پرش به محتوا

زنان راوی غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰٬۶۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
زنان صحابی
(فواطم)
(زنان صحابی)
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
<big>ويژگى ديگر اينكه در تمام سند نام بانوانى كه از عمّه خويش روايت مى‏كنند «فاطمه» است.</big>
<big>ويژگى ديگر اينكه در تمام سند نام بانوانى كه از عمّه خويش روايت مى‏كنند «فاطمه» است.</big>


<big>ويژگى سوم اينكه همه راويان اين حديث، روايت را از عمّه خويش نقل مى‏ كنند، تا به ام ‏كلثوم، دختر فاطمه زهراعليها السلام مى‏ رسد، و او نيز گفته مادرش فاطمه‏ عليها السلام را نقل مى‏ كند.</big>
<big>ويژگى سوم اينكه همه راويان اين حديث، روايت را از عمّه خويش نقل مى‏ كنند، تا به ام ‏كلثوم، دختر فاطمه زهرا عليها السلام مى‏ رسد، و او نيز گفته مادرش فاطمه‏ عليها السلام را نقل مى‏ كند.</big>


<big>ديگر اينكه اين روايت در يكى از كتاب‏ هاى اهل‏ سنت آمده است، و با بيست واسطه به پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله مى ‏رسد، و در سلسله مشايخ صاحب كتاب نيز يكى از بانوان اهل فضل به نام «زينب» و با كنيه «ام ‏محمد» دختر احمد بن عبدالرحيم، اهل بيت‏ المقدس قرار گرفته است. در برخى منابع شيعى روايتى در فضل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و شيعيان حضرت با همين سند و البته با افزايش يک «فاطمه» ديگر آمده است، كه متن آن را نيز در پايان خواهيم آورد.</big>
<big>ديگر اينكه اين روايت در يكى از كتاب‏ هاى اهل‏ سنت آمده است، و با بيست واسطه به پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله مى ‏رسد، و در سلسله مشايخ صاحب كتاب نيز يكى از بانوان اهل فضل به نام «زينب» و با كنيه «ام ‏محمد» دختر احمد بن عبدالرحيم، اهل بيت‏ المقدس قرار گرفته است. در برخى منابع شيعى روايتى در فضل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و شيعيان حضرت با همين سند و البته با افزايش يک «فاطمه» ديگر آمده است، كه متن آن را نيز در پايان خواهيم آورد.</big>


<big>نكته ديگر در سند اين حديث اين است كه آخرين راوى اين حديث از خاندان اهل‏بيت ‏عليهم السلام -  كه روايت را براى شخصى به نام بكر بن احمد نقل كرده است -  سه نفر از دختران امام موسى بن جعفرعليه السلام از جمله «فاطمه» هستند، كه ظاهراً همان فاطمه معصومه‏ عليها السلام است، و اين از معدود رواياتى است كه حضرت معصومه ‏عليها السلام آن را روايت كرده است.</big>
<big>نكته ديگر در سند اين حديث اين است كه آخرين راوى اين حديث از خاندان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام -  كه روايت را براى شخصى به نام بكر بن احمد نقل كرده است -  سه نفر از دختران امام موسى بن جعفرعليه السلام از جمله «فاطمه» هستند، كه ظاهراً همان فاطمه معصومه‏ عليها السلام است، و اين از معدود رواياتى است كه حضرت معصومه ‏عليها السلام آن را روايت كرده است.</big>
 
<big>و اما متن روايت:</big>
 
<big>شمس ‏الدين محمد بن محمد دمشقى شافعى معروف به ابن‏ الجزرى (م 833 ق) روايت غدير را به طرق مختلف در كتاب خود «اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام» آورده است، از جمله طريق مورد بحث را. مناسب است رشته كلام را به خود ابن‏ الجزرى واگذار كنيم:</big>
 
<big>و الطف طريق وقع لهذا الحديث و أغربه ما حدثنا به شيخنا خاتمة الحفاظ ابوبكر محمد بن عبداللَّه بن المحبّ المقدسى مشافهة، اخبرتنا الشيخه امّ‏ محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسية، عن ابى‏ المظفر محمد بن فتيان بن المثنى، اخبرنا ابوموسى محمد بن ابى ‏بكر الحافظ، اخبرنا ابن‏عمّه والدى القاضى ابوالقاسم عبدالواحد بن محمد بن عبدالواحد المدنى بقرائتى عليه، اخبرنا ظفر بن داعى العلوى باسترآباد، اخبرنا والدى و ابواحمد بن مطرف المطرفى، قالا: حدثنا ابوسعيد الادريسى اجازه فيما اخرجه فى تاريخ استرآباد، حدثنى محمد بن محمد بن الحسن ابوالعباس الرشيدى من ولد هارون الرشيد بسمرقند و ما كتبناه الا عنه، حدثنا ابوالحسن محمد بن جعفر الحلوانى، حدثنا على بن محمد بن جعفر الاهوازى مولى الرشيد، حدثنا بكر بن احمد القصرى <ref><big>بكر بن احمد كه در اينجا با عنوان «قصرى» آمده است، ظاهرا همان «بكر بن احمد العصرى» است، كه در كتب رجال از او نام برده شده و داراى كتاب مناقب بوده است. او از «عصر» شاخه‏ اى از «عبدالقيس» است، و گفته شده است كه نياى او «اشج» بر پيامبر صلى الله عليه وآله وارد شد و حضرت نخستين بار او را با عنوان «اشجّ» مخاطب ساخت.</big></ref>، حدثتنا فاطمة و زينب و امّ ‏كلثوم بنات موسى بن جعفرعليه السلام، قلن: حدثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد الصادق‏ عليه السلام: حدثتنى فاطمة بنت محمد بن على‏ عليه السلام، حدثتنى فاطمة بنت على بن الحسين‏ عليه السلام، حدثتنى فاطمة و سكينة ابنتا الحسين بن على، عن امّ‏ كلثوم بنت فاطمة بنت النبى‏ عليها السلام، عن فاطمةعليها السلام بنت رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله، قالت: انسيتم قول رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله يوم غدير خمّ: من كنت مولاه فعلى مولاه؟ و قوله‏ صلى الله عليه وآله: انت منّى بمنزلة هارون من موسى؟ <ref><big>الغدير: ج 1 ص 196-197.</big></ref></big>
 
<big>همين حديث را با اين سند، يكى ديگر از علماى اهل‏ سنت به نام ابوموسى مدينى در كتاب خويش كه ويژه چنين رواياتى است آورده و آنگاه افزوده است: هذا الحديث مسلسل من وجه؛ و هو ان كل واحدة من الفواطم تروى عن عمّة لها. فهو رواية خمس بنات: اخ كل واحدة منهنّ عن عمتّها.<ref><big>الغدير: ج 1 ص 197.</big></ref></big>
 
<big>چنانكه اشاره شد، حديث ديگرى نيز با همين سند ولى با اضافه يک فاطمه ديگر درباره فضيلت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و شيعيانش وارد شده است. آن فاطمه نيز دختر امام على بن موسى الرضاعليه السلام است كه روايت را از سه عمه بزرگوارش فاطمه معصومه و زينب و ام‏ كلثوم‏ عليهم السلام نقل مى‏كند. اين حديث را مرحوم علامه مجلسى از كتاب «مسلسلات» جعفر بن على بن احمد قمى اين گونه نقل كرده است:</big>
 
<big>حدثنا محمد بن على بن الحسين، قال: حدثنى احمد بن زياد بن جعفر، قال: حدثنى ابوالقاسم جعفر بن محمد العلوى العريضى، قال: قال ابوعبداللَّه احمد بن محمد بن خليل، قال: اخبرنى على بن محمد بن جعفر الاهوازى <ref><big>همان «على بن محمد بن جعفر الاهوازى» است كه در سند «ابن الجزرى» با عنوان «مولى الرشيد» نام برده شد.</big> </ref></big>، <big>قال: حدثنى بكر بن احنف<ref><big>به نظر مى‏ رسد «بكر بن احنف» همان «بكر بن احمد» است كه در سند «ابن الجزرى» واقع شده بود و كلمه «احنف» تصحيف همان «احمد» است. چنانكه راوى از «بكر» نيز در هر دو روايت يكى است و در كتب رجال نيز نامى از «بكر بن احنف» برده نشده است. شاهد ديگر اينكه مرحوم شيخ صدوق روايتى را از بكر بن احمد بن محمد از فاطمه بنت الرضا عليه السلام نقل مى ‏كند كه كسى جز همين بكر بن احمد نيست. عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج 2 ص 71. بحار الانوار: ج 71 ص 388. در پاورقى بعد، متن حديث خواهد آمد. چنانكه گفتيم كلمه «القصرى» نيز در روايت «ابن الجزرى» مصحف همان «المصرى» است.</big></ref>، قال: حدثتنا فاطمة بنت على بن موسى الرضا عليه السلام، قالت: حدثتنى فاطمة و زينب و ام‏ كلثوم بنات موسى بن جعفرعليه السلام، قلن: حدثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد عليه السلام، قالت: حدثتنى فاطمة بنت محمد بن على ‏عليه السلام، قالت: حدثتنى فاطمة بنت على بن الحسين ‏عليه السلام، قالت: حدثتنى فاطمة و سكينة ابنتا الحسين بن على‏ عليه السلام، عن ام‏ كلثوم بنت على‏ عليه السلام، عن فاطمة بنت رسول‏ اللَّه‏ عليها السلام، قالت: سمعت رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله يقول:</big>
 
<big>لمّا اُسرى بى الى السماء دخلت الجنة، فاذاً انا بقصر من درة بيضاء مجوّفة، و عليها باب مكلّل بالدرّ و الياقوت، و على الباب ستر. فرفعت راسى فاذاً مكتوب على الباب: لا اله الا اللَّه، محمد رسول ‏اللَّه، على ولى القوم. و اذاً مكتوب على الستر: بخٍّ بخٍّ، من مثل شيعة على؟ فدخلته، فاذاً انا بقصر من عقيق احمر مجوّف، و عليه باب من فضة مكلّل بالزبرجد الاخضر. و اذاً على الباب ستر، فرفعت رأسى، فاذاً مكتوب على الباب: محمد رسول‏ اللَّه، على وصى المصطفى. و اذاً على الستر مكتوب: بشِّر شيعة على بطيب المولد.</big>
 
<big>فدخلته فاذاً انا بقصر من زمرّد اخضر مجوّف، لم أر احسن منه. و عليه باب من ياقوتة حمراء، مكلّلة بالولؤ، و على الباب ستر. فرفعت رأسى فاذاً مكتوب على الستر: شيعة على هم الفائزون. فقلت: حبيبى جبرئيل، لمن هذا؟ فقال: يا محمد، لابن‏ عمّك و وصيك على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام. يُحشر الناس كلهم يوم القيامة حفاة عراة الا شيعة على، و يُدعى الناس باسماء امهاتهم ماخلا شيعة على؛ فانهم يُدعون باسماء آبائهم. فقلت: حبيبى جبرئيل، و كيف ذاک؟ قال: لانهم احبّوا علياً، فطاب مولدهم .<ref>در اينكه آيا اساساً حضرت رضاعليه السلام فرزندى به جز امام محمد تقى‏ عليه السلام داشته است يا نه، ميان مورخان و ارباب تراجم اختلاف است. برخى تا شش فرزند (پنج پسر و يک دختر به نام عايشه) براى حضرت ذكر كرده‏ اند، و برخى نيز چون شيخ مفيد در الارشاد، به جز حضرت جواد عليه السلام فرزند ديگرى را براى حضرتش ثابت نمى‏ دانند. ابن شهرآشوب فقط يک فرزند براى حضرت قائل است كه همان حضرت جواد عليه السلام باشد. برخى نيز علاوه بر امام جواد عليه السلام از فرزند ديگرى به نام موسى نام برده‏ اند، و برخى نيز پنج فرزند بر شمرده‏ اند (چهار پسر به نام‏هاى محمد، جعفر، حسن، ابراهيم، و يک دختر) . اعيان الشيعه: ج 2 ص 13. مناقب ابن شهرآشوب: ج 4 ص 367.
 
   از روايت در متن و نيز روايت ديگرى كه مرحوم شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا عليه السلام آورده و به آن اشاره دارد، به صراحت استفاده مى‏ شود كه حضرت رضا عليه السلام دخترى به نام «فاطمه» داشته باشد. متن روايت صدوق چنين است: محمد بن احمد بن الحسين، عن على بن محمد بن عنبسه، عن بكر بن احمد بن محمد، عن فاطمه بنت الرضا، عن ابيها، عن ابيه، عن جعفر بن محمد، عن ابيه و عمّه زيد، عن ابيهما على بن الحسين، عن ابيه و عمّه، عن على بن ابى‏ طالب‏ عليهم السلام عن النبى ‏صلى الله عليه وآله، قال: من كفّ غضبه كفّ اللَّه عنه عذابه، و من حسن خلقه بلّغه اللَّه درجه الصائم القائم. عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج 2 ص 71. بحار الانوار: ج 71 ص 388.
 
از اين رو با توجه به مجموع گفته‏ هاى ياد شده و با عنايت به نام‏ هايى كه براى فرزندان حضرت بر شمرده‏ اند، مى‏ توان گفت امام رضا عليه السلام را داراى حداقل يک فرزند و حداكثر هشت فرزند دانسته‏ اند. </ref></big>
 
== <big>اتمام حجت بر بانوان با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص 37. اسرار غدير: ص 272. واقعه قرآنى غدير: ص 118.</ref></big> ==
<big>يكى از اتمام حجت‏ ها بر بانوان، بيعت گرفتن از بانوان در غدير بود. توضيح اينكه برنامه دوم پس از اتمام خطبه غدير بيعت همگانى بود كه بايد آن را اصلى‏ ترين قسمت مراسم بعد از خطابه دانست. در اين مراسم صد و بيست هزار نفر يكى يكى شركت مى‏ كردند و سه روز به طول مى‏ انجاميد.</big>
 
<big>در كنار بيعت مردان فرصت مناسبى را هم براى بانوان تعيين كردند كه آنان نيز در خيمه بيعت حضور يابند. براى اين كار دستور دادند تشت بزرگى از آب آوردند و پرده ‏اى در وسط آن از يک سو تا سوى ديگر زدند به طورى كه آن را به دو قسمت تقسيم مى‏ كرد و آن سوى پرده از اين سو ديده نمى ‏شد.</big>
 
<big>آنگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يك سوى پرده مى‏ نشست و دست مبارک را داخل آب مى‏ گذاشت. زنان نيز در سوى ديگر پرده با قرار دادن دست خود در آب بيعت مى‏ كردند و همزمان «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» مى‏ گفتند و به حضرتش تبريک و تهنيت مى‏ گفتند.</big>
 
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله دستور بيعت را درباره همسران خود مؤكد داشتند به خصوص آنكه همه همسران حضرت -  از جمله عايشه و حفصه -  در اين سفر حضور داشتند.</big>
 
<big>بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا عليها السلام، ام هانى خواهر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، فاطمه دختر حمزه و اسماء بنت عميس از بانوانى بودند كه در اين بيعت حاضر شدند. بانوان ديگرى نيز بيعت كردند كه به نامشان تصريح نشده، ولى دستور پيامبر صلى الله عليه وآله به عنوان «نساء المؤمنين» نشانگر حضور تعداد قابل توجهى از بانوان در بيعت غدير است.</big>
 
<big>  براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[بيعت]].</big>
 
<big>در روزهاى آخر عمر حضرت زهرا عليها السلام عده‏ اى از زنان مهاجر و انصار به عيادت آمدند. آن حضرت در اين فرصت مطالبى درباره مسئله غصب خلافت مطرح كردند و بر آنان اتمام حجت فرمودند.</big>
 
<big>زنان سخنان حضرت را براى مردان خود نقل كردند، و در پى آن عده‏ اى از سرشناسان مهاجر و انصار به عنوان عذرخواهى نزد حضرت آمدند و عرض كردند: اى سيدة النساء، اگر ابوالحسن اين مطالب را براى ما مى‏ گفت قبل از آنكه پيمان با [[اهل سقيفه]] را محكم كنيم و با آنان بيعت كنيم، ما هرگز به جاى او با ديگرى بيعت نمى‏ كرديم! حضرت فرمود:</big>
 
<big>از من دور شويد، كه عذرى از شما پذيرفته نيست بعد از آنكه عذرهايتان خواسته شده است. بعد از كوتاهى شما جايى براى امر و نهى باقى نمانده است. (و در روايتى فرمود:) بعد از روز غدير خم خداوند هيچ دليل و عذرى (در برابر ولايت) براى احدى باقى نگذاشته است. (و به روايتى فرمود:) آيا پدرم در روز غدير خم براى احدى عذرى باقى گذاشت؟!<ref>بحار الانوار: ج 43 ص 161. دلائل الامامة: ص 38. خصال: ص 173. </ref></big>
 
== <big>حضور بانوان در غدير و در خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص 49. واقعه قرآنى غدير: ص 74. سخنرانى استثنائى غدير: ص 21.</ref></big> ==
<big>يكى از نكات ماجراى غدير همگانى بودن و گستردگى مخاطبان آن است. آن روز كه صد و بيست هزار نفر در برابر منبر غدير گوش به سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله سپرده بودند، تركيب خانوادگى جالبى تشكيل دهنده آن مخاطبين بود.</big>
 
<big>از يک سو عده‏ اى به صورت خانوادگى در آن مراسم شركت داشتند و افرادى فقط همراه همسر خود و گروهى فقط با پسران يا دختران خود شركت كرده بودند، و مردان و زنانى هم به تنهايى آمده بودند.گروهى ديگر اطفال خردسال خود را همراه آورده بودند.عجيب‏ تر از همه اين موارد بانوان باردارى بودند كه با مساعد نبودن حالشان، براى درك فيض اين سفر همراه كاروان پيامبر صلى الله عليه وآله شدند، و دو كودک در بين راه يا در مكه به دنيا آمدند.</big>
 
<big>در كنار اين نكته، يكى از نكات مورد توجه در خطبه غدير، حضور بانوان در جمع مستمعين خطبه است. در روز غدير و پس اقامه نماز جماعت و آماده ‏سازى منبر غدير، مردم ناظر بودند كه پيامبر صلى الله عليه وآله بر فراز آن منبر ايستادند و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را فرا خواندند و به او دستور دادند بالاى منبر بيايد و در سمت راستش بايستد.</big>
 
<big>سپس حضرت نگاهى به راست و چپ جمعيت نمودند و منتظر شدند تا مردم كاملاً جمع شوند. زنان نيز در قسمتى از مجلس نشستند كه پيامبر صلى الله عليه وآله را به خوبى مى‏ ديدند. پس از آماده شدن مردم، پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله سخنرانيِ تاريخي و آخرين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كردند.<ref>بحار الانوار: ج 21 ص 387 و ج 37 ص 209. عوالم العلوم: ج 3/15  ص 44، 97 ، 301 ، 302 . اثبات الهداة: ج 2 ص 267 ح 387 ، 391 . احقاق الحق: ج 21 ص 53 ، 57 .</ref></big>
 
== <big>روايت غدير توسط بانوان<ref>اسرار غدير: ص 107. چهارده قرن با غدير: ص 121. ماهنامه كوثر (ويژه ‏نامه غدير، ش 2، سال اول، ارديبهشت 1376) : ص 80-85 .</ref></big> ==
<big>كتب مفصلى در زمينه بحث‏ هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به سند حديث غدير تأليف شده است.</big>
 
<big>در اين كتاب‏ ها، اسماء راويان حديث غدير از مرد و زن جمع‏ آورى شده و از نظر رجالى درباره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه‏ هاى اعجاب‏ انگيز آن در زمينه‏ هاى اسناد و رجال تبيين گرديده است.</big>
 
<big>شواهد موجود در كتب تاريخى گوياى اين حقيقت است كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله از آغاز رسالت با رويكرد عمده زنان به آئين توحيدى روبرو شد. اولين پذيرنده اسلام حضرت خديجه‏ عليها السلام و اولين شهيده جناب سميه مادر عمّار و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى ‏شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين اسلام را به نمايش مى‏ گذارند. همچنين حضور زنان در حجة الوداع بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى بانوان است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم مى‏شود:</big>
 
=== <big>اخبار زنان صحابى</big> ===
<big>يكى از نكات سفر حجة الوداع، حضور بانوان در اين سفر است. در اين سفر، همه زنان و اهل‏ بيت پيامبرعليهم السلام با وى همراه بودند.<ref><big>الغدير: ج 1 ص 9.</big></ref> گروهى از اين بانوان حديث غدير را نقل كرده ‏اند، كه نام و روايتشان چنين است:</big>
 


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==