پرش به محتوا

سبک شناسی خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۷۷۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۱
اتمام عنوان سَبک
(صفحه‌ای تازه حاوی «== سبک ‏شناسى خطبه غدير<ref>زلال غدير (مجموعه مقالات): ش ۱ ص ۱۰۲-۱۲۲.</ref> == در متون...» ایجاد کرد)
 
(اتمام عنوان سَبک)
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
عن اللَّه: امرته عن اللَّه ان ينام فى مضجعى. ففعل فادياً لى بنفسه.
عن اللَّه: امرته عن اللَّه ان ينام فى مضجعى. ففعل فادياً لى بنفسه.


عن رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله: معاشر الناس، هو ناصر دين اللَّه و المجادل عن رسول ‏اللَّه.
عن رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله: معاشر الناس، هو ناصر دين اللَّه و المجادل عن رسول ‏الله.


عنهم: و قد امرت بالصلح عنهم.
عنهم: و قد امرت بالصلح عنهم.


و عن المشاهد، عن الحرام، عنه، عن الباطل، عن صاجبه، عن معصيه، عن سبيله، عن ربه، عن ذلك، عن مخالفته، عن منكر و... .
و عن المشاهد، عن الحرام، عنه، عن الباطل، عن صاجبه، عن معصيه، عن سبيله، عن ربه، عن ذلك، عن مخالفته، عن منكر و... .


مى ‏توان به بسامدهاى بالاى حروف جرّ «باء، من، فى، على، الى، لام، مع» اشاره كرد، كه اين بسامدهاى بالا نشان دهنده سبک خطابى رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله مى ‏باشد.
مى ‏توان به بسامدهاى بالاى حروف جرّ «باء، من، فى، على، الى، لام، مع» اشاره كرد، كه اين بسامدهاى بالا نشان دهنده سبک خطابى رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله مى ‏باشد.


ب. حروف تنبيه و عرض »الا«
'''ب) حروف تنبيه و عرض «الا»'''
 
حروفى هستند كه در اول جمله براى توجه، هشدار يا بشارت در مورد انجام يا ترك عمل بعد از آن به كار مى‏رود.××× 1 النحو الاساسى )مختار و ديگران( : ص 311. ×××
 


كاربرد فراوان اين دو حرف در خطبه غدير نشان از اهميت توجه به عمل نصيحت شده دارد. پيامبرصلى الله عليه وآله اين حرف را 58 بار در خطبه تكرار نموده است، كه با توجه به بسامد بالاى تكرار اين حرف در نوع خود مى‏توان آن را سبك ويژه‏اى براى ايشان در خطابه به شمار آورد. به نمونه‏هايى از استعمال اين حرف در خطبه اشاره مى‏گردد:
حروفى هستند كه در اول جمله براى توجه، هشدار يا بشارت در مورد انجام يا ترک عمل بعد از آن به كار می‏رود.<ref>النحو الاساسى (مختار و ديگران): ص ۳۱۱.</ref>


كاربرد فراوان اين دو حرف در خطبه غدير نشان از اهميت توجه به عمل نصيحت شده دارد. پيامبر صلى الله عليه وآله اين حرف را ۵۸ بار در خطبه تكرار نموده است، كه با توجه به بسامد بالاى تكرار اين حرف در نوع خود مى توان آن را سبک ويژه ‏اى براى ايشان در خطابه به شمار آورد. به نمونه‏ هايى از استعمال اين حرف در خطبه اشاره مى ‏گردد:


الا لعن اللَّه الغاصبين المغتصبين.
الا لعن اللَّه الغاصبين المغتصبين.
خط ۱۸۸: خط ۱۸۵:
الا انهم اصحاب الصحيفة، فلينظر احدكم فى صحيفة.
الا انهم اصحاب الصحيفة، فلينظر احدكم فى صحيفة.


الا و ان علياًعليه السلام هو الموصوف بالصبر و الشكر.
الا و ان علياً عليه السلام هو الموصوف بالصبر و الشكر.


الا من كنت مولاه فهذا على‏عليه السلام مولاه.
الا من كنت مولاه فهذا على ‏عليه السلام مولاه.


الا و قد بلّغت، الا و قد اسمعت، الا و قد اوضحت.
الا و قد بلّغت، الا و قد اسمعت، الا و قد اوضحت.
'''۶. به كارگيرى صيغه ‏هاى جمع'''
هر شاعر، نويسنده يا خطيب در گفتار خود صيغه‏ هاى جمع را به كار مى‏ گيرد. شايان ذكر است كه برخى، سبک خاصى در كاربرد اين صيغه‏ ها ندارند. ولى برخى ديگر، از سبک خاصى برخوردار هستند كه می‏توان آن را به عنوان سبک شخصى وى برشمرد.
پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير از جمع مكسّر و جمع صحيح -  جمع مذكر سالم، جمع مؤنث سالم -  بهره گرفته، ولى بيشترين استفاده را از جمع مكسر داشته است. بر طبق آمار، صيغه مفاعل بيشترين بسامد و صيغه مفاعيل كمترين بسامد را به خود اختصاص داده است.
'''۷. ساختار بلاغى'''
بلاغت نوعى علم و هنر و شيوه‏اى نظرى و كاربردى و اسلوب و تكنيكى بلاغى و كلامى رساست.<ref>البلاغة الاصطلاحيه (قلقيله): ص ۹.</ref> آشنايى با قوانين و احكام علم بلاغت باعث درک ريزه ‏كارى‏ ها و اسرار و رموز درونى زبان و ادبيات عرب خواهد شد.<ref>الصناعتين (عسكرى): ص ۲، ۳.</ref> كتاب‏هاى مربوط به بلاغت اذعان داشته ‏اند كه بلاغت به سه بخش علم معانى، بيان و بديع تقسيم مى ‏گردد.
در تعريف علم معانى آمده است: علمى است كه چگونگى كاربرد كلام عربى به مقتضاى حال با آن شناخته مى‏ شود.<ref>المختصر على تلخيص المفتاح (تفتازانى): ص ۴۷. الايضاح (قزوينى): ص ۷۵، ۷۶.</ref>
خطيب قزوينى در تعريف علم معانى گفته است: علمى است كه احوال لفظ عربى مطابق با مقتضى حال، به وسيله آن شناخته مى شود.<ref>بغية الايضاح لتلخيص المفتاح فى علوم البلاغة (صعيدى): ص ۲۷.</ref>
علم بيان علمى است كه ما را قادر مى‏ سازد تا از يک معناى واحد به شيوه‏ هاى گوناگون براى دلالت بر آن معنى تعبير كنيم.<ref>البلاغة الاصطلاحية (قلقيله): ص ۳۷.</ref>
علم بديع در اصطلاح، علمى است كه وجود گوناگون ظرافت كلام بعد از مراعات مطابقت با مقتضاى حال و وضوح دلالت بر معنى به وسيله آن شناخته مى‏ شود.<ref>مفتاح العلوم (سكاكى): ص ۲۳۸. التلخيص فى علوم البلاغة (قزوينى): ص ۳۴۷.</ref>
در اينجا مواردى بلاغى زيبايى در رابطه با علم معانى و بديع از خطبه غدير استخراج كرده كه در ادامه ذكر مى‏شود:
'''الف) عناصر معانى خطبه غدير'''
يكى از بحث‏ هاى علم معانى به انشاء طلبى مربوط مى‏شود. كلام يا خبر است يا انشاء. اما انشا خود نيز دو نوع است: انشاء طلبى و انشاء غير طلبى. در علم بلاغت انشاء طلبى مورد نظر است؛ و آن، اين است كه حصول چيزى كه در هنگام درخواست وجود نداشته باشد خواسته شود.<ref>بغية الايضاح (صعيدى): ج ۲ ص ۵۳ .</ref>
امر، نداء، نهى و استفهام از موارد مربوط به انشاء طلبى است كه كاربرد مناسب آن سبب زيبايى كلام مى‏ شود. بسامد بالاى اين موارد نشان از سبک ويژه نويسنده، شاعر يا خطيب دارد، كه پيامبر صلى الله عليه و آله از اين خصيصه برخوردار مى ‏باشد.
'''ب) موسيقى درونى خطبه (آرايه‏ هاى بديع)'''
در مورد علم بديع، لفظ «جديد» نيز به كار رفته است. اصل آن درباره طناب استعمال مى‏ شود، از اين جهت كه طناب به خوبى محكم بسته شود.
همچنين واژه «مخترع يا مبتكر» در مورد علم بديع به كار میرود. تفاوت آن دو اين است كه اختراع همان خلق معانى است كه از پيش به دست نيامده بودند، و ابداع آوردن معناى ظريف است.<ref>العمدة (قيروانى): ج ۱ ص ۲۶۵. القزوينى و شروح التلخيص (مطلوب): ص ۴۲۴.</ref>
آرايه ‏هاى بديعى دو نوع است: معنوى و لفظى. معنوى عبارت است از آنچه كه وجوب مراعات معنى بدون لفظ را در بر میگيرد. مثل: طباق، مقابله، مراعاة النظير. اما لفظى، به وجوه نكوسازى فقط از جهت لفظ بدون در نظر داشتن معنى پردازد. مثل: سجع، جناس، اقتباس.<ref>البلاغة و التحليل الادبى (ابوحاقه): ص ۱۸۴.</ref>
گاهى آرايه ‏هاى بديعى از آن جهت كه در لحن كلام [[اهمیت]] بسيار دارند، در عناصر لحن سبک مورد توجه قرار مى ‏گيرند. اين عناصر بيشتر شامل: جناس، هم‏ صدايى، سجع و تضادّ مى ‏باشند.
در بررسى خطبه غدير پركاربردترين آرايه ‏هاى لفظى و معنوى به كار رفته كه در فرموده پيامبر صلى الله عليه وآله مشخص گرديده است.
'''اول: سجع'''
كه از نظر لغوى: كلامى مقفاست. سجع يسجع سجعاً، يعنى با كلامى داراى فواصلى همچون فاصله‏ هاى شعر، سخن گفت.<ref>لسان العرب (ابن ‏منظور): ج ۸ ، ماده «سجع».</ref>
سجع در اصطلاح: توافق و هماهنگى دو فاصله به طور يک شكل در حرف آخر جمله نثر را گويند.<ref>علم البديع: (عبدالعزيز عتيق: ص ۲۰۶) و (و التلخيص فى العلوم البلاغه: القزوينى: ص ۳۹۷) . </ref>
جرجانى درباره سجع نيكو مى‏ گويد: تو سجع را زمانى مقبول و نيكو مى ‏يابى كه معنى را به طور كامل ادا نمايد و تغيير و تحريفى در آن به وجود نياورد، كه در اين صورت شيرين‏ ترين سجعى است كه به گوش تو مى ‏رسد.<ref>اسرار البلاغة (جرجانى): ص ۱۱. </ref>
نمونه ‏هايى از سجع در خطبه غدير:
الحمد للَّه الذى علا فى توحّده و دنا فى تفرّده و جل فى سلطانه و عظم فى اركانه.
معاشر الناس، الا و انى (انا) و على البشير.
قد فهم السرائر، و علم الضمائر، و لم تخف عليه المكنونات، و لا اشتبهت عليه الخفيّات.
الا انهم امناء اللَّه فى خلقه و حكّامه فى ارضه. الا و قد ادّيت، الا و قد بلّغت، الا و قد اسمعت، الا و قد اوضحت.
اللهم اغفر للمؤمنين (بما ادّيت و امرت) و اغضب على (الجاحدين) الكافرين، و الحمد للَّه رب العالمين.
'''دوم: اقتباس'''
[[اقتباس]] در اصطلاح تضمين كلامى از [[قرآن]] يا [[حدیث]] پيامبر صلى الله عليه وآله و امامان‏ عليهم السلام مى ‏باشد.<ref>البلاغة الشعرية فى كتاب البيان و التبيين (صباغ): ص ۲۷۲.</ref>
نمونه ‏هايى از اقتباس در خطبه غدير:
«يولج الليل فى النهار و يولج النهار فى الليل»<ref>فاطر /  ۱۳.</ref>، لا اله الا هو العزيز الغفار. مستجيب الدعاء، و مجزل العطاء، محصى الأنفاس، و رب الجنة و الناس، الذى لا يشكل عليه شى‏ء، و لا يضجره صراخ المستصرخين، و لا يبرمه الحاح الملحّين.
اللهم انك انزلت الآية فى على‏ عليه السلام وليك عند تبيين ذلك و نصبك اياه لهذا اليوم: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً».<ref>مائده /  ۳.</ref> «و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرين».<ref>آل‏ عمران /  ۸۵ .</ref> اللهم انى اشهدك انّى قد بلّغت.
'''سوم: تضادّ'''
طباق (تضادّ): به جمع شدن دو لفظ متضاد در معنى گفته مى‏ شود.<ref>البلاغة و التحليل الادبى (ابوحاقه): ص ۱۹۲.</ref>
طباق: همچنين مطابقه، تطبيق، تضاد و تكافؤ نيز ناميده مى‏شود، و آن جمع شدن ميان دو معناى متضاد يا دو معناى مقابل هم در جمله است.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۰۳. انوار الربيع فى علم البديع: ص ۱۴۱.</ref>
نمونه‏ هاى تضادّ در خطبه غدير:
احمده كثيراً و اشكره دائماً على السرّاء و الضرّاء و الشدة و الرخاء، و اومن به و بملائكته و كتبه و رسله.
معاشر الناس، ان علياً والطيبين من ولدى (من صلبه): هم الثقل الاصغر، و القرآن الثقل الاكبر.
'''چهارم: جناس'''
به دو لفظى كه در گفتار شبيه هم ولى در معنى اختلاف داشته باشند جناس گويند.<ref>البلاغة الواضحة (جارم، امين): ص ۲۶۵.</ref>
اين نوع آرايه، به خاطر تشابه حروف يک كلمه با كلمه ‏اى ديگر به شكل جزئى و يا كلى جناس ناميده مى‏ شود، خواه به شكل كلى و يا جزئى.<ref>بلوغ الارب فى علم الادب (فرحات): ص ۶۶ .</ref>
نمونه ‏هايى از جناس در خطبه‏ ى غدير:
يلحظ كل عين و العيون لا تراه.
الا له الحمد منّى ابداً الابدين و دهر الداهرين و على كل حال.
هو التقى النقى الهادى المهدى.
'''پنجم: مراعات نظير'''
به هماهنگى يا تناسب ميان امورى كه با هم ارتباط و سنخيت دارند مراعات نظير گويند.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۰۳.</ref>
نمونه‏ هايى از مراعات النظير در خطبه غدير:
على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام الذى اقام الصلاة و اتى الزكاة و هو راكع، يريد اللَّه عزوجل فى كل حال.
معاشر الناس، ان الحج و العمرة من شعائر اللَّه.
نبايعك على ذالك بقلوبنا و لنفسنا و السنتنا و ايدينا.
'''ششم: عكس'''
آن است كه بخشى در كلام مقدم شود، سپس بخش مقدم شده در آخر كلام بيايد و بالعكس.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۲۱.</ref>
نمونه ‏هايى از عكس در خطبه غدير:
يكوّر الليل على النهار و يكوّر النهار على الليل، يطلبه حثيثاً.
الا و ان اللَّه عزوجل قال و انا قلت عن اللَّه عزوجل.
انه منّى و إنا منه.
'''هفتم: تلميح'''
تلميح اشاره به يک قصه مشخص، يا شعر، مشهور، يا ضرب المثل، بدون ذكر آن است.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۴۲.</ref>
نمونه‏ هايى از تلميح در خطبه غدير:
و قد ضمن لى تبارك و تعالى العصمة.
'''نتيجه'''
مطالعه سبک شناسانه خطبه غدير به خوبى نشان دهنده تمايز آن از ديگر متون ادبى است، زيرا بسامد بالاى استفاده از آرايه ‏هاى ادبى در كنار بسامد بالاى حروف و... ، نشانگر نمونه عالى از بلاغت بر ساختار زبانى است.
بلاغت آنچنان، در روح خطبه غدير عجين گشته كه تمامى الفاظش مراعات نظير را دارد، و مراعات نظير يعنى تناسب الفاظ از هر حيثى. اين مسئله به وجود نمى ‏آيد مگر اينكه گوينده از ذوق سرشار ادبى برخوردار باشد.
وجود انواع جناس ‏ها و بسامد بالاى آن نشان دهنده رويكردى لحن درونى خطبه است.
بهره ‏گيرى بالاى پيامبر صلى الله عليه و آله در به كار بردن حروف (ب، من، على، ل، حتى) سبک خاص حضرت را نشان مى‏ دهد.
از شاخصه ‏هاى اصلى خطبه غدير، بسامد بالاى استفاده از صيغه جمع مكسر مفاعل است. در نهايت خطبه غدير مى‏ تواند شاخصى براى بررسى گرايشى خاص در سبک متون ادبى، دينى قرار گيرد.


== پانویس ==
== پانویس ==