۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== <big>آموزشِ تبليغ غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۲۵۶ - ۲۶۸.</ref></big> == | == <big>آموزشِ تبليغ غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۲۵۶ - ۲۶۸.</ref></big> == | ||
<big>آنچه در مورد [[ابلاغ ولایت|تبلیغ غدیر]] ارائه شده از كلام و عمل معصومين عليهم السلام است. در يك نگاه راهكارهاى گوناگون براى موقعيت هاى متفاوت زمانى و مكانى ابلاغ غدير را از سيره آن بزرگواران مى آموزيم. در نگاه ديگر مقايسه شرايط خطرناک و زمينههاى نامساعد تبليغى در زمان ايشان با زمان حاضر، ما را براى حد اكثر استفاده از موقعيت هاى امروزى ابلاغ غدير و دفاع از آن بيدار | <big>آنچه در مورد [[ابلاغ ولایت|تبلیغ غدیر]] ارائه شده از كلام و عمل معصومين عليهم السلام است. در يك نگاه راهكارهاى گوناگون براى موقعيت هاى متفاوت زمانى و مكانى ابلاغ غدير را از سيره آن بزرگواران مى آموزيم. در نگاه ديگر مقايسه شرايط خطرناک و زمينههاى نامساعد تبليغى در زمان ايشان با زمان حاضر، ما را براى حد اكثر استفاده از موقعيت هاى امروزى ابلاغ غدير و دفاع از آن بيدار مى كند:</big> | ||
# <big>ما امروز شيوه هاى كلى تبليغ غدير را از معصومين عليهم السلام آموختهايم كه بايد در هر زمان و مكان، به صورت جمعى يا فردى، به شيوه گفتارى يا نوشتارى و يا هر ابزار ديگر براى اطلاع رسانى غدير استفاده كنيم.</big> | # <big>ما امروز شيوه هاى كلى تبليغ غدير را از معصومين عليهم السلام آموختهايم كه بايد در هر زمان و مكان، به صورت جمعى يا فردى، به شيوه گفتارى يا نوشتارى و يا هر ابزار ديگر براى اطلاع رسانى غدير استفاده كنيم.</big> | ||
خط ۲۵۵: | خط ۲۵۵: | ||
<big>حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم» كه درباره على و حسن و حسين عليهم السلام است. (در بيان كلمه «اولى الامر») پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على عليه السلام فرموده: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ»، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل بيتم [[وصیت]] مى كنم ... .</big> | <big>حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم» كه درباره على و حسن و حسين عليهم السلام است. (در بيان كلمه «اولى الامر») پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على عليه السلام فرموده: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ»، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل بيتم [[وصیت]] مى كنم ... .</big> | ||
<big>اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مىكرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى كردند!! ... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على عليه السلام صاحب اختيار مردم بود ... ، چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب كرده بود.</big> | <big>اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مىكرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى كردند!! ... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على عليه السلام صاحب اختيار مردم بود ... ، چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب كرده بود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.</ref></big> | ||
'''<big>دفاع از غدير با استناد به قرآن</big>''' | |||
<big>شيوه اى كه در دفاع معصومين عليهم السلام از غدير موارد متعددى دارد، استناد به قرآن در اين مسئله است. كتاب اللَّه كه پشتوانه همه مسلمانان و سند دائمى و مقبول آنان است، بهترين سند براى پذيرفتن حق درباره غدير است، كه ائمه عليهم السلام از اين شيوه كمال استفاده را در [[هدایت]] مردم به سوى غدير برده اند.</big> | |||
<big>با توجه به اينكه بيش از ۳۰۰ آيه قرآن در طول واقعه غدير نازل شده يا در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله درباره غدير مورد استناد قرار گرفته<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب «غدير در قرآن، قرآن در غدير».</ref>، و چند آيه در منابع شيعه و سنى بالاتفاق مربوط به غدير است، استدلال براى غدير با استناد به قرآن رونق بيشترى دارد.</big> | |||
<big>آيه تبليغ (يا اَيُّهَا الرَّسوُلُ بَلِّغ) و آيه اكمال (اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم...) و آيه سَئَلَ سائِل (سَئَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ) كه معروف ترين آيات غدير هستند، بيش از همه در دفاع از غديرِ مظلوم مورد استناد قرار گرفته اند.</big> | |||
<big>اينک سيزده مورد از تبليغ غدير با استناد به قرآن را مى آوريم، تا شيوه و كيفيت استدلال هاى قرآنى غدير را از معصومين عليهم السلام بياموزيم:</big> | |||
<big>'''الف) استناد اميرالمؤمنين عليه السلام به آيه اكمال در روزهاى اول غصب خلافت'''</big> | |||
<big>آيه اكمال در سوره مائده تابلوى بلند غدير با محتواى عظيمِ نهايت درجه كمال در دين و نعمت و رضاى الهى است، كه چنين جلوه قرآنى را درباره غير غدير نمى توان يافت.</big> | |||
<big>در روزهاى اول غصب حق غدير، آميخته قرآنى آن را در برابر غاصبين قرار دادن و [[اتمام حجت]] با غدير در سايه قرآن از به ياد ماندنى ترين نمونه هاى تبليغ غدير است كه در طول تايخ انجام گرفته است.</big> | |||
<big>هفت روز پس از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله، بعد از آنكه اميرالمؤمنين عليه السلام از جمع قرآن فراغت يافت، در حالى كه غاصبين خلافت و بقيه مردم در مسجد بودند، قرآن در آغوش از خانه بيرون آمده و خطاب به آنان به عنوان اولين تبليغ غدير در سخنان مفصلى فرمود:</big> | |||
<big>خداوند تعالى به وسيله من بندگانش را آزمايش فرمود...، و مرا به وصايت پيامبر صلى الله عليه و آله اختصاص داد و به خلافت او در امتش برگزيد... .</big> | |||
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله به [[حجةالوداع]] رفت و سپس به غدير خم آمد. در آنجا شبيه منبرى براى او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد و در آن مجلس با صداى بلند فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ».</big> | |||
<big>... خداوند در آن روز اين آيه را نازل كرد: «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً»: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت را بر شما به حد كمال رساندم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم». پس ولايت من كمال دين و رضايت پروردگار تبارک و تعالى است... .<ref>روضه كافى: ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.</ref></big> | |||
'''<big>ب) استناد اميرالمؤمنين عليه السلام به آيه اكمال در زمان عثمان در مسجد نبوى</big>''' | |||
<big>در مجلسى كه به صورت مفاخره صحابه در كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله تشكيل شد، هيچ كس نمى توانست براى خود افتخارى منتسب به قرآن ادعا كند جز اميرالمؤمنين عليه السلام كه غدير را از متن قرآن مطرح كرد و همه به آن اقرار كردند.</big> | |||
<big>آن حضرت در زمان عثمان بين دويست نفر از سرشناسان مهاجرين و انصار بُعد قرآنى غدير را با تفسيرى از لسان پيامبر صلى الله عليه و آله چنين بيان فرمود:</big> | |||
<big>خداوند به پيامبرش دستور داد تا واليان امرشان را معرفى كند و [[ولایت]] را مانند نماز و زكات و روزه و حج تفسير نمايد. اين بود كه در [[خُمّ|غدیر خم]] مرا منصوب كرد و در خطابه اى فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.</big> | |||
<big>در آنجا سلمان پرسيد: ولايت او چگونه است؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس من نسبت به او صاحب اختيار بودهام على هم نسبت به او صاحب اختيار است، و خداوند عزوجل اين آيه را نازل فرمود: «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً»: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت را بر شما به حد كمال رساندم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم». پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفت و فرمود: اللَّه اكبر، تمام نبوتم و كمال دين خدا ولايت على بعد از من است... .</big> | |||
<big>همه جمعيت مسجد به اين فضيلت غديرى قرآنى اقرار كرده گفتند: آرى به خدا قسم. اين را شنيديم و همان طور كه گفتى حاضر بوديم.</big> | |||
<big>برخى حاضرين برخاستند و شهادت ديگرى درباره جدايى ناپذيرى غدير از قرآن دادند و گفتند كه به چشم خود ديده و به گوش خود شنيده اند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن روز فرمود:</big> | |||
<big>اى مردم ... ، خداوند شما را به ولايت امر كرده و من شما را شاهد مى گيرم كه اين ولايت مخصوص اين شخص است - و آن حضرت دست بر دست على بن ابى طالب عليه السلام گذاشتند - سپس مخصوص دو پسرش بعد از او، و سپس در جانشينان بعد از او از فرزندانش كه از قرآن جدا نمى شوند و قرآن از آنان جدا نمى شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۰-۴۱۲.</ref></big> | |||
'''<big>ج) استناد اميرالمؤمنين عليه السلام به آيه ولايت و تبليغ در برابر معاويه در جنگ صفين</big>''' | |||
<big>كتاب خداوند قرآن كريم سند مورد اتفاق مسلمانان است. به همين دليل اميرالمؤمنين عليه السلام در جنگ صفین در برابر لشكرِ شام «غدير» را با استناد به «[[قرآن]]» تبلیغ فرمود.</big> | |||
<big>آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه خطابه اى ايراد كرد و طى آن غدير را با دو آيه «اطاعت اولو الامر» و «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ»<ref>مائده / ۵۵ .</ref> مطرح كرد و فرمود:</big> | |||
<big>شما را به خدا قسم مى دهم درباره قول خداوند: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم ...»<ref>نساء / ۵۹ .</ref></big> <big>و آيه «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذينَ آمَنوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعونَ...».<ref>مائده / ۵۵ .</ref></big> <big>... كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .</big> | |||
<big>آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ ... .<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref></big> | |||
<big>'''د) استناد اميرالمؤمنين عليه السلام به آيه «عمَّ يتسائلون» در برابر معاويه در جنگ صفين'''</big> | |||
<big>خداوند «نَبَأ عَظيم» را در آغاز جزء سىام كتابش آورده، آن گونه سؤال برانگيز كه خود خدا هم پرسشى در كنارش آورده: «عَمَّ يَتَسائلونَ؟»!! اكنون لشكر معاويه مى خواهد از اين آيه براى رجزخوانى در جنگ استفاده كند.</big> | |||
<big>در روز جنگ صفين مردى از لشكر معاويه به ميدان آمد در حالى كه از يک سو غرق اسلحه بود و از سوى ديگر قرآنى را جلوى اسلحه اش گرفته بود و اين آيه را مى خواند: «عَمَّ يَتَسائلونَ، عَنِ النَّبَأ العَظيمِ، الَّذى هُم فيهِ مُختَلِفونَ ...»!</big> | |||
<span dir="RTL"></span> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |