۲۲٬۹۷۹
ویرایش
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
گروهى تنها به نقل حديث اكتفا نكرده، بلكه درباره اسناد و مفاد آن به طور مستقل كتاب هايى نوشته اند. «طبرى» - از مورخان بزرگ اهل تسنن - كتابى به نام «الولاية فى طرق حديث الغدير» نوشته، و اين حديث شريف را از ۷۵ طريق از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نقل كرده است. | گروهى تنها به نقل حديث اكتفا نكرده، بلكه درباره اسناد و مفاد آن به طور مستقل كتاب هايى نوشته اند. «طبرى» - از مورخان بزرگ اهل تسنن - كتابى به نام «الولاية فى طرق حديث الغدير» نوشته، و اين حديث شريف را از ۷۵ طريق از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نقل كرده است. | ||
همچنين احمد بن حنبل - از محدثان بزرگ اهل تسنن - به چهل سند<ref>مسند احمد: ج ۴ ص ۲۸۱: عن عدى بن ثابت، عن براء بن عازب، قال: كنّا مع رسول اللَّه صلى الله عليه وآله فى سفر، فنزلنا بغدير خم. فنودى فينا: الصلاة جامعة. و كسح لرسول اللَّه صلى الله عليه وآله تحت شجرتين، فصلى الظهر و اخذ بيد على رضى اللَّه تعالى عنه فقال: الستم تعلمون انى اولى بالمؤمنين من انفسهم؟ قالوا: بلى. قال: الستم تعلمون انى اولى بكل مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلى. قال: فأخذ بيد على فقال: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. قال: فلقيه عمر بعد ذلك فقال له: هنيئاً يابن ابى طالب. اصبحت و امسيت مولى كل مؤمن و مؤمنة.</ref>، ابن حجر عسقلانى به ۲۵ سند و نسائى به ۲۵۰ سند حديث غدير را نقل كرده اند. | |||
شبهات مطرح شده در كتاب «راهى ديگر براى كشف حقيقت» بعضاً تكرارى است كه به آنها اشاره نمى كنيم. مثل شبهه شكايت لشكر يمن. و اما شبهاتى كه در اين كتاب آمده و كمتر به آن اشاره شده چند مورد است: | |||
'''شبهه اول. استفاده پيامبرصلى الله عليه وآله از جملات دو پهلو''' | |||
نويسنده كتاب، دليل دوم در رد اعتقاد شيعيان به غدير چنين بيان مى كند: درباره چنين امر مهمى چرا بايد رسول خداصلى الله عليه وآله از جمله دو پهلو يا سه پهلو استفاده كند و توضيح بيشترى ندهند؟! بايد واضح مى فرمودند كه على عليه السلام خليفه من است و شرح مفصلى مى دادند. | |||
'''و اما پاسخ اين شبهه:''' | |||
در ابتداى سخن، نويسنده معتقد شده كه واقعه غدير مربوط به يمن است، و پيامبرصلى الله عليه وآله تنها مى خواست ديدگاه منفى بعضى از مردم را درباره حضرت على عليه السلام برگرداند. اين ادعاى نويسنده نشان مى دهد كه كلام پيامبرصلى الله عليه وآله به هيچ وجه دو پهلو يا سه پهلو نيست. | |||
حال اگر در ادامه مى گويد جملات پيامبرصلى الله عليه وآله دو پهلو يا سه پهلو است، ديگر نمى تواند ادعا كند كه واقعه غدير مربوط به يمن است. به بيان ديگر: دو پهلو يا سه پهلو بودن كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ادعاى اول او را باطل مى كند. | |||
سواى اين نكته، خطبه غدير كاملاً واضح است. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله براى بيان حق اميرمؤمنان عليه السلام هرگز از جملات چند پهلو استفاده نكرده است. ما معتقديم پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در روز غدير خطبه مفصلى خوانده است، در حالى كه بيشتر اهل تسنن عبارات خطابه را بسيار مختصر آورده اند. | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير نه تنها على عليه السلام را به طور رسمى و با لفظ «خليفه» و «وصى» پس از خود معرفى كرد، بلكه براى آنكه جاى ترديد باقى نماند، بر بالاى جهاز شتران دست حضرت على عليه السلام را بالا برد و فرمود: هر كس من مولاى اويم، اين على مولاى او است. سپس فرمود: | |||
اى مردم! همانا من نبى هستم و على عليه السلام وصى پس از من است. صراط مستقيم خداوند منم كه شما را به پيروى از آن امر فرموده، و پس از من على عليه السلام است كه به درستى و راستى راهنماى آن است و به آن حكم و دعوت مى كند. فرمان او را بشنويد و گردن نهيد و پيروى اش كنيد، و از آنچه شما را باز مى دارد خوددارى كنيد تا راه را بيابيد. به سوى هدف او حركت كنيد و راه هاى گوناگون شما را از راه باز ندارد. على عليه السلام برادر و وصى و نگهبان دانش من است. على عليه السلام ياور دين خدا و دفاع كننده از رسول او است. | |||
در آن روز، رسول خداصلى الله عليه وآله نكات بسيارى درباره ولايت على عليه السلام بيان فرمود. به گونه اى كه همه منظور ايشان را دانستند، و در نهايت نيز با اميرالمؤمنين على عليه السلام بيعت كردند و به ايشان تبريك گفتند. متن خطابه نشان مى دهد كه اين جملات به طور كامل مقام جانشينى امام را تفهيم مى كند، و همه مسلمانان نيز بدون هيچ گونه پرسشى با حضرت بيعت كردند. بنابراين: | |||
اولاً: اگر واقعه غدير - بنا بر ادعاى شبهه كننده - به طور روشن در ارتباط با يمن بود، صرف اين ادعا چند پهلو بودن خطبه غدير را باطل مى كند. گويا شبهه كننده توجه نداشته است كه دليل دومش نقض دليل نخست او است. | |||
ثانياً: خطابه غدير مطابق نقل شيعه، كلامى واضح است و به هيچ وجه چند پهلو نيست. همان طور كه در بالا به آن اشاره كرديم. | |||
ثالثاً: ما در ادامه توضيح مى دهيم كه واقعه غدير حتى مطابق آنچه اهل تسنن به اجمال نقل كرده اند، نه تنها كلامى چند پهلو نيست، بلكه قرائن روشن نشان مى دهد كه در خصوص ولايت حضرت على عليه السلام است. البته بايد گفت فراوانى نكاتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در موقعيت هاى مختلف - غير از غدير- درباره اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده و اهل تسنن نيز نقل كرده اند، قرينه است كه اين عبارات خطابه درباره ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام است. | |||
حال سؤال مهم اينجاست كه چرا اهل تسنن نيز بايد غدير را به جانشينى حضرت على عليه السلام ارتباط دهند؟ | |||
بسيارى از اهل تسنن خطبه غديريه پيامبرصلى الله عليه وآله را به صورت خيلى مختصر و در قالب حديث آورده اند. اما در خور توجه است كه آنان تقريباً تمامى قطعات خطبه شيعى غدير را در كتابهاى خود به صورت جداگانه آورده اند، براى مثال، ما معتقديم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در خطبه غدير چنين فرمايش هايى داشته اند: | |||
على بن ابى طالب عليه السلام برادر، وصى و جانشين من ميان امت و امام پس از من است. | |||
هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كه پيرو و تصديق كننده اش باشد در مهر و رحمت است | |||
آگاه باشيد كه جز اين برادرم )على عليه السلام( كسى نبايد اميرالمؤمنين خوانده شود. هشدار كه پس از من سرپرستى مؤمنان براى كسى جز او روا نباشد. | |||
اهل تسنن نيز اين سخنان را به طور جداگانه آورده اند، كه در اينجا تنها به چند نمونه از آنها بسنده مى كنيم: | |||
از براء بن عازب نقل شده است كه گفت: ما با رسول خداصلى الله عليه وآله در سفر بوديم. به غدير خم كه رسيديم، براى نماز ندا داده شد. زير درختان را براى رسول خداصلى الله عليه وآله جارو كردند. حضرت نماز ظهر را خواند و دست على عليه السلام را گرفت و فرمود: آيا نمى دانيد من بر مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟ مردم گفتند: آرى. فرمود: آيا نمى دانيد كه من از هر مؤمن بر خودش سزاوارترم؟ مردم گفتند: آرى. پس دست على عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من مولاى او هستم على عليه السلام هم مولاى او است. خداوندا ! دوستان او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن باش. براء بن عازب گويد: بعد از اين عمر جلو آمد و به على عليه السلام گفت: گوارا باد بر تو اى پسر ابوطالب! تو مولاى هر زن و مرد مؤمن شده اى!<ref>مسند احمد: ج ۴ ص ۲۸۱. المستدرک على الصحيحين: ج ۳ ص ۱۰۹. المعجم الكبير: ج ۵ ص ۱۶۶. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۲۰۳ و ج ۲ ص ۳۹۲ ۳۹۱ ۳۸۵ ۳۸۲ ۳۸۱. تفسير ابن كثير: ج ۲ ص ۱۵. التاريخ الكبير: ج ۴ ص ۱۹۳. تاريخ بغداد: ج ۸ ص ۲۸۴. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۱۱۷ - ۱۱۴، و ... .</ref> | |||
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: براى هر نبى وصى و وارثى است. همانا على عليه السلام وصى و وارث من است.<ref>تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۳۹۲ و ج ۳ ص ۵ . مختصر تاريخ دمشق: ج ۱۸ ص ۲۰. الرياض النضرة: ج ۲ ص ۲۳۴. اسنى المطالب: ص ۸۹ . المناقب (خوارزمى) : ص ۸۵ .</ref> | |||
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به حضرت زهراعليها السلام فرمود: اى فاطمه! همانا كرامت (خاص) خداوند عزوجل به تو اين است كه تو را به اولين اسلام آورندگان و داناترين و بردبارترين تزويج كرد. همانا خداى بلندمرتبه به اهل زمين نظرى فرمود و مرا از ميان ايشان انتخاب كرد، و به نبوت و رسالت مبعوث كرد. سپس نظرى فرمود و از ميان ايشان همسر تو را برگزيد، و به من وحى فرمود كه تو را به همسرى او در آورم و او را به عنوان وصى برگزينم.<ref>كنزل العمال: ج ۱۱ ص ۶۰۴ . منتخب كنز العمال: ج ۴ ص ۶۴۱ .</ref> | |||
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: همانا اين (على عليه السلام) برادر من، وصى من و جانشين من در ميان شماست. پس (فرمان)او را بشنويد و از او اطاعت كنيد.<ref>كنز العمال: ج ۱۳ ص ۱۳۳ ۱۱۴. مناقب الامام اميرالمؤمنين عليه السلام: ج ۱ ص ۳۷۶. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۴۸ و ج ۱ ص ۱۰۲ ۱۰۱. مختصر تاريخ دمشق: ج ۱۷ ص ۳۱۱ ۳۱۰.</ref> | |||
در روايتى ديگر آمده است: ام سلمه خطاب به عايشه گفت: شنيدم كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: على عليه السلام جانشين من ميان شما در زمان حيات و مرگ من است. پس هر كس از او سرپيچى كند از من سرپيچى كرده است. اى عايشه! آيا تو (به اين سخن) گواهى مى دهى؟ عايشه گفت: به خدا قسم بله.<ref>الفتوح: ج ۲ ص ۴۵۵.</ref> | |||
در روز خيبر نيز پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت على عليه السلام فرمود: پس از من تو امام و ولى هر زن و مرد مؤمن هستى.<ref>المناقب (خوارزمى) : ص ۶۱ .</ref> در حديثى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: على عليه السلام باب حطّه است. هر كس از آن وارد شود مؤمن، و هر كس از آن خارج شود كافر است.<ref>كنز العمال: ج ۱۱ ص ۶۰۳ . فيض القدير: ج ۴ ص ۳۵۶. جامع الاحاديث: ج ۶ ص ۱۹۸.</ref> | |||
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: هر كس بعد از من از على عليه السلام جدا شود، روز قيامت هرگز مرا نخواهد ديد و من نيز او را نخواهم ديد. و هر كس با على عليه السلام مخالفت كند، خدا بهشت را بر او حرام مى كند و جايگاه او را آتش قرار مى دهد. و هر كس على عليه السلام را رها كند، خداوند روزى كه اعمال بر او عرضه مى شود خوارش مى كند. هر كس على عليه السلام را يارى كند، آن روز كه خدا را ملاقات كند خداوند يارى اش كند... .<ref>فرائد السمطين: ج ۱ ص ۵۴ .</ref> | |||
ابوذر روايت مى كند كه رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده، و هر كس مرا عصيان كند خدا را عصيان كرده است. و هر كس على عليه السلام را اطاعت كند مرا اطاعت كرده، و هر كس على عليه السلام را عصيان كند مرا عصيان كرده است.<ref>المستدرك على الصحيحين: ج ۳ ص ۱۲۱. مناقب الامام اميرالمؤمنين عليه السلام: ج ۲ ص ۶۰۹ . تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۳۰۷ ۳۰۶ و ج ۲ ص ۲۶۸. مختصر تاريخ دمشق: ج ۱۷ ص ۳۷۶.</ref> | |||
گفتنى است برخى منابع اهل تسنن تصريح مى كنند كه خود رسول خداصلى الله عليه وآله لقب «اميرالمؤمنين» را بر ايشان نهاده است.<ref>تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۳۲۸ - ۳۲۶ و ج ۲ ص ۳۳۶ - ۳۳۳. مختصر تاريخ دمشق: ج ۱۷ ص ۳۸۲. المناقب (خوارزمى) : ص ۳۲۲.</ref> | |||
بنابراين، حتى اگر اهل تسنن از آن همه خطبه طولانى غدير تنها به بخشى از آن اشاره كرده باشند، احاديث فراوان آنان درباره اميرمؤمنان عليه السلام نشان مى دهد كه معناى ولايت در حديث غدير به معناى خلافت و جانشينى است، نه صرف دوستى. | |||
== پانویس == | == پانویس == |