۲۲٬۹۷۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== <big>احتجاج اميرالمؤمنين عليه السلام بر خالد در ماجراى فدک <ref>تبليغ غدير در...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
<big>در اين ماجرا روشنگرى هايى درباره غدير صورت گرفت و عللى از وقايع فاطميه تبيين شد، كه مختصراً به آنها اشاره مى كنيم:</big> | <big>در اين ماجرا روشنگرى هايى درباره غدير صورت گرفت و عللى از وقايع فاطميه تبيين شد، كه مختصراً به آنها اشاره مى كنيم:</big> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۸: | ||
<big>همچنين قيس افتخار به غدير و سربلندى با آن را اعلام كرد و به ابوبكر گفت: اما اينكه گفتى: على امام من است، من امامت او را انكار نمى كنم و از ولايت او عدول نمى نمايم.</big> | <big>همچنين قيس افتخار به غدير و سربلندى با آن را اعلام كرد و به ابوبكر گفت: اما اينكه گفتى: على امام من است، من امامت او را انكار نمى كنم و از ولايت او عدول نمى نمايم.</big> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۷: | ||
<big>يكى اينكه وقتى خدا و رسول صلى الله عليه و آله دلسوزانه در غدير امام را براى مردم تعيين كردند، اين مردم هستند كه بايد وظيفه شناسانه به استقبال نماينده خدايشان بروند، نه آن كه منتظر التماس هاى امام خود باشند! در اين باره حضرت به ابوبكر فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله شما را به بيعت من امر كرد و اطاعت مرا بر شما واجب نمود، و مرا در بين شما مانند بيت اللَّه حرام قرار داد؛ كه بايد به سوى آن رفت و بيت اللَّه به سوى كسى نمى آيد!</big> | <big>يكى اينكه وقتى خدا و رسول صلى الله عليه و آله دلسوزانه در غدير امام را براى مردم تعيين كردند، اين مردم هستند كه بايد وظيفه شناسانه به استقبال نماينده خدايشان بروند، نه آن كه منتظر التماس هاى امام خود باشند! در اين باره حضرت به ابوبكر فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله شما را به بيعت من امر كرد و اطاعت مرا بر شما واجب نمود، و مرا در بين شما مانند بيت اللَّه حرام قرار داد؛ كه بايد به سوى آن رفت و بيت اللَّه به سوى كسى نمى آيد!</big> | ||
<big>دوم اينكه امام مانند بيت اللَّه قلعه امان مردم است كه بيرون آن هلاكت است. در اين باره حضرت فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود: تو مانند بيت اللَّه هستى؛ كه هر كس داخل آن شد در امان است و هر كس از آن روى گرداند كافر شد. خداوند عزوجل مى فرمايد: «و اذ جعلنا البيت مثابة للناس و امناً»<ref>بقره / ۱۲۵.</ref>: آنگاه كه | <big>دوم اينكه امام مانند بيت اللَّه قلعه امان مردم است كه بيرون آن هلاكت است. در اين باره حضرت فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود: تو مانند بيت اللَّه هستى؛ كه هر كس داخل آن شد در امان است و هر كس از آن روى گرداند كافر شد. خداوند عزوجل مى فرمايد: «و اذ جعلنا البيت مثابة للناس و امناً»<ref>بقره / ۱۲۵.</ref>: آنگاه كه بيت اللَّه را جايگاه ثواب و محل امن قرار داديم. من و تو مانند يكديگر هستيم مگر در نبوت، كه من خاتم پيامبران و تو خاتم جانشينان هستى.</big> | ||
<big> | <big>'''سوم: بيعت اجبارى سقيفه در مقابل بيعت اختيارى غدير'''</big> | ||
<big> | <big>قيس با افسوسى كه براى از دست دادن غدير مى خورد به ابوبكر گفت:</big> | ||
<big> | <big>به خدا قسم اگر دست من با تو بيعت كرده، قلب و زبانم با تو بيعت نكرده است. من بعد از روز غدير درباره على عليه السلام حجتى ندارم. بيعت من با تو مانند آن زنى است كه رشته هاى خود را بعد از ريسيدن پنبه مى كرد.<ref>اشاره به آيه قرآن است كه خداوند زنى از بنى اسرائيل را مثال مىزند كه صبح تا شب پنبه مى ريسيد، و شب كه مى شد همه رشته هاى خود را دوباره به حالت پنبه باز مى گرداند. نحل / ۹۲: «و لا تكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوة انكاثاً...» : مانند آن زنى نباشيد كه رشته هاى خود را بعد از زحمت رسيدن دوباره تكه تكه پنبه مى كرد... .</ref></big> | ||
<big> | <big>همچنين قيس با درسى كه از شهادت حضرت زهرا عليها السلام گرفته بود گفت:</big> | ||
<big> | <big>چگونه پيمانم را بشكنم در حالى كه درباره امامت و ولايت او با خداوند عهد بسته ام. درباره او از من مى پرسى؟! اگر خداوند را با شكستن بيعت تو ملاقات كنم نزد من محبوب تر از آن است كه عهد و پيمان خدا و رسول صلى الله عليه و آله و وصى و خليلش را بشكنم.</big> | ||
<big> يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده خالد بن وليد بن مغيره مخزومى، ابوسليمان | == <big>روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۵.</ref></big> == | ||
<big> يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده خالد بن وليد بن مغيره مخزومى، ابوسليمان (م ۲۱ يا ۲۲ ق)است. جعابى در «نخب المناقب» حديث غدير را همراه با ماجراى غدير از خالد بن وليد نقل كرده است.</big> | |||
<big> | == <big>عزل از مأموريت يمن<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹.</ref></big> == | ||
<big>پيش از سفر حجةالوداع پيامبر صلى الله عليه و آله لشكرى هزار نفرى از اهل مدينه همراه خالد به يمن فرستاد. سپس او را عزل كرده و اميرالمؤمنين عليه السلام را فرستاد.</big> | |||
<big> | <big>سپس پيامبر صلى الله عليه وآله نامه اى براى اميرالمؤمنين عليه السلام نوشت حضرت را به مكه و براى اعمال حج فراخواند. اميرالمؤمنين عليه السلام همراه با لشكر دوازده هزار نفرى خود از يمن براى حج به مكه آمدند.</big> | ||
<big> | <big>اضافه بر آن لشكر هزار نفرى بود كه اهل مدينه بودند و همراه خالد به يمن رفته بودند و پس از عزل خالد با حضرت همراه شدند و در مكه و براى اعمال حج به پيامبر صلى الله عليه و آله ملحق شدند.<ref>الاصابة (ابن حجر) : ج ۲ ص ۱۳.</ref></big> | ||
<big> | == <big>پانویس</big> == |