پرش به محتوا

اللهم وال من والاه... (حديث): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
<big>شريک بن عبدالله كوفى (م 178 ق) به تعبير حافظ ذهبى در كتاب سير اعلام النبلاء: ج 8 ص 200: از فقهاى بزرگ بود. الميزان: ج 2 ص 270 درباره وى نوشته است: حافظ صادق و يكى از بزرگان است.</big>
<big>شريک بن عبدالله كوفى (م 178 ق) به تعبير حافظ ذهبى در كتاب سير اعلام النبلاء: ج 8 ص 200: از فقهاى بزرگ بود. الميزان: ج 2 ص 270 درباره وى نوشته است: حافظ صادق و يكى از بزرگان است.</big>


<big>ذهبى از ابوداوود رهاوى نقل مى‏ كند كه شنيد شريک گفت: على ‏عليه السلام برترين بشر است. هر كس از پيروى و فرمان وى سرباز زند كافر گشته است. محمد بن عثمان بن ابى‏ شيبه از على بن حكم آورده است: مى ‏گويند تو شكّاكى! پاسخ داد: اى احمق ! چگونه شكّاكم در حالى كه دوست مى‏ داشتم همراه على ‏عليه السلام بودم و دستم را با شمشيرم از خون مخالفان رنگين مى‏كردم. به ابن‏عدى بايد گفت: نقل عبارت «اللهم وال من والاه...» مختص شريک نيست، بلكه ابوهريره نقل كرده است. در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 175 آمده است: ابوعبدالله خلال، از ابراهيم بن منصور، از ابوبكر بن مقرى، از ابويعلى،  در تاريخ دمشق ابن‏ عساكر (م 571 ق) از داوود اودى، از پدرش، از ابوهريره نقل كرده كه پيامبرخدا صلى الله عليه وآله فرمود: هر كس من مولاى اويم، اين على ‏عليه السلام مولاى او است. گفت: دروغگويان در كوفه افزودند: دوست بدار كسى كه على‏ عليه السلام را دوست دارد، و دشمن بدار هر كس كه او را دشمن دارد.<ref>تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 176. مسند ابى ‏يعلى: ج 5 ص 46. مجمع الزوائد: ج 9 ص 106. و در مرقاة المفاتيح: ج 10 ص 476 آمده است: آنگاه بعضى از ايشان گفته است: اضافه «خدايا، دوست بدار كسى كه او را دوست دارد» جعلى و مردود است. اما بسيارى از اينها را ذهبى صحيح دانسته است.</ref></big>
<big>ذهبى از ابوداوود رهاوى نقل مى‏ كند كه شنيد شريک گفت: على ‏عليه السلام برترين بشر است. هر كس از پيروى و فرمان وى سرباز زند كافر گشته است. محمد بن عثمان بن ابى‏ شيبه از على بن حكم آورده است: مى ‏گويند تو شكّاكى! پاسخ داد: اى احمق ! چگونه شكّاكم در حالى كه دوست مى‏ داشتم همراه على ‏عليه السلام بودم و دستم را با شمشيرم از خون مخالفان رنگين مى‏ كردم. به ابن‏ عدى بايد گفت: نقل عبارت «اللهم وال من والاه...» مختص شريک نيست، بلكه ابوهريره نقل كرده است. در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 175 آمده است: ابوعبدالله خلال، از ابراهيم بن منصور، از ابوبكر بن مقرى، از ابويعلى،  در تاريخ دمشق ابن‏ عساكر (م 571 ق) از داوود اودى، از پدرش، از ابوهريره نقل كرده كه پيامبرخدا صلى الله عليه وآله فرمود: هر كس من مولاى اويم، اين على ‏عليه السلام مولاى او است. گفت: دروغگويان در كوفه افزودند: دوست بدار كسى كه على‏ عليه السلام را دوست دارد، و دشمن بدار هر كس كه او را دشمن دارد.<ref>تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 176. مسند ابى ‏يعلى: ج 5 ص 46. مجمع الزوائد: ج 9 ص 106. و در مرقاة المفاتيح: ج 10 ص 476 آمده است: آنگاه بعضى از ايشان گفته است: اضافه «خدايا، دوست بدار كسى كه او را دوست دارد» جعلى و مردود است. اما بسيارى از اينها را ذهبى صحيح دانسته است.</ref></big>


<big>در اينجا به پاسخ اين شبهه مى‏ پردازيم، تا مقدار صحت كلام منكران را بدانيم. كسانى كه مى‏ دانيم براى چه مى ‏خواهند ذيل روايات را تكذيب و انكار كنند. تنها هدف اين كار توجيه كارهاى بعضى از اصحاب پيامبرصلى الله عليه و آله است؛ كه بر روى امام على‏ عليه السلام در جمل و يا در صفين شمشير كشيدند. امامى كه جنگ با او جنگ با پيامبرصلى الله عليه وآله است:</big>
<big>در اينجا به پاسخ اين شبهه مى‏ پردازيم، تا مقدار صحت كلام منكران را بدانيم. كسانى كه مى‏ دانيم براى چه مى ‏خواهند ذيل روايات را تكذيب و انكار كنند. تنها هدف اين كار توجيه كارهاى بعضى از اصحاب پيامبرصلى الله عليه و آله است؛ كه بر روى امام على‏ عليه السلام در جمل و يا در صفين شمشير كشيدند. امامى كه جنگ با او جنگ با پيامبرصلى الله عليه وآله است:</big>
خط ۷۰۸: خط ۷۰۸:
# <big>قبيصة بن ذويب (ت سال فتح مكه به دنيا آمد -  م 88 ق): ذهبى و محمد بن سعد و مكحول و ابن ‏شهاب او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 4 ص 282 ش 103. الكاشف: ج 2 ص 382 ش 4096. در سال 86 درگذشت. حديث غدير در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص171، 172 آمده است.</ref></big>
# <big>قبيصة بن ذويب (ت سال فتح مكه به دنيا آمد -  م 88 ق): ذهبى و محمد بن سعد و مكحول و ابن ‏شهاب او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 4 ص 282 ش 103. الكاشف: ج 2 ص 382 ش 4096. در سال 86 درگذشت. حديث غدير در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص171، 172 آمده است.</ref></big>
# <big>قيس بن ربيع (ت حدود 167 -  م 90 ق): ذهبى و شعبه و  ابن‏ عدى و يعقوب بن شيبه و قراد او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 8 ص 41 ش 7 و ص42، 44. الكامل: ج 2 ص 270. حديث غدير در فرائد السمطين: ص 84 . شواهد التنزيل: ج 1 ص 201 آمده است.</ref></big>
# <big>قيس بن ربيع (ت حدود 167 -  م 90 ق): ذهبى و شعبه و  ابن‏ عدى و يعقوب بن شيبه و قراد او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 8 ص 41 ش 7 و ص42، 44. الكامل: ج 2 ص 270. حديث غدير در فرائد السمطين: ص 84 . شواهد التنزيل: ج 1 ص 201 آمده است.</ref></big>
# <big>مالک بن اسماعيل (م 219 ق): ذهبى و محمد بن على بن داوود بغدادى و ابن‏ معين و ابوحاتم و يعقوب بن شيبه و محمد بن عبدالله بن نمير و ابوحاتم او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 10 ص 430 ش 132 و ص 431. الجرح و التعديل: ج 8 ص 206. </ref></big>
# <big>محمد بن ابى‏ سرّى (م 238 ق): ذهبى و يحيى بن معين و ابن ‏حبّان او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 11 ص 161 ش 64 . ميزان الاعتدال: ج 4 ص 24 ش 8115 . حديث غدير در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 157 آمده است. </ref></big>
# <big>محمد بن ابى‏ نصر لفتوانى (ت 467 -  م 553 ق): ذهبى و ابوموسى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند. اينان از وى حديث نقل كرده ‏اند: ابوموسى مدينى، ابن ‏عساكر، ابوسعد سمعانى و پسرش عبيدالله بن محمد و... .<ref>سير اعلام النبلاء: ج 20 ص 74 ش 45. </ref></big>
# <big>محمد بن حاكم نيشابورى (ت 321 -  م 405 ق): ذهبى و ابوحازم عمر بن احمد عبدويى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 17 ص 162 ش 100. حديث غدير در المستدرك: ج 3 ص 26 آمده است. </ref></big>
# <big>محمد بن زنجويه (م 302 ق): ذهبى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده است. از اينان حديث شنيد: ابامصعب زهرى، عبدالعزيز بن يحيى، ابن ‏راهويه، عمرو بن زراره، ابامروان عثمانى، اباكريب، يحيى بن اكثم و از راويان در طبقه اينان، و اينان از وى روايت نقل كرده‏ اند: على بن حمشاذ، ابوالفضل محمد بن ابراهيم، عبدالله بن سعد، ابوعمرو بن حمدان و استادان و شيوخ.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 14 ص 143 ش 77. </ref></big>
# <big>محمد بن عثمان بن ابى‏ شيبه (م 297 ق): ذهبى و صالح جزره و ابن‏ عدى و ابوالحسن بن منادى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 14 ص 21 ش 11. </ref></big>
# <big>محمد بن على بن دحيم شيبانى (م پس از 351 ق): ذهبى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده است.<ref>سير اعلام النبلاء: ج  16 ص 36 ش 23. </ref></big>
# <big>محمد بن على بن زيد مكى صائغ (م 291 ق): ذهبى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده است. وى از اينان حديث شنيد: قعنبى، خالد بن يزيد عمرى، حفص بن عمر حوضى، سعد بن منصور، محمد بن معاويه، يحيى بن معين، محمد بن جدى، ابراهيم بن منذر، يعقوب بن حميد بن كاسب و...، و اينان از محمد بن على صائغ حديث نقل كرده ‏اند: دعلج بن احمد، ابومحمد فاكهى، سليمان طبرانى و بسيارى از پژوهندگان.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 13 ص 428 ش 212. حديث غدير در المعجم الاوسط (طبرانى): ج 4 ص 357 آمده است. </ref></big>
# <big>محمد بن عمر بن بكر بغدادى (ت 346 -  م 432 ق): ذهبى و خطيب او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند. از اينان شنيد: ابوبكر بن خلاد نصيبى ابوبحر، بربهارى، احمد بن جعفر خُتلّى، ابواسحاق مزكى و...، و گروه بزرگى برايش حديث خوانده ‏اند، از جمله: عبدالسيد بن عتاب، ابوخطاب بن جرّاح، ابوبركات محمد بن عبدالله وكيل و ثابت بن بُندار بقال.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 17 ص 472 ش 311.</ref></big>
# <big>محمد بن عمر بن محمد جعابى (ت 284 -  م 355 ق): ذهبى و ابوعلى نيشابورى و ابوعلى تنوخى و ازهرى محمد بن عمر جعابى را توثيق كرده و از او تعريف كرده‏ اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 17 ص 88 ش 69 . تاريخ بغداد: ج 3 ص 28. </ref></big>
# <big>محمد بن فضل مصرى (ت 341 -  م 431 ق): ذهبى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده است. از اينان حديث شنيد: ابوفوارس احمد بن محمد سندى صابونى، عباس بن محمد بن نصر رافقى، احمد بن حسن بن اسحاق بن عتبه رازى، احمد بن محمد بن ابى‏ موت مكى، ابوبكر احمد بن ابراهيم بن عطيه حدّاد، احمد بن محمود شمعى، عبدالله بن جعفر بن ورد، محمد بن عمر بن مسرور خطّاب و...، و اينان از وى حديث نقل كرده ‏اند: ابوجعفر احمد بن محمد كاكو، شيخ وجيه شحامى، ابوالقاسم سعد بن على زنجانى، ابوبكر بيهقى، ابوالقاسم قشيرى، ابوالقاسم بن ابى ‏علاء مصيصى، رئيس ابوعبدالله ثقفى، قاضى ابوالحسن خلعى و... .<ref>سير اعلام النبلاء: ج 17 ص 476 ش 314. </ref></big>
# <big>محمد بن فضيل (م 194 ق): ذهبى و ابن‏ سعد و يعقوب و [[احمد بن حنبل]] او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 9 ص 173 ش 52 . الطبقات الكبرى: ج 6 ص 389. المعرفة و التاريخ: ج 3 ص 112. الجرح و التعديل: ج 8 ص 57 ش 263. از فضيل حديث شنيدم يا حديث نقل كرد. گفت: ديشب تا صبح پسرم را مى‏زدم كه بر عثمان رحمت فرستد، نپذيرفت! سير اعلام النبلاء: ج 9 ص 174. رجال الشيعة فى صحاح السنة: ص 370. حديث غدير در المستدرك: ج 3 ص 126 آمده است. </ref></big>
# <big>محمد بن مثنّى (م 252 ق): ذهبى و محمد بن يحيى ذهلى و صالح جزره و ابوحاتم و خطيب او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 12 ص 1253 ش 42. تاريخ بغداد: ج 3 ص 258.</ref></big>
# <big>محمد بن مظفر بغدادى (ت 286 -  م 379 ق): ذهبى و خطيب و برقانى و سلمى و دارقطنى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 16 ص 418 ش 306. تاريخ بغداد: ج 3 ص 262. شذرات الذهب: ج 3 ص 96. </ref></big>
# <big>محمد بن محمود همدانى: ذهبى و ابن‏ نجار او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 22 ص 161 ش 109. </ref></big>
# <big>محمد بن منكدر (م 130 ق): ابن‏ حجر و عبدالله بن زبير حميد و اسحاق بن منصور و يحيى بن معين و ابوحاتم و ابن‏ حبان او را توثيق كرده و از او تعريف كرده ‏اند.<ref>تهذيب: ج 26 ص 503 ش 5632 . الثقات: ج 5 ص 350. تقريب التهذيب: ج 2 ص 210 ش 736. حديث غدير در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 172 آمده است. </ref></big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==