۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱۶: | خط ۳۱۶: | ||
<big>خداوند «نَبَأ عَظيم» را در آغاز جزء سىام كتابش آورده، آن گونه سؤال برانگيز كه خود خدا هم پرسشى در كنارش آورده: «عَمَّ يَتَسائلونَ؟»!! اكنون لشكر معاويه مى خواهد از اين آيه براى رجزخوانى در جنگ استفاده كند.</big> | <big>خداوند «نَبَأ عَظيم» را در آغاز جزء سىام كتابش آورده، آن گونه سؤال برانگيز كه خود خدا هم پرسشى در كنارش آورده: «عَمَّ يَتَسائلونَ؟»!! اكنون لشكر معاويه مى خواهد از اين آيه براى رجزخوانى در جنگ استفاده كند.</big> | ||
<big>در روز جنگ صفين مردى از لشكر معاويه به ميدان آمد در حالى كه از يک سو غرق اسلحه بود و از سوى ديگر قرآنى را جلوى اسلحه اش گرفته بود و اين آيه را مى خواند: «عَمَّ يَتَسائلونَ، عَنِ النَّبَأ العَظيمِ، الَّذى هُم فيهِ مُختَلِفونَ ...»!</big> | <big>در روز جنگ صفين مردى از لشكر معاويه به ميدان آمد در حالى كه از يک سو غرق اسلحه بود و از سوى ديگر قرآنى را جلوى اسلحه اش گرفته بود و اين آيه را مى خواند: «عَمَّ يَتَسائلونَ، عَنِ النَّبَأ العَظيمِ، الَّذى هُم فيهِ مُختَلِفونَ ...»!<ref>نبأ / ۱-۳.</ref></big> | ||
<big>اميرالمؤمنين عليه السلام شخصاً به مبارزه او آمد و ابتدا از او پرسيد: آيا مى شناسى نبأ عظيم را كه مردم بر سر آن اختلاف دارند؟ آن مرد اظهار بى اطلاعى كرد! حضرت آيه را [[تفسیر]] كرد به خودش كه صاحب غدير بود و ايام الولايه را يادآور شد كه در آن حجت بر همه تمام گرديد. وسط ميدان جنگ صداى اميرالمؤمنين عليه السلام شنيده مى شد كه فرمود:</big> | |||
<big>به خدا قسم مَنَم «نبأ عظيم» كه بر سر آن «اختلاف» دارند. بر سر «ولايت من» نزاع كرديد و از ولايت من باز گشتيد پس از آنكه آن را پذيرفتيد، و پس از آنكه به شمشير من نجات يافتيد با ظلم خود هلاک شديد. در روز غدير دانستيد و روز قيامت خواهيد دانست كه چه كرديد.<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۸۰ .</ref></big> | |||
'''<big>هـ) استناد امام باقر عليه السلام به آيه «تبليغ» در برابر حسن بصرى</big>''' | |||
<big>لب فرو بستن از حقايق قرآنىِ غدير، يكى از ضربه هاى شكننده اى است كه دشمنان اهل بيت عليهم السلام توانسته اند با سكوت هاى بى جاى خود بر پيكره فرهنگى جامعه اسلامى وارد كنند و با بىخبر گذاشتن جامعه از حقايق ولايت راه را براى سقيفه هموار كنند.</big> | |||
<big>يكى از دشمنان مرموز و موذى و منافق خاندان نبوت حسن بصرى است. او آيه «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ . </ref>را مى خواند و مى گفت: درباره مردى نازل شده و نام او را نمى گفت!!!</big> | |||
<big>امام باقر عليه السلام با شنيدن اين خبر فرمود: او را چه شده است! اگر مى خواست خبر مى داد درباره چه كسى نازل شده است. جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: خداوند به شما امر مىكند امتت را راهنمايى كنى كه وليّشان كيست و اين آيه را نازل كرد.</big> | |||
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله هم قيام كرد و دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴. </ref></big> | |||
'''<big>و) استناد امام باقر عليه السلام به آيه «اولو الامر» درباره تفسير قرآنى غدير</big>''' | |||
<big>چرا خدا در قرآن نام اهل بيت عليهم السلام را به صراحت نياورده است؟ براى آنكه عترت [[قرآن]] را [[تفسیر]] كند و ثقلین در كنار يكديگر معنى دهد، همان دوازده امامى كه در غدير معرفى شدند. اين سؤال را ابوبصير از امام باقر عليه السلام پرسيد و حضرت فرمود:</big> | |||
<big>خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است؛ (و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم»<ref>نساء / ۵۹ .</ref></big> <big>كه درباره على و حسن و حسين عليهم السلام است. (در بيان كلمه «اولى الامر») پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على عليه السلام فرموده: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل بيتم وصيت مى كنم ... .<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱. </ref></big> | |||
'''<big>ز) استناد امام صادق عليه السلام به آيه «يَعرِفونَ نِعمةَ اللَّه» درباره انكار نعمت غدير در سقيفه</big>''' | |||
<big>خداوند در قرآن از نعمتى ياد مى كند كه مردم روزگارى آن را پذيرفته و بدان اقرار كرده اند، ولى بعداً آن را انكار نموده اند.</big> | |||
<big>امام صادق عليه السلام تغافل مردم از غدير صد و بيست هزار نفرى را به هنگام غصب خلافت، از مصاديق بارز اين آيه اعلام كرد. آن حضرت پس از بيان مفصلى از داستان غدير كه پيامبر صلى الله عليه وآله در آن روز فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ ... ، اين آيه را مطرح فرمود: «يَعرِفونَ نِعمَةَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرونَها»<ref>نحل / ۸۳ . </ref>: «نعمت خدا را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند» و سپس در تفسير آن فرمود: در روز غدير آن را مى شناسند و در روز سقيفه انكار مى كنند.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref></big> | |||
<big>'''ح) استناد امام صادق عليه السلام به آيه «تبليغ» درباره پشتوانه قرآنى غدير'''</big> | |||
<span dir="RTL"></span><big>قرآن سند دائمى و ترازوى سنجش فكر و اعتقاد يک مسلمان است. هر اعتقادى كه بر آيه اى از قرآن استوار باشد استحكام كتاب اللَّه را به خود مى گيرد و از گزند شبهه پراكنان در امان مى ماند.</big> | |||
<span dir="RTL"></span><big>امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ها از جا كنده مى شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد.</big> | |||
<span dir="RTL"></span><big>سپس حضرت درباره مستند قرآنىِ غدير چنين فرمود: از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى فرمايد: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ».<ref>مائده / ۶۷ .</ref>و از همين جاست قول پيامبر صلى الله عليه و آله كه به على عليه السلام فرمود: اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳. </ref></big> | |||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> | ||
<span dir="RTL"></span>'''<big>ط) استناد امام صادق عليه السلام به دو آيه «فَانصَب» و «تبليغ» درباره آخرين دستور قرآنى غدير</big>''' | |||
<big>امام صادق عليه السلام بين دستور و اجراى غدير دو مرحله را طبق آيات قرآن بيان مى فرمايد، كه نشان از دقيق بودن مسئله غدير در مقدر الهى دارد. مرحله اول دستور اصلى نصب امام است كه در سوره انشراح آمده و حضرت در تفسير آن را چنين فرمود:</big> | |||
<big>خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب»<ref>انشراح / ۷، ۸.</ref>: «وقتى فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»، تفسيرش اين است: «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيَّت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن».</big> | |||
<big>مرحله دوم دستور اجراى آن بود كه در نزديكى غدير خم نازل شد و واقعه غدير بر اساس آن شكل گرفت. امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:</big> | |||
<big>تا آنگاه كه از [[حجةالوداع]] باز مى گشت آيه «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref></big> <big>نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref></big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |