۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
<big>شريک بن عبدالله كوفى (م 178 ق) به تعبير حافظ ذهبى در كتاب سير اعلام النبلاء: ج 8 ص 200: از فقهاى بزرگ بود. الميزان: ج 2 ص 270 درباره وى نوشته است: حافظ صادق و يكى از بزرگان است.</big> | <big>شريک بن عبدالله كوفى (م 178 ق) به تعبير حافظ ذهبى در كتاب سير اعلام النبلاء: ج 8 ص 200: از فقهاى بزرگ بود. الميزان: ج 2 ص 270 درباره وى نوشته است: حافظ صادق و يكى از بزرگان است.</big> | ||
<big>ذهبى از ابوداوود رهاوى نقل مى كند كه شنيد شريک گفت: على عليه السلام برترين بشر است. هر كس از پيروى و فرمان وى سرباز زند كافر گشته است. محمد بن عثمان بن ابى شيبه از على بن حكم آورده است: مى گويند تو شكّاكى! پاسخ داد: اى احمق ! چگونه شكّاكم در حالى كه دوست مى داشتم همراه على عليه السلام بودم و دستم را با شمشيرم از خون مخالفان رنگين | <big>ذهبى از ابوداوود رهاوى نقل مى كند كه شنيد شريک گفت: على عليه السلام برترين بشر است. هر كس از پيروى و فرمان وى سرباز زند كافر گشته است. محمد بن عثمان بن ابى شيبه از على بن حكم آورده است: مى گويند تو شكّاكى! پاسخ داد: اى احمق ! چگونه شكّاكم در حالى كه دوست مى داشتم همراه على عليه السلام بودم و دستم را با شمشيرم از خون مخالفان رنگين مى كردم. به ابن عدى بايد گفت: نقل عبارت «اللهم وال من والاه...» مختص شريک نيست، بلكه ابوهريره نقل كرده است. در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 175 آمده است: ابوعبدالله خلال، از ابراهيم بن منصور، از ابوبكر بن مقرى، از ابويعلى، در تاريخ دمشق ابن عساكر (م 571 ق) از داوود اودى، از پدرش، از ابوهريره نقل كرده كه پيامبرخدا صلى الله عليه وآله فرمود: هر كس من مولاى اويم، اين على عليه السلام مولاى او است. گفت: دروغگويان در كوفه افزودند: دوست بدار كسى كه على عليه السلام را دوست دارد، و دشمن بدار هر كس كه او را دشمن دارد.<ref>تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 176. مسند ابى يعلى: ج 5 ص 46. مجمع الزوائد: ج 9 ص 106. و در مرقاة المفاتيح: ج 10 ص 476 آمده است: آنگاه بعضى از ايشان گفته است: اضافه «خدايا، دوست بدار كسى كه او را دوست دارد» جعلى و مردود است. اما بسيارى از اينها را ذهبى صحيح دانسته است.</ref></big> | ||
<big>در اينجا به پاسخ اين شبهه مى پردازيم، تا مقدار صحت كلام منكران را بدانيم. كسانى كه مى دانيم براى چه مى خواهند ذيل روايات را تكذيب و انكار كنند. تنها هدف اين كار توجيه كارهاى بعضى از اصحاب پيامبرصلى الله عليه و آله است؛ كه بر روى امام على عليه السلام در جمل و يا در صفين شمشير كشيدند. امامى كه جنگ با او جنگ با پيامبرصلى الله عليه وآله است:</big> | <big>در اينجا به پاسخ اين شبهه مى پردازيم، تا مقدار صحت كلام منكران را بدانيم. كسانى كه مى دانيم براى چه مى خواهند ذيل روايات را تكذيب و انكار كنند. تنها هدف اين كار توجيه كارهاى بعضى از اصحاب پيامبرصلى الله عليه و آله است؛ كه بر روى امام على عليه السلام در جمل و يا در صفين شمشير كشيدند. امامى كه جنگ با او جنگ با پيامبرصلى الله عليه وآله است:</big> | ||
خط ۷۰۸: | خط ۷۰۸: | ||
# <big>قبيصة بن ذويب (ت سال فتح مكه به دنيا آمد - م 88 ق): ذهبى و محمد بن سعد و مكحول و ابن شهاب او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 4 ص 282 ش 103. الكاشف: ج 2 ص 382 ش 4096. در سال 86 درگذشت. حديث غدير در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص171، 172 آمده است.</ref></big> | # <big>قبيصة بن ذويب (ت سال فتح مكه به دنيا آمد - م 88 ق): ذهبى و محمد بن سعد و مكحول و ابن شهاب او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 4 ص 282 ش 103. الكاشف: ج 2 ص 382 ش 4096. در سال 86 درگذشت. حديث غدير در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص171، 172 آمده است.</ref></big> | ||
# <big>قيس بن ربيع (ت حدود 167 - م 90 ق): ذهبى و شعبه و ابن عدى و يعقوب بن شيبه و قراد او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 8 ص 41 ش 7 و ص42، 44. الكامل: ج 2 ص 270. حديث غدير در فرائد السمطين: ص 84 . شواهد التنزيل: ج 1 ص 201 آمده است.</ref></big> | # <big>قيس بن ربيع (ت حدود 167 - م 90 ق): ذهبى و شعبه و ابن عدى و يعقوب بن شيبه و قراد او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 8 ص 41 ش 7 و ص42، 44. الكامل: ج 2 ص 270. حديث غدير در فرائد السمطين: ص 84 . شواهد التنزيل: ج 1 ص 201 آمده است.</ref></big> | ||
# <big>مالک بن اسماعيل (م 219 ق): ذهبى و محمد بن على بن داوود بغدادى و ابن معين و ابوحاتم و يعقوب بن شيبه و محمد بن عبدالله بن نمير و ابوحاتم او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 10 ص 430 ش 132 و ص 431. الجرح و التعديل: ج 8 ص 206. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن ابى سرّى (م 238 ق): ذهبى و يحيى بن معين و ابن حبّان او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 11 ص 161 ش 64 . ميزان الاعتدال: ج 4 ص 24 ش 8115 . حديث غدير در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 157 آمده است. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن ابى نصر لفتوانى (ت 467 - م 553 ق): ذهبى و ابوموسى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند. اينان از وى حديث نقل كرده اند: ابوموسى مدينى، ابن عساكر، ابوسعد سمعانى و پسرش عبيدالله بن محمد و... .<ref>سير اعلام النبلاء: ج 20 ص 74 ش 45. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن حاكم نيشابورى (ت 321 - م 405 ق): ذهبى و ابوحازم عمر بن احمد عبدويى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 17 ص 162 ش 100. حديث غدير در المستدرك: ج 3 ص 26 آمده است. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن زنجويه (م 302 ق): ذهبى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده است. از اينان حديث شنيد: ابامصعب زهرى، عبدالعزيز بن يحيى، ابن راهويه، عمرو بن زراره، ابامروان عثمانى، اباكريب، يحيى بن اكثم و از راويان در طبقه اينان، و اينان از وى روايت نقل كرده اند: على بن حمشاذ، ابوالفضل محمد بن ابراهيم، عبدالله بن سعد، ابوعمرو بن حمدان و استادان و شيوخ.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 14 ص 143 ش 77. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن عثمان بن ابى شيبه (م 297 ق): ذهبى و صالح جزره و ابن عدى و ابوالحسن بن منادى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 14 ص 21 ش 11. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن على بن دحيم شيبانى (م پس از 351 ق): ذهبى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده است.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 16 ص 36 ش 23. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن على بن زيد مكى صائغ (م 291 ق): ذهبى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده است. وى از اينان حديث شنيد: قعنبى، خالد بن يزيد عمرى، حفص بن عمر حوضى، سعد بن منصور، محمد بن معاويه، يحيى بن معين، محمد بن جدى، ابراهيم بن منذر، يعقوب بن حميد بن كاسب و...، و اينان از محمد بن على صائغ حديث نقل كرده اند: دعلج بن احمد، ابومحمد فاكهى، سليمان طبرانى و بسيارى از پژوهندگان.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 13 ص 428 ش 212. حديث غدير در المعجم الاوسط (طبرانى): ج 4 ص 357 آمده است. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن عمر بن بكر بغدادى (ت 346 - م 432 ق): ذهبى و خطيب او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند. از اينان شنيد: ابوبكر بن خلاد نصيبى ابوبحر، بربهارى، احمد بن جعفر خُتلّى، ابواسحاق مزكى و...، و گروه بزرگى برايش حديث خوانده اند، از جمله: عبدالسيد بن عتاب، ابوخطاب بن جرّاح، ابوبركات محمد بن عبدالله وكيل و ثابت بن بُندار بقال.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 17 ص 472 ش 311.</ref></big> | |||
# <big>محمد بن عمر بن محمد جعابى (ت 284 - م 355 ق): ذهبى و ابوعلى نيشابورى و ابوعلى تنوخى و ازهرى محمد بن عمر جعابى را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 17 ص 88 ش 69 . تاريخ بغداد: ج 3 ص 28. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن فضل مصرى (ت 341 - م 431 ق): ذهبى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده است. از اينان حديث شنيد: ابوفوارس احمد بن محمد سندى صابونى، عباس بن محمد بن نصر رافقى، احمد بن حسن بن اسحاق بن عتبه رازى، احمد بن محمد بن ابى موت مكى، ابوبكر احمد بن ابراهيم بن عطيه حدّاد، احمد بن محمود شمعى، عبدالله بن جعفر بن ورد، محمد بن عمر بن مسرور خطّاب و...، و اينان از وى حديث نقل كرده اند: ابوجعفر احمد بن محمد كاكو، شيخ وجيه شحامى، ابوالقاسم سعد بن على زنجانى، ابوبكر بيهقى، ابوالقاسم قشيرى، ابوالقاسم بن ابى علاء مصيصى، رئيس ابوعبدالله ثقفى، قاضى ابوالحسن خلعى و... .<ref>سير اعلام النبلاء: ج 17 ص 476 ش 314. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن فضيل (م 194 ق): ذهبى و ابن سعد و يعقوب و [[احمد بن حنبل]] او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 9 ص 173 ش 52 . الطبقات الكبرى: ج 6 ص 389. المعرفة و التاريخ: ج 3 ص 112. الجرح و التعديل: ج 8 ص 57 ش 263. از فضيل حديث شنيدم يا حديث نقل كرد. گفت: ديشب تا صبح پسرم را مىزدم كه بر عثمان رحمت فرستد، نپذيرفت! سير اعلام النبلاء: ج 9 ص 174. رجال الشيعة فى صحاح السنة: ص 370. حديث غدير در المستدرك: ج 3 ص 126 آمده است. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن مثنّى (م 252 ق): ذهبى و محمد بن يحيى ذهلى و صالح جزره و ابوحاتم و خطيب او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 12 ص 1253 ش 42. تاريخ بغداد: ج 3 ص 258.</ref></big> | |||
# <big>محمد بن مظفر بغدادى (ت 286 - م 379 ق): ذهبى و خطيب و برقانى و سلمى و دارقطنى او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 16 ص 418 ش 306. تاريخ بغداد: ج 3 ص 262. شذرات الذهب: ج 3 ص 96. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن محمود همدانى: ذهبى و ابن نجار او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج 22 ص 161 ش 109. </ref></big> | |||
# <big>محمد بن منكدر (م 130 ق): ابن حجر و عبدالله بن زبير حميد و اسحاق بن منصور و يحيى بن معين و ابوحاتم و ابن حبان او را توثيق كرده و از او تعريف كرده اند.<ref>تهذيب: ج 26 ص 503 ش 5632 . الثقات: ج 5 ص 350. تقريب التهذيب: ج 2 ص 210 ش 736. حديث غدير در تاريخ مدينة دمشق: ج 45 ص 172 آمده است. </ref></big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |