۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱٬۲۹۰: | خط ۱٬۲۹۰: | ||
ما مى گوييم ولايت همه خلايق با ماست، كه ولايت دين است و اين جاهلان آن را پادشاهى مى پندارند ... ، و ما اين ادعا را از كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خم مى نماييم كه فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ. | ما مى گوييم ولايت همه خلايق با ماست، كه ولايت دين است و اين جاهلان آن را پادشاهى مى پندارند ... ، و ما اين ادعا را از كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خم مى نماييم كه فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ. | ||
'''س) در نجف در عيد غدير'''<ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ . بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref> | '''س) در نجف در عيد غدير'''<ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ . بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref> | ||
خط ۱٬۳۰۸: | خط ۱٬۳۰۶: | ||
سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ام؟ گفتند: آرى. پس دست تو را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. | سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ام؟ گفتند: آرى. پس دست تو را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. | ||
'''۷. اهتمام در نقل حديث غدير''' | '''۷. اهتمام در نقل حديث غدير''' | ||
روايت غدير به نقل از همه چهارده معصوم عليهم السلام جهتى مؤثر در ابلاغ غدير است، و نشانگر اهتمام به آن از سوى چنان مقامات با عظمتى است. اين روند در شرايط سخت تقيه ادامه داشته، و اصحاب باوفاى غدير هم به پيروى از ايشان در نقل حقايق غدير تلاشى بى وقفه داشته اند. شش نكته دانستنى در اين رابطه اهميت نقل متون مربوط به حديث غدير را براى ما روشن میكند: | روايت غدير به نقل از همه چهارده معصوم عليهم السلام جهتى مؤثر در ابلاغ غدير است، و نشانگر اهتمام به آن از سوى چنان مقامات با عظمتى است. اين روند در شرايط سخت تقيه ادامه داشته، و اصحاب باوفاى غدير هم به پيروى از ايشان در نقل حقايق غدير تلاشى بى وقفه داشته اند. شش نكته دانستنى در اين رابطه اهميت نقل متون مربوط به حديث غدير را براى ما روشن میكند: | ||
خط ۱٬۳۲۳: | خط ۱٬۳۲۰: | ||
همچنين گروهى از بانوان اهل بيت عليهم السلام به نقل حديث غدير اهتمام ورزيده اند و آن را با اين سند نقل كرده اند: حضرت فاطمه معصومه عليها السلام دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام، از فاطمه دختر امام صادق عليه السلام، از فاطمه دختر امام باقر عليه السلام، از فاطمه دختر امام زين العابدين عليه السلام، از فاطمه و سكينه دختران امام حسين عليه السلام، از اُمّ كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام از مادرش حضرت فاطمه زهرا عليها السلام حديث غدير را نقل فرموده است.<ref>عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۵۹۵ . اسنى المطالب: ص ۵۰ .</ref> | همچنين گروهى از بانوان اهل بيت عليهم السلام به نقل حديث غدير اهتمام ورزيده اند و آن را با اين سند نقل كرده اند: حضرت فاطمه معصومه عليها السلام دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام، از فاطمه دختر امام صادق عليه السلام، از فاطمه دختر امام باقر عليه السلام، از فاطمه دختر امام زين العابدين عليه السلام، از فاطمه و سكينه دختران امام حسين عليه السلام، از اُمّ كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام از مادرش حضرت فاطمه زهرا عليها السلام حديث غدير را نقل فرموده است.<ref>عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۵۹۵ . اسنى المطالب: ص ۵۰ .</ref> | ||
از اينجا بايد يک نتيجه تبليغى بگيريم كه هر اندازه مقام عصمت به موضوعى بيشتر اهميت داده و خود به تبليغ آن پرداخته، ما نيز بايد در آن باره گام برداريم و از ابلاغ آن كوتاهى نكنيم. گويا مقام عصمت مى فرمايد: به ما بنگريد و راه ما را ادامه دهيد. در واقع همه ما در راه «فَليُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِب» تلاش مى كنيم؛ و با نقل روايات غدير اطلاعات مربوط به آن را به كسانى منتقل مى كنيم كه به هر دليلى از آن بى اطلاعند. | از اينجا بايد يک نتيجه تبليغى بگيريم كه هر اندازه مقام عصمت به موضوعى بيشتر اهميت داده و خود به تبليغ آن پرداخته، ما نيز بايد در آن باره گام برداريم و از ابلاغ آن كوتاهى نكنيم. گويا مقام عصمت مى فرمايد: به ما بنگريد و راه ما را ادامه دهيد. در واقع همه ما در راه «فَليُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِب» تلاش مى كنيم؛ و با نقل روايات غدير اطلاعات مربوط به آن را به كسانى منتقل مى كنيم كه به هر دليلى از آن بى اطلاعند. | ||
خط ۱٬۳۳۷: | خط ۱٬۳۳۶: | ||
با اين همه اوج افتخار شيعه است كه طبق كتب مخالفينش بيشترين تعداد راوى را براى غديرش دارد، و با همين فخر زبان انتقاد گشوده و از سكوت بقيه حاضرين در غدير شكوه دارد! | با اين همه اوج افتخار شيعه است كه طبق كتب مخالفينش بيشترين تعداد راوى را براى غديرش دارد، و با همين فخر زبان انتقاد گشوده و از سكوت بقيه حاضرين در غدير شكوه دارد! | ||
خط ۱٬۳۴۸: | خط ۱٬۳۴۸: | ||
از سوى ديگر اصحاب ائمه عليهم السلام حاملان پيام غدير بودند، و در حضور امامان عليهم السلام اقدام به حفظ و نشر غدير نمودند. اولين كتابى كه با اطلاع معصومين عليهم السلام و در حضور ايشان تأليف شده و غدير را در خود ثبت كرده «كتاب سليم بن قيس الهلالى» است كه در قرن اول تأليف شده و مؤلف آن از اصحاب اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و امام سجاد عليهم السلام بوده و در سال ۷۶ هجرى از دنيا رفته است. | از سوى ديگر اصحاب ائمه عليهم السلام حاملان پيام غدير بودند، و در حضور امامان عليهم السلام اقدام به حفظ و نشر غدير نمودند. اولين كتابى كه با اطلاع معصومين عليهم السلام و در حضور ايشان تأليف شده و غدير را در خود ثبت كرده «كتاب سليم بن قيس الهلالى» است كه در قرن اول تأليف شده و مؤلف آن از اصحاب اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و امام سجاد عليهم السلام بوده و در سال ۷۶ هجرى از دنيا رفته است. | ||
خط ۱٬۳۵۵: | خط ۱٬۳۵۶: | ||
آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مىكردند، در مرحله اول دست به كار محكمكارى در اسناد و حفظ متون شدند؛ تا نسلهاى آينده مدارك لازم را براى تحقيق و موشكافى و بحث و بررسى داشته باشند. اين روند در طول قرن دوم و سوم و چهارم و پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است. | آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مىكردند، در مرحله اول دست به كار محكمكارى در اسناد و حفظ متون شدند؛ تا نسلهاى آينده مدارك لازم را براى تحقيق و موشكافى و بحث و بررسى داشته باشند. اين روند در طول قرن دوم و سوم و چهارم و پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است. | ||
خط ۱٬۳۶۲: | خط ۱٬۳۶۴: | ||
كتب بزرگانى همچون شيخ صدوق و سيد مرتضى و شيخ مفيد بهترين شاهد بر اين مدعا هستند. اين تحقيقات در قرنهاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا سال هزار همچنان پيش رفته، به طورى كه آثار برجستهاى درباره غدير از اين قرون در دست است. | كتب بزرگانى همچون شيخ صدوق و سيد مرتضى و شيخ مفيد بهترين شاهد بر اين مدعا هستند. اين تحقيقات در قرنهاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا سال هزار همچنان پيش رفته، به طورى كه آثار برجستهاى درباره غدير از اين قرون در دست است. | ||
خط ۱٬۳۷۱: | خط ۱٬۳۷۴: | ||
تحقيقات بزرگانى همچون قاضى شوشترى، علامه مجلسى، شيخ حرّ عاملى، شيخ عبداللَّه بحرانى، سيد هاشم بحرانى، ميرحامدحسين هندى، علامه امينى و بسيارى ديگر از علما، بهترين شاهد اين مدعاست. اين تلاشها ادامه يافته تا زمان حاضر كه شاهد گام هاى علمى فرهنگى بسيار ارزشمندى در مورد غدير هستيم، و پرونده بزرگ آن در قالب هاى نرم افزارى و با انواع شيوه هاى صوتى و تصويرى عرضه مى گردد. | تحقيقات بزرگانى همچون قاضى شوشترى، علامه مجلسى، شيخ حرّ عاملى، شيخ عبداللَّه بحرانى، سيد هاشم بحرانى، ميرحامدحسين هندى، علامه امينى و بسيارى ديگر از علما، بهترين شاهد اين مدعاست. اين تلاشها ادامه يافته تا زمان حاضر كه شاهد گام هاى علمى فرهنگى بسيار ارزشمندى در مورد غدير هستيم، و پرونده بزرگ آن در قالب هاى نرم افزارى و با انواع شيوه هاى صوتى و تصويرى عرضه مى گردد. | ||
خط ۱٬۳۷۶: | خط ۱٬۳۸۰: | ||
نظم و نثر براى غدير از مؤثرترين شيوه ها در تبليغ فراگير آن است، و اين جهت گيرى در زمان معصومين عليهم السلام با تأكيد خاص و تأييد صريح ايشان پيگيرى شده و راه آينده را در اين باره نشان داده است. به سه مرحله از كار آمدى ادبيات در تبليغ غدير اشاره مى كنيم: | نظم و نثر براى غدير از مؤثرترين شيوه ها در تبليغ فراگير آن است، و اين جهت گيرى در زمان معصومين عليهم السلام با تأكيد خاص و تأييد صريح ايشان پيگيرى شده و راه آينده را در اين باره نشان داده است. به سه مرحله از كار آمدى ادبيات در تبليغ غدير اشاره مى كنيم: | ||
خط ۱٬۳۸۳: | خط ۱٬۳۸۸: | ||
اين اقدام تبليغى عجيب اولين بار در غدير خم و در حضور شخص پيامبر صلى الله عليه و آله و با اجازه آن حضرت توسط حَسّان بن ثابت انجام گرفت، كه با رخصت آن حضرت هم شعر سرود و هم آن را براى مردم خواند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۲، ۱۶۵، ۱۹۵. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۱، ۹۸، ۱۴۴، ۲۰۱.</ref> بار دوم توسط شخص اميرالمؤمنين عليه السلام در ميدان جنگ صفين در پاسخ به نامه معاويه تحقق يافت كه آن حضرت شخصاً درباره غدير شعرى سرود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref> | اين اقدام تبليغى عجيب اولين بار در غدير خم و در حضور شخص پيامبر صلى الله عليه و آله و با اجازه آن حضرت توسط حَسّان بن ثابت انجام گرفت، كه با رخصت آن حضرت هم شعر سرود و هم آن را براى مردم خواند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۲، ۱۶۵، ۱۹۵. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۱، ۹۸، ۱۴۴، ۲۰۱.</ref> بار دوم توسط شخص اميرالمؤمنين عليه السلام در ميدان جنگ صفين در پاسخ به نامه معاويه تحقق يافت كه آن حضرت شخصاً درباره غدير شعرى سرود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref> | ||
خط ۱٬۳۹۲: | خط ۱٬۳۹۸: | ||
بعد از ايشان نيز شعراى غدير دوست تا امروز به زبان هاى عربى و فارسى و اردو و تركى و انگليسى براى غدير شعر سروده اند، و اثر عجيبى در تبليغ و بقاى غدير داشته است. كتاب «شعراء الغدير» و كتاب «غدير در شعر فارسى از كسائى مِروَزى تا شهريار تبريزى»، به جمع آورى اين شعرها پرداخته اند. | بعد از ايشان نيز شعراى غدير دوست تا امروز به زبان هاى عربى و فارسى و اردو و تركى و انگليسى براى غدير شعر سروده اند، و اثر عجيبى در تبليغ و بقاى غدير داشته است. كتاب «شعراء الغدير» و كتاب «غدير در شعر فارسى از كسائى مِروَزى تا شهريار تبريزى»، به جمع آورى اين شعرها پرداخته اند. | ||
خط ۱٬۳۹۸: | خط ۱٬۴۰۵: | ||
در كنار شعر، بايد به تأثير خاص نوشته ها و گفته هاى ادبى درباره غدير اشاره كرد، كه با جذبه هاى سحرانگيز خود تبليغ غدير را در فضاهاى احساسى و عاطفى به ثمر رسانده اند. بسيارى از آنان كه حوصله بحث هاى علمى غدير را نداشته اند، فرهنگِ غدير را از دريچه ادبيات آن آموخته اند. | در كنار شعر، بايد به تأثير خاص نوشته ها و گفته هاى ادبى درباره غدير اشاره كرد، كه با جذبه هاى سحرانگيز خود تبليغ غدير را در فضاهاى احساسى و عاطفى به ثمر رسانده اند. بسيارى از آنان كه حوصله بحث هاى علمى غدير را نداشته اند، فرهنگِ غدير را از دريچه ادبيات آن آموخته اند. | ||
== ۱۲. خطبه غدير و تبليغ<ref>پيام نگار (حسينى آرام) : ص ۱۶-۵۰ .</ref> == | |||
۱۲. خطبه غدير و تبليغ<ref>پيام نگار (حسينى آرام) : ص ۱۶-۵۰ .</ref> | |||
در متن خطبه غدير، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با دو جمله استثنايى هشدار داده اند، كه گذشته از ديگر ويژگى هاى اختصاصى اين سخنرانى، بى سابقه است. يكى جمله: فليبلّغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الى يوم القيامة: پس بايسته است اين سخن را حاضران به غايبان و فرزندداران به فرزندان تا برپايى رستاخيز برسانند، و جمله ديگر: الا و ان رأس الامر بالمعروف ان تنتهوا الى قولى؛ تبلّغوه من لم يحضر و تأمروه بقبوله عنّى و تنهوه عن مخالفته، فانه امر من اللَّه عزوجل و منّى: و بدانيد قله بلند امر به معروف اين است كه به گفته من (درباره امامت) برسيد؛ سخن مرا به ديگران برسانيد و غايبان را به پذيرش فرمان من توصيه كنيد، و آنان را از ناسازگارى با سخنان من باز داريد. همانا سخن من فرمان خدا و فرمان من است. | در متن خطبه غدير، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با دو جمله استثنايى هشدار داده اند، كه گذشته از ديگر ويژگى هاى اختصاصى اين سخنرانى، بى سابقه است. يكى جمله: فليبلّغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الى يوم القيامة: پس بايسته است اين سخن را حاضران به غايبان و فرزندداران به فرزندان تا برپايى رستاخيز برسانند، و جمله ديگر: الا و ان رأس الامر بالمعروف ان تنتهوا الى قولى؛ تبلّغوه من لم يحضر و تأمروه بقبوله عنّى و تنهوه عن مخالفته، فانه امر من اللَّه عزوجل و منّى: و بدانيد قله بلند امر به معروف اين است كه به گفته من (درباره امامت) برسيد؛ سخن مرا به ديگران برسانيد و غايبان را به پذيرش فرمان من توصيه كنيد، و آنان را از ناسازگارى با سخنان من باز داريد. همانا سخن من فرمان خدا و فرمان من است. | ||
خط ۱٬۴۳۴: | خط ۱٬۴۳۹: | ||
همه اين موارد را چهارده معصوم عليهم السلام هم دستور داده اند و هم شخصاً عمل كرده اند و روش هاى اجرايى و كيفيت حفظ ابعاد اعتقادى آن را به ما آموخته اند. در پنج قسمت اين بخش به شرح اين اقدامات عملى براى تبليغ غدير مى پردازيم: | همه اين موارد را چهارده معصوم عليهم السلام هم دستور داده اند و هم شخصاً عمل كرده اند و روش هاى اجرايى و كيفيت حفظ ابعاد اعتقادى آن را به ما آموخته اند. در پنج قسمت اين بخش به شرح اين اقدامات عملى براى تبليغ غدير مى پردازيم: | ||
خط ۱٬۴۴۱: | خط ۱٬۴۴۷: | ||
سنگ چين كردن محل واقعه غدير در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله، و بازسازى آن در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام و احياى آن در زمان امام باقر و امام صادق و امام كاظم عليهم السلام و ادامه اين روند تا عصر غيبت صغرى، تأكيد مقام عصمت را بر اين بُعد تبليغى نشان مى دهد. همان گونه كه تخريب آن به دستور عمر و تخريب دوباره آن پس از بازسازى به امر معاويه و نهايتاً تخريب امروز آن به دست وهابيت؛ نشانگر سنگينى بار تبليغى اين اقدام معصومين عليهم السلام در چشم اهالى سقيفه است. شش مرحله از احياى مسجد غدير را با هم مرور مى كنيم: | سنگ چين كردن محل واقعه غدير در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله، و بازسازى آن در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام و احياى آن در زمان امام باقر و امام صادق و امام كاظم عليهم السلام و ادامه اين روند تا عصر غيبت صغرى، تأكيد مقام عصمت را بر اين بُعد تبليغى نشان مى دهد. همان گونه كه تخريب آن به دستور عمر و تخريب دوباره آن پس از بازسازى به امر معاويه و نهايتاً تخريب امروز آن به دست وهابيت؛ نشانگر سنگينى بار تبليغى اين اقدام معصومين عليهم السلام در چشم اهالى سقيفه است. شش مرحله از احياى مسجد غدير را با هم مرور مى كنيم: | ||
خط ۱٬۴۴۶: | خط ۱٬۴۵۳: | ||
اولين كسى كه دستور علامت گذارى جايگاه واقعه غدير را داد شخص پيامبر صلى الله عليه و آله بود. زير درختان غدير و اطراف منبر توسط آن حضرت و اصحابش به عنوان مسجد غدير سنگ چين شد؛ تا كاروان ها در طول تاريخ با توقفى در آنجا ياد بزرگترين مجلس خطابه در تاريخ انبيا عليهم السلام را زنده بدارند؛ و با ولايت كه شرط كمال دين و رضايت پروردگار است تجديد پيمان كنند.<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref> | اولين كسى كه دستور علامت گذارى جايگاه واقعه غدير را داد شخص پيامبر صلى الله عليه و آله بود. زير درختان غدير و اطراف منبر توسط آن حضرت و اصحابش به عنوان مسجد غدير سنگ چين شد؛ تا كاروان ها در طول تاريخ با توقفى در آنجا ياد بزرگترين مجلس خطابه در تاريخ انبيا عليهم السلام را زنده بدارند؛ و با ولايت كه شرط كمال دين و رضايت پروردگار است تجديد پيمان كنند.<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref> | ||
خط ۱٬۴۵۱: | خط ۱٬۴۵۹: | ||
پيدا بود كه سقيفه هرگز نمى توانست ببيند چنين بناى نورانى را كه نام على عليه السلام از آن تا اقصى نقاط عالم مى تابيد. اين بود كه چند سالى از غصب خلافت نگذشته براى اولين بار آثار مسجد غدير به دست عمر بن الخطاب از ميان برده شد و علائم آن محو گرديد. | پيدا بود كه سقيفه هرگز نمى توانست ببيند چنين بناى نورانى را كه نام على عليه السلام از آن تا اقصى نقاط عالم مى تابيد. اين بود كه چند سالى از غصب خلافت نگذشته براى اولين بار آثار مسجد غدير به دست عمر بن الخطاب از ميان برده شد و علائم آن محو گرديد. | ||
ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى گويد: آثار مسجد غدير را به دستور عمر مخفى كردند.<ref>مثالب النواصب (نسخه خطى): ص ۶۳ .</ref> | |||
اما پس از بيست سال با حكومت ظاهرى اميرالمؤمنين عليه السلام، بار ديگر مسجد غدير در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام احيا و محدوده هاى آن دوباره علامت گذارى شد، و در واقع آثار جنايات سقيفه در غدير محو گرديد و بار ديگر مسجد غدير در مسير حاجيان زنده شد. | |||
'''ج) احياى مسجد غدير در زمان امام باقر عليه السلام''' | |||
تعجبى ندارد در زمانى كه مولاى غدير بر فراز منبر مورد سب و لعن قرار مى گرفت، آثار مسجد غدير نيز توسط معاويه از بين برده شود. اين بود كه پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام، ديرى نپاييد كه اين كينه توزى جامه عمل پوشيد، آن هم به دستور مستقيم معاويه! | |||
ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى گويد: صاحب اغانى ذكر كرده كه معاويه ساربانى را با دويست نفر از خوارج فرستاد تا آثار غدير خم را با خاک يكسان كنند!!<ref>مثالب النواصب (نسخه خطى): ص ۶۴ .</ref> | |||
بعد از تخريب معاويه، بازسازى غدير به دست شيعيان دلسوخته «مَن كُنتُ مَولاه» انجام گرفت، به گونهاى كه نَوَد سال پس از واقعه غدير در زمان امام باقر عليه السلام مسجد غدير را مى بينيم در حالى كه جايگاه خود را بر سر راه حُجّاج باز يافته است. | |||
امام باقر عليه السلام در بيان ماجراى مفصل غدير مسجد، آن را به عنوان يک مسجد موجود در زمان خود ياد مى كند و مى فرمايد: پيامبر صلى الله عليه و آله از سمت راست جاده به سمت مسجد غدير آمد، و اين را جبرئيل به آن حضرت امر كرده بود.<ref>روضة الواعظين : ج ۱ ص ۸۹ .</ref> | |||
اين تعبير حكايت از احيا و بازسازى مسجد غدير بعد از معاويه و در اواخر زمان بنى اميه دارد. | |||
'''د) احياى مسجد غدير در زمان امام صادق عليه السلام''' | |||
همزمان با انقراض بنى اميه و در اوايل حكومت بنى عباس - يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته - در يک فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادق عليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيت هاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد. | |||
ماجرا هنگامى بود كه امام صادق عليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مى گويد: | |||
امام صادق عليه السلام را از مدينه به مكه مى بردم. وقتى به مسجد غدير رسيديم حضرت نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود: آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ». سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه ابوبكر و عمر و سالم مولى ابى حذيفه و ابوعبيده جرّاح است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را مسخره مىكردند و درباره آنان آيه اى نازل شد.<ref>كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.</ref> | |||
'''هـ) احياى مسجد غدير در زمان امام كاظم عليه السلام''' | |||
در زمانى كه پيروان سقيفه در گونه بنى عباس جلوه كرده اند و همان راه ضد غدير را با تمام قدرت ادامه مى دهند، مسجد غدير جايگاهى براى خود باز كرده كه هيچ كس را ياراى انكار يا تخريب آن نيست، بلكه مردم درباره اعمال مستحبى اين مسجد سؤال مى كنند. | |||
امام كاظم عليه السلام صد و هفتاد سال پس از واقعه غدير درباره مسجد غدير به گونه اى سخن گفتهاند كه حكايت از آبادى آن در زمان حضرت دارد. عبدالرحمان بن حَجّاج مى گويد: از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام درباره نماز در مسجد غدير خم به هنگام روز در حالى كه مسافر باشم، سؤال كردم. فرمود: در آنجا نماز بخوان كه فضيلت خاصى دارد، و پدرم امام صادق عليه السلام نيز به آن امر مى فرمود.<ref>كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۱. </ref> | |||
'''و) احياى مسجد غدير در زمان غيبت صغرى''' | |||
مسجد غدير با گذشت دو قرن و نيم همچنان مقاومت كرد، و با اين همه دشمنى كه به خود ديد همچنان پا بر جا در وسط بيابان جحفه مى درخشيد و فرياد «مَن كُنتُ مَولاهُ...» سر میداد. | |||
در زمان غيبت صغرى (حدود سال ۲۶۰ ق) شيعيان با امام غدير از پس پرده غيبت توسط نايبان خاصش ارتباط داشتند. در چنين زمانى على بن مهزيار اهوازى را مى بينيم كه درباره بيستمين سفرى كه به شوق ديدار امام زمان عليه السلام به حج مشرف شده، مى گويد: | |||
از مدينه به قصد مكه خارج شدم تا وارد جحفه شدم و يک روز آنجا ماندم. سپس از جحفه راهى غدير شدم كه در چهار مايلى آن است. در آنجا وقتى وارد مسجد شدم به نماز ايستادم و سپس صورت بر خاک نهادم و بسيار دعا كردم.<ref>غيبت شيخ طوسى: ص ۱۵۵. بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۵ ح ۴.</ref> | |||
اين بدان معناست كه در سايه عنايات حضرت بقية اللَّه الاعظم ارواحنا فداه مسجد غدير در زمان غيبت صغرى، به عنوان نماد ابدى آن در وسط جاده مكه تا مدينه بر سر راه حجاج همچنان تابلوى تبليغ غدير بوده است. | |||
'''۲. زيارت اميرِ غدير''' | |||
يكى از شيوه هاى بسيار مؤثر در فرهنگسازىِ غدير، زيارت اميرِ منصوب در روز غدير بوده، و اين مسئله از سفارشات اكيد ائمه عليهم السلام است. اين يادبود سالانه در واقع تجديد خاطره غدير و بيعت مجدد با اميرالمؤمنين عليه السلام است. | |||
ما در چنين روزى - پس از قرن ها - به زيارت قبر او مى رويم، و با اين اعتقاد كه امام معصوم هميشه زنده است و صداى ما را مىشنود، به ساحت اقدس او تبريک و تهنيت مى گوييم و با او تجديد بيعت مى نماييم. به سه دستور درباره زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز عيد غدير توجه كنيد: | |||
'''الف) دستور زيارت صاحب غدير از امام صادق عليه السلام''' | |||
سلامِ عيدِ غدير رمزِ ولايت است، كه اى كاش آخرين وارث غدير ظاهر بود و ما توفيق سلام به او را در چنين روزى داشتيم. اما در هميشه زمان كه غدير زنده است، صبح عيد غدير را - از دور يا نزديک - رو به ايوان نجف مى ايستيم و سلامى به بلنداى نام على عليه السلام تقديمش مى داريم. | |||
امام جعفر بن محمد الصادق عليه السلام اين تبليغ عملى غدير را زيبايى به ما آموخته و مى فرمايد: اگر در روز عيد غدير در مشهد اميرالمؤمنين عليه السلام (يعنى نجف) بودى كنار قبر آن حضرت برو و نماز و دعا بخوان، و اگر در شهرهاى دوردست بودى به سوى او اشاره كن و اين دعا را بخوان ... .<ref>عوالم العلوم : ج ۳ / ۱۵ ص ۲۲۰.</ref> | |||
'''ب) دستور زيارت صاحب غدير از امام رضا عليه السلام''' | |||
هر قدر سخت باشد ارزش آن را دارد كه براى عيد آسمانى خود را به حرم كسى برسانيم كه دستش در دست رسول صلى الله عليه و آله تا اوج آسمان بالا رفت و صاحب اختيارى او بر ما اعلام شد. اين روز آن قدر عزيز است كه هداياى مغفرت الهى در آن از شب قدر و عيد فطر بالاتر است. امام رضا عليه السلام در ترغيب به اين شيوه ابلاغ پيام غدير فرمود: | |||
هر جا كه باشى در روز غدير خود را كنار قبر اميرالمؤمنين عليه السلام برسان، كه خداوند در اين روز گناهان شصت ساله را از مؤمنان مى آمرزد، و دو برابر ماه رمضان و شب قدر و شب فطر از آتش جهنم آزاد مى كند.<ref>مفاتيح الجنان: باب زيارات اميرالمؤمنين عليه السلام، زيارت غدير. </ref> | |||
'''ج) دستور زيارت «غديريه» از امام على نقى عليه السلام''' | |||
آنجا كه امام معصوم در شرايط سخت تقيه و تبعيد شخصاً در روز غدير براى زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام مى آيد، همين عمل پيام بزرگى براى همه پيروان على عليه السلام دارد كه چگونه بايد وظيفه شناسى خود را در برابر صاحب غدير نشان دهند. | |||
امام هادى عليه السلام - در سالى كه معتصم عباسى آن حضرت را از مدينه به سامرا تبعيد كرد - در روز غدير به نجف آمد و در حرم اميرالمؤمنين عليه السلام حضور يافت و زيارت مفصلى خطاب به آن حضرت انشا فرمود كه به «زيارت غديريه» معروف است.<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref> | |||
'''۳. اظهار سرور در عيد غدير''' | |||
تبليغات اجتماعى غدير از زاويهاى براى روابط چهره به چهره مردم در نظر گرفته شده است. اظهار و نشان دادن خوشحالى در سيما و گفتار در روز غدير، به ديدار معتقدين غدير و يادگارهاى آن رفتن در چنين روزى، [[تبریک]] گفتن دوستان غدير به يكديگر در اين مناسبت عظمى، و بالاتر از همه پيمان برادرانه و خواهرانه به نام ولايت غديرى، همه اينها شكل هاى مختلف تبليغ عملى غدير است. | |||
دستور اينها را پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام به ما داده اند، و در زمان آنان اصحاب باوفاى غدير بدان عمل كرده اند. به شش مورد از اين آداب اشاره مى كنيم: | |||
'''الف) دستور اظهار سرور قلبى و زبانى''' | |||
نه تنها بايد در عيد غدير خوشحال باشيم، كه بايد اين سرور و شادى هم در چهره ما پيدا باشد و هم در گفتارمان ديده شود. در خاطرمان باشد كه در چنين روزى چه اتفاق عظيمى افتاده و چگونه پوزه اهل سقيفه به خاک ماليده شده است. | |||
در سيماى ما تبسم و نشاطِ ناشى از خشنودى نسبت به چنين واقعهاى مشاهده شود، تا آنجا كه حتى اگر گرفتارى يا غمى داريم به خاطر غدير آن را به فراموشى بسپاريم و به ياد اين روز زيبا شادى اظهار كنيم. | |||
بر زبان ما تشكر و حمد الهى جارى باشد به خاطر عطاى نعمت ولايت كه خدا بر ما غديريان منت گذاشته است. در اين باره به سفارشات ائمه عليهم السلام گوش مى سپاريم، آنجا كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: در اين روز روى خوش با يكديگر داشته باشيد، و در ملاقات هايتان اظهار سرور و شادى نماييد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۰۹.</ref> | |||
و كلام امام صادق عليه السلام كه مىفرمايد: روز غدير روزى است كه به عنوان اظهار سرور از نعمت ولايت كه خداوند بر شما منت گذارده، بايد شكر و حمد خدا نماييد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.</ref> | |||
و فرمايش امام رضا عليه السلام كه فرمود: اين روز روزِ تبسم بر روى مؤمنين است. هر كس در اين روز بر روى برادر مؤمن خود تبسم كند خدا در روز قيامت نظر رحمت به او مى نمايد و هزار حاجت او را بر مى آورد، و قصرى از دُرّ سفيد در بهشت برايش بنا مى كند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۲۳.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |