خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱۰: خط ۴۱۰:
الذى محله منى محل هارون من موسى‏ عليهما السلام: نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسى‏ عليهما السلام است.
الذى محله منى محل هارون من موسى‏ عليهما السلام: نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسى‏ عليهما السلام است.


لكثره ملازمته: همراهى فراوان او (على‏ عليه السلام) با من.اقبالى عليه: توجه من به او.هواه: تمايل او.قبوله منّى: پذيرش او از من.فاعلموا... ذلك فيه: اين مطلب را درباره او بدانيد.قد نصبه لكم ولياً: او را صاحب اختيار شما قرار داده است.فرض طاعته: اطاعتش را واجب نموده است.ماض حكمه: حكم او )على‏عليه السلام( قاطع است.جاز قوله: كلامش بسنده است.نافذ امره: امرش نافذ است.ملعون من خالفه: هر كس با او مخالفت كند ملعون است.مرحوم من تبعه: هر كس تابع او باشد مورد رحمت الهى است.و صدّقه: هر كس تصديقش كند.غفر اللَّه له: خدا او را آمرزيده است.۱۴-  ضماير منفصل بيان شده در خطبه درباره حضرت على‏عليه السلامتعداد هفت ضمير منفصل و جداگانه -  يعنى او -  به حضرت اميرعليه السلام ارجاع داده شده است:هو وليكم: او صاحب اختيار شماست.و هو راكع: در حالى كه در ركوع است.هو االامام المبين: او همان امام مبين است.فهو الذى يهدى الى الحق: او است كه به سوى حق هدايت مى‏كند.هو على بن ابى‏طالب‏عليه السلام: او على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است.هو ناصر دين اللَّه: او يارى دهنده دين خداست.هو و من تخلّف من ذريتى: او و جانشينان كه از نسل من هستند.۱۵-  ضمائر مستتر بيان شده در خطبه درباره حضرت على‏عليه السلامتعداد ۱۴ مرتبه ضمير مستتر به حضرت اميرعليه السلام ارجاع داده شده است:اقام الصلاة )هو( : )او( نماز به پا مى‏دارد.آتى الزكاة )هو( : )او( زكات مى‏دهد.يهدى الى الحق )هو( : )او( به سوى حق هدايت مى‏كند.يعمل به )هو( : )او( به حق عمل مى‏نمايد.يزهق الباطل )هو( : )او( باطل را از ميان بر مى‏دارد.ينهى عنه )هو( : )او( از باطل باز مى‏دارد.فدى رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله بنفسه )هو( : )او( جان خود را فداى رسول‏خداصلى الله عليه وآله كرد.كان مع الرسول‏صلى الله عليه وآله )هو( : )او( با رسول‏خداصلى الله عليه وآله بود.ينام فى مضجعى )هو( : )او( در بستر من بخوابد.ففعل فادياً لى بنفسه )هو( : )او( در حالى كه جانش را فداى من مى‏كرد در بستر من آرميد.الا علياًعليه السلام، الذى آمن و رضى: مگر على‏عليه السلام كه ايمان آورد و به درستى و شكيبايى خشنود شد.هذا على‏عليه السلام يفهمكم بعدى: بعد از من اين على‏عليه السلام است كه به شما مى‏فهماند.على‏عليه السلام قد بايعنى: على‏عليه السلام با من بيعت كرده است.۱۶-  همه قسم‏هاى بيان شده در خطبهمحققان بر اين باور هستند كه قسم در زمانى استفاده مى‏شود كه مطلب مورد نظر گوينده مطلب مهمى باشد، يا در مورد آن مطلب مهم انكارى از سوى مقابل ديده شود. از اين رو براى دلگرم نمودن طرف مقابل يا اتمام حجت با او از قسم استفاده مى‏شود. حال بايد ببنيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله كه هيچ كار بيهوده‏اى انجام نمى‏دهد، هفت قسمى كه در خطبه ايشان به زبان آورده‏اند را در كجاى و براى چه مطالب مهمى استفاده كرده‏اند:و اللَّه فى امورهم قد تكرّمت: به خدا قسم در امور مربوط به آنها با بزرگوارى رفتار كرده‏ام.بى -  و اللَّه -  بشّر الاولون من النبيين و المرسلين: به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين‏عليهم السلام به آمدنم مژده داده‏اند.انا -  و اللَّه -  خاتم الانبياء و المرسلين‏عليهم السلام: به خدا قسم من خاتم پيامبران و رسولان‏عليهم السلام هستم.فى على‏عليه السلام -  و اللَّه -  نزلت سورة العصر: به خدا قسم سوره والعصر درباره على‏عليه السلام نازل شده است.»و العصر . ان الانسان لفى خسر« : »قسم به عصر . كه انسان در زيان است« .باللَّه ما عنى بهذه الآية الا قوماً من اصحابى، اعرفهم باسمائهم و انسابهم، و قد امرت بالصفح عنهم: به خدا قسم مقصود اين آيه جز گروهى از اصحاب خودم نيست، كه آنان را به اسم و نسبشان مى‏شناسم، و مأمورم بر آنان پرده‏پوشى كنم.فىّ نزلت و فيهم -  و اللَّه -  نزلت و لهم عمت و ايّاهم خصّت: به خدا قسم اين سوره درباره من و درباره آنان )امامان‏عليهم السلام( نازل شده است و شامل همه آنان مى‏شود و به آنان اختصاص دارد.۱۷-  قسم‏هاى مخصوص حضرت على‏عليه السلامپيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به سبب اهميت موضوع ولايت، سه مرتبه از قسم استفاده نموده‏اند:فى على‏عليه السلام -  و اللَّه -  نزلت سورة العصر: به خدا قسم سوره والعصر درباره على‏عليه السلام نازل شده است.»والعصر . ان الانسان لفى خسر« الا علياًعليه السلام الذى آمن و رضى بالحق و الصبر: »قسم به عصر . كه انسان در زيان است« ، مگر على‏عليه السلام كه ايمان آورد و به حق و شكيبايى خشنود شد.فىّ نزلت و فيهم -  واللَّه -  نزلت و لهم عمت و اياهم خصّت: به خدا قسم اين سوره درباره من و آنان )امامان‏عليهم السلام( نازل شده است و شامل همه آنان مى‏شود و به آنان اختصاص دارد.۱۸-  خصوصيات دوستان حضرت على‏عليه السلاميكى از راه‏هاى شناساندن يك فرد معرفى دوستان وى مى‏باشد. اگر بر فرض محال پيامبرصلى الله عليه وآله درباره حضرت على‏عليه السلام نكته‏اى نمى‏فرمود و به توصيف و مدح دوستان و دوستداران آن حضرت بسنده مى‏كرد، در شناساندن اميرالمؤمنين على‏عليه السلام كافى بود، و دلالت مى‏كرد كه آن حضرت احترام خاص و ويژه‏اى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله دارد. اين مسئله براى شناخت مدعيان نزديك بودن به سنت نبوى نيز كافى است. همان كسانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره دوستان آنها چيزى نفرموده، بلكه مذمت نيز فرموده است:مرحوم من تبعه و صدّقه: هر كس تابع او باشد و تصديقش كند مورد رحمت الهى قرار مى‏گيرد.لا يوالى علياًعليه السلام الا تقى: جز فرد پرهيزگار كسى با على‏عليه السلام دوستى نمى‏كند.لا يؤمن به الا مؤمن مخلص: جز مؤمن مخلص كسى به او ايمان نمى‏آورد.الا انّ اوليائهم الذين ذكرهم اللَّه فى كتابه فقال عزوجل: »لا تجد قوماً يؤمنون باللَّه و اليوم الآخر يوادّون من حادّ اللَّه و رسوله و لو كانوا آبائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشيرتهم: بدانيد كه دوستان اهل‏بيت‏عليهم السلام كسانى هستند كه خداوند در كتابش آنان را ياد كرده و فرموده است: »هيچ گروهى را نمى‏يابى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند و در عين حال با كسانى كه با خدا و رسولش ضدّيت دارند دوستى نمايند اگر چه پدران و فرزندان و برادران و اقوامشان باشند.اولئك كتب فى قلوبهم الايمان: آنان كسانى هستند كه ايمان در قلوبشان نوشته شده است.ايّدهم بروح منه: خدا آنان را با روحى از خود تأييد فرموده است.يدخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار: به بهشتى واردشان مى‏كند كه از پايين آن نهرها جارى است.رضى اللَّه عنهم: خدا از آنان راضى است.رضوا عنه: آنان از خدا راضى هستند.اولئك حزب اللَّه. الا ان حزب اللَّه هم المفلحون: آنان حزب خدا مى‏باشند. بدانيد كه حزب خدا رستگار است.الا ان اوليائهم المؤمنون الذين وصفهم اللَّه عزوجل فقال: »الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم« : بدانيد كه دوستان آنان )اهل‏بيت‏عليهم السلام( كسانى هستند كه خداوند عزوجل آنان را توصيف كرده و فرموده است: »كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به تاريكى نيالودند« .۱۹-  خصوصيات دشمنان حضرت على‏عليه السلامهمچنين يكى از راه‏هاى شناخت يك فرد، شناخت دشمنان آن فرد است. بايد ديد چه كسانى دشمن او هستند، و چه كسانى دشمنان آن شخص را مذمت كرده‏اند، و چرا دشمنان او را مذمت كرده‏اند. در اين خطبه، ۱۲ مرتبه دشمنان حضرت على‏عليه السلام مذمت شده‏اند. و مدمت كننده كسى نيست جز پيامبرصلى الله عليه وآله. اين گواهى است بر اين كه صراط على‏عليه السلام حق است:ملعون من خالفه: هر كس با او مخالفت كند ملعون است.ملعون ملعون، مغضوب مغضوب من ردّ علىّ قولى هذا و لم يوافقه: معلون است ملعون، مغضوب است مغضوب است كسى كه اين گفته مرا رد كند و با آن موافقت ننمايد.الا و انه يبغض علياًعليه السلام الا شقىّ: آگاه باشيد كه جز فرد بدبخت كسى با على‏عليه السلام دشمنى نمى‏كند.الا ان اعدائهم هم السفهاء الغاوون، اخوان الشياطين: بدانيد كه دشمنان ايشان سفيهان گمراه و برادران شياطين هستند.يوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غروراً: سخنان پوچى را براى فريفتن به يكديگر مى‏رسانند.الا ان اعدائهم الذين يصلون سعيراً: بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه وارد شعله‏هاى آتش مى‏شوند.الا ان اعدائهم الذين يسمعون لجهنم شهيقاً و هى تفور: بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه در حال جوش و خروش جهنم صداى وحشتناك آن را مى‏شنوند.و يرون لها زفيراً: شعله‏هاى جهنم را مى‏بينند.الا ان اعدائهم الذين قال اللَّه فيهم: »كلّما دخلت امة لعنت اختها حتى اذا ادّاركوا فيها جميعاً قالت اخراهم لاولاهم ربنا هؤلاء اضلّونا فآتهم عذاباً ضعفاً من النار قال لكل ضعف و لكن لا تعلمون« : بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه خدا درباره آنان فرموده است: »هر گروهى كه داخل جهنم مى‏شود همتاى خود را لعنت مى‏كند تا اينكه همه آنان در آنجا به هم مى‏پيوندند پيروان درباره پيشوايان مى گويند پروردگارا اينان ما را گمراه كردند پس بر آنان عذابى دو چندان از آتش نازل كن خداوند مى‏فرمايد عذاب همه شما دو چندان است ولى شما نمى‏دانيد..
لكثره ملازمته: همراهى فراوان او (على‏ عليه السلام) با من.
 
اقبالى عليه: توجه من به او.
 
هواه: تمايل او.قبوله منّى: پذيرش او از من.
 
فاعلموا... ذلك فيه: اين مطلب را درباره او بدانيد.
 
قد نصبه لكم ولياً: او را صاحب اختيار شما قرار داده است.
 
فرض طاعته: اطاعتش را واجب نموده است.
 
ماض حكمه: حكم او (على ‏عليه السلام) قاطع است.
 
جاز قوله: كلامش بسنده است.
 
نافذ امره: امرش نافذ است.
 
ملعون من خالفه: هر كس با او مخالفت كند ملعون است.
 
مرحوم من تبعه: هر كس تابع او باشد مورد رحمت الهى است
 
.و صدّقه: هر كس تصديقش كند.
 
غفر اللَّه له: خدا او را آمرزيده است.
 
 
'''ضماير منفصل بيان شده در خطبه درباره حضرت على ‏عليه السلام'''
 
تعداد هفت ضمير منفصل و جداگانه -  يعنى او -  به حضرت اميرعليه السلام ارجاع داده شده است:
 
هو وليكم: او صاحب اختيار شماست.
 
و هو راكع: در حالى كه در ركوع است.
 
هو االامام المبين: او همان امام مبين است.
 
فهو الذى يهدى الى الحق: او است كه به سوى حق هدايت مى‏ كند
 
.هو على بن ابیطالب ‏عليه السلام: او على بن ابیطالب‏ عليه السلام است.
 
هو ناصر دين اللَّه: او يارى دهنده دين خداست.
 
هو و من تخلّف من ذريتى: او و جانشينان كه از نسل من هستند.
 
 
'''ضمائر مستتر بيان شده در خطبه درباره حضرت على ‏عليه السلام'''
 
تعداد ۱۴ مرتبه ضمير مستتر به حضرت امير عليه السلام ارجاع داده شده است:
 
اقام الصلاة (هو) : (او) نماز به پا مى ‏دارد.
 
آتى الزكاة (هو) : (او) زكات مى‏ دهد.
 
يهدى الى الحق: (هو) : (او) به سوى حق هدايت مى‏ كند.
 
يعمل به (هو) : (او) به حق عمل مى‏ نمايد.
 
يزهق الباطل (هو) : (او) باطل را از ميان بر مى ‏دارد.
 
ينهى عنه (هو) : (او) از باطل باز مى‏ دارد.
 
فدى رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بنفسه (هو) : (او) جان خود را فداى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله كرد.
 
كان مع الرسول‏ صلى الله عليه و آله  (هو) : (او) با رسول‏ خداصلى الله عليه وآله بود.
 
ينام فى مضجعى (هو) : (او) در بستر من بخوابد.
 
ففعل فادياً لى بنفسه (هو) : (او) در حالى كه جانش را فداى من مى‏ كرد در بستر من آرميد.
 
الا علياً عليه السلام، الذى آمن و رضى: مگر على‏ عليه السلام كه ايمان آورد و به درستى و شكيبايى خشنود شد.
 
هذا على‏ عليه السلام يفهمكم بعدى: بعد از من اين على ‏عليه السلام است كه به شما م ى‏فهماند.
 
على ‏عليه السلام قد بايعنى: على ‏عليه السلام با من بيعت كرده است.
 
 
'''همه قسم‏ هاى بيان شده در خطبه'''
 
محققان بر اين باور هستند كه قسم در زمانى استفاده مى ‏شود كه مطلب مورد نظر گوينده مطلب مهمى باشد، يا در مورد آن مطلب مهم انكارى از سوى مقابل ديده شود. از اين رو براى دلگرم نمودن طرف مقابل يا اتمام حجت با او از قسم استفاده مى شود. حال بايد ببنيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله كه هيچ كار بيهوده ‏اى انجام نمى‏ دهد، هفت قسمى كه در خطبه ايشان به زبان آورده‏ اند را در كجاى و براى چه مطالب مهمى استفاده كرده‏ اند:
 
و اللَّه فى امورهم قد تكرّمت: به خدا قسم در امور مربوط به آنها با بزرگوارى رفتار كرده‏ ام.
 
بى -  و اللَّه -  بشّر الاولون من النبيين و المرسلين: به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين‏ عليهم السلام به آمدنم مژده داده ‏اند.
 
انا -  و اللَّه -  خاتم الانبياء و المرسلين‏ عليهم السلام: به خدا قسم من خاتم پيامبران و رسولان ‏عليهم السلام هستم.
 
فى على ‏عليه السلام -  و اللَّه -  نزلت سورة العصر: به خدا قسم سوره والعصر درباره على‏ عليه السلام نازل شده است.
 
«و العصر . ان الانسان لفى خسر» :«قسم به عصر . كه انسان در زيان است» .
 
باللَّه ما عنى بهذه الآية الا قوماً من اصحابى، اعرفهم باسمائهم و انسابهم، و قد امرت بالصفح عنهم: به خدا قسم مقصود اين آيه جز گروهى از اصحاب خودم نيست، كه آنان را به اسم و نسبشان مى‏شناسم، و مأمورم بر آنان پرده‏ پوشى كنم.
 
فىّ نزلت و فيهم -  و اللَّه -  نزلت و لهم عمت و ايّاهم خصّت: به خدا قسم اين سوره درباره من و درباره آنان (امامان‏ عليهم السلام) نازل شده است و شامل همه آنان مى ‏شود و به آنان اختصاص دارد.
 
 
'''قسم ‏هاى مخصوص حضرت على‏ عليه السلام'''
 
پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله به سبب اهميت موضوع ولايت، سه مرتبه از قسم استفاده نموده ‏اند:
 
فى على‏ عليه السلام -  و اللَّه -  نزلت سورة العصر: به خدا قسم سوره والعصر درباره على ‏عليه السلام نازل شده است.
 
«والعصر . ان الانسان لفى خسر» الا علياًعليه السلام الذى آمن و رضى بالحق و الصبر: «قسم به عصر . كه انسان در زيان است» ، مگر على‏ عليه السلام كه ايمان آورد و به حق و شكيبايى خشنود شد.
 
فىّ نزلت و فيهم -  واللَّه -  نزلت و لهم عمت و اياهم خصّت: به خدا قسم اين سوره درباره من و آنان (امامان‏ عليهم السلام) نازل شده است و شامل همه آنان مى ‏شود و به آنان اختصاص دارد.
 
 
'''خصوصيات دوستان حضرت على ‏عليه السلام'''
 
يكى از راه ‏هاى شناساندن يک فرد معرفى دوستان وى مى ‏باشد. اگر بر فرض محال پيامبرصلى الله عليه وآله درباره حضرت على‏عليه السلام نكته‏اى نمى‏فرمود و به توصيف و مدح دوستان و دوستداران آن حضرت بسنده مى‏كرد، در شناساندن اميرالمؤمنين على‏عليه السلام كافى بود، و دلالت مى‏كرد كه آن حضرت احترام خاص و ويژه‏اى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله دارد. اين مسئله براى شناخت مدعيان نزديك بودن به سنت نبوى نيز كافى است. همان كسانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره دوستان آنها چيزى نفرموده، بلكه مذمت نيز فرموده است:مرحوم من تبعه و صدّقه: هر كس تابع او باشد و تصديقش كند مورد رحمت الهى قرار مى‏گيرد.لا يوالى علياًعليه السلام الا تقى: جز فرد پرهيزگار كسى با على‏عليه السلام دوستى نمى‏كند.لا يؤمن به الا مؤمن مخلص: جز مؤمن مخلص كسى به او ايمان نمى‏آورد.الا انّ اوليائهم الذين ذكرهم اللَّه فى كتابه فقال عزوجل: »لا تجد قوماً يؤمنون باللَّه و اليوم الآخر يوادّون من حادّ اللَّه و رسوله و لو كانوا آبائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشيرتهم: بدانيد كه دوستان اهل‏بيت‏عليهم السلام كسانى هستند كه خداوند در كتابش آنان را ياد كرده و فرموده است: »هيچ گروهى را نمى‏يابى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند و در عين حال با كسانى كه با خدا و رسولش ضدّيت دارند دوستى نمايند اگر چه پدران و فرزندان و برادران و اقوامشان باشند.اولئك كتب فى قلوبهم الايمان: آنان كسانى هستند كه ايمان در قلوبشان نوشته شده است.ايّدهم بروح منه: خدا آنان را با روحى از خود تأييد فرموده است.يدخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار: به بهشتى واردشان مى‏كند كه از پايين آن نهرها جارى است.رضى اللَّه عنهم: خدا از آنان راضى است.رضوا عنه: آنان از خدا راضى هستند.اولئك حزب اللَّه. الا ان حزب اللَّه هم المفلحون: آنان حزب خدا مى‏باشند. بدانيد كه حزب خدا رستگار است.الا ان اوليائهم المؤمنون الذين وصفهم اللَّه عزوجل فقال: »الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم« : بدانيد كه دوستان آنان )اهل‏بيت‏عليهم السلام( كسانى هستند كه خداوند عزوجل آنان را توصيف كرده و فرموده است: »كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به تاريكى نيالودند« .۱۹-  خصوصيات دشمنان حضرت على‏عليه السلامهمچنين يكى از راه‏هاى شناخت يك فرد، شناخت دشمنان آن فرد است. بايد ديد چه كسانى دشمن او هستند، و چه كسانى دشمنان آن شخص را مذمت كرده‏اند، و چرا دشمنان او را مذمت كرده‏اند. در اين خطبه، ۱۲ مرتبه دشمنان حضرت على‏عليه السلام مذمت شده‏اند. و مدمت كننده كسى نيست جز پيامبرصلى الله عليه وآله. اين گواهى است بر اين كه صراط على‏عليه السلام حق است:ملعون من خالفه: هر كس با او مخالفت كند ملعون است.ملعون ملعون، مغضوب مغضوب من ردّ علىّ قولى هذا و لم يوافقه: معلون است ملعون، مغضوب است مغضوب است كسى كه اين گفته مرا رد كند و با آن موافقت ننمايد.الا و انه يبغض علياًعليه السلام الا شقىّ: آگاه باشيد كه جز فرد بدبخت كسى با على‏عليه السلام دشمنى نمى‏كند.الا ان اعدائهم هم السفهاء الغاوون، اخوان الشياطين: بدانيد كه دشمنان ايشان سفيهان گمراه و برادران شياطين هستند.يوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غروراً: سخنان پوچى را براى فريفتن به يكديگر مى‏رسانند.الا ان اعدائهم الذين يصلون سعيراً: بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه وارد شعله‏هاى آتش مى‏شوند.الا ان اعدائهم الذين يسمعون لجهنم شهيقاً و هى تفور: بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه در حال جوش و خروش جهنم صداى وحشتناك آن را مى‏شنوند.و يرون لها زفيراً: شعله‏هاى جهنم را مى‏بينند.الا ان اعدائهم الذين قال اللَّه فيهم: »كلّما دخلت امة لعنت اختها حتى اذا ادّاركوا فيها جميعاً قالت اخراهم لاولاهم ربنا هؤلاء اضلّونا فآتهم عذاباً ضعفاً من النار قال لكل ضعف و لكن لا تعلمون« : بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى هستند كه خدا درباره آنان فرموده است: »هر گروهى كه داخل جهنم مى‏شود همتاى خود را لعنت مى‏كند تا اينكه همه آنان در آنجا به هم مى‏پيوندند پيروان درباره پيشوايان مى گويند پروردگارا اينان ما را گمراه كردند پس بر آنان عذابى دو چندان از آتش نازل كن خداوند مى‏فرمايد عذاب همه شما دو چندان است ولى شما نمى‏دانيد..