۲۶٬۰۰۸
ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴٬۵۸۲: | خط ۴٬۵۸۲: | ||
'''ل.''' گاهى به مردم هشدار داده اند كه وظيفه آنان است كه سراغ غدير و صاحب آن بروند، نه آنكه صاحب ولايت به آنان التماس كند!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۱ ح | '''ل.''' گاهى به مردم هشدار داده اند كه وظيفه آنان است كه سراغ غدير و صاحب آن بروند، نه آنكه صاحب ولايت به آنان التماس كند!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۱ ح ۴۶۵م. گاهى قرآن را به عنوان پشتوانه غدير - كه قاطع ترين دليل در اتمام حجت است به مردم نشان داده اند.بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳</ref>. | ||
'''۵- تعجب از كوتاهى درباره غدير''' | |||
يكى از برخوردهاى معصومين عليهم السلام با دشمنان كوچك و بزرگ غدير، اظهار تعجب از كسانى است كه به بهانه هاى مختلف از پذيرش آن سر باز مى زنند. اين تعجب بسيارى از مخالفينِ بى غرض و غير عنود غدير را بيدار مى كند، به خصوص اگر تعجب از مقامى صادر شود كه خيلى كم تعجب مى كند و بجا تعجب مى كند! | |||
اين تعجب درباره غدير از حضرت زهراعليها السلام آغاز شده و از چند معصوم ديگر نيز ديده مى شود. جهات تعجب كه در مجموع اين موقعيت ها ديده مى شود، در دوازده مورد زير خلاصه مى گردد: | |||
'''الف.''' تعجب از اينكه در غدير هم حضور در مراسم و هم شنيدن كلام پيامبرصلى الله عليه وآله و هم ديدن پيامبر و على عليهما السلام تحقق يافت، كه درباره كمتر حكمى اين گونه محكم كارى مى شود؛ ولى با اين همه مورد انكار قرار گرفته است!!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۸۸ ح ۳۶۰. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۱۳۹.</ref> | |||
'''ب.''' تعجب از به خاطر نياوردن آن مراسم عظيم و اظهار فراموشى نسبت به غدير، كه چگونه كسى به خود اجازه مى دهد و چگونه خجالت نمى كشد از اينكه با سينه سپر كرده فراموشى غدير را اظهار نمايد.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶. اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵ و ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۴۷۳. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳ و ج ۳۶ ص ۳۵۲ ح ۲۲۴. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۷.</ref> | |||
'''ج.''' تعجب از اظهار تغافل و خود را به فراموشى زدن درباره غدير از كسانى كه شخصاً در آنجا حاضر بودند؛ در حالى كه مراسم سه روزه و سخنرانى يك ساعته آن هم در جمع صد و بيست هزار نفرى، چگونه مى تواند مورد فراموشى قرار گيرد؟<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref> | |||
''' | '''د.''' تعجب از ناشنيده گرفتن غدير، يعنى برخى از حاضرين غدير با اقرار به حضور در آن مراسم ادعا مى كردند كه نشنيده اند يا نفهميده اند در غدير چه مطلبى بيان شده است، و يا اشاره مى كردند كه از ما نديده و نشنيده بگيريد و از ما اعتراف و اقرار درباره غدير نخواهيد!!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶. بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹ ۱۴۰ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۹۰ ۸۹. الغدير: ج ۱ ص ۹۳. مسند احمد: ج ۱ ص ۸۴ . شرح نهج البلاغه: ج ۱ ص ۳۶۱ و ج ۴ ص ۴۸۸. تاريخ ابن عساكر: ج ۳ ص ۵۰ .</ref> | ||
'''ه.''' تعجب از انكار غدير از كسانى است كه به فراموشى و تغافل اكتفا نكردند، بلكه صريحاً انكار كردند كه چنين واقعه اى اتفاق افتاده باشد. جالب اين بود كه اين انكار در نسل هاى بَعدِ سقيفه بيش از نسل اول بود كه كاسه از آش داغتر شده بودند.البته عمليات شكننده سقيفه به حدى بود كه برخى مى گفتند: مگر مى شود با وجود چنان مراسم عظيمى در غدير، چنين برنامه ضد غديرى در سقيفه تدارك ديده شود؟!!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref> | |||
'''و.''' تعجب از مسخره كردن غدير، كه اين مسخره از سوى طرفداران انتخاب مردم در برابر انتخاب خدا مطرح مى شد. يعنى اهل غدير را مسخره مى كردند كه شما به چه فكر مى كنيد در حالى كه مردم براى خود تصميم گرفتند و راه ضد غدير را برگزيدند!! اظهار تعجب ائمه عليهم السلام هم از همين نقطه بود كه چگونه مردمى به انتخاب خود در برابر انتخاب پروردگارشان افتخار مى كنند و گروه خدا باور را مسخره مى كنند!!<ref>كتاب سليم: حديث ۱۴.</ref> | |||
'''ز.''' تعجب از سؤال درباره معناى غدير، كه در طول چهارده قرن وجود داشته و آخرين راهِ تشكيك درباره غدير را نفهميدن يا شك در معناى »مولى« قرار دادهاند. اين تعجب از معصومينعليهم السلام بارها اظهار شده كه چگونه كسى غدير را مىپذيرد اما لُبّ و اصل و اساس آن را كه جمله »مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ« است نمىفهمد و نمىداند منظور از آن چه بوده، در حالى كه همه آن خطبه بلند و آن مراسم سه روزه براى بيان همين ولايت و صاحب اختيارى بوده است.××× 1 اثبات الهداة: ج 2 ص 34 ح 140 139. | |||
== پانویس == | == پانویس == |