پرش به محتوا

شبهات: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۵۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۲۷۳: خط ۲۷۳:


بنابراين، حتى اگر اهل‏ تسنن از آن همه خطبه طولانى غدير تنها به بخشى از آن اشاره كرده باشند، احاديث فراوان آنان درباره اميرمؤمنان‏ عليه السلام نشان مى‏ دهد كه معناى ولايت در حديث غدير به معناى  خلافت و جانشينى است، نه صرف دوستى.
بنابراين، حتى اگر اهل‏ تسنن از آن همه خطبه طولانى غدير تنها به بخشى از آن اشاره كرده باشند، احاديث فراوان آنان درباره اميرمؤمنان‏ عليه السلام نشان مى‏ دهد كه معناى ولايت در حديث غدير به معناى  خلافت و جانشينى است، نه صرف دوستى.
'''شبهه دوم. عرفات بهترين مكان براى معرفى جانشين'''
نويسنده كتاب دليل چهارم را در رد اعتقاد شيعيان به غدير چنين بيان مى ‏كند:
اگر رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله مى‏ خواست در حج چنين چيز مهمى را اعلام كند، مناسب‏ ترين مكان عرفه بود. در غدير اهل مكه حضور نداشتند و خيلى از افراد قبايل عرب نيز نبودند.
و اما پاسخ اين شبهه:
طبق اسناد روايى و تاريخى،پيامبرصلى الله عليه وآله در عرفه نيز براى چندمين بار به مسئله جانشينى حضرت على ‏عليه السلام تأكيد كرد.در عرفات دستور الهى نازل شد كه علم و ودايع انبياءعليهم السلام را به حضرت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام منتقل و ايشان را خليفه و جانشين خود معرفى كند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ و ج ۲۱ ص ۳۸۰.</ref>
در منا نيز -  كه بسيارى از افراد قبايل عرب حضور داشتند - پيامبرصلى الله عليه وآله خطابه خود را -كه در واقع نوعى زمينه‏ سازى براى خطبه غدير بود -  بيان كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله در اين خطبه ابتدا به امنيت اجتماعى مسلمانان از نظر جان، مال و آبروى مردم اشاره كرد.
سپس خون‏ هاى به ناحق ريخته شده و اموال به ناحق گرفته شده در جاهليت را به طور رسمى عفو كرد، تا كينه ‏توزى‏ ها از ميان برداشته شود و امنيت جامعه تأمين شود. سپس پيامبرصلى الله عليه وآله مردم را از اختلاف بعد از ايشان و كشيدن شمشير به روى يكديگر بر حذر داشت، و فرمود كه اگر من نباشم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام مقابل نافرمانان خواهد ايستاد.
سپس نبى اكرم‏ صلى الله عليه وآله حديث ثقلين را چنين فرمود: من دو چيز گرانبها ميان شما باقى مى ‏گذارم، كه اگر به اين دو تمسك كنيد هرگز گمراه نمى‏ شويد: كتاب خدا و عترتم؛ يعنى اهل‏بيت ‏عليهم السلام.
با توجه به اهميت مسئله وصايت و جانشينى حضرت على‏ عليه السلام، پيامبرصلى الله عليه وآله مأمور شد تا در مراسم ويژه ‏اى مستقل از حج آن را اعلام كند. از اين رو بعد از اتمام حج، دستور داد تا اهل مكه نيز در غدير خم حاضر شوند، كه به شهادت اسناد تاريخى پنج هزار نفر از اهل مكه نيز در غدير حضور داشتند.<ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۳۳۲. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۵  - ۱۱۳. غاية المرام: ج ۳ ص ۳۲۶.</ref>
بنابراين، اعلام جانشينى حضرت على‏ عليه السلام تنها منحصر در غدير نبود، بلكه در عرفه و منى نيز -  كه همه حاضر بودند -  اين امر به مردم ابلاغ شد. همچنين اهل مكه موظف شدند در غدير حضور يابند.
'''شبهه سوم. ناسازگارى اقدامات پيامبرصلى الله عليه وآله بعد از واقعه غدير با موضوع جانشينى'''
نويسنده كتاب درباره دليل ششم در ردّ اعتقاد شيعيان به غدير مى ‏گويد:
بعد از غدير تا لحظه وفات نيز رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله، اعمالى كه دال بر خلافت على‏ عليه السلام داشته باشد از خود نشان ندادند. كليدهاى فرماندهى را به دست او ندادند و رُقبا را دور نكردند.
پيش از پرداختن به پاسخ اصلى، طرح چند سوال ضرورى است:
آيا نويسنده در آن تاريخ حضور داشته است؟
آيا تمامى آنچه در طول تاريخ روى داده نگاشته شده است؟
آيا هر حديثى  كه پيامبرصلى الله عليه وآله در سفارش اهل‏بيت‏ عليهم السلام فرموده است، از جمله احاديث ثقلين، سفينه، قلم و دوات و ده ‏ها موارد نانوشته، بيان شده است؟
با وجود كتمان بسيارى از حقايق در طول تاريخ، علماى شيعه بلكه برخى از علماى اهل‏ تسنن نيز مطالب فوق را در كتاب‏ هايشان مطرح كرد‏اند.
و اما پاسخ اين شبهه:
پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله اقدامات بسيارى را براى دور كردن رُقبا و اثبات جانشينى حضرت على ‏عليه السلام انجام داد، كه به بيان دو نمونه از آنها بسنده مى ‏كنيم:
۱. امر به تجهيز لشكر اسامه
ايشان با دستور به تجهيز لشكر اسامه در آخرين روزهاى عمر شريفشان<ref>الملل و النحل: ج ۱ ص ۲۳. المواقف: ج ۳ ص ۶۵۰ . شرح نهج البلاغه (ابن ابى ‏الحديد) : ج ۶ ص ۳۴.</ref> و تأكيد فراوان به شركت رقبا، قصد دور كردن آنان را داشت.<ref>السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۲۲۷. الطبقات الكبرى: ج ۲ ص ۹۰. تاريخ مدينة دمشق: ج ۲ ص ۵۵ . عمدة القارى فى شرح صحيح البخارى: ج ۱۸ ص ۷۶. إمتاع الاسماع (المقريزى): ج ۲ ص ۱۲۴ و ج ۱۴ ص ۵۲۰ .</ref> اما آنان كه اجتهاد خويش را مقدم بر فرمان خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله او مى‏ دانستند، مانند هميشه نافرمانى كردند.
۲. امر به آوردن قلم و دوات
پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه وآله در لحظات آخر عمر شريفش، براى اينكه آخرين بار امر جانشينى حضرت على‏ عليه السلام را تثبيت كند و آخرين اقدام را براى دور كردن رقبا انجام دهد، دستور داد كه اطرافيان كاغذ و قلم بياورند كه اين مطلب را بنويسد. اما عمر بن خطاب -  كه به اعتراف خودش<ref>ترجمه فارسى تاريخ طبرى: ج ۴ ص ۱۳۲۰. و همچنين ابن ابى ‏الحديد در شرح نهج البلاغه: ج ۱۲ ص ۲۱ مى ‏نويسد: عمر بن خطاب در توجيه مخالفت با پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله در نوشتن وصيتنامه مى‏ گويد: من مى‏ دانستم كه پيامبر خدا چه چيزى را قصد داشت بنويسد. او اراده نموده بود تا به اسم على تصريح كند. ولى من به جهت مهربانى و احتياط بر اسلام از آن امتناع نمودم.</ref> اين مطلب را مى ‏دانست -  مانع از خواست رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله و اقدام ايشان شد.<ref>صحيح بخارى: ج ۴ ص ۱۶۱۲ و ج ۵ ص ۲۱۴۶ و ج ۶ ص ۲۶۸۰.</ref>
پس اعتقاد شيعيان درباره غدير مردود نيست، زيرا روشن شد كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله اقدامات ديگرى نيز براى تثبيت امر جانشينى حضرت اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام و دور كردن رقبا انجام داده بود.
۲- «ماجراى غدير خم و رابطه آن با ولايت» ، چاپ عربستان. اين كتاب بين حجاج ايرانى بخش شده، و در آن سعى شده غدير را حادثه ‏هاى كوچك و بى‏ اهميت و منهاى مفهوم ولايت و امامت جلوه دهد.<ref>حديث غدير منشور جاويدان ولايت (رهبر) : ص ۷.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==