پرش به محتوا

شبهات: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵٬۷۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۲۱۲: خط ۲۱۲:


گروهى تنها به نقل حديث اكتفا نكرده، بلكه درباره اسناد و مفاد آن به طور مستقل كتاب‏ هايى نوشته ‏اند. «طبرى» -  از مورخان بزرگ اهل‏ تسنن -  كتابى به نام «الولاية فى طرق حديث الغدير» نوشته، و اين حديث شريف را از ۷۵ طريق از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله نقل كرده است.
گروهى تنها به نقل حديث اكتفا نكرده، بلكه درباره اسناد و مفاد آن به طور مستقل كتاب‏ هايى نوشته ‏اند. «طبرى» -  از مورخان بزرگ اهل‏ تسنن -  كتابى به نام «الولاية فى طرق حديث الغدير» نوشته، و اين حديث شريف را از ۷۵ طريق از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله نقل كرده است.
همچنين احمد بن حنبل -  از محدثان بزرگ اهل ‏تسنن -  به چهل سند<ref>مسند احمد: ج ۴ ص ۲۸۱: عن عدى بن ثابت، عن براء بن عازب، قال: كنّا مع رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله فى سفر، فنزلنا بغدير خم. فنودى فينا: الصلاة جامعة. و كسح لرسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله تحت شجرتين، فصلى الظهر و اخذ بيد على رضى اللَّه تعالى عنه فقال: الستم تعلمون انى اولى بالمؤمنين من انفسهم؟ قالوا: بلى. قال: الستم تعلمون انى اولى بكل مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلى. قال: فأخذ بيد على فقال: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. قال: فلقيه عمر بعد ذلك فقال له: هنيئاً يابن ابى ‏طالب. اصبحت و امسيت مولى كل مؤمن و مؤمنة.</ref>، ابن‏ حجر عسقلانى به ۲۵ سند و نسائى به ۲۵۰ سند حديث غدير را نقل كرده ‏اند.
شبهات مطرح شده در كتاب «راهى ديگر براى كشف حقيقت» بعضاً تكرارى است كه به آنها اشاره نمى‏ كنيم. مثل شبهه شكايت لشكر يمن. و اما شبهاتى كه در اين كتاب آمده و كمتر به آن اشاره شده چند مورد است:
'''شبهه اول. استفاده پيامبرصلى الله عليه وآله از جملات دو پهلو'''
نويسنده كتاب، دليل دوم در رد اعتقاد شيعيان به غدير چنين بيان مى‏ كند: درباره چنين امر مهمى چرا بايد رسول‏ خداصلى الله عليه وآله از جمله دو پهلو يا سه پهلو استفاده كند و توضيح بيشترى ندهند؟! بايد واضح مى ‏فرمودند كه على‏ عليه السلام خليفه من است و شرح مفصلى مى‏ دادند.
'''و اما پاسخ اين شبهه:'''
در ابتداى سخن، نويسنده معتقد شده كه واقعه غدير مربوط به يمن است، و پيامبرصلى الله عليه وآله تنها مى‏ خواست ديدگاه منفى بعضى از مردم را درباره حضرت على‏ عليه السلام برگرداند. اين ادعاى نويسنده نشان مى ‏دهد كه كلام پيامبرصلى الله عليه وآله به هيچ وجه دو پهلو يا سه پهلو نيست.
حال اگر در ادامه مى‏ گويد جملات پيامبرصلى الله عليه وآله دو پهلو يا سه پهلو است، ديگر نمى ‏تواند ادعا كند كه واقعه غدير مربوط به يمن است. به بيان ديگر: دو پهلو يا سه پهلو بودن كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ادعاى اول او را باطل مى‏ كند.
سواى اين نكته، خطبه غدير كاملاً واضح است. پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله براى بيان حق اميرمؤمنان ‏عليه السلام هرگز از جملات چند پهلو استفاده نكرده است. ما معتقديم پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله در روز غدير خطبه مفصلى خوانده است، در حالى كه بيشتر اهل‏ تسنن عبارات خطابه را بسيار مختصر آورده‏ اند.
پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير نه تنها على‏ عليه السلام را به طور رسمى و با لفظ «خليفه» و «وصى» پس از خود معرفى كرد، بلكه براى آنكه جاى ترديد باقى نماند، بر بالاى جهاز شتران دست حضرت على‏ عليه السلام را بالا برد و فرمود: هر كس من مولاى اويم، اين على مولاى او است. سپس فرمود:
اى مردم! همانا من نبى هستم و على ‏عليه السلام وصى پس از من است. صراط مستقيم خداوند منم كه شما را به پيروى از آن امر فرموده، و پس از من على ‏عليه السلام است كه به درستى و راستى راهنماى آن است و به آن حكم و دعوت مى‏ كند. فرمان او را بشنويد و گردن نهيد و پيروى‏ اش كنيد، و از آنچه شما را باز مى‏ دارد خوددارى كنيد تا راه را بيابيد. به سوى هدف او حركت كنيد و راه‏ هاى گوناگون شما را از راه باز ندارد. على‏ عليه السلام برادر و وصى و نگهبان دانش من است. على‏ عليه السلام ياور دين خدا و دفاع كننده از رسول او است.
در آن روز، رسول‏ خداصلى الله عليه وآله نكات بسيارى درباره ولايت على ‏عليه السلام بيان فرمود. به گونه ‏اى كه همه منظور ايشان را دانستند، و در نهايت نيز با اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام بيعت كردند و به ايشان تبريك گفتند. متن خطابه نشان مى‏ دهد كه اين جملات به طور كامل مقام جانشينى امام را تفهيم مى‏ كند، و همه مسلمانان نيز بدون هيچ گونه پرسشى با حضرت بيعت كردند. بنابراين:
اولاً: اگر واقعه غدير -  بنا بر ادعاى شبهه كننده -  به طور روشن در ارتباط با يمن بود، صرف اين ادعا چند پهلو بودن خطبه غدير را باطل مى‏ كند. گويا شبهه كننده توجه نداشته است كه دليل دومش نقض دليل نخست او است.
ثانياً: خطابه غدير مطابق نقل شيعه، كلامى واضح است و به هيچ وجه چند پهلو نيست. همان طور كه در بالا به آن اشاره كرديم.
ثالثاً: ما در ادامه توضيح مى‏ دهيم كه واقعه غدير حتى مطابق آنچه اهل ‏تسنن به اجمال نقل كرده ‏اند، نه تنها كلامى چند پهلو نيست، بلكه قرائن روشن نشان مى ‏دهد كه در خصوص ولايت حضرت على ‏عليه السلام است. البته بايد گفت فراوانى نكاتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در موقعيت‏ هاى مختلف -  غير از غدير- درباره اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرموده و اهل‏ تسنن نيز نقل كرده ‏اند، قرينه است كه اين عبارات خطابه درباره ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است.
حال سؤال مهم اينجاست كه چرا اهل‏ تسنن نيز بايد غدير را به جانشينى حضرت على‏ عليه السلام ارتباط دهند؟
بسيارى از اهل‏ تسنن خطبه غديريه پيامبرصلى الله عليه وآله را به صورت خيلى مختصر و در قالب حديث آورده ‏اند. اما در خور توجه است كه آنان تقريباً تمامى قطعات خطبه شيعى غدير را در كتاب‏هاى خود به صورت جداگانه آورده‏ اند، براى مثال، ما معتقديم كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله در خطبه غدير چنين فرمايش‏ هايى داشته ‏اند:
على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام برادر، وصى و جانشين من ميان امت و امام پس از من است.
هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كه پيرو و تصديق كننده ‏اش باشد در مهر و رحمت است
آگاه باشيد كه جز اين برادرم )على ‏عليه السلام( كسى نبايد اميرالمؤمنين خوانده شود. هشدار كه پس از من سرپرستى مؤمنان براى كسى جز او روا نباشد.
اهل ‏تسنن نيز اين سخنان را به طور جداگانه آورده ‏اند، كه در اينجا تنها به چند نمونه از آنها بسنده مى‏ كنيم:
از براء بن عازب نقل شده است كه گفت: ما با رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در سفر بوديم. به غدير خم كه رسيديم، براى نماز ندا داده شد. زير درختان را براى رسول‏ خداصلى الله عليه وآله جارو كردند. حضرت نماز ظهر را خواند و دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: آيا نمى‏ دانيد من بر مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟ مردم گفتند: آرى. فرمود: آيا نمى‏ دانيد كه من از هر مؤمن بر خودش سزاوارترم؟ مردم گفتند: آرى. پس دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من مولاى او هستم على‏ عليه السلام هم مولاى او است. خداوندا ! دوستان او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن باش. براء بن عازب گويد: بعد از اين عمر جلو آمد و به على ‏عليه السلام گفت: گوارا باد بر تو اى پسر ابوطالب! تو مولاى هر زن و مرد مؤمن شده ‏اى!<ref>مسند احمد: ج ۴ ص ۲۸۱. المستدرک على الصحيحين: ج ۳ ص ۱۰۹. المعجم الكبير: ج ۵ ص ۱۶۶. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۲۰۳ و ج ۲ ص ۳۹۲ ۳۹۱ ۳۸۵ ۳۸۲ ۳۸۱. تفسير ابن‏ كثير: ج ۲ ص ۱۵. التاريخ الكبير: ج ۴ ص ۱۹۳. تاريخ بغداد: ج ۸ ص ۲۸۴. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۱۱۷  - ۱۱۴، و ... .</ref>
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: براى هر نبى وصى و وارثى است. همانا على‏ عليه السلام وصى و وارث من است.<ref>تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۳۹۲ و ج ۳ ص ۵ . مختصر تاريخ دمشق: ج ۱۸ ص ۲۰. الرياض النضرة: ج ۲ ص ۲۳۴. اسنى المطالب: ص ۸۹ . المناقب (خوارزمى) : ص ۸۵ .</ref>
همچنين پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله به حضرت زهراعليها السلام فرمود: اى فاطمه! همانا كرامت (خاص) خداوند عزوجل به تو اين است كه تو را به اولين اسلام آورندگان و داناترين و بردبارترين تزويج كرد. همانا خداى بلندمرتبه به اهل زمين نظرى فرمود و مرا از ميان ايشان انتخاب كرد، و به نبوت و رسالت مبعوث كرد. سپس نظرى فرمود و از ميان ايشان همسر تو را برگزيد، و به من وحى فرمود كه تو را به همسرى او در آورم و او را به عنوان وصى برگزينم.<ref>كنزل العمال: ج ۱۱ ص ۶۰۴ . منتخب كنز العمال: ج ۴ ص ۶۴۱ .</ref>
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: همانا اين (على‏ عليه السلام) برادر من، وصى من و جانشين من در ميان شماست. پس (فرمان)او را بشنويد و از او اطاعت كنيد.<ref>كنز العمال: ج ۱۳ ص ۱۳۳ ۱۱۴. مناقب الامام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ج ۱ ص ۳۷۶. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۴۸ و ج ۱ ص ۱۰۲ ۱۰۱. مختصر تاريخ دمشق: ج ۱۷ ص ۳۱۱ ۳۱۰.</ref>
در روايتى ديگر آمده است: ام‏ سلمه خطاب به عايشه گفت: شنيدم كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: على‏ عليه السلام جانشين من ميان شما در زمان حيات و مرگ من است. پس هر كس از او سرپيچى كند از من سرپيچى كرده است. اى عايشه! آيا تو (به اين سخن) گواهى مى‏ دهى؟ عايشه گفت: به خدا قسم بله.<ref>الفتوح: ج ۲ ص ۴۵۵.</ref>
در روز خيبر نيز پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت على‏ عليه السلام فرمود: پس از من تو امام و ولى هر زن و مرد مؤمن هستى.<ref>المناقب (خوارزمى) : ص ۶۱ .</ref> در حديثى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: على ‏عليه السلام باب حطّه است. هر كس از آن وارد شود مؤمن، و هر كس از آن خارج شود كافر است.<ref>كنز العمال: ج ۱۱ ص ۶۰۳ . فيض القدير: ج ۴ ص ۳۵۶. جامع الاحاديث: ج ۶ ص ۱۹۸.</ref>
همچنين پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله فرمود: هر كس بعد از من از على‏ عليه السلام جدا شود، روز قيامت هرگز مرا نخواهد ديد و من نيز او را نخواهم ديد. و هر كس با على‏ عليه السلام مخالفت كند، خدا بهشت را بر او حرام مى ‏كند و جايگاه او را آتش قرار مى‏ دهد. و هر كس على‏ عليه السلام را رها كند، خداوند روزى كه اعمال بر او عرضه مى ‏شود خوارش مى‏ كند. هر كس على ‏عليه السلام را يارى كند، آن روز كه خدا را ملاقات كند خداوند يارى اش كند... .<ref>فرائد السمطين: ج ۱ ص ۵۴ .</ref>
ابوذر روايت مى ‏كند كه رسول‏ خداصلى الله عليه وآله فرمود: هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده، و هر كس مرا عصيان كند خدا را عصيان كرده است. و هر كس على‏ عليه السلام را اطاعت كند مرا اطاعت كرده، و هر كس على‏ عليه السلام را عصيان كند مرا عصيان كرده است.<ref>المستدرك على الصحيحين: ج ۳ ص ۱۲۱. مناقب الامام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ج ۲ ص ۶۰۹ . تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۳۰۷ ۳۰۶ و ج ۲ ص ۲۶۸. مختصر تاريخ دمشق: ج ۱۷ ص ۳۷۶.</ref>
گفتنى است برخى منابع اهل ‏تسنن تصريح مى‏ كنند كه خود رسول‏ خداصلى الله عليه وآله لقب «اميرالمؤمنين» را بر ايشان نهاده است.<ref>تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۳۲۸  - ۳۲۶ و ج ۲ ص ۳۳۶  - ۳۳۳. مختصر تاريخ دمشق: ج ۱۷ ص ۳۸۲. المناقب (خوارزمى) : ص ۳۲۲.</ref>
بنابراين، حتى اگر اهل‏ تسنن از آن همه خطبه طولانى غدير تنها به بخشى از آن اشاره كرده باشند، احاديث فراوان آنان درباره اميرمؤمنان‏ عليه السلام نشان مى‏ دهد كه معناى ولايت در حديث غدير به معناى  خلافت و جانشينى است، نه صرف دوستى.


== پانویس ==
== پانویس ==