پرش به محتوا

تبلیغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶٬۶۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱٬۷۴۶: خط ۱٬۷۴۶:


جمع‏ بندى اين نقاط اساسى در تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام را مى ‏توان در جلوه ‏هاى زير مشاهده كرد: استفاده از زمان‏ ها و مكان‏ هاى حساس، گفتگو با مخاطب واحد يا سخنرانى براى جمع، به كار گرفتن دو شيوه ابلاغ و دفاع، كمک گرفتن از روش گفتارى به صُوَر مختلف خطابه و روش نوشتارى به صورت نامه يا مقاله، كه هفت قسمت اين بخش شيوه ‏هاى مذكور را با مستندات آن ارائه كرده است:
جمع‏ بندى اين نقاط اساسى در تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام را مى ‏توان در جلوه ‏هاى زير مشاهده كرد: استفاده از زمان‏ ها و مكان‏ هاى حساس، گفتگو با مخاطب واحد يا سخنرانى براى جمع، به كار گرفتن دو شيوه ابلاغ و دفاع، كمک گرفتن از روش گفتارى به صُوَر مختلف خطابه و روش نوشتارى به صورت نامه يا مقاله، كه هفت قسمت اين بخش شيوه ‏هاى مذكور را با مستندات آن ارائه كرده است:




خط ۱٬۷۵۷: خط ۱٬۷۵۸:


يعنى هر كس كه به هر صورتى در صحنه غدير حضور پيدا مى ‏كند و از آن اطلاع مى‏ يابد، به همه كسانى كه با جسم يا فكرشان از غدير غايب‏اند و از آن اطلاع ندارند به انواع روش‏ هاى تبليغى آن خبر دهد؛ و اين روند تا روز قيامت در هيچ موقعيتى تعطيل نشود:
يعنى هر كس كه به هر صورتى در صحنه غدير حضور پيدا مى ‏كند و از آن اطلاع مى‏ يابد، به همه كسانى كه با جسم يا فكرشان از غدير غايب‏اند و از آن اطلاع ندارند به انواع روش‏ هاى تبليغى آن خبر دهد؛ و اين روند تا روز قيامت در هيچ موقعيتى تعطيل نشود:




خط ۱٬۷۶۶: خط ۱٬۷۶۸:


در اين باره دو مورد از تاريخ تبليغ غدير توسط معصومين‏ عليهم السلام را مى ‏آوريم.
در اين باره دو مورد از تاريخ تبليغ غدير توسط معصومين‏ عليهم السلام را مى ‏آوريم.




خط ۱٬۷۷۶: خط ۱٬۷۷۹:
هيچ قومى بد حضورتر از شما به ياد ندارم ... . گويا شما نمى‏ دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم چه فرمود؟! به خدا قسم در آن روز براى على بن ابى‏ طالب پيمان ولايت را بست تا اميد شما را از خلافت قطع كند، ولى شما اسباب بين خود و پيامبرتان را قطع كرديد. خدا بين ما و شما در دنيا و آخرت محاكمه خواهد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref>
هيچ قومى بد حضورتر از شما به ياد ندارم ... . گويا شما نمى‏ دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم چه فرمود؟! به خدا قسم در آن روز براى على بن ابى‏ طالب پيمان ولايت را بست تا اميد شما را از خلافت قطع كند، ولى شما اسباب بين خود و پيامبرتان را قطع كرديد. خدا بين ما و شما در دنيا و آخرت محاكمه خواهد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref>


ب. تبليغ غدير توسط اميرالمؤمنين‏عليه السلام زير شمشير بيعت اجبارى


شايد بتوان گفت: شيرين‏ترين و هم تلخ‏ترين تبليغ غدير هنگامى بود كه صاحب غدير زير شمشيرهاى آخته و از حلقومى در فشار طناب غاصبين، نام غدير را بر زبان جارى فرمود!
'''ب) تبليغ غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام زير شمشير بيعت اجبارى'''
 
شايد بتوان گفت: شيرين‏ ترين و هم تلخ‏ ترين تبليغ غدير هنگامى بود كه صاحب غدير زير شمشيرهاى آخته و از حلقومى در فشار طناب غاصبين، نام غدير را بر زبان جارى فرمود!
 
هنگامى كه غاصبين خلافت به خانه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام حمله كردند، درِ خانه را آتش زدند و شكستند و بدون اجازه وارد شدند. در اين ماجرا حضرت زهرا و حضرت محسن‏ عليهما السلام را بين در و ديوار به شهادت رساندند تا توانستند طناب بر گردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيندازند و آن حضرت را كشان كشان تا مسجد ببرند.
 
در آن حال ابوبكر بر فراز منبر بود و گروهى شمشيرها را بالاى سر حضرت گرفته بودند و عمر مى‏ گفت: بيعت كن و گرنه تو را مى ‏كشيم! در چنين حالتى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: اى مسلمانان، اى مهاجرين و انصار، شما را به خدا قسم مى ‏دهم آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله نشنيديد كه در روز غدير خم چه مى‏ فرمود؟!!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref>
 
و اين يعنى نداى غدير از حنجره صاحب مظلوم آن در بحرانى‏ ترين شرايطى كه سقيفه آن را لگد مال مى‏ كرد.
 
'''۲. تبليغ غدير به صورت فردى'''
 
ابلاغ غدير به مخاطب مفرد از دوستان غدير يكى از تأكيدهايى است كه در شيوه تبليغى معصومين‏ عليهم السلام نسبت به غدير به چشم مى‏ خورد، و به صورت پاسخ به سؤالِ مخاطب يا بيان ابتدائى ايشان درباره غدير وجود دارد.
 
اين بدان معناست كه نشر معارف غدير و ناگفته ‏هاى بسيارى كه در روز غدير فرصت بيانش نبود، هرگز نبايد در انتظار مجالس عظيم سخنرانى باشد؛ بلكه حتى اگر يک مخاطب براى غدير پيدا شد نبايد از وظيفه ابلاغ غدير كوتاهى كرد. اين بر اساس كلام رسول گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله است كه فرمود: لاَِن يَهدِىَ اللَّهُ بِكَ رَجُلاً واحِداً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ: اگر خدا به دست تو يك نفر را هدايت كند برايت بهتر است از آنچه خورشيد بر آن مى‏ تابد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۴۴۸.</ref>
 
بالاتر اينكه وقتى يك مخاطب مشتاقانه سراغ غدير را مى ‏گيرد و به معارف آن دل مى‏ دهد، بايد او را از ذخاير گران قيمتى دانست كه شيرينى غدير را احساس كرده و خود از مبلغين آن خواهد شد. در اينجا به يک مورد از تاريخ تبليغ غدير اشاره مى ‏كنيم:
 
 
'''تبليغ غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله به يک چادرنشينِ غدير نيامده'''
 
يک نمونه از مواردى كه مخاطب واحد براى خود پيامبر صلى الله عليه و آله پيش آمده ماجراى آن چادرنشين است كه در مسجد مدينه خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد: يا رسول‏ اللَّه، حاجيان قوم ما كه در [[حجةالوداع]] همراه شما بوده ‏اند براى ما خبر آورده ‏اند كه در بازگشت از حج در غدير خم ولايت و اطاعت على را واجب كرده‏اى. آيا اين يک دستور از جانب توست يا از جانب خداست و واجب است؟
 
حضرت فرمود: از جانب خدا و واجب است. خداوند ولايت على را هم بر اهل آسمان و زمين واجب كرده است.<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۵۴ ح ۸۹ .</ref>
 
 
'''۳. دفاع از غدير به صورت فردى'''
 
تبليغ غدير گاهى صورت دفاع به خود مى‏گيرد، و در مقابل دشمنى است كه به نوعى غدير را مورد حمله قرار داده يا موجبات وهن آن را ايجاد مى ‏كند.
 
دفاع از غدير در مقابل يک دشمن، به خصوص غاصبين خلافت يعنى [[ابوبکر]] و عمر و عثمان و معاويه، و نيز امثال طلحه و سعد بن ابى‏وقاص و خالد بن وليد كه ياران درجه اول غاصبين بودند، از مواردى است كه به ما مى‏فهماند وظيفه پاسدارى از آرمان غدير با ابديت گره خورده؛ و هيچ يك از طرفداران غدير در هيچ شرايطى مجاز به سهل انگارى درباره آن و مهلت دادن به دشمن نيستند، حتى اگر آن دشمن تنها باشد.
 
در اين باره چهار مورد را مى‏ آوريم كه دو مورد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در برابر ابوبكر و يك مورد در برابر طلحه به طور خصوصى غدير را مطرح كرد.
 
مورد ديگر حضرت زهرا عليها السلام است كه در برابر ابن لُبَيد سخن از غدير به ميان آورد:
 
 
'''الف) دفاع از غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در مقابله با ابوبكر در مسجد قبا'''
 
ابوبكر تنها با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام رو در رو شد و به عنوان نيرنگى در توجيه غصب خلافت به آن حضرت گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله در ايام الولاية در غدير تو را صاحب اختيار ما قرار داد ولى خليفه قرار نداد! حضرت فرمود: اگر پيامبر صلى الله عليه و آله را نشانت دهم و او به تو بگويد كه من به اين مقامى كه غصب كرده ‏اى سزاوارترم، مى‏ پذيرى؟
 
ابوبكر پذيرفت و پس از نماز مغرب با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به مسجد قبا آمدند و پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه در سمت قبله نشسته است. آن حضرت خطاب به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر، بر ضد ولايت على اقدام كرده ‏اى و در جاى او نشسته ‏اى كه جاى نبوت است و جز او كسى مستحق آن نيست، زيرا او وصى و خليفه من است ...؟!
 
در اين دفاع از غدير كه در واقع از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله انجام گرفته و پاى معجزه در ميان است، مخاطب يك نفر آن هم غاصب حق غدير است.
 
اگر طرفدارانِ اين يک نفر چشم خود را بازتر كنند و از مرز سقيفه عبور نمايند، پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز منبر غدير و در حال خطابه ‏اى خواهند ديد كه در آن خلافت و امامت و وصايت را در كلمه «مولى» به معناى «صاحب اختيارى» بيان مى ‏فرمايد؛ و ديگر ۱۴۰۰ سال متحيرانه به جستجوى معناى «مولى» نمى ‏پردازند و از كتاب ‏هاى لغت هفتاد معنى براى آن پيدا نمى‏ كنند!!<ref>بحار الانوار: ج ۴۱ ص ۲۲۸.</ref>
 
 
'''ب) دفاع از غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در مقابله با ابوبكر در كوچه بنى ‏النجار'''
 
ابوبكر و عمر از هر فرصتى براى تثبيت موقعيت غصبى خود استفاده مى ‏كردند، و حتى در فكر اين بودند كه گاهى غافلگيرانه از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اظهار رضايتى بگيرند تا از آن به نفع خود استفاده كنند.
 
روزى ابوبكر در كوچه بنى ‏النجار به تنهايى با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام برخورد كرد و فرصت را غنيمت شمرده گفت: يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى‏ سپارم!!
 
حضرت فرمود: اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن‏ تر از پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ دارى؟ آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و عمر و عثمان و عِدّه ‏اى از همراهيانت [[بیعت]] گرفت كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از حجةالوداع بود.
 
آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم. پيامبر صلى الله عليه و آله از شما پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتيد: آرى، شاهد باشند.
 
حضرت فرمود: پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده ‏اند برسانند. شما هم گفتيد: قبول كرديم يا رسول‏ اللَّه!
 
سپس همگى برخاستيد و به خاطر اين كرامت خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله و به من [[تبریک]] گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب، كه صاحب اختيار من و هر مؤمنى شدى!<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۳۵-۳۷.</ref>
 
در اين دفاع از غدير در حالى كه غاصب خلافت مى‏ خواهد به طور خصوصى از امام غدير به نفع غصب خود اقرار بگيرد، غافل است از [[اتمام حجت]] بُرنده صاحب غدير كه بيعت و شهادت خدا و رسول را پاسخ دندان شكن او قرار مى ‏دهد.
 
 
'''ج) دفاع از غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در مقابل طلحه در جنگ جمل'''
 
در ميدان جنگ جمل، هنگامى كه لشكر از دو سو صف آرايى كرده بودند و هنوز جنگ آغاز نشده بود، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام قاصدى را سراغ طلحه فرستاد كه ملاقاتى داشته باشند. طلحه آمد و در مقابل حضرت قرار گرفت.
 
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: تو را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدى كه مى‏ فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ» ؟ طلحه گفت: آرى. حضرت فرمود: پس چرا به جنگ من آمده ‏اى؟!! گفت: در خاطرم نبود!!! سپس طلحه به لشكر خود بازگشت؛ و در جنگ كشته شد.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۸۶.</ref>
 
بدين صورت در جنگ جمل در وسط ميدان جنگ -  به طور خصوصى -  با يادآورى غدير دفاع بزرگى از حرمت صاحب آن به انجام رسيد و اهميت تبليغ غدير را در برابر دشمنان تا دندان مسلح به ما نشان داد.
 
 
'''د) دفاع از غدير توسط صديقه كبرى‏ عليها السلام در مقابل ابن لُبَيد در منطقه اُحُد'''
 
بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت زهرا عليها السلام كنار قبور شهداى اُحد و به خصوص حضرت حمزه مى‏آمد و در آنجا گريه مى‏كرد. محمود بن لُبَيد مى ‏گويد: روزى بر سر قبر حمزه آمدم و آن حضرت را در آنجا در حال گريه ديدم. خدمتش عرض كردم: من سؤالى از شما دارم كه سينه‏ ام را مضطرب ساخته! فرمود: سؤال كن. عرض كردم: آيا پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از وفاتش درباره امامت على كلام صريحى فرموده است؟!!
 
عجيب است كه فرستاده سقيفه به تنهايى آمده و كلمات صريح پيامبر صلى الله عليه و آله درباره خلافت على ‏عليه السلام را به خاطر نمى ‏آورد، و به عنوان مشكل‏ ترين سؤال عمرش آن را از دختر پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال مى ‏كند!!
 
حضرت زهرا عليها السلام هم آخرين و نزديک ‏ترين فرمايش صريح پيامبر صلى الله عليه و آله را كه غدير است، در ميان اشک و سوز برايش يادآور مى ‏شود؛ تا نشان دهد سؤال كننده سقيفه خود را به فراموشى زده و از ضعف حافظه عمدى رنج مى ‏برد! آن حضرت در پاسخ فرمود: واعجبا، آيا روز غدير خم را فراموش كرده ‏ايد؟!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۲ ح ۲۲۴. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۴۷۳.</ref>
 
در واقع دفاع از غدير با چشم گريان در عزاى رسول‏ صلى الله عليه وآله در برابر حتى يک معترض هم فراموش نمى‏ شود، تا معلوم شود اين وظيفه براى ما تا كجا ادامه دارد.
 
 
'''۴. تبليغ غدير به صورت عمومى'''
 
يكى از شيوه‏ هاى تبليغ غدير بيان آن در اجتماعِ اصحاب و دوستان و هواداران غدير است، كه خبر آن بسيار سريع و به صورت فرهنگ عمومى منتشر مى‏ شود.
 
اين روش در زندگى امامان ‏عليهم السلام بسيار اتفاق افتاده است؛ مثل آنچه در ميدان بزرگ كوفه توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام انجام شد؛ و نيز منبر آن حضرت در جنگ صفين براى ياران خود؛ و همچنين خطابه امام حسين ‏عليه السلام براى اصحاب خود در مِنا و سخنان امام رضا عليه السلام براى اصحابشان.
 
در همه اين موارد مخاطب جمعى بوده و همه از طرفداران غدير بوده ‏اند، و هيچ گونه رنگ دشمنى در آن ديده نمى‏ شود. در واقع دوستداران غدير گِرد هم نشسته ‏اند و از صاحب غدير درخواست كرده ‏اند تا شمه‏ اى از معارف آن را برايشان بازگو كند. چهار مورد زير را درباره اين شيوه جمعى تبليغ غدير مورد دقت قرار دهيد:
 
 
'''الف) تبليغ عمومى غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در ميدان بزرگ كوفه'''
 
در شرايطى كه صاحب غدير در دوران خلافت ظاهرى خود براى احياى آن آستين بالا زده بود، نياز به عده ‏اى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله از حاضرين در غدير بود كه مؤيد او باشند و به حضور خود در آن ماجرا شهادت دهند.
 
در چنين شرايطى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مجلسى در ميدان بزرگ كوفه -  كه مقابل مسجد كوفه و دار الاماره قرار داشت -  تشكيل داد و منبرى در آنجا نصب كرد و مردم جمع شدند. اين مجلس فقط براى شهادت دادن كسانى بود كه ۲۵ سال پيش در غدير حضور داشتند و اكنون مى ‏بايست در پيشگاه ملت بپا خيزند و آنچه به چشم خود ديده‏ اند بازگو كنند. حضرت از فراز منبر فرمود:
 
به خدا قسم مى‏دهم آنان را كه پيامبر صلى الله عليه و آله را ديده ‏اند، و در روز غدير خم در بازگشت از حجةالوداع از آن حضرت شنيده ‏اند كه درباره من -  در حالى كه دستان مرا بلند كرده بود -  فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ وَ اَحِبَّ مَن اَحَبَّهُ. قسم مى‏ دهم هر كس اين واقعه را حاضر بوده و به چشم خود ديده و به گوش خود شنيده برخيزد و شهادت دهد.
 
پس از اين كلام حضرت، عده زيادى كه حداقل سى نفر ذكر شده ‏اند برخاستند و آنچه ديده بودند بازگو نمودند و شهادت خود را نسبت به آن اعلام كردند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۸۹، ۴۹۰. الغدير: ج ۱ ص ۹۳. مسند احمد: ج ۱ ص ۸۴ . شرح نهج البلاغة: ج ۱ ص ۳۶۱ و ج ۴ ص ۴۸۸ . تاريخ ابن عساكر: ج ۳ ص ۵۰ .</ref>
 
اين ماجرا در موقعيت حساسى اتفاق افتاد كه نياز مبرم به شهادت چنين افرادى بود. در واقع آنان كه شهادت دادند تبليغى عظيم براى غدير كه مساوى با حضور در بيابان غدير خم بود انجام دادند؛ و به نسلى كه در غدير خم حاضر نبودند با گواهى خود ابلاغ كردند.
 
 
'''ب) تبليغ عمومى غدير توسط اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بين لشكريان خود در صفين'''
 
جنگ صفين يكى از حساس ترين مقاطعى بود كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرصت را براى تبليغ غدير در آن مغتنم شمرد. در اين جنگ پس از چند نامه و پيام كه بين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و معاويه رد و بدل شد، آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه بر فراز منبر قرار گرفت و مناقب خود را برشمرد، و در هر كدام مردم را قسم داد و آنان اقرار كردند. از جمله غدير را مطرح كرد و فرمود:
 
شما را به خدا قسم مى ‏دهم درباره قول خداوند: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...»<ref>نساء /  ۵۹ .</ref> و آيه «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...»<ref>مائده /  ۵۵ .</ref>... كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد به مردم بفهماند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .
 
آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ: اَلا كه هر كس من صاحب اختيار او بوده‏ام على صاحب اختيار اوست ... .
 
پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر ديگر از صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند بازگو كردند.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref>
 
پيداست كه اين منظره فوق ‏العاده تبليغى در حال جنگ آن هم در برابر لشكر معاويه، اثرى به ياد ماندنى از غدير در ذهن‏ ها باقى گذاشت كه تا امروز در كتب غير شيعه هم نقل شده است.
 
 
'''ج) تبليغ عمومى غدير توسط امام حسين‏ عليه السلام در مِنا در مراسم حج'''
 
شرايط شديد تقيه در زمان معاويه بر كسى پوشيده نيست، و هر چه به آخر دوران او نزديك‏تر مى ‏شويم جو حاكم سخت‏ تر مى ‏شود. اما حضرت سيدالشهداء عليه السلام همين موقعيت را براى تبليغ غدير در جمع شخصيت ‏هاى اسلامى آن زمان انتخاب فرموده است.
 
يک سال قبل از مرگ معاويه كه مطابق است با يک سال قبل از واقعه عاشورا، امام حسين‏ عليه السلام در ايام حج در مِنا با حضور ۷۰۰ نفر اجتماع بزرگى در خيمه خود تشكيل داد، كه دويست نفر آنان اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله بودند.
 
حضرت در آن مجلس براى خطابه بپاخاست و پس از حمد و ثناى الهى، از اقدامات معاويه بر ضد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اظهار ناراحتى شديد كرد و سپس شروع به شمردن مناقب آن حضرت نمود. امام ‏عليه السلام در همه موارد مردم را بر صدق گفتار خود قسم مى ‏داد و همه اقرار مى‏ كردند. از جمله مسئله غدير را مطرح كرد و فرمود:
 
شما را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا مى ‏دانيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را منصوب كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: بايد حاضران به غايبان خبر دهند؟ جمعيت حاضر گفتند: آرى به خدا قسم.
 
و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>
 
 
'''د) تبليغ عمومى غدير توسط امام رضا عليه السلام براى اصحابشان در افطار'''
 
در زمان سراسر اختناق هارون و مأمون، در يک محدوده كوچک از دوستان غدير كه براى شكرگزارىِ روز غدير روزه گرفته بودند و به بهانه افطار به خانه امام رضا عليه السلام آمده بودند، تبليغ جمعى غدير صورت گرفت.
 
ماجرا از آنجا آغاز شد كه در روز عيد غديرى امام رضا عليه السلام عده ‏اى از خواص اصحاب را -  كه آن روز را روزه گرفته بودند -  براى افطار دعوت كرد و هدايايى به عنوان عيدى به خانه‏ هايشان فرستاد. ثامن الائمه‏ عليهم السلام در آن مجلسِ شامگاه عيد غدير درباره اين روز عظيم فرمود:
 
روز غدير در آسمان مشهورتر از زمين است ... ، و آن روزى است كه خداوند دين را كامل كرد ... . در روز غدير خداوند ولايت را بر اهل آسمان‏ هاى هفتگانه و زمين‏ ها عرضه كرد. مَثَل مؤمنين در قبول ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير مَثَل ملائكه در سجودشان براى آدم است، و مَثَل آنان كه ولايت آن حضرت در روز غدير را نپذيرفتند مَثَل ابليس است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۱-۲۲۴.</ref>
 
دلدارىِ جمع كوچک شيعيان به جشن عظيم غدير در آسمان ‏ها و همگامى آنان با جمع بزرگ آسمانيان در روزهايى كه زمينيان قدر غدير را نمى ‏دانستند، از زيباترين جلوه ‏هاى تبليغ آن است. به خصوص وقتى منكران غدير به ابليس تشبيه شوند!
 
 
'''۵. دفاع از غدير به صورت جمعى'''


دفاع از غدير در مقابل جمعى از دشمنان، چه به صورت خطابه و سخنرانى و چه به صورت قسم دادن و اقرار گرفتن و چه به صورت اتمام حجت و محكوم كردنِ آنان، يكى از شيوه‏ هاى بارِز معصومين ‏عليهم السلام در تبليغ غدير در زمان‏ هايى است كه امكان اين نوع تبليغ وجود داشته است.


هنگامى كه غاصبين خلافت به خانه اميرالمؤمنين‏عليه السلام حمله كردند، درِ خانه را آتش زدند و شكستند و بدون اجازه وارد شدند. در اين ماجرا حضرت زهرا و حضرت محسن‏عليهما السلام را بين در و ديوار به شهادت رساندند تا توانستند طناب بر گردن اميرالمؤمنين‏عليه السلام بيندازند و آن حضرت را كشان كشان تا مسجد ببرند.
اين نوع دفاع از غدير بيشتر توسط پيامبر و اميرالمؤمنين و صديقه كبرى‏ عليهم السلام صورت گرفته است. پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر منافقين، حضرت زهرا عليها السلام بر مهاجمين خانه از پشت در<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref>، و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چند بار در زمان خلفاى غاصب در مسجد در حضور جمعيت غدير را مطرح كرد و اتمام حجت فرمود، كه ذيلاً به چهار مورد آن مى ‏پردازيم:




در آن حال ابوبكر بر فراز منبر بود و گروهى شمشيرها را بالاى سر حضرت گرفته بودند و عمر مى‏گفت: بيعت كن و گرنه تو را مى‏كشيم! در چنين حالتى اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمود: اى مسلمانان، اى مهاجرين و انصار، شما را به خدا قسم مى‏دهم آيا از پيامبرصلى الله عليه وآله نشنيديد كه در روز غدير خم چه مى‏فرمود؟!!××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 273. ×××
'''الف) دفاع پيامبر صلى الله عليه و آله از غدير در حضور منافقين'''


بعد از واقعه سه روزه غدير و آن اتمام حجت عظيم، هنوز مغزهاى ابوسفيانىِ منافقين ولايت را نپذيرفته بود و آنان از مُبلِّغ غدير ابلاغ ديگرى مى ‏خواستند! در چنين موردى كه دشمنانى در لباس دوست آمده بودند، پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر غدير را ابلاغ كرد و با همين تابلو بزرگ اعتقادى اتمام حجت فرمود.


و اين يعنى نداى غدير از حنجره صاحب مظلوم آن در بحرانى‏ترين شرايطى كه سقيفه آن را لگد مال مى‏كرد.
ماجرا مربوط به روزى مى‏ شود كه عده‏اى از منافقين پس از بازگشتِ كاروان حج به مدينه، در فاصله دو ماهه بين غدير تا شهادت رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله، نزد آن حضرت آمدند و آيت و نشانه ‏اى درباره خلافت و امامت على‏ عليه السلام طلب كردند. حضرت فرمود: آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود؟!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۵۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==