پرش به محتوا

ابوالعباس مبرّد: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''ابوالعباس محمد بن یزید بن عبدالاکبر ثمالی ازدی بصری'''<ref>نزهة الألباء ١٦٤، أنساب السمعاني ١١٦/١، تاريخ بغداد ٣٨٠/٣، لسان الميزان ٤٣٠/٥، شذرات الذهب ١١٠/٢، معجم الأدباء، معجم المؤلفين ١١٤/١٢، فهرست ابن النديم ٥٩/١.</ref>، معروف به مبرد، در دهم ذی‌الحجه سال ۲۱۰ قمری (۲۸ مارس ۸۲۶ میلادی) در بصره به دنیا آمد<ref>محمد بن يزيد بن عبد الأكبر الثمالي، أبو العباس المبرد. إمام العربية ببغداد في زمنه، و أحد أعلام الأدب و الأخبار، مولده بالبصرة، و وفاته ببغداد، قيل: سنة ٢٨٥ ه‍. و قيل: سنة ٢٨٦ ه‍.
{{جعبه اطلاعات شخص
| عنوان = ابو العباس مبرد
| تصویر =
| اندازه تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام کامل =بوالعباس محمد بن یزید بن عبدالاکبر ثمالی ازدی بصری
| سرشناسی =
| تولد =۲۱۰ قمری، بصره
| وفات = ۲۸۶ قمری بغداد
| استادان =ابوعثمان مازنی و ابوعمر جرمی و ابو حاتم سجستانی
| شاگردان =
| تالیفات = «الکامل»، «الاشتقاق»، «الأنواء و الأزمنة»،
| تحصیلات =
| مذهب = اهل سنت
| زمینه فعالیت =
| علت شهرت =امام العربیة والادب و الاخبار
| خویشان سرشناس =
| نحوه درگذشت =
| محل دفن =
| وبگاه =
}}


''معجم رجال الاعتبار و سلوة العارفين''. مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية، 1421، ص </ref>، نحوی و لغوی برجستهٔ عربی و در بغداد به عنوان امام نحو و زبان شناخته شد<ref>كان فصيحا بليغا مفوها ثقة اخباريا علامة صاحب نوادر و ظرافة، و كان جميلا و سيما لا سيما في صباه، و له تصانيف مشهورة، منها كتابه الكامل، الوافى بالوفيات مخطوط ج 5 ص 126
'''ابوالعباس محمد بن یزید بن عبدالاکبر ثمالی ازدی بصری'''،<ref>نزهة الألباء ١٦٤، أنساب السمعانی ١١٦/١، تاریخ بغداد ٣٨٠/٣، لسان المیزان ٤٣٠/٥، شذرات الذهب ١١٠/٢، معجم الأدباء، معجم المؤلفین ١١٤/١٢، فهرست ابن الندیم ٥٩/١.</ref> معروف به مبرد، در دهم ذی‌الحجه سال ۲۱۰ قمری (۲۸ مارس ۸۲۶ میلادی) در بصره به دنیا آمد<ref>محمد بن یزید بن عبد الأکبر الثمالی، أبو العباس المبرد. إمام العربیة ببغداد فی زمنه، و أحد أعلام الأدب و الأخبار، مولده بالبصرة، و وفاته ببغداد، قیل: سنة ٢٨٥ ه‍. و قیل: سنة ٢٨٦ ه‍.


عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار ؛ ج‏3 ؛ ص247</ref>. او تألیفات نافعی در ادبیات داشت که از جمله آنها «الکامل فی اللغة والأدب» است.
''معجم رجال الاعتبار و سلوة العارفین''. مؤسسة الإمام زید بن علی الثقافیة، 1421، ص</ref>، نحوی و لغوی برجستهٔ عربی و در بغداد به عنوان امام نحو و زبان شناخته شد<ref>کان فصیحا بلیغا مفوها ثقة اخباریا علامة صاحب نوادر و ظرافة، و کان جمیلا و سیما لا سیما فی صباه، و له تصانیف مشهورة، منها کتابه الکامل، الوافی بالوفیات مخطوط ج 5 ص 126


== زندگینامه ==
عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ ج‏3؛ ص247</ref>. او تألیفات نافعی در ادبیات داشت که از جمله آنها «الکامل فی اللغة والأدب» است.
'''ابو العباس مبرد''' از قبیله ثمالة از طایفه ازد بود و خود را اصالتاً یمنی می‌دانست. او دختر حفصی مغنی، یکی از بزرگان یمن، را به عقد خود درآورد. مبرد به عنوان یک فرد زبان‌آور، اخباری، عالم، فصیح، ثقه و خوش‌چهره<ref>''الوافي بالوفيات''. ج 5، دار النشر فرانز شتاينر، 1381، ص 216</ref> توصیف شده است<ref>لسان الميزان ٤٣٠/٥-٤٣٢</ref>.
 
== زندگی‌نامه ==
'''ابو العباس مبرد''' از قبیله ثمالة از طایفه ازد بود و خود را اصالتاً یمنی می‌دانست. او دختر حفصی مغنی، یکی از بزرگان یمن، را به عقد خود درآورد. مبرد به عنوان یک فرد زبان‌آور، اخباری، عالم، فصیح، ثقه و خوش‌چهره<ref>''الوافی بالوفیات''. ج 5، دار النشر فرانز شتاینر، 1381، ص 216</ref> توصیف شده است.<ref>لسان المیزان ٤٣٠/٥-٤٣٢</ref>


مبرد در رشته‌های نحو، لغت، ادبیات، قرآن، تاریخ، اخلاق و سلوک تحصیل کرد. او نحو را از ابوعثمان مازنی و ابوعمر جرمی و ادب را از مازنی و ابی حاتم سجستانی فراگرفت. همچنین، او کتاب سیبویه را نزد جرمی و مازنی خواند.
مبرد در رشته‌های نحو، لغت، ادبیات، قرآن، تاریخ، اخلاق و سلوک تحصیل کرد. او نحو را از ابوعثمان مازنی و ابوعمر جرمی و ادب را از مازنی و ابی حاتم سجستانی فراگرفت. همچنین، او کتاب سیبویه را نزد جرمی و مازنی خواند.
خط ۱۴: خط ۳۶:
ابوالعباس مبرد در سال ۲۸۵ یا ۲۸۶ قمری در بغداد درگذشت.
ابوالعباس مبرد در سال ۲۸۵ یا ۲۸۶ قمری در بغداد درگذشت.


== تألیفات<ref>''الوافی بالوفیات''. ج 5، دار النشر فرانز شتاینر، 1381، ص 217.</ref> ==
== تألیفات<ref>الوافی بالوفیات. ج 5، دار النشر فرانز شتاینر، 1381، ص 217.</ref> ==
مبرد تألیفات نافعی در ادبیات وفنون دیگر داشته که می‌توان به موارد زیر به نقل از کتاب الوافی بالوفیات اشاره کرده:
مبرد تألیفات نافعی در ادبیات وفنون دیگر داشته که می‌توان به موارد زیر به نقل از کتاب الوافی بالوفیات اشاره کرده:
{{کادر}}
{{کادر}}
خط ۵۹: خط ۸۱:
{{پایان}}
{{پایان}}


== جایگاه علمی<ref>عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار ؛ ج‏3 ؛ ص247</ref> ==
== جایگاه علمی<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ ج‏3؛ ص247</ref> ==
مبرد و ابوالعباس احمد بن یحیی ملقب به ثعلب، که صاحب کتاب «الفصیح» است، دو عالم فاضل معاصر بودند که تاریخ ادباء با آنها پایان یافت. یکی از معاصرین آنها، ابوبکر بن ابی الازهر، می‌گوید: ای طالب علم، نادان مباش و از مبرد یا ثعلب استفاده کن. در نزد این دو، علم مردم گرد آمده است، پس مانند شتر بی‌آب و علف مباش. علوم خلق در شرق و غرب به این دو مرتبط است<ref>وفيات الأعيان ج 1 ص 626- 627</ref>.
مبرد و ابوالعباس احمد بن یحیی ملقب به ثعلب، که صاحب کتاب «الفصیح» است، دو عالم فاضل معاصر بودند که تاریخ ادباء با آنها پایان یافت. یکی از معاصرین آنها، ابوبکر بن ابی الازهر، می‌گوید: ای طالب علم، نادان مباش و از مبرد یا ثعلب استفاده کن. در نزد این دو، علم مردم گرد آمده است، پس مانند شتر بی‌آب و علف مباش. علوم خلق در شرق و غرب به این دو مرتبط است.<ref>وفیات الأعیان ج 1 ص 626- 627</ref>


ذهبی<ref>و كان فصيحا بليغا مفوّها، ثقة إخباريّا علاّمة، صاحب نوادر و ظرافة.  
ذهبی<ref>و کان فصیحا بلیغا مفوّها، ثقة إخباریّا علاّمة، صاحب نوادر و ظرافة.


و كان جميلا و سيما، لا سيّما في صباه، و له تصانيف مشهورة.  
و کان جمیلا و سیما، لا سیّما فی صباه، و له تصانیف مشهورة.


''تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام''. ج 21، دار الکتاب العربي، 1409، ص 299.</ref> در کتاب «العبر فی خبر من غبر» در سال ۲۸۵ هجری می‌گوید: در این سال ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی بصری، امام نحویان...او زیبا، فصیح، مفوّه و عالم بود. او در آخر سال وفات یافت.
''تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام''. ج 21، دار الکتاب العربی، 1409، ص 299.</ref> در کتاب «العبر فی خبر من غبر» در سال ۲۸۵ هجری می‌گوید: در این سال ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی بصری، امام نحویان… او زیبا، فصیح، مفوّه و عالم بود. او در آخر سال وفات یافت.


ابومحمد عبدالله بن اسعد بن علی یافعی در کتاب «مرآة الجنان» در سال ۲۸۵ هجری می‌گوید: امام نحویان در زمان خود، ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی بصری... او زیبا، فصیح، مفوّه و عالم بود<ref>مرآت الجنان ج 2 ص 212،
ابومحمد عبدالله بن اسعد بن علی یافعی در کتاب «مرآة الجنان» در سال ۲۸۵ هجری می‌گوید: امام نحویان در زمان خود، ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی بصری… او زیبا، فصیح، مفوّه و عالم بود<ref>مرآت الجنان ج 2 ص 212،


عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 250</ref>.  
عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 250</ref>.


جلال‌الدین عبدالرحمن بن ابی‌بکر سیوطی در کتاب «بغیه الوعاة» می‌گوید: محمد بن یزید بن عبدالله ازدی بصری، ملقب به مبرد، امام زبان عربی در بغداد بود. او فصیح، بلیغ، مفوّه و عالم بود و صاحب نوادر و ظرافت بود. او در جوانی بسیار زیبا بود<ref>محمد بن يزيد بن عبد اللَّه الازدي البصري أبو العباس المبرد، امام العربية ببغداد في زمانه، أخذ عن المازني و أبي حاتم السجستاني، و روى عنه اسماعيل الصفار و نفطويه و الصولى، و كان فصيحا بليغا مفوها ثقة أخباريا علامة، صاحب نوادر و ظرافة، و كان جميلا لا سيما في صباه.
جلال‌الدین عبدالرحمن بن ابی‌بکر سیوطی در کتاب «بغیه الوعاة» می‌گوید: محمد بن یزید بن عبدالله ازدی بصری، ملقب به مبرد، امام زبان عربی در بغداد بود. او فصیح، بلیغ، مفوّه و عالم بود و صاحب نوادر و ظرافت بود. او در جوانی بسیار زیبا بود<ref>محمد بن یزید بن عبد اللَّه الازدی البصری أبو العباس المبرد، امام العربیة ببغداد فی زمانه، أخذ عن المازنی و أبی حاتم السجستانی، و روی عنه اسماعیل الصفار و نفطویه و الصولی، و کان فصیحا بلیغا مفوها ثقة أخباریا علامة، صاحب نوادر و ظرافة، و کان جمیلا لا سیما فی صباه.


عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 250</ref>.
عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 250</ref>.


سیرافی می‌گوید: علم نحو پس از طبقه حرمی و مازنی به مبرد رسید. او از قبیله ثمالة از ازد بود و از حرمی، مازنی و دیگران استفاده کرد<ref>''تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام''. ج 21، دار الکتاب العربي، 1409، ص 299.</ref>.
سیرافی می‌گوید: علم نحو پس از طبقه حرمی و مازنی به مبرد رسید. او از قبیله ثمالة از ازد بود و از حرمی، مازنی و دیگران استفاده کرد.<ref>''تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام''. ج 21، دار الکتاب العربی، 1409، ص 299.</ref>


مردم بصره می‌گفتند: مبرد مانند خود را ندیده است. هنگامی که مازنی کتاب «الف و اللام» را نوشت، مبرد از او در مورد دقایق آن پرسید و پاسخ داد و گفت: برخیز، تو مبردی با کسر «راء» هستی، یعنی کسی که حق را ثابت می‌کند. کوفیان این را تغییر دادند و «راء» را فتح کردند. نفطویه می‌گوید: کسی را ندیدم که بدون سند، اخبار را به خوبی از او حفظ کند<ref>تذكرة الحفاظ ج 2/ 666</ref>.
مردم بصره می‌گفتند: مبرد مانند خود را ندیده است. هنگامی که مازنی کتاب «الف و اللام» را نوشت، مبرد از او در مورد دقایق آن پرسید و پاسخ داد و گفت: برخیز، تو مبردی با کسر «راء» هستی، یعنی کسی که حق را ثابت می‌کند. کوفیان این را تغییر دادند و «راء» را فتح کردند. نفطویه می‌گوید: کسی را ندیدم که بدون سند، اخبار را به خوبی از او حفظ کند.<ref>تذکرة الحفاظ ج 2/ 666</ref>


== معناى اولى براى مولى در كلام مبرّد<ref>اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱. </ref>==
== معنای اولی برای مولی در کلام مبرّد<ref>اسرار غدیر: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدیر: ص ۱۲۱.</ref> ==
ابوالعبَّاس مُبَرِّد مُتَولِّى أمر را از معانى مَوْلَى شمرده است<ref>پس جناب سيد مرتضى رضى اللَّه تعالى عنه و أرضاه در «شافى» فرموده:
ابوالعبَّاس مُبَرِّد مُتَولِّی أمر را از معانی مَوْلَی شمرده است<ref>پس جناب سید مرتضی رضی اللَّه تعالی عنه و أرضاه در «شافی» فرموده:


قال أبو العباس المبرد في كتابه المترجم بالعبارة عن صفات اللَّه تعالى:
قال أبو العباس المبرد فی کتابه المترجم بالعبارة عن صفات اللَّه تعالی:


تأويل (الولي): الذي هو أولى: أي أحق، و مثله (المولى).
تأویل (الولی): الذی هو أولی: أی أحق، و مثله (المولی).


از اين عبارت ظاهر است كه ولى بمعنى اولى و احق است، و مولى مثل ولي است، پس آن هم بمعنى اولى و احق باشد.
از این عبارت ظاهر است که ولی بمعنی اولی و احق است، و مولی مثل ولی است، پس آن هم بمعنی اولی و احق باشد.


عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار، ج‏8، ص: 79</ref>، آنجا كه خداوند فرمايد:«بِأَنَّ‌ اللّٰهَ‌ مَوْلَى الَّذِينَ‌ آمَنُوا<ref>آيۀ ۱۱، از سورۀ ۴۷: محمّد صلّى الله عليه و آله.</ref>» يعنى: خداوند مُتَولّى امور مردمى است كه ايمان آورده‌اند. آنگاه گفته است كه وَلى و مَوْلَى يك معنى دارند. و أبو الحسن واحدى در تفسير «وسيط‍‌» خود؛ و قرطبى در تفسير خود در آيۀ شريفۀ:«بَلِ‌ اللّٰهُ‌ مَوْلاٰكُمْ‌<ref>آيۀ ۱۵۰، از سورۀ ۳: آل عمران.</ref>» آورده‌اند كه مراد از مَوْلَى مُتَوَلِّى امور است. و ابن أثير در «نهايه»، و زبيدى در «تاج العروس» و ابن منظور در «لسان العرب» همين معنى را براى مَوْلَى ذكر كرده‌اند، و گفته‌اند: از اين قبيل است معناى حديث وارد از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه: أيُّمَا امْرَأَةٍ‌ نَكَحَتْ‌ بِغَيْرِ إذْنِ‌ مَوْلاَهَا فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ‌ «هر زنى كه بدون اذن متولّى در امور خود نكاح كند، آن نكاح باطل است». و در روايتى آمده است: بِغَيْرِ إذْنِ‌ وَلِيِّهَا يعنى متولّى أمر خود<ref>امام شناسی، جلد: ۷، صفحه: ۲۵۱</ref>.
عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏8، ص: 79</ref>، آنجا که خداوند فرماید: «بِأَنَّ اللّٰهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا<ref>آیهٔ ۱۱، از سورهٔ ۴۷: محمّد صلّی الله علیه و آله.</ref>» یعنی: خداوند مُتَولّی امور مردمی است که ایمان آورده‌اند. آنگاه گفته است که وَلی و مَوْلَی یک معنی دارند. و أبو الحسن واحدی در تفسیر «وسیط» خود؛ و قرطبی در تفسیر خود در آیهٔ شریفهٔ: «بَلِ اللّٰهُ مَوْلاٰکُمْ‌<ref>آیهٔ ۱۵۰، از سورهٔ ۳: آل عمران.</ref>» آورده‌اند که مراد از مَوْلَی مُتَوَلِّی امور است. و ابن أثیر در «نهایه»، و زبیدی در «تاج العروس» و ابن منظور در «لسان العرب» همین معنی را برای مَوْلَی ذکر کرده‌اند، و گفته‌اند: از این قبیل است معنای حدیث وارد از رسول خدا صلی الله علیه و آله که: أیُّمَا امْرَأَةٍ نَکَحَتْ بِغَیْرِ إذْنِ مَوْلاَهَا فَنِکَاحُهَا بَاطِلٌ «هر زنی که بدون اذن متولّی در امور خود نکاح کند، آن نکاح باطل است». و در روایتی آمده است: بِغَیْرِ إذْنِ وَلِیِّهَا یعنی متولّی أمر خود.<ref>امام‌شناسی، جلد: ۷، صفحه: ۲۵۱</ref>


در كتاب «[[عوالم العلوم (کتاب)|عوالم العلوم]]» فهرستى از راويان [[حدیث]] و شعرا و اهل لغت [[اهل سنت|عامه]] كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته‏ اند آورده است<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹.</ref>، كه يكى از آنها ابوالعباس مبرّد نحوى (م ۲۸۶ ق) است.
در کتاب «[[عوالم العلوم (کتاب)|عوالم العلوم]]» فهرستی از راویان [[حدیث]] و شعرا و اهل لغت [[اهل سنت|عامه]] که معنی «اولی» را معنای اصلی کلمه مولی دانسته‌اند آورده است،<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹.</ref> که یکی از آنها ابوالعباس مبرّد نحوی (م ۲۸۶ ق) است.


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
{{پانویس|۲}}
[[رده:حدیث غدیر]]
[[رده:حدیث غدیر]]