پرش به محتوا

تبلیغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶٬۴۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲٬۶۵۹: خط ۲٬۶۵۹:


سپس اشعارى را كه همانجا سروده بود خواند، كه به عنوان يک سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. پس از اشعار حسان، پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: اى حسان، تا مادامى كه با زبانت از ما دفاع میكنى، از سوى روح‏ القدس مؤيد خواهى بود.
سپس اشعارى را كه همانجا سروده بود خواند، كه به عنوان يک سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. پس از اشعار حسان، پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: اى حسان، تا مادامى كه با زبانت از ما دفاع میكنى، از سوى روح‏ القدس مؤيد خواهى بود.
'''ب) فرهنگ‏ سازى با شعر غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام'''<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref>
چه كسى باور میكند كه صاحب غدير شخصاً درباره غدير شعر گفته باشد! و چه كسى احتمال میدهد كه اين شعر در برابر دشمن غدير سروده شده باشد! و چه كسى می‏تواند صفين را بنگرد كه اين شعر غديرى توسط نامه براى نماينده سقيفه فرستاده مى ‏شود؟ اگر صاحب غدير درباره بزرگ‏ترين فضيلت خود شعر گفته همه شاعران غديرى به او اقتدا كرده زيباترين‏ ها را تقديم او خواهند كرد و گوش اجتماع را از نواى غدير پر خواهند ساخت.
ماجرا هنگامى اتفاق افتاد كه معاويه نامه ‏اى به عنوان تفاخر به اميرالمؤمنين‏عليه السلام نوشت: اى اباالحسن، من فضايل بسيارى دارم: پدرم در جاهليت آقا بود! و من در اسلام پادشاه شده‏ام! و من دايى مؤمنين هستم!
وقتى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نامه معاويه را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار با فضايل بر من فخر مى ‏فروشد؟! اى غلام، آنچه مى‏ گويم برايش بنويس. و حضرت اشعارى سرود كه يک بيت آن درباره غدير خم بود:
وَ اَوجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيكُم
رَسولُ ‏اللَّهِ يَومَ غَديرِ خُمٍّ
يعنى: پيامبر صلى الله عليه وآله در روز غدير ولايت خود بر شما را، براى من نيز واجب كرد.
وقتى معاويه پاسخ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را خواند گفت: اى غلام، اين نامه را پاره كن، كه مبادا اهل شام آن را بخوانند و به على بن ابى ‏طالب تمايل پيدا كنند!
'''۴. فرهنگ ‏سازى غدير در دعا'''
دعاها از بهترين موقعيت ‏هاى فرهنگ‏ سازى هستند. حضور قلب در دعا از يک سو و رواج آن بين قشار مختلف مردم از سوى ديگر، و استفاده از دعاهاى مختلف در زمان‏ ها و مكان‏ هاى مختلف از جهتى ديگر، شرايط ويژه ‏اى را براى همگانى كردن مفاهيمى ايجاد مى‏ كند كه در دعاها گنجانده مى‏ شود.
از همين جاست كه مى‏ بينيم در دعاهاى روز غدير و دعاى انتظار و دعاى تلقين هنگام مرگ، مسئله غدير از زاويه‏ هاى گوناگون مطرح شده و در اين قالب فرهنگى به ترويج آن اقدام شده است. ذيلاً به شش مورد از ادعيه مربوط به غدير اشاره مى‏ كنيم:
'''الف) فرهنگ ‏سازى غدير در دعاى ندبه و انتظار'''
دعاى ندبه كه يک دوره اعتقادى از آغاز بعثت انبيا تا عصر ظهور را در قالب انتظار آخرين حجت الهى آموزش مى‏ دهد، مراحل بعثت پيامبران را تا غدير بيان مى‏ كند و متن واقعه را بسيار ساده و بدون توضيح مى ‏آورد و مى‏ گويد:
فَلَمَّا انقَضَت اَيّامُهُ اَقامَ وَلِيَّهُ عَلِىَّ بنَ اَبى‏ طالِبٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِما وَ آلِهِما هادِياً اِذ كانَ هُوَ المُنذِرُ وَ لِكُلِّ قَومٍ هادٍ، فَقالَ وَ المَلَأُ اَمامَهُ: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ:
آنگاه كه دوران رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله سرآمد ولىّ خود على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را به عنوان هدايتگر مردم منصوب نمود، چرا كه او ترساننده مردم بود و هر قومى هدايتگرى مى‏ خواهد. لذا در حالى كه مردم در برابر او بودند فرمود: هر كس  من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.<ref>بحار الانوار: ج ۹۹ ص ۱۰۶.</ref>
'''ب) فرهنگ‏ سازى براى غدير در دعاى هنگام مرگ'''
دعايى كه براى حفظ عقيده در هنگام مرگ و عدول نكردن از آن تا آخرين لحظه عمر وارد شده و دعاى «عديله» نام دارد، براى حساس ‏ترين موقعيتِ انسان است. در اين دعا يک دوره اعتقادى را تدارک ديده و در ضمن آن مسئله غدير را مطرح كرده است.
جايگاه اين دعا هم يكى از موقعيت‏ هاى فرهنگ ‏ساز غدير است، كه با ياد سفر آخرت انسان را متوجه يكى از ابعاد مهمى مى‏ نمايد كه بايد در روز حساب پاسخگو باشد. عبارت دعا چنين است:
آمَنّا بِوَصِيِّهِ الَّذى نَصَبَهُ يَومَ الغَديرِ وَ اَشارَ بِقَولِهِ «هذا عَلِىٌّ» إِلَيهِ<ref>مفاتيح الجنان: ص ۸۵ .</ref>: ما ايمان مى ‏آوريم به جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله كه او را در روز غدير منصوب كرد و با كلمه «اين على» به او اشاره كرد.
'''ج) فرهنگ‏ سازىِ «غدير دعوتِ خدا»'''<ref>الاقبال (سيد ابن طاووس): ص ۴۶۰. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۵-۲۲۰.</ref>
روز عيد غدير دقيق ‏ترين وقتى است كه مردم در طول سال آن را به غدير اختصاص مى‏ دهند. در چنين روزى ائمه‏ عليهم السلام با دعاهايى كه به ما آموخته‏ اند به صورت همه جانبه از وقت استفاده كرده و فرهنگ غدير را با جزئياتش بين مردم رواج داده ‏اند.
در فرازى از دعاهاى روز غدير سه مفهوم فرهنگى گنجانده شده است: يكى اينكه غدير پاسخ مثبت به دعوت خداست و در نتيجه انكار غدير رويگردانى از خالق جهان به حساب مى‏آيد. دوم اينكه تصديق غدير معادل با تكفير سقيفه است و اين معادله هرگز بر هم زدنى نيست. سوم اينكه ما بر سر اين اعتقاد هيچ شكى نداريم و با كمال شجاعت در روز قيامت پاسخگو خواهيم بود. در اين قسمت از دعاى غدير میخوانيم:
اللَّهُمَّ صَدَّقنا وَ اَجَبنا داعِىَ اللَّهِ وَ اتَّبَعنَا الرَّسولَ فى مُوالاةِ مَولانا وَ مَولَى المُؤمِنينَ اَميرِالمُؤمِنينَ عَلِىِّ بنِ اَبى‏ طالِبٍ ... . اَللَّهُمَّ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعنا مُنادِياً يُنادى لِلايمانِ اَن آمِنوا بِرَبِّكُم، فَآمَنّا ... . فَاِنّا يا رَبَّنا بِمَنِّكَ وَ لُطفِكَ اَجَبنا داعيكَ وَ اتَّبَعنَا الرَّسولَ وَ صَدَّقناهُ وَ صَدَّقنا مَولَى المُؤمِنينَ وَ كَفَرنا بِالجِبتِ وَ الطّاغوتِ، فَوَلِّنا ما تَوَلَّينا ...<ref>بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۲۹۹.</ref>:
خدايا ما تصديق كرديم و اجابت نموديم دعوت كننده تو را و پيرو پيامبرصلى الله عليه وآله شديم درباره ولايت مولايمان و مولاى مؤمنان اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب ... . خدايا، پروردگارا، ما شنيديم مناديى براى ايمان ندا مى‏كند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد. ما نيز ايمان آورديم ... . پروردگارا، ما -  به منت و لطف تو -  دعوت كننده‏ات را پاسخ مثبت داديم و پيرو پيامبرصلى الله عليه وآله شديم و او را تصديق كرديم و همچنين مولاى مؤمنين را تصديق كرديم، و به جبت و طاغوت كافر شديم. خدايا ولايتى را كه پذيرفته‏ايم همراهمان قرار ده.
'''د) فرهنگ ‏سازى «غدير ميثاق آسمانى»'''
قسمتى از دعاى روز غدير توانسته چهار مفهوم فرهنگى را به صورت قطعه ‏هاى اعتقادى در قلب ما جاى دهد:
اول اينكه ولايتِ غدير عهدى بر همه خلق است.
دوم اينكه معرفت به غدير و اقرار بر اساس اين معرفت لازم است.
سوم اينكه تابلوى بلندِ «عيد بزرگ» فقط بر سر درِ غدير نصب شده كه روزى است پر از پيمان‏ه اى الهى.
چهارم اينكه بايد با غدير چشم ما روشن و قلب ما نورانى شود و بركت آن بر سر ما ببارد و نظام امورمان بر اساس غدير چيده شود. متن دعاى غدير چنين است:
اللَّهُمَّ اِنّى اَسأَلُكَ ... ، اَن تَجعَلَنى فى هذَا اليَومِ الَّذى عَقَدتَ فيهِ لِوَلِيِّكَ العَهدَ فى اَعناقِ خَلقِكَ وَ اَكمَلتَ لَهُمُ الدّينَ، مِنَ العارِفينَ بِحُرمَتِهِ وَ المُقِرّينَ بِفَضلِهِ ... . اللَّهُمَّ فَكَما جَعَلتَهُ عيدَكَ الاَكبَرَ وَ سَمَّيتَهُ فِى السَّماءِ يَومَ العَهدِ المَعهُودِ وَ فِى الاَرضِ يَومَ الميثاقِ المَأخُوذِ وَ الجَمعِ المَسؤُولِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقرِر بِهِ عُيُونَنا وَ اَجمِع بِهِ شَملَنا وَ لا تُضِلَّنا بَعدَ اِذ هَدَيتَنا وَ اجعَلنا ِلاَنعُمِكَ مِنَ الشّاكِرينَ يا اَرحَمَ الرّاحِمينَ<ref>بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۰.</ref>:
خدايا از تو میخواهم مرا در اين روزى كه براى وليت عهدى بر گردن خلقت بسته ‏اى و دين را برايشان كامل كرده ‏اى، مرا از عارفين به حرمت آن و اقرار كنندگان به فضيلت آن قرار دهى ... . خدايا همان گونه كه آن را عيد بزرگ خود قرار داده‏ اى و در آسمان روز عهد معهود ناميده ‏اى و در زمين روز پيمان گرفته شده و اجتماع سؤال شونده نامگذارى كرده‏ اى، بر محمد و آل محمد درود فرست و چشم ما را بدان روشن فرما و كارهاى ما را به بركت آن منظم فرما، و  بعد از هدايت ما را گمراه مفرما و ما را نسبت به نعمت‏هايت از شاكران قرار ده، اى رحم كننده ‏ترين رحم كنندگان.
'''هـ) فرهنگ‏ سازى «برائت از دشمن غدير»'''
قسمتى از دعاهاى غدير، فرهنگ سپاسگزارى همراه برائت از دشمنان غدير را بستر سازى میكند. تشكر به خاطر كدام جهت غدير؟ نفرين به كدام دشمن غدير؟ شكرانه معرفت به حرمت غدير و هدايت با نور غدير. لعنت بر منكر حق اين روز و زير پا گذارنده حرمت آن و مقابله كننده با عظمت آن. فرازى از دعاى روز غدير را كه آموزش دهنده چنين فرهنگى است مرور مى ‏كنيم:
الحَمدُ للَّهِ الَّذى عَرَّفَنا فَضلَ هذَا اليَومِ وَ بَصَّرَنا حُرمَتَهُ وَ كَرَّمَنا بِهِ وَ شَرَّفَنا بِمَعرِفَتِهِ وَ هَدانا بِنُورِهِ ... . اللَّهُمَّ اِنّى اَسأَلُكَ ... ، اَن تَلعَنَ مَن جَحَدَ حَقَّ هذَا اليَومِ وَ اَنكَرَ حُرمَتَهُ فَصَدَّ عَن سَبيلِكَ ِلاِطفاءِ نُورِكَ<ref>بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۰.</ref>:
حمد خدايى را كه فضيلت اين روز را به ما شناسانيد و ما را نسبت به حرمت آن بصيرت داد و به وسيله آن به ما كرامت بخشيد و با معرفت آن به ما شرف داد و به نور آن ما را هدايت كرد. خدايا، از تو می‏خواهم لعنت كنى كسانى را كه حق اين روز را انكار كردند و حرمت آن را نپذيرفتند و براى خاموش كردن نور تو راه تو را بستند.
'''و) فرهنگ ‏سازى «سپاس بر كمال دين»'''
اراده خدا تعلق گرفته كه كمال دين خود را با غدير اعلام كند. اينكه قله دين و كمال نعمت‏ هايش را ولايت على‏ عليه السلام قرار داده شكرى عظيم لازم دارد، تا به وسيله آن از خدا قدردانى میكنيم. در دعاى غدير اين بُعد فكرى ساخته میشود آنجا كه میگوييم:
الحَمدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ كَمالَ دينِهِ وَ تَمامَ نِعمَتِهِ بِوِلايَةِ اَميرِالمُؤمِنينَ عَلِىِّ بنِ اَبى‏ طالِبٍ عَلَيهِ السَّلامُ<ref>بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۱.</ref>:
شكر خدايى را كه كمال دينش و تمام نعمتش را با ولايت اميرالمؤمنين على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام قرار داد.
'''۵. فرهنگ‏ سازى غدير در زيارت'''
زيارات در كنار دعاها جايگاه ويژه ‏اى براى فرهنگ ‏سازى دارند. غدير در زيارات با جملات بسيار پر محتوايى آمده كه برخى از آنها كمک به مستندات تاريخىِ مى‏ نمايد. شش فراز از اين زيارات را كه تجديد عهدى با عقايد ريشه دارمان است، ذكر مى‏ كنيم:
'''الف) فرهنگ‏ سازى «معانى غدير» در زيارت غدير'''
فرازى از زيارت غدير آموزش لغتنامه مخصوص آن است، كه بايد تک تک كارهاى آسمانى پيامبر صلى الله عليه وآله را بيان كند. معناى صراط مستقيم براى ولايت، معناى صاحب اختيارى براى مولى؛ كه پيامبر صلى الله عليه وآله فقط به آموختن اين مفاهيم اكتفا نكرد، بلكه با شهادت خدا از مردم درباره آن اقرار گرفت.
پس از اين اعترافات است كه هر كس عمداً يا تعمداً به بيراهه رود بايد مورد لعن و نفرين قرار گيرد. چند فراز از زيارت غدير كه با سلام بر «صراط مستقيم» آغاز مى ‏شود چنين است:
السَّلامُ عَلَيكَ يا مَولاىَ وَ مَولَى المُؤمِنينَ. السَّلامُ عَلَيكَ يا دينَ اللَّهِ القَويمَ وَ صِراطَهُ المُستَقيمَ. اَشهَدُ اَنَّكَ اَخُو رَسولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ... ، وَ اَنَّهُ قَد بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما اَنزَلَهُ فيكَ، فَصَدَعَ بِاَمرِهِ وَ اَوجَبَ عَلى اُمَّتِهِ فَرضَ طاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ وَ عَقَدَ عَلَيهِمُ البَيعَةَ لَكَ وَ جَعَلَكَ اَولى بِالمُؤمِنينَ مِن اَنفُسِهِم كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِكَ. ثُمَّ اَشهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيهِم فَقالَ: اَلَستُ قَد بَلَّغتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشهَد وَ كَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَينَ العِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعدَ الاِقرارِ وَ ناكِثَ عَهدِكَ بَعدَ الميثاقِ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>:
سلام بر تو اى صاحب اختيار من و صاحب اختيار مؤمنين. سلام بر تو اى دين محكم خداوند و راه مستقيم او. شهادت مى ‏دهم كه تو برادر پيامبر صلى الله عليه وآله هستى ... ، و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو بر او نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان بيعت گرفت و تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد، همان طور كه خداوند به آن حضرت چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا به شما رساندم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى‏كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.
ب) فرهنگ ‏سازى «ارتباط قرآن، نبوت، غدير»
هر كس غدير را مى‏ آموزد بايد بداند كه ولايت از كتاب الله و رسالت نبوى جدايى ناپذير است. طبعاً هر گونه شكى در اختصاص امامت حتى اگر كسى را با صاحب ولايت يكسان بدانيم، مساوى با انكار كتاب خدا و نبوت رسول خداست. در اين فقره از زيارت غدير فرهنگ‏ سازىِ ريشه دارى بر اين اساس صورت گرفته است، كه مى ‏فرمايد:
اَشهَدُ اَنَّكَ اَميرُالمُؤمِنينَ الحَقُّ الَّذى نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنزيلُ وَ اَخَذَ لَكَ العَهدَ عَلَى الاُمَّةِ بِذلِكَ الرَّسُولُ. اَشهَدُ يا اَميرَالمُؤمِنينَ اَنَّ الشّاكَّ فيكَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الاَمينِ وَ اَنَّ العادِلَ بِكَ غَيرَكَ عانَدَ عَنِ الدّينِ القَويمِ الَّذِى ارتَضاهُ لَنا رَبُّ العالَمينَ وَ اَكمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَومَ الغَديرِ. ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ اَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواكَ وَ عَنَدَ عَنِ الحَقِّ مَن عاداكَ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>:
شهادت مى‏دهم تو اميرالمؤمنينِ بر حقى هستى كه قرآن به ولايت تو گوياست و پيامبر صلى الله عليه وآله بر سر آن از امت عهد و پيمان گرفته است. يا اميرالمؤمنين، شهادت مى ‏دهم كه شک كننده درباره تو به پيامبر امين‏ صلى الله عليه وآله ايمان نياورده است، و كسى كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است. به خدا قسم كسى كه تابع غير تو شد گمراه شده و هر كس با تو دشمنى كند با حق عناد ورزيده است.
ج) فرهنگ‏ سازىِ «علل عدم اجراى غدير»
يک غديرى بايد بداند كه چرا «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» پس از پيامبر صلى الله عليه و آله عملى نشد:
آيا على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام ترسيد؟
آيا از جهاد در راه خدا وحشت داشت؟
غدير را ناديده گرفته و سازشكارى پيشه كرده بود؟
سستى و ضعف از خود نشان میداد؟!
هرگز!! على‏ عليه السلام بالاتر از آن است كه چنين نسبت‏ هايى به او داده شود! او خدا را در نظر داشت و اين همه صبر دستور برادرش رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بود. اما بدانيد كه در كنار صبرش اتمام حجت را به اعلى درجه رسانده، لحظه ‏اى از بزرگ‏ترين امر به معروف الهى يعنى غدير دست برنمی‏داشت و درباره آن هيچ كوتاهى نكرد. اين فراز زيارت غدير برگ ديگرى از اعتقاد ماست كه مى‏گويد:
اَشهَدُ اَنَّكَ مَا اتَّقَيتَ ضارِعاً وَ لا اَمسَكتَ عَن حَقِّكَ جازِعاً وَ لا اَحجَمتَ عَن مُجاهَدَةِ غاصِبيكَ ناكِلاً وَ لا اَظهَرتَ الرِّضا بِخِلافِ ما يُرضِى اللَّهَ مُداهِناً وَ لا وَهَنتَ لِما اَصابَكَ فى سَبيلِ اللَّهِ وَ لا ضَعُفتَ وَ لاَ استَكَنتَ عَن طَلَبِ حَقِّكَ مُراقِباً. مَعاذَ اللَّهِ اَن تَكونَ كَذلِكَ، بَل اِذ ظُلِمتَ احتَسَبتَ رَبَّكَ وَ فَوَّضتَ اِلَيهِ اَمرَكَ وَ ذَكَّرتَهُم فَمَا ادَّكَروا وَ وَعَظتَهُم فَمَا اتَّعَظوا وَ خَوَّفتَهُم فَما تَخَوَّفوا××× 1 بحار الانوار: ج 97 ص 361. ×××:
شهادت مى‏دهم كه تو از روى ذلت تقيه نكردى، و به خاطر ترس از حق خود امساك نكردى، و به عنوان عقب‏نشينى از جهاد با غاصبين حقت خوددارى نكردى، و به عنوان سازشكارى مطلبى بر خلاف رضاى خدا اظهار نكردى، و در مقابل آنچه در راه خدا به تو رسيد سستى نكردى و ضعف نشان ندادى و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانى نشان ندادى. معاذ اللَّه كه تو چنين باشى! بلكه وقتى مظلوم شدى براى خدا صبر كردى و كار خود را به او سپردى، و ظالمان را متذكر شدى ولى نخواستند بياد بياورند، و آنان را موعظه كردى ولى در آنان اثر نكرد، و آنان را از خدا ترسانيدى ولى نترسيدند!
د. فرهنگ‏سازى »لعنت بر دشمن غدير«
در روزهايى كه ما نبوديم صاحب غدير چه مصيبت‏هايى به پاى آن كشيد؟ امروز نوبت ماست كه برايش بسوزيم و غديرش را روى چشمانمان نگه داريم. اين است كه با ياد على‏عليه السلام و غدير، از فراسوى چهارده قرن با تمام وجود لعنت مى‏كنيم شكنندگان حرمتش را و جدايى اندازان بين على‏عليه السلام و حقش را !
براى غديريان امروز يك دنيا تعجب است كه نه تنها حق او را غصب كنند، بلكه او را با ابوبكر و عمر كه غاصب حقش بودند يكسان بدانند! اين نكته‏هاى زيباى فرهنگى را در فقرات زير از زيارت غدير مى‏آموزيم:
لَعَنَ اللَّهُ مُستَحِلِّى الحُرمَةِ مِنكَ وَ ذائِدِى الحَقِّ عَنكَ، وَ اَشهَدُ اَنَّهُمُ الاَخسَرُونَ الَّذينَ تَلفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ وَ هُم فيها كالِحُونَ. لَعَنَ اللَّهُ مَن ساواكَ بِمَن ناواكَ. لَعَنَ اللَّهُ مَن عَدَلَ بِكَ مَن فَرَضَ اللَّهُ عَلَيهِ وِلايَتَكَ××× 1 بحار الانوار: ج 97 ص 363. ×××:
خدا لعنت كند آنان كه حرمت تو را شكستند و حقت را از تو دور كردند. شهادت مى‏دهم كه آنان از همه زيانكارترند، آنان كه حرارت آتش به صورت‏هايشان مى‏خورد و در آن با چهره گرفته و عبوس هستند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كسى كه در مقابل تو ايستاد مساوى بداند! خدا لعنت كند كسى كه تو را با آنكه خداوند ولايتت را بر او واجب كرده مساوى بداند!
در فقرات ديگرى از زيارت غدير مى‏خوانيم:
اللّهُمَّ ... ، العَن مَن غَصَبَ وَلِيِّكَ حَقَّهُ وَ اَنكَرَ عَهدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعدَ اليَقينِ وَ الاِقرارِ بِالوِلايَةِ لَهُ يَومَ اَكمَلتَ لَهُ الدّينَ:
خدايا لعنت كن كسانى را كه حق وليّت را غصب كردند و پيمان او را انكار نمودند و بعد از يقين و اقرار به ولايت او در روزى كه دين را برايش كامل كردى، آن را انكار كردند.
ه  . فرهنگ‏سازى »غلبه غدير بر باطل«
هر كس پيامبرصلى الله عليه وآله را دوست دارد بداند كه غدير حاجت پيامبرصلى الله عليه وآله به درگاه الهى بود كه خدايش به او عنايت فرمود؛ و بداند كه با غدير بر همه اباطيل قلم بطلان كشيده شد و براى هيچ كس عذرى نماند. منافقين نقشه‏هاى بسيارى داشتند كه غدير همه آنها را باطل كرد و بر همه آنها غالب شد.
اگر چه آن روز عده كمى واقعاً به غدير ايمان آوردند، اما اتمام حجتى شد كه در آينده‏هاى هزاران ساله تاريخ خط مشى بسيارى از مردم را روشن ساخت و ميليون‏ها انسان را هدايت كرد. فقرات زير از زيارت غدير گوياى اين حقايق است:
اِنَّ اللَّهَ تَعالَى استَجابَ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ فيكَ دَعوَتَهُ، ثُمَّ اَمَرَهُ بِاِظهارِ ما اَولاكَ لاُمَّتِهِ اِعلاءً لِشَأنِكَ وَ اِعلاناً لِبُرهانِكَ وَ دَحضاً لِلاَباطيلِ وَ قَطعاً لِلمَعاذيرِ. فَلَمّا اَشفَقَ مِن فِتنَةِ الفاسِقينَ وَ اتَّقى فيكَ المُنافِقينَ اَوحى اِلَيهِ رَبُّ العالَمينَ: »يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ« . فَوَضَعَ عَلى نَفسِهِ اَوزارَ المَسيرِ وَ نَهَضَ فى رَمضاءِ الهَجيرِ فَخَطَبَ وَ اَسمَعَ وَ نادى فَاَبلَغَ، ثُمَّ سَأَلَهُم اَجمَعَ فَقالَ: هَل بَلَّغتُ؟ فَقالوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللّهُمَّ اشهَد. ثُمَّ قالَ: اَلَستُ اَولى بِالمُؤمِنينَ مِن اَنفُسِهِم؟ فَقالُوا: بَلى. فَاَخَذَ بِيَدِكَ وَ قالَ: »مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ« . فَما آمَنَ بِما اَنزَلَ اللَّهُ فيكَ عَلى نَبِيِّهِ اِلاّ قَليلٌ وَ لا زادَ اَكثَرَهُم غَيرَ تَخسيرٍ××× 1 بحار الانوار: ج 97 ص 363. ×××:
خداوند تعالى دعاى پيامبرش را درباره تو مستجاب كرد، و به او دستور داد تا ولايت تو را بر امت اظهار كند تا مقام تو را بلندمرتبه و دليل تو را اعلام كرده باشد و سخنان باطل را كوبيده و عذرهاى بى‏جا را ريشه كن كرده باشد. آنگاه كه از فتنه فاسقان احساس خطر كرد و از منافقين درباره تو ترسيد، پروردگار جهان به او چنين وحى كرد: »اى پيامبر، برسان آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر نرسانى رسالت او را نرسانده‏اى، و خداوند تو را از شر مردم حفظ مى‏كند« .
پيامبرصلى الله عليه وآله سختىِ سفر را متحمل شد و در شدت حرارت ظهر بپاخاست و خطبه‏اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنها پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده‏ام؟ گفتند: آرى. پس دست على‏عليه السلام را گرفت و فرمود: »هر كس من صاحب اختيار او بوده‏ام اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند« .
ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيانكارى براى خود زياد نكردند.
و. فرهنگ‏سازى »شناخت انواع دشمنان غدير«
وقتى »حق« -  يعنى »غدير« -  و محتواى آن ثابت شد، كسى كه رو در روى آن بايستد با كسى كه آن را قبول نكند يكسان است؛ زيرا به گونه‏اى از اقرار به حق سر باز مى‏زند.
آنجا كه »عَلِىٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِىّ‏عليه السلام« ، هر كس با على‏عليه السلام جنگيده يا على‏عليه السلام با او جنگيده در »ضد غدير« بودن يكسان است. هر كسى به هر شكلى به جاى اينكه »مَعَ الحق« باشد در موضع »عَلَى الحق« يعنى ضد غدير قرار گيرد مورد انزجار و بيزارى ماست. در اين باره فرقى نيست بين كسانى كه با سكوت خود در مقام دفاع از حق غدير، و يا با رضايت به آنچه ضد غدير است، و يا با جنگ بر عليه غدير مخالفت خود را با آن نشان داده‏اند؛ و يا حتى با مقايسه صاحب غدير با كسانى كه چنين حقى ندارند حق غدير را ضايع كرده‏اند.
اگر ما درباره حق غدير اين گروه‏ها را لعن نكنيم بايد بدانيم كه در اعتقاد خودمان مشكل وجود دارد، و بايد چاره‏اى براى مشكل اعتقادى خود بينديشيم تا مفهوم »مَعَ الحق« يعنى با حق بودن و »مَعَ على‏عليه السلام« يعنى با على بودن را در دقيق‏ترين معنى در وجود خود پياده كنيم. اين آموزش اعتقادى در فرازهاى زير از زيارت غدير آمده است:
اللَّهُمَّ اِنّا نَعلَمُ اَنَّ هذا هُوَ الحَقُّ مِن عِندِكَ، فَالعَن مَن عارَضَهُ وَ استَكبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ »وَ سَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا اَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ« .××× 1 شعراء /  227. ××× لَعنَةُ اللَّهِ وَ لَعنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ اَجمَعينَ عَلى مَن سَلَّ سَيفَهُ عَلَيكَ وَ سَلَلتَ سَيفَكَ عَلَيهِ -  يا اَميرَالمُؤمِنينَ -  مِنَ المُشرِكينَ وَ المُنافِقينَ اِلى يَومِ الدّينِ، وَ عَلى مَن رَضِىَ بِما ساءَكَ وَ لَم يُكرِههُ وَ اَغمَضَ عَينَهُ وَ لَم يُنكِر اَو اَعانَ عَلَيكَ بِيَدٍ اَو لِسانٍ اَو قَعَدَ عَن نَصرِكَ اَو خَذَلَ عَنِ الجِهادِ مَعَكَ اَو غَمَطَ فَضلَكَ وَ جَحَدَ حَقَّكَ اَو عَدَلَ بِكَ مَن جَعَلَكَ اللَّهُ اَولى بِهِ مِن نَفسِهِ××× 2 بحار الانوار: ج 97 ص 364. ×××:
خدايا، ما مى‏دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. به زودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركين و منافقين تا روز قيامت. و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى‏كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه در برابر آنچه تو را ناراحت مى‏كند چشم پوشى مى‏نمايد و نهى از منكر نمى‏كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمك كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچك شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند.


== پانویس ==
== پانویس ==