۲۲٬۰۴۹
ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱۵: | خط ۴۱۵: | ||
كيست مولا؟ آنكه آزادت كند | كيست مولا؟ آنكه آزادت كند | ||
بند رقّيت ز پايت بر | بند رقّيت ز پايت بر كند.<ref>مثنوى: ج ۶ ص ۱۲۶۵.</ref>بر خلاف عنوان مبحث در مثنوى كه نشان مى دهد در واقعه غدير مسئله متابعت و پيروى است، نه دوستى و محبت و امور خانوادگى. در متن ابيات متنوى تصريح مى كند كه «مولى» همان دوست است، و مى گويد: «مولا و دوست» . در ادامه به تفسير خاص خود از مولى مى پردازد، و به گونه اى به سادگى از كنار مسئله مى گذرد! هر چند از مثنوى بعيد است كه چنين با سادگى از كنار مسئله اى به اين بزرگى بگذرد، و حتى سخن خود در عنوان را ناديده بگيرد. | ||
شاعران شيعه مذهب بر خلاف شاعران سنى مذهب - كه معمولاً به اشارتى به واقعه غدير بسنده كرده اند - معمولاً اشعار مستقلى اعم از قصيده، غزل، رباعى و... در وصف غدير سروده اند. اشعارى كه به آنها «غديريه» گفته مى شود، و در آنها به اظهار شادمانى از فرا رسيدن عيد غدير پرداخته و فضائل و مناقب حضرت على عليه السلام و خاندانش را در آن بر شمرده اند.البته بايد توجه داشت كه همه اشعار شاعران شيعه مذهب اين گونه نيست، و آنها هم گاه در خلال اشعارشان اشاراتى گذرا - چون شاعران سنى مذهب - به واقعه غدير دارند. | |||
بر | علاوه بر آن، گاه اشعار مستقلى هم در ديوان شاعران سنى مذهب ديده مى شود. همانند قصيده «امام كيست؟ » از سوزنى سمرقندى، كه پيشتر بدان اشاره شد. تعداد اين نوع قصيده هاى مستقل در شعر شاعران شيعه بسيار زياد است. به عنوان مثال: | ||
قاآنى شيرازى: در چهار قصيده با عناوين: «در تهنيت عيد غدير و ستايش شاهزاده بى نظير فريدون ميرزا طاب ثراه گويد»"(۲ قصيده با اين عنوان) ، »در تهنيت عيد غدير و ستايش وزير بى نظير صدراعظم ميرزا آقاخان دام اقباله» ، «در مدح هژبر سالب على بن ابى طالب صلوات اللَّه و سلامه عليه گويد» . | |||
اديب الممالك فرهانى: در دو قصيده با توضيحات: «اين قصيده در تهنيت عيد غدير سال ۱۳۰۷ ش در تبريز ساخته شد« و »در ۱۳۲۰ ش در تهنيت عيد اضحى و غدير و نوروز و مدح حضرت على عليه السلام در عنوان و يك ترجيع بند يا بيت ترجيع: | |||
همايونا و شادا فرّخا عيد غدير آمد | همايونا و شادا فرّخا عيد غدير آمد | ||
از آن خوشتر كه پيش از عيد فرّخفر امير | از آن خوشتر كه پيش از عيد فرّخفر امير آمد<ref>اديب الممالك فراهانى: ج ۱ ص ۴۶۴.</ref> | ||
همچنين در چهار موضع ديگر به مسئله غدير اشاره كرده است. | همچنين در چهار موضع ديگر به مسئله غدير اشاره كرده است. | ||
ملك الشعراء بهار: در قصيده اى تحت عنوان «در تهنيت عيد غدير و مدح حضرت امير سلام اللَّه عليه» . | |||
حزين لاهيجى: دو قصيده با عناوين «ايضاً فى مدحه» و «ايضاً فى مدحه» در ديوان حزين آمده است، كه در آنها به مدح حضرت على عليه السلام و واقعه غدير خم اشاره شده است. | |||
حزين لاهيجى: دو قصيده با عناوين | |||
صائب تبريزى: در قصيده اى با عنوان «در تعمير تربت پاک اميرالمؤمنين عليه السلام و آوردن نهرى از فرات به نجف به فرمان شاه صفى» به مسئله غدير خم اشاره نموده است. | |||
عطار: كل كتاب «مظهر العجائب» منسوب به عطار نيشابورى در وصف و منقبت حضرت على عليه السلام است، و در مباحث مستقلى از آن به غدير خم اشاره شده و اجزا و عناصر آن به تفصيل آمده است. | |||
گذشته از اختصاص دادن اشعار مستقل به موضوع غدير، شاعران شيعه مذهب در بسيارى موارد در اشارت به غدير شادمانى نموده اند و آن را عيد خوانده اند. به عنوان مثال: | |||
آخر ز فيض ساقى كوثر تمام سال | آخر ز فيض ساقى كوثر تمام سال | ||
عيد غدير شد به مقيمان اين | عيد غدير شد به مقيمان اين ديار<ref>صائب: ص ۳۵۴۳.</ref> | ||
الا چو عيد غدير آيد از پى قربان | الا چو عيد غدير آيد از پى قربان | ||
الا چو باشد | الا چو باشد ذى قعده از پى شوال<ref>اديب الممالك فراهانى: ج ۱ ص ۳۲۶.</ref> | ||
همايونا و شادا فرخا عيد غدير آمد | همايونا و شادا فرخا عيد غدير آمد | ||
از آن خوشتر كه پيش از عيد فرخ فرامير | از آن خوشتر كه پيش از عيد فرخ فرامير آمد<ref>اديب الممالك فرهانى: ج ۱ ص ۴۶۴.</ref> | ||
آمد نغز و هژير و فرخ و فيروز | آمد نغز و هژير و فرخ و فيروز | ||
اضحى و عيد غدير و جمعه و | اضحى و عيد غدير و جمعه و نوروز<ref>اديب الممالك فراهانى: ج ۱ ص ۴۶۴.</ref> | ||
گفت كه فردا مگر نه عيد غدير است | گفت كه فردا مگر نه عيد غدير است | ||
عيدى بادش چو بوى عود | عيدى بادش چو بوى عود معطر<ref>قاآنى: ص ۲۸۲.</ref> | ||
اگر چه عيد غدير است و هر گنه كه كنند | اگر چه عيد غدير است و هر گنه كه كنند | ||
ببخشد از كرم خويش كردگار | ببخشد از كرم خويش كردگار قدير<ref>قاآنى: ص ۲۵۹.</ref> | ||
زين بشارت در ميان عيد اضحى و غدير | زين بشارت در ميان عيد اضحى و غدير | ||
خط ۴۹۷: | خط ۴۷۵: | ||
هم دو شد عيد غدير از آن سبب كز هر كنار | هم دو شد عيد غدير از آن سبب كز هر كنار | ||
دست بوس عيد را الحمد خوان شد مرد و | دست بوس عيد را الحمد خوان شد مرد و زن<ref>قاآنى: ص ۶۲۰ .</ref> | ||
هميشه شاد بود شاه خاصه عيد غدير | هميشه شاد بود شاه خاصه عيد غدير | ||
خط ۵۱۰: | خط ۴۸۷: | ||
نخست عيد غدير از خلافت شه دين | نخست عيد غدير از خلافت شه دين | ||
دوم جمال | دوم جمال ملک شهريار ملك ستان<ref>قاآنى: ص ۶۶۰ .</ref> | ||
گذشته از اينها در موارد بسيارى هم در عنوان اشعار آمده است: «در تهنيت عيد غدير...» . و اگر اين اشارت هم نباشد، در موارد زيادى شاعران با شادمانى از غدير ياد كرده اند. مثلاً: | |||
بريخت صاف نشاط از خم غدير به جام | بريخت صاف نشاط از خم غدير به جام | ||
صلاى سرخوشى اى صوفيان درد | صلاى سرخوشى اى صوفيان درد آشام<ref>عمّان سامانى: ص ۱۵۵.</ref> | ||
ز بعد قطع منازل در اين همايون روز | ز بعد قطع منازل در اين همايون روز | ||
عنان كشيده به خم غدير ساخت | عنان كشيده به خم غدير ساخت مقام<ref>عمّان سامانى: ص ۱۵۶.</ref> | ||
غدير خم رسيد اى ساقى گل چهره | غدير خم رسيد اى ساقى گل چهره مى يابد | ||
مى ئى كو يادگار از دولت كاوس كى | مى ئى كو يادگار از دولت كاوس كى بايد<ref>اديب الممالك فراهانى: ج ۱ ص ۴۶۴.</ref> | ||
گذشته از اظهار شادمانى از آمدن عيد غدير، شاعران شيعى بيشتر به دنبال اثبات حقانيت على عليه السلام و اولاد او در جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله مى باشند، و معمولا از در محاجّه و معارضه بر مى آيند، و به مخالفان گوشزد مى كنند كه حقيقتى بسيار مهم را ناديده گرفته اند و بايد از اشتباه خويش برگشته و متنبّه شوند و به امامت و ولايت على عليه السلام و اولادش معترف شده و ايمان بياورند. مثلاً ناصر خسرو مى گويد: | |||
بنگر كه خلق را به كه داد و چگونه گفت | بنگر كه خلق را به كه داد و چگونه گفت | ||
خط ۵۴۶: | خط ۵۱۹: | ||
ور منكرى وصيت او را به جهل خويش | ور منكرى وصيت او را به جهل خويش | ||
پس خود پس از رسول نبايد تو را | پس خود پس از رسول نبايد تو را سفير<ref>ناصر خسرو: ص ۱۵۸.</ref> | ||
آگه نهاى مگر كه پيامبر كه را سپرد | آگه نهاى مگر كه پيامبر كه را سپرد | ||
خط ۵۵۵: | خط ۵۲۷: | ||
آن را سپرد كه ايزد مر دين و خلق را | آن را سپرد كه ايزد مر دين و خلق را | ||
اندر كتاب خويش بدو كرد | اندر كتاب خويش بدو كرد اشارتش<ref>ناصر خسرو: ص ۲۱۴.</ref> | ||
بياويزد آن كس به غدر خداى | بياويزد آن كس به غدر خداى | ||
خط ۵۷۲: | خط ۵۴۳: | ||
و گر پند گيرى ز حجت به حشر | و گر پند گيرى ز حجت به حشر | ||
تو را پند او بس بود | تو را پند او بس بود دستگير<ref>ناصر خسرو: ص ۱۹۲.</ref> | ||
غير از اينها واقعه غدير داراى اجزا و عناصر و موارد و مباحث بسيارى است، كه شاعران شيعه مذهب به اجزا و عناصر بيشترى از آنها اشاره كرده اند. در حالى كه شاعران سنى مذهب بيشتر به چند نكته آن اشاره كرده اند و خيلى وارد زوايا و خباياى آن نشده اند، زيرا در آن صورت براى بسيارى از پرسش هايى كه با آنها مواجه شدند جوابى نمى يافتند. از بين آن همه مسائل شاعران سنى مذهب به موارد زير اشاره كرده اند: | |||
'''امام بودن على عليه السلام''' | |||
گو كه دست بگرفت مصطفى به غدير | گو كه دست بگرفت مصطفى به غدير | ||
خط ۵۸۷: | خط ۵۵۵: | ||
همام امام آن كه خداى بزرگ روز غدير | همام امام آن كه خداى بزرگ روز غدير | ||
به فضل كرد به نزديك مصطفى | به فضل كرد به نزديك مصطفى پيغام<ref>سوزنى سمرقندى: ص ۲۷۴.</ref> | ||
خط ۵۹۶: | خط ۵۶۴: | ||
على ز مهر محمد چنان نازد | على ز مهر محمد چنان نازد | ||
كه از دعاى محمد على به روز | كه از دعاى محمد على به روز غدير<ref>امير معنوى: ص ۶۸۶ .</ref> | ||
'''نايب مصطفى صلى الله عليه وآله و امير شرع بودن على عليه السلام''' | |||
نائب مصطفى به روز غدير | نائب مصطفى به روز غدير | ||
كرده در شرع مر ورا به | كرده در شرع مر ورا به امير<ref>سنايى: ص ۲۷۴.</ref> | ||
'''اكمال دين''' | |||
گفته اى «اليوم اكملت لكم» دين الهدى | |||
آن زمان كين رحمت مهداه اهدا كرده اى<ref>حلاج: ص ۱۶۷.</ref> | |||
'''مرد غدير خم''' | |||
آهنى در كف، جون مِردِ غدير خم | آهنى در كف، جون مِردِ غدير خم | ||
به كَتِف باز فكنده سر هر دو | به كَتِف باز فكنده سر هر دو كُم<ref>منوچهرى: ص ۲۰۶.</ref> | ||
-جمله معروف «ان من كنت مولاه فهذا على مولاه» و بيان معنى واژه مولى | |||
زين سبب پيغمبرِ با اجتهاد | زين سبب پيغمبرِ با اجتهاد | ||
خط ۶۳۳: | خط ۶۰۵: | ||
كيست مولا؟ آنكه آزادت كند | كيست مولا؟ آنكه آزادت كند | ||
بند رقّيت ز پايت بر | بند رقّيت ز پايت بر كند<ref>مثنوى: ج ۶ ص ۱۲۶۵.</ref> | ||
دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله براى على عليه السلام در روز غدير «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» | |||
نام آن دارد كه از بهر بزرگى و شرف | نام آن دارد كه از بهر بزرگى و شرف | ||
احمد مختار كرد او را دعا روز | احمد مختار كرد او را دعا روز غدير<ref>امير معنوى: ص ۳۲۳.</ref> | ||
خط ۶۵۰: | خط ۶۲۵: | ||
على ز مهر محمد چنان نازد | على ز مهر محمد چنان نازد | ||
كه از دعاى محمد على به روز | كه از دعاى محمد على به روز غدير<ref>امير معنوى: ص ۶۸۶ .</ref> | ||
'''امر حق تعيين جانشينى على عليه السلام''' | |||
امام آنكه خداى بزرگ روز غدير | امام آنكه خداى بزرگ روز غدير | ||
به فضل كرد به | به فضل كرد به نزديک، مصطفى پيغام<ref>سمرقندى: ص ۲۷۴.</ref> | ||
در حالى كه شاعران شيعه مذهب به موارد بيشترى از اجزا و عناصر واقعه غدير اشاره نموده اند. آن موارد و اجزا و عناصر عبارتند از: جمله معروف «من كنت مولاه فهذا على مولاه» : | |||
به آهنگ جلى «من كنت مولا | |||
على مولاه» گفت آن شاه ذوالمن<ref>اديب الممالک فراهانى: ج ۱ ص ۳۵۵.</ref> | |||
گفت هر كس را منم مولاى او | گفت هر كس را منم مولاى او | ||
پس على مولاى او باشد | پس على مولاى او باشد نكو<ref>مظهرالعجائب و مظهر الاسرار (عطار) : ص ۹۳. </ref> | ||
در ترانه معنى دم ز سر مولا زن | در ترانه معنى دم ز سر مولا زن | ||
وانگه از غدير خم باده تولا | وانگه از غدير خم باده تولا زن<ref>ملک الشعراء بهار: ص ۱۰۸.</ref> | ||
گويد آن كاو را منم مولا، على مولاى اوست | گويد آن كاو را منم مولا، على مولاى اوست | ||
زين هار از طاعت او گر كسى سر در كشد<ref>ملک الشعراء بهار: ص ۴۰.</ref> | |||
خط ۶۸۹: | خط ۶۷۴: | ||
بگفت هر كش مولا منم على مولا است | بگفت هر كش مولا منم على مولا است | ||
كه او مكمّل دين است و تالى | كه او مكمّل دين است و تالى قرآن<ref>قاآنى شيرازى: ص ۶۱ .</ref> | ||
منبر ساختن از جهاز شتران | |||
فراز منبر يوم الغدير رمز است | فراز منبر يوم الغدير رمز است | ||
كه سر ز جيب محمد على بر | كه سر ز جيب محمد على بر آورده<ref>نظيرى نيشابورى: ص ۳۸۳.</ref> | ||