۲۶٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخص | |||
| عنوان = ابو العباس مبرد | |||
| تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام کامل =بوالعباس محمد بن یزید بن عبدالاکبر ثمالی ازدی بصری | |||
| سرشناسی = | |||
| تولد =۲۱۰ قمری، بصره | |||
| وفات = ۲۸۶ قمری بغداد | |||
| استادان =ابوعثمان مازنی و ابوعمر جرمی و ابو حاتم سجستانی | |||
| شاگردان = | |||
| تالیفات = «الکامل»، «الاشتقاق»، «الأنواء و الأزمنة»، | |||
| تحصیلات = | |||
| مذهب = اهل سنت | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| علت شهرت =امام العربیة والادب و الاخبار | |||
| خویشان سرشناس = | |||
| نحوه درگذشت = | |||
| محل دفن = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'' | '''ابوالعباس محمد بن یزید بن عبدالاکبر ثمالی ازدی بصری'''،<ref>نزهة الألباء ١٦٤، أنساب السمعانی ١١٦/١، تاریخ بغداد ٣٨٠/٣، لسان المیزان ٤٣٠/٥، شذرات الذهب ١١٠/٢، معجم الأدباء، معجم المؤلفین ١١٤/١٢، فهرست ابن الندیم ٥٩/١.</ref> معروف به مبرد، در دهم ذیالحجه سال ۲۱۰ قمری (۲۸ مارس ۸۲۶ میلادی) در بصره به دنیا آمد<ref>محمد بن یزید بن عبد الأکبر الثمالی، أبو العباس المبرد. إمام العربیة ببغداد فی زمنه، و أحد أعلام الأدب و الأخبار، مولده بالبصرة، و وفاته ببغداد، قیل: سنة ٢٨٥ ه. و قیل: سنة ٢٨٦ ه. | ||
''معجم رجال الاعتبار و سلوة العارفین''. مؤسسة الإمام زید بن علی الثقافیة، 1421، ص</ref>، نحوی و لغوی برجستهٔ عربی و در بغداد به عنوان امام نحو و زبان شناخته شد<ref>کان فصیحا بلیغا مفوها ثقة اخباریا علامة صاحب نوادر و ظرافة، و کان جمیلا و سیما لا سیما فی صباه، و له تصانیف مشهورة، منها کتابه الکامل، الوافی بالوفیات مخطوط ج 5 ص 126 | |||
== | عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ ج3؛ ص247</ref>. او تألیفات نافعی در ادبیات داشت که از جمله آنها «الکامل فی اللغة والأدب» است. | ||
'''ابو العباس مبرد''' از قبیله ثمالة از طایفه ازد بود و خود را اصالتاً یمنی میدانست. او دختر حفصی مغنی، یکی از بزرگان یمن، را به عقد خود درآورد. مبرد به عنوان یک فرد زبانآور، اخباری، عالم، فصیح، ثقه و خوشچهره<ref>'' | |||
== زندگینامه == | |||
'''ابو العباس مبرد''' از قبیله ثمالة از طایفه ازد بود و خود را اصالتاً یمنی میدانست. او دختر حفصی مغنی، یکی از بزرگان یمن، را به عقد خود درآورد. مبرد به عنوان یک فرد زبانآور، اخباری، عالم، فصیح، ثقه و خوشچهره<ref>''الوافی بالوفیات''. ج 5، دار النشر فرانز شتاینر، 1381، ص 216</ref> توصیف شده است.<ref>لسان المیزان ٤٣٠/٥-٤٣٢</ref> | |||
مبرد در رشتههای نحو، لغت، ادبیات، قرآن، تاریخ، اخلاق و سلوک تحصیل کرد. او نحو را از ابوعثمان مازنی و ابوعمر جرمی و ادب را از مازنی و ابی حاتم سجستانی فراگرفت. همچنین، او کتاب سیبویه را نزد جرمی و مازنی خواند. | مبرد در رشتههای نحو، لغت، ادبیات، قرآن، تاریخ، اخلاق و سلوک تحصیل کرد. او نحو را از ابوعثمان مازنی و ابوعمر جرمی و ادب را از مازنی و ابی حاتم سجستانی فراگرفت. همچنین، او کتاب سیبویه را نزد جرمی و مازنی خواند. | ||
خط ۱۴: | خط ۳۶: | ||
ابوالعباس مبرد در سال ۲۸۵ یا ۲۸۶ قمری در بغداد درگذشت. | ابوالعباس مبرد در سال ۲۸۵ یا ۲۸۶ قمری در بغداد درگذشت. | ||
== تألیفات<ref> | == تألیفات<ref>الوافی بالوفیات. ج 5، دار النشر فرانز شتاینر، 1381، ص 217.</ref> == | ||
مبرد تألیفات نافعی در ادبیات وفنون دیگر داشته که میتوان به موارد زیر به نقل از کتاب الوافی بالوفیات اشاره کرده: | مبرد تألیفات نافعی در ادبیات وفنون دیگر داشته که میتوان به موارد زیر به نقل از کتاب الوافی بالوفیات اشاره کرده: | ||
{{کادر}} | {{کادر}} | ||
خط ۵۹: | خط ۸۱: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== جایگاه علمی<ref>عبقات الأنوار | == جایگاه علمی<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ ج3؛ ص247</ref> == | ||
مبرد و ابوالعباس احمد بن یحیی ملقب به ثعلب، که صاحب کتاب «الفصیح» است، دو عالم فاضل معاصر بودند که تاریخ ادباء با آنها پایان یافت. یکی از معاصرین آنها، ابوبکر بن ابی الازهر، میگوید: ای طالب علم، نادان مباش و از مبرد یا ثعلب استفاده کن. در نزد این دو، علم مردم گرد آمده است، پس مانند شتر بیآب و علف مباش. علوم خلق در شرق و غرب به این دو مرتبط است<ref> | مبرد و ابوالعباس احمد بن یحیی ملقب به ثعلب، که صاحب کتاب «الفصیح» است، دو عالم فاضل معاصر بودند که تاریخ ادباء با آنها پایان یافت. یکی از معاصرین آنها، ابوبکر بن ابی الازهر، میگوید: ای طالب علم، نادان مباش و از مبرد یا ثعلب استفاده کن. در نزد این دو، علم مردم گرد آمده است، پس مانند شتر بیآب و علف مباش. علوم خلق در شرق و غرب به این دو مرتبط است.<ref>وفیات الأعیان ج 1 ص 626- 627</ref> | ||
ذهبی<ref>و | ذهبی<ref>و کان فصیحا بلیغا مفوّها، ثقة إخباریّا علاّمة، صاحب نوادر و ظرافة. | ||
و | و کان جمیلا و سیما، لا سیّما فی صباه، و له تصانیف مشهورة. | ||
''تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام''. ج 21، دار الکتاب | ''تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام''. ج 21، دار الکتاب العربی، 1409، ص 299.</ref> در کتاب «العبر فی خبر من غبر» در سال ۲۸۵ هجری میگوید: در این سال ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی بصری، امام نحویان… او زیبا، فصیح، مفوّه و عالم بود. او در آخر سال وفات یافت. | ||
ابومحمد عبدالله بن اسعد بن علی یافعی در کتاب «مرآة الجنان» در سال ۲۸۵ هجری میگوید: امام نحویان در زمان خود، ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی | ابومحمد عبدالله بن اسعد بن علی یافعی در کتاب «مرآة الجنان» در سال ۲۸۵ هجری میگوید: امام نحویان در زمان خود، ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی بصری… او زیبا، فصیح، مفوّه و عالم بود<ref>مرآت الجنان ج 2 ص 212، | ||
عبقات الأنوار | عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج3، ص: 250</ref>. | ||
جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی در کتاب «بغیه الوعاة» میگوید: محمد بن یزید بن عبدالله ازدی بصری، ملقب به مبرد، امام زبان عربی در بغداد بود. او فصیح، بلیغ، مفوّه و عالم بود و صاحب نوادر و ظرافت بود. او در جوانی بسیار زیبا بود<ref>محمد بن | جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی در کتاب «بغیه الوعاة» میگوید: محمد بن یزید بن عبدالله ازدی بصری، ملقب به مبرد، امام زبان عربی در بغداد بود. او فصیح، بلیغ، مفوّه و عالم بود و صاحب نوادر و ظرافت بود. او در جوانی بسیار زیبا بود<ref>محمد بن یزید بن عبد اللَّه الازدی البصری أبو العباس المبرد، امام العربیة ببغداد فی زمانه، أخذ عن المازنی و أبی حاتم السجستانی، و روی عنه اسماعیل الصفار و نفطویه و الصولی، و کان فصیحا بلیغا مفوها ثقة أخباریا علامة، صاحب نوادر و ظرافة، و کان جمیلا لا سیما فی صباه. | ||
عبقات الأنوار | عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج3، ص: 250</ref>. | ||
سیرافی میگوید: علم نحو پس از طبقه حرمی و مازنی به مبرد رسید. او از قبیله ثمالة از ازد بود و از حرمی، مازنی و دیگران استفاده کرد<ref>''تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام''. ج 21، دار الکتاب | سیرافی میگوید: علم نحو پس از طبقه حرمی و مازنی به مبرد رسید. او از قبیله ثمالة از ازد بود و از حرمی، مازنی و دیگران استفاده کرد.<ref>''تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام''. ج 21، دار الکتاب العربی، 1409، ص 299.</ref> | ||
مردم بصره میگفتند: مبرد مانند خود را ندیده است. هنگامی که مازنی کتاب «الف و اللام» را نوشت، مبرد از او در مورد دقایق آن پرسید و پاسخ داد و گفت: برخیز، تو مبردی با کسر «راء» هستی، یعنی کسی که حق را ثابت میکند. کوفیان این را تغییر دادند و «راء» را فتح کردند. نفطویه میگوید: کسی را ندیدم که بدون سند، اخبار را به خوبی از او حفظ کند<ref> | مردم بصره میگفتند: مبرد مانند خود را ندیده است. هنگامی که مازنی کتاب «الف و اللام» را نوشت، مبرد از او در مورد دقایق آن پرسید و پاسخ داد و گفت: برخیز، تو مبردی با کسر «راء» هستی، یعنی کسی که حق را ثابت میکند. کوفیان این را تغییر دادند و «راء» را فتح کردند. نفطویه میگوید: کسی را ندیدم که بدون سند، اخبار را به خوبی از او حفظ کند.<ref>تذکرة الحفاظ ج 2/ 666</ref> | ||
== | == معنای اولی برای مولی در کلام مبرّد<ref>اسرار غدیر: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدیر: ص ۱۲۱.</ref> == | ||
ابوالعبَّاس مُبَرِّد | ابوالعبَّاس مُبَرِّد مُتَولِّی أمر را از معانی مَوْلَی شمرده است<ref>پس جناب سید مرتضی رضی اللَّه تعالی عنه و أرضاه در «شافی» فرموده: | ||
قال أبو العباس المبرد | قال أبو العباس المبرد فی کتابه المترجم بالعبارة عن صفات اللَّه تعالی: | ||
تأویل (الولی): الذی هو أولی: أی أحق، و مثله (المولی). | |||
از | از این عبارت ظاهر است که ولی بمعنی اولی و احق است، و مولی مثل ولی است، پس آن هم بمعنی اولی و احق باشد. | ||
عبقات الأنوار | عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج8، ص: 79</ref>، آنجا که خداوند فرماید: «بِأَنَّ اللّٰهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا<ref>آیهٔ ۱۱، از سورهٔ ۴۷: محمّد صلّی الله علیه و آله.</ref>» یعنی: خداوند مُتَولّی امور مردمی است که ایمان آوردهاند. آنگاه گفته است که وَلی و مَوْلَی یک معنی دارند. و أبو الحسن واحدی در تفسیر «وسیط» خود؛ و قرطبی در تفسیر خود در آیهٔ شریفهٔ: «بَلِ اللّٰهُ مَوْلاٰکُمْ<ref>آیهٔ ۱۵۰، از سورهٔ ۳: آل عمران.</ref>» آوردهاند که مراد از مَوْلَی مُتَوَلِّی امور است. و ابن أثیر در «نهایه»، و زبیدی در «تاج العروس» و ابن منظور در «لسان العرب» همین معنی را برای مَوْلَی ذکر کردهاند، و گفتهاند: از این قبیل است معنای حدیث وارد از رسول خدا صلی الله علیه و آله که: أیُّمَا امْرَأَةٍ نَکَحَتْ بِغَیْرِ إذْنِ مَوْلاَهَا فَنِکَاحُهَا بَاطِلٌ «هر زنی که بدون اذن متولّی در امور خود نکاح کند، آن نکاح باطل است». و در روایتی آمده است: بِغَیْرِ إذْنِ وَلِیِّهَا یعنی متولّی أمر خود.<ref>امامشناسی، جلد: ۷، صفحه: ۲۵۱</ref> | ||
در | در کتاب «[[عوالم العلوم (کتاب)|عوالم العلوم]]» فهرستی از راویان [[حدیث]] و شعرا و اهل لغت [[اهل سنت|عامه]] که معنی «اولی» را معنای اصلی کلمه مولی دانستهاند آورده است،<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹.</ref> که یکی از آنها ابوالعباس مبرّد نحوی (م ۲۸۶ ق) است. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
[[رده:حدیث غدیر]] | [[رده:حدیث غدیر]] |