان دعوت مى ‏كنى، بى نياز هستيم!! اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آن قرآن را -  كه با تفسيرش بود -  برداشت و به خانه بازگشت.<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۷. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۴ - ۲۶۶.</ref>
عمر در پاسخ به چنين اتمام حجت تمام عيارى گفت: ما با آنچه از قرآن كه در دستمان است از آنچه تو بدان دعوت مى ‏كنى، بى نياز هستيم!! اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آن قرآن را -  كه با تفسيرش بود -  برداشت و به خانه بازگشت.<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۷؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۴ - ۲۶۶.</ref>


آيا مردم از تفسير قرآن براى هميشه محروم شدند؟
آيا مردم از تفسير قرآن براى هميشه محروم شدند؟
خط ۲۴۰: خط ۲۳۸:
اين مسئله براى ضبيع بسيار سخت بود و اين فشارها را براى سؤال از معانى قرآن بايد تحمل مى‏ كرد. ابوموسى براى عمر نوشت: اين مرد واقعاً از كار خود توبه كرده است!!!
اين مسئله براى ضبيع بسيار سخت بود و اين فشارها را براى سؤال از معانى قرآن بايد تحمل مى‏ كرد. ابوموسى براى عمر نوشت: اين مرد واقعاً از كار خود توبه كرده است!!!


عمر هم به خيال خود اجازه همنشينى مردم با چنين دانشمندى را صادر كرد و گفت: ضبيع به خيال خود در طلب علم بود، ولى در اين كه كدام علم را بايد بياموزد اشتباه رفته بود!!<ref>الغدير:ج ۶ ص ۲۹۰. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۳۵۷ ح ۱۵۵. الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۵. الاعتصام (شاطبى): ج ۱ ص ۸۰ . فتح القدير (شوكانى): ج ۱ ص ۴۰۶. شرح ابن ابى ‏الحديد: ج ۱۲ ص ۱۰۲. المسترشد: ص ۵۴۲ . الفصول العشرة(شيخ مفيد): ص ۹۵.</ref>
عمر هم به خيال خود اجازه همنشينى مردم با چنين دانشمندى را صادر كرد و گفت: ضبيع به خيال خود در طلب علم بود، ولى در اين كه كدام علم را بايد بياموزد اشتباه رفته بود!!<ref>الغدير:ج ۶ ص ۲۹۰؛ اثبات الهداة: ج ۲ ص ۳۵۷ ح ۱۵۵؛ الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۵؛ الاعتصام: ج ۱ ص ۸۰؛ فتح القدير: ج ۱ ص ۴۰۶؛ شرح ابن ابى ‏الحديد: ج ۱۲ ص ۱۰۲؛ المسترشد: ص ۵۴۲؛ الفصول العشرة: ص ۹۵.</ref>


اين نمونه نشانگر جلوه شديد مبارزه با قرآن در ريشه سقيفه بود، كه طبيعتاً بقيه حساب خود را مى‏ کردند و هرگز گِرد چنين سؤالاتى نمى‏ گرديدند.
اين نمونه نشانگر جلوه شديد مبارزه با قرآن در ريشه سقيفه بود، كه طبيعتاً بقيه حساب خود را مى‏ کردند و هرگز گِرد چنين سؤالاتى نمى‏ گرديدند.
۴٬۰۶۴

ویرایش