پرش به محتوا

تبلیغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹٬۳۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱٬۹۴۵: خط ۱٬۹۴۵:


همچنين در حالى كه منصوب شده بودم به رفيقش (ابوبكر) گفت: اين واقعاً كرامت بزرگى است! رفيقش با تندى به او نگاه كرد و گفت: نه به خدا قسم، ابداً اين سخن او را گوش نمى‏ دهم و از او اطاعت نمى‏ كنم. سپس به او تكيه داد و با تكبر به راه افتادند و رفتند.<ref>كتاب سليم: حديث ۱۴.</ref>
همچنين در حالى كه منصوب شده بودم به رفيقش (ابوبكر) گفت: اين واقعاً كرامت بزرگى است! رفيقش با تندى به او نگاه كرد و گفت: نه به خدا قسم، ابداً اين سخن او را گوش نمى‏ دهم و از او اطاعت نمى‏ كنم. سپس به او تكيه داد و با تكبر به راه افتادند و رفتند.<ref>كتاب سليم: حديث ۱۴.</ref>
'''ج) دفاع اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از غدير در جمع صحابه در زمان عثمان'''
حدود بيست سال از غدير گذشته و هر روز سقيفه زهرى از كينه‏ اش را بر آن مى ‏ريزد، اما صاحب غدير فرصت ‏ها را براى احياى آن از دست نمى‏ دهد. در مجلسى كه زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با حضور بيش از دويست نفر از مهاجرين و انصار تشكيل شد، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در برابر جمعى كه اكثرشان از طرفداران سقيفه بودند، داستان غدير را مفصلاً بيان كرد، و از صحابه حاضر درباره آن اقرار گرفت. از جمله فرمود:
خداوند به پيامبرش دستور داد تا واليان امرشان را معرفى كند و ولايت را مانند نماز و زكات و روزه و حج تفسير نمايد. اين بود كه در غدير خم مرا منصوب نمود و در خطابه‏ اى فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.
در آنجا سلمان پرسيد: ولايت او چگونه است؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس من نسبت به او صاحب اختيار بوده‏ام على هم نسبت به او صاحب اختيار است، و خداوند عزوجل اين آيه را نازل فرمود: «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً». پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفت و فرمود: اللَّه اكبر، تمام نبوتم و كمال دين خدا ولايت على بعد از من است ... .
همه جمعيت مسجد گفتند: آرى به خدا قسم. اين را شنيديم و همان طور كه گفتى حاضر بوديم ... . حضرت فرمود: شما را به خدا قسم مى‏دهم كسانى كه از دو لب پيامبر صلى الله عليه و آله اين مطلب را به ياد دارند برخيزند و شهادت دهند.
مقداد و ابوذر و عمار و براء بن عازب و زيد بن ارقم برخاستند و گفتند: ما شهادت مى‏ دهيم كه سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را به ياد داريم آن هنگام كه تو در كنار حضرت بر فراز منبر در غدير ايستاده بودى و آن حضرت مى ‏فرمود:
اى مردم ... ، خداوند شما را به ولايت امر كرده و من شما را شاهد مى‏ گيرم كه اين ولايت مخصوص اين شخص است -  و آن حضرت دست بر دست على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام گذاشت -  سپس مخصوص دو پسرش بعد از او، و سپس در جانشينان بعد از او از فرزندانش كه از قرآن جدا نمى‏ شوند و قرآن از آنان جدا نمى‏ شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۰-۴۱۲.</ref>
دفاع از غدير در زمانى كه نوبت به سومين غاصب خلافت رسيده، آن هم كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و با حضور باقيماندگان از حاضرين غدير و در جمع مردمى كه گوششان از تبليغات سقيفه پر شده، درس‏ هاى بسيارى از كيفيت تبليغ اين واجب اعتقادى را به ما مى ‏آموزد. يعنى امر به معروفى به عظمت غدير مسئله ‏اى نيست كه درباره آن مسئوليت ابلاغ را سبک پنداريم، و در برابر نسل‏ هاى بى‏خبر از غدير با سكوت و بى‏ تفاوتى بگذريم.
'''د) دفاع امام حسن ‏عليه السلام از غدير در برابر ناسزاگويان'''
روزگارى است كه سقيفه در جسارت به صاحب غدير تا حد لعن پيش رفته، و معاويه غاصب چهارم سقيفه اين جرئت را پيدا كرده كه امام دوم غدير را در مجلسى براى جسارت توسط دشمنان سرسخت آن فراخواند!! در چنين موقعيتى جا داشت حمله ‏اى شكننده بر عليه آنان صورت پذيرد.
ماجرا چنين بود كه معاويه و دار و دسته ‏اش امام حسن‏ عليه السلام را فرا خواندند و آنچه توانستند به آن حضرت و پدر بزرگوارش ناسزا گفتند. امام مجتبى ‏عليه السلام در مقابله با آنان مطالب بسيارى درباره حق اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيان كرد و از جمله غدير را مطرح نموده فرمود:
پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه بر فراز منبر بود على‏ عليه السلام را فرا خواند. سپس او را با دستانش گرفت و فرمود: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.<ref>بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۷۵.</ref>
در چنين جمعى كه همه دشمنان درجه اول غدير بودند، تبليغ به گونه‏ اى انجام گرفت كه راهى براى انكار نداشته باشند، و پاسخ دندان شكن حضرتش در جواب آن همه لعن و جسارت ميخكوبشان نمايد.
'''۶. دفاع از غدير به صورت گفتارى'''
يكى از روش ‏هاى معصومين‏ عليهم السلام در دفاع از غدير صورت گفتارى است كه در مقابل روش نوشتارى است، كه در آن زمان راه دوم ابلاغ به حساب مى‏آمده، و امروزه ابزارهاى صوتى و تصويرى در گونه ‏هاى مختلف آن به اين دو نوع اضافه مى‏شود.
اكثر موارد تبليغى در زمان معصومين‏ عليهم السلام به صورت گفتن بوده، كه گاهى در كنار مردم و گاهى به صورت خطابه بر فراز منبر در مسجد يا در ميدان جنگ اتفاق افتاده و موارد آن بسيار است. در اين قسمت از كتاب به طور فهرستوار در پنج مرحله به آن اشاره مى‏ كنيم و تفصيل هر يک در بخش مربوط به آن آمده است:
'''الف) دفاع گفتارى صديقه كبرى‏ عليها السلام از غدير'''
فريادِ غديرِ حضرت زهرا عليها السلام از پشت درِ آتش زده<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref> و بغضِ در گلو نهفته گل پيامبر صلى الله عليه و آله در عيادت دير هنگامِ زنان مهاجرين و انصار در روزهاى آخر عمر آن حضرت<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص دلائل الامامة: ص ۳۸. خصال: ص ۱۷۳. بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۶۱.۲۰۵.</ref>، از نمونه‏ هاى تبليغ گفتارى غدير است.
'''ب) مرحله اول دفاع گفتارى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از غدير'''
صداى خيبرشكن على‏ عليه السلام در روزهاى غوغائىِ غصب خلافت از نمونه‏ هاى گفتارى ابلاغ غدير در شرايط گوناگون سخن است!! چه روزى كه پس از جمع قرآن با اختيار به مسجد آمد و غدير را تكرار كرد<ref>روضه كافى: ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.</ref>، و چه روزى كه به اجبار حلقومش را فشرده كنار منبر پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند تا بيعت بگيرند و با همان گلوى طناب بسته و زير شمشير نشسته غدير را بر زبان جارى كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref>
بعد از آن نيز در مجلسى در زمان عمر<ref>كتاب سليم: حديث ۱۴.</ref> و در مجلس ديگرى در زمان عثمان<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۰-۴۱۲.</ref> بدون آنكه رسماً خطابه ايراد كند در جمع مردم در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله غدير را با فرمايشات خويش احيا كرد.
در شوراى شش نفره عمر براى روى كار آوردن عثمان<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۳۲، ۳۵۱، ۳۷۳، ۳۸۱.</ref> و نيز هنگام بيعت مردم با عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۶۱.</ref>، بار ديگر مظلومِ غدير لب به سخن گشود و حقايق آن را براى نسل‏هايى كه از صحيفه و سقيفه خبر نداشتند بيان فرمود.
'''ج) مرحله دوم دفاع گفتارى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از غدير'''
جنگ جمل و صفين دو فرصت مغتنم ديگر بودند كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در آنها تبليغ گفتارى غدير را به كار گرفت. در جمل مقابل ديدگان دو لشكر مشاهده مى‏ كردند طلحه را فراخواند و با غدير بر او اتمام حجت كرد.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۸۶.</ref>
قبل از حركت به سوى صفين نيز طى خطابه ‏اى وجوب اطاعت از خود بر اساس غدير را به مردم ابلاغ فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۳۸۸.</ref> در روزهاى جنگ صفين در برابر تبليغات معاويه و نامه ‏هايش، خطابه حضرت خطاب به جنگجويانش جلوه با عظمت ديگرى از ابلاغ گفتارى غدير بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref>
در هنگامه جنگ صفين در حالى كه ذوالفقار در دست حمله كرده بود، در وسط ميدان جنگ تبليغ غدير را مغتنم شمرد<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۸۰ .</ref> و جلوه به يادماندنى ديگرى از اين ابلاغ گفتارى را به يادگار گذاشت. تا روزى كه به كوفه بازگشت و در خطبه مفصل و بى‏نظيرى در روز غدير<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۴، ۱۱۵.</ref> بسيارى از حقايق ناگفته آن را بر زبان آورد.
'''د) دفاع گفتارى امام حسن‏ عليه السلام از غدير'''
در زندگى امام مجتبى ‏عليه السلام تبليغ گفتارى غدير را در دو موقعيت بسيار حساس مى‏ بينيم. يكى در ماجراى صلح در مسجد كوفه بر فراز منبر و چشم در چشم نماينده سقيفه يعنى معاويه<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۸۸ ح ۳۶۰. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۱۳۹.</ref>، و ديگرى روزى كه دار و دسته معاويه مجلسى تشكيل دادند تا آن حضرت را به عنوان نماينده پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مورد جسارت قرار دهند.<ref>بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۷۵.</ref> در هر دو مورد كلامِ تيزتر از شمشيرِ سبط اكبر پيامبر صلى الله عليه و آله غدير را به سوى دشمن نشانه رفت و آنان را بر سر جايشان نشاند.
'''هـ) دفاع گفتارى بقيه امامان‏ عليهم السلام از غدير'''
خطابه برخاسته از قلب سوخته حسين بن على ‏عليه السلام كه در مِنا با حضور هفتصد تن از صحابه و تابعين ايراد شد<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>، يكى ديگر از جلوه ‏هاى تبليغ گفتارى غدير است كه حقايق بسيارى درباره آن را در خود جاى داده است.
در دوران ائمه بعد از امام حسين ‏عليهم السلام امكان سخنرانى و خطبه نبوده و اكثراً در پاسخ به سؤالى درباره غدير و يا توضيحى درباره معناى «مولى» و معارف ديگر غدير، مطالبى را در قالب گفتارى به صورت خصوصى از امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام كاظم و امام رضا عليهم السلام مى ‏بينيم.<ref>احتجاج: ج ۱ ص ۶۶ . اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵ و ج ۲ ص ۳۴ ح ۱۴۰ ۱۳۹، ص ۱۰۳ ح ۴۲۵، ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ ، ص ۱۶۴ ح ۷۳۶ و ج ۳ ص ۴ ح ۷، ص ۷ ح ۱۸، ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ ، ص ۷۸ ح ۳۲۷، ص ۹۱، ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ ، ص ۱۲۶ ح ۵۳۵ . بحار الانوار: ج ۶ ص ۵۳ و ج ۲۱ ص ۲۳۹ و ج ۲۳ ص ۱۰۳ و ج ۳۵ ص ۳۱۱ و ج ۳۷ ص ۱۰۸، ۱۴۰، ۱۴۲، ۲۰۱ و ج ۴۸ ص ۱۴۷. غيبت نعمانى: ص ۲۱۸ ح ۶ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۱-۲۲۴.</ref>
اين مجموعه از سخنرانى و گفتگو درباره غدير به صورت خصوصى و عمومى به شيوه ‏هاى مختلف و در موقعيت‏ هاى گوناگون، هر كدام براى ما درسى است گوياى آنكه بايد از همه شيوه ‏هاى گفتارى براى تبليغ غدير استفاده كرد، و با فراستى كه خدا در مؤمن قرار داده در هر مورد شيوه خاص آن را به كار گرفت.
'''۷. دفاع از غدير به صورت نوشتارى'''
يكى از شيوه ‏هاى دفاع از غدير توسط معصومين‏ عليهم السلام صورت نوشتارى است، كه گاهى به صورت نوشتن سَنَد براى غدير و امضا گرفتن درباره آن است، و گاهى به صورت نامه به دوستان يا دشمنان است، و گاهى به صورت مقاله ‏اى كه بر مردم قرائت شده است.
به كار گرفتن شيوه‏ هاى خاص نوشتارى در مسير تبليغ غدير، در زمان‏ هايى كه هنوز مردم با روش‏هاى تبليغ كتبى آشنايى نداشتند، اهتمام خاص معصومين‏ عليهم السلام را درباره ابلاغ غدير مى‏ رساند؛ به خصوص آنكه اين روش تبليغى فقط درباره غدير انجام شده باشد و در موارد ديگر كمتر ديده شود.
سَندى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به طور رسمى در ايام غدير تنظيم كرد، يا نامه هايى كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در پاسخ معاويه مى ‏فرستاد، يا نوشته بلندى كه آن حضرت در سال آخر عمر خود دستور نوشتن آن را داد تا بر مردم قرائت شود، يا نامه ‏هايى كه ائمه‏ عليهم السلام در پاسخ به سؤال دوستانشان درباره غدير مى‏ فرستادند، همه از نمونه‏ هاى نوشتارى غدير است كه به تفصيل هفت مورد از آنها مى‏ پردازيم:
'''الف) سند مكتوب غدير به امر پيامبر صلى الله عليه و آله'''
در مراسم سه روزه غدير شايعات منافقين و شبهه‏ اندازى آنان تأثيراتى بين برخى مردم ضعيف الايمان گذاشته بود. عكس‏ العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه ‏ها پايان دهد و شبهه‏ ها را ريشه‏ كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد.
پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود؛ و براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد و همه جمع شوند. وقتى مهاجرين و انصار و ساير گروه ‏هاى مردم جمع شدند حضرت فرمود: اى قريش، امروز شرف از آن شماست، صف‏ هاى خود را مرتب كنيد. سپس فرمود: اى عرب، امروز شرف از آن شماست، صف ‏هاى خود را مرتب كنيد. سپس فرمود: اى موالى و همپيمانان، امروز شرف از آن شماست، صف‏ هاى خود را مرتب كنيد.
با اين كلماتِ پيامبر صلى الله عليه و آله، همه گروه ‏ها در برابر آن حضرت در صف ‏هاى منظم ايستادند و منتظر سخنان حضرت شدند. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دوات و كاغذى طلب كرد و به يک نفر دستور داد آنچه را مى‏ گويد و مردم اقرار مى‏ كنند به صورت مكتوب در آورد و ثبت كند.
نوشته به دستور حضرت چنين آغاز شد: بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ. سپس پرسيد: آيا به اين مطالب شهادت مى‏ دهيد؟ گفتند: آرى. فرمود: آيا مى‏ دانيد كه خداوند مولى و صاحب اختيار شماست؟ گفتند: آرى به خدا قسم. فرمود: آيا مى‏ دانيد كه من مولى و صاحب اختيار شما هستم؟ گفتند: آرى به خدا قسم.
در اينجا حضرت آنچه بر فراز منبر غدير انجام داده بود تكرار كرد. بازوى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام را گرفت و آن را بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بازوى حضرت ظاهر شد و در آن حال فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، و سپس فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد؛ تا سندى مكتوب از غدير براى آينده ‏ها و آيندگان باشد. اين يک نمونه از تبليغ نوشتارى غدير است، و ثبت و حفظ اسناد غدير در طول تاريخ ادامه همين آموزش پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ تواند باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱. </ref>


== پانویس ==
== پانویس ==