۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲٬۰۳۹: | خط ۲٬۰۳۹: | ||
در اينجا حضرت آنچه بر فراز منبر غدير انجام داده بود تكرار كرد. بازوى على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و آن را بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بازوى حضرت ظاهر شد و در آن حال فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، و سپس فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد؛ تا سندى مكتوب از غدير براى آينده ها و آيندگان باشد. اين يک نمونه از تبليغ نوشتارى غدير است، و ثبت و حفظ اسناد غدير در طول تاريخ ادامه همين آموزش پيامبر صلى الله عليه و آله مى تواند باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱. </ref> | در اينجا حضرت آنچه بر فراز منبر غدير انجام داده بود تكرار كرد. بازوى على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و آن را بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بازوى حضرت ظاهر شد و در آن حال فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، و سپس فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد؛ تا سندى مكتوب از غدير براى آينده ها و آيندگان باشد. اين يک نمونه از تبليغ نوشتارى غدير است، و ثبت و حفظ اسناد غدير در طول تاريخ ادامه همين آموزش پيامبر صلى الله عليه و آله مى تواند باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱. </ref> | ||
'''ب) مقاله اى درباره غدير به امر اميرالمؤمنين عليه السلام''' | |||
نوشتن مقاله و قرائت متناوب آن بر مردم در مناسبت هايى خاص، يكى از كارهاى استثنائى صاحب غدير در راه دفاع از آن است. | |||
در آخرين ماه هاى عمر اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از جنگ نهروان، مردم از حضرت درباره ابوبكر و عمر و عثمان سؤال كردند. حضرت فرمود: در اين باره برايتان نوشته اى مى نويسم كه درباره آنچه پرسيده ايد به صراحت سخن گفته باشم. سپس نوشته بلندى كه حدود ۳۰ صفحه و در حد يك جزوه بود املا كرد و نويسنده حضرت نوشت. | |||
آنگاه ده نفر از خواص اصحاب خود را فراخواند و دستور داد هر روز جمعه نويسنده حضرت آن را بر مردم بخواند و اين ده نفر شاهد باشند تا كسى آن را انكار نكند. از جمله مطالب آن نوشته چنين بود: | |||
اين امر خلافت عجيب است، كه حكومت و ولايت احدى را مثل ولايت من مبغوض نداشتند! دليل من بر ولايت اين است كه صاحب اختيار مردم فقط من هستم نه قريش ... ، چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت اين امت را داشت و من بعد از او اختيارات او را دارم ... ، به دليل گفته پيامبر صلى الله عليه و آله كه در روز غدير خم فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۴.</ref> | |||
اگر چه دوران قرائت اين مقاله غديرى بر مردم ديرى نپاييد و با غصب حق غدير به دست معاويه در لابلاى صفحات تاريخ ماند؛ اما هم در آن روز پرده از حقايق بسيارى درباره روزگار سياه شده غدير به دست سقيفه برداشت، و هم سند ماندگارى براى قرنهاى آينده شد تا غديريان تاريخچه اعتقاد خود را از سند مكتوب صاحب آن بياموزند. | |||
ج. نامه ادبى درباره غدير به امر اميرالمؤمنينعليه السلام | |||
يك معارضه در قالب ادبى بين چهارمين غاصب حق غدير از يك سو و صاحب غدير از سوى ديگر به وقوع پيوست، كه دفاع نوشتارى از غدير پاسخنامه قطعى آن شد. | |||
معاويه در نامهاى به اميرالمؤمنينعليه السلام نوشت: اى ابا الحسن، من فضايل بسيارى دارم: پدرم در جاهليت آقا بود! من در اسلام پادشاه شدهام! من دايى مؤمنين و كاتب وحى هستم! | |||
وقتى اميرالمؤمنينعليه السلام نامه معاويه را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار با اين فضايل بر من فخر مىفروشد؟! اى غلام آنچه مىگويم برايش بنويس؛ و حضرت اشعارى سرود كه يك بيت آن درباره غدير خم چنين بود: | |||
و اَوجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيكُم | |||
رَسولُ اللَّهِ يَومَ غَديرِ خُمٍّ | |||
يعنى: پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم ولايت خود بر شما را، براى من نيز واجب كرد. | |||
پاسخ كوتاه و پر محتوا با سندى به نام غدير، آن قدر شكننده بود كه وقتى معاويه پاسخ اميرالمؤمنينعليه السلام را خواند گفت: اى غلام، اين نامه را پاره كن، تا اهل شام آن را نخوانند و به على بن ابىطالب تمايل پيدا نكنند!××× 1 بحار الانوار: ج 38 ص 238 ح 39. ××× | |||
د. متن كامل خطابه غدير به امر امام باقرعليه السلام | |||
در شرايط خفقان سخت بنىاميه، غدير مىرفت تا به صفحات تاريخ سپرده شود و از آن واقعه عظيم فقط گاهگاهى جمله »مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ« سينه به سينه مىگشت. اكنون وقت آن بود كه با احياى خطبه غدير تلاش بيست و چند ساله سقيفه ناكام بماند و تشنگان ولايت يك بار ديگر بر سر چشمه زلال آن كسب فيض نمايند. | |||
با پيدا شدن شرايط اجتماعى خاص در انقراض بنىاميه، امام باقرعليه السلام براى اولين بار شرح مفصلى از ماجراى غدير را با متن كامل خطابه آن بيان فرمود كه به صورت نوشتارى درآمد و ثبت شد، تا امروز كه به صورت يكى از متقنترين متون و مستندات اعتقادى ما درآمده، به خصوص آنكه نقلهاى حاضرين در غدير مثل حذيفه و زيد بن ارقم نيز با آن تطابق كامل دارد.××× 2 احتجاج: ج 1 ص 66 . بحار الانوار: ج 37 ص 201 ج 86 . ××× | |||
== پانویس == | == پانویس == |