۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== اتمام حجت با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۷۳ - ۶۹. اسرار غدير: ص ۲۷۹ - ۲۷۷. </re...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
'''۲.'''امام صادق عليه السلام داستان غدير خم را بيان كردند كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه...»و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريك گفتند ... . | '''۲.'''امام صادق عليه السلام داستان غدير خم را بيان كردند كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه...»و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريك گفتند ... . | ||
سپس حضرت امام صادق عليه السلام درباره آيه«يعرفون نعمة اللَّه ثم ينكرونها»، يعنى:«نعمت خدا را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند»، فرمود: در روز غدير آن را | سپس حضرت امام صادق عليه السلام درباره آيه«يعرفون نعمة اللَّه ثم ينكرونها»، يعنى:«نعمت خدا را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى شناسند و در روز سقيفه انكار مى كنند.<ref>اثبات الهداة:ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref> | ||
'''۳.''' امام | '''۳.''' امام صادق عليه السلام به ابوحفص عمر بن يزيد فرمودند: اى [[اباحفص]]، تعجب است از آنچه على بن ابى طالب عليه السلام كشيده است! )در روز غدير( آن حضرت اين همه شاهد داشت ولى نتوانست حق خود را بگيرد در حالى كه مردم با دو شاهد حق خود را مى گيرند. اين همه از اهل مدينه با حضرت در حج بودند و در بازگشت پنج هزار نفر هم از اهل مكه همراه حضرت تا غدير آمدند و در آنجا ولايت على عليه السلام را اعلان فرمود. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۳.</ref> | ||
'''۴.''' امام صادق عليه السلام درباره ثبات قدم بر سر غدير فرمودند: پيامبرصلى الله عليه وآله براى اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير خم [[پيمان]] گرفت و به ولايت او [[اقرار]] كردند. خوشا به حال آنان كه بر ولايت او ثابت قدم ماندند و واى بر كسانى كه آن را شكستند. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۸.</ref>'''۵.''' امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ها از جا كنده مى شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد. راوى پرسيد: در قرآن كدام آيه است؟ حضرت نمونه هايى را ذكر كردند تا آنكه مسئله غدير را چنين فرمودند: از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى فرمايد: «[[يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ]]...»، و از همين جاست قول پيامبرصلى الله عليه وآله كه به على عليه السلام فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref> | |||
'''۶.''' امام صادق عليه السلام در بيان مراحل رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «[[فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَب]] وَ اِلى رَبِّكَ فَارْغَب»يعنى: آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيت را اعلان نما و فضيلت او علناً بيان كن. تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى گشت آيه«يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك...» نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود:«من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه».<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>'''۷.''' امام صادق عليه السلام درباره آيه«ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم»فرمود: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله [[گرويدند]]، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:«من كنت مولاه فعلى مولاه»كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>'''۸.''' امام صادق عليه السلام در سفرى كه از مدينه به مكه مى رفتند، در بين راه به [[مسجد غدير]] رسيدند. در آنجا نگاهى به سمت چپ مسجد نموده فرمودند: آنجا جاى پاى پيامبرصلى الله عليه وآله است آنگاه كه فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ..».<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۷۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ .</ref>'''۹.''' امام صادق عليه السلام فرمود: روز غدير خم كه اميرالمؤمنين عليه السلام به مردم معرفى و منصوب شد، پيامبرصلى الله عليه وآله براى او پيمان ولايت را بر گردن مردان و زنان قرار داد. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷۸ ح ۳۲۷.</ref>'''۱۰.''' امام صادق عليه السلام روز غدير را با عظمت خاصى ياد كردند و چنين فرمودند: روز غدير روز عظيمى است كه خداوند حرمت آن را بر مؤمنين بزرگ قرار داده و دين را در آن كامل فرموده و نعمت را بر آنان تمام كرده، و آن عهد و پيمانى را كه از ايشان گرفته بود بر ايشان [[تجديد]] نموده است. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۹۱.</ref>'''۱۱.'''امام صادق عليه السلام درباره [[شيوع]] و پخش فورى خبر غدير در آن زمان مى فرمايد: وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على عليه السلام را منصوب كرد و فرمود:«من كنت مولاه فعلى مولاه»، اين خبر در شهرها منتشر گرديد. وقتى از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: اين خبر از سوى شماست يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست. <ref>چهارده قرن با غدير: ص ۷۳. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .</ref>'''۱۲.''' از امام صادق عليه السلام پرسيدند: مقصود پيامبرصلى الله عليه وآله از اينكه در روز غدير فرمود:«من كنت مولاه فعلى مولاه»چه بود؟ فرمود: به خدا قسم همين سؤال را از پيامبرصلى الله عليه وآله نمودند و آن حضرت فرمود: خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است و در برابر دستورات او مرا امرى نيست؛ و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست؛ و هر كس من صاحب اختيار اويم و نسبت به از او خودش صاحب اختيارترم على بن ابى طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۶ ص ۵۳۵ .</ref> | |||
== اتمام حجت قرآنىِ غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۹۰ و ج ۳ ص ۳۳۵ - ۳۳۲. </ref> == | |||
در كنار آيات غدير، مى توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى [[اتمام حجت]] غديرى - قرآنى به حساب آورد. | |||
به خصوص [[استشهاد]] به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير - آن هم از لسان پيامبر معظمصلى الله عليه وآله - بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه گر مى سازد. با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجت ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت هاى قرآنىِ امام صادق عليه السلام است: | |||
'''۱.«يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها»ولايت است'''<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶. </ref> | |||
زمان امام صادق عليه السلام موقعيتى [[استثنايى]] بود كه شيعه توانست غدير را با استناد به قرآن معرفى كند و از آن دفاع نمايد. تفسير«نعمت»در آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها»به ولايت بيانگرِ ارتباط آنها با«[[أَتْمَمْتُ]] عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى»در آيه اكمال است كه آن حضرت به بيانش پرداخته است. | |||
امام صادق عليه السلام داستان غدير خم را بيان كرد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ ...»؛ و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريک گفتند ... . سپس امام صادق عليه السلام درباره آيه«يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَ يُنْكِرُونَها»<ref>نحل / ۸۳ .</ref> «نعمت خدا را مى شناسند و سپس آن را [[انكار]] مى كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى شناسند و در روز سقيفه انكار مى كنند. | |||
'''۲.آيه تبليغ يعنى«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...»'''<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳. </ref> | |||
شيعه [[مفتخر]] است كه آنچه مى گويد پشتوانه قرآنى دارد، و اين را از امامانش آموخته و در برابر همه فرقه هاى مسلمان اعلام مى كند. ما اگر ولايت غديرى را مطرح مى كنيم، حتى دستور [[ابلاغ]] آن را از قرآن میدانيم و تابلوى «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ»را به همه مسلمانان از متن قرآن نشان مى دهيم. | |||
امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ها از جا كنده مى شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد. آنگاه حضرت نمونه هايى را ذكر كرد تا آنكه درباره مسئله غدير چنين فرمود: | |||
از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى فرمايد:«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».<ref>مائده / ۶۷ .</ref> و از همين جاست قول پيامبرصلى الله عليه وآله كه به على عليه السلام فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ... . | |||
'''۳.«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» اشاره به آيه تبليغ است'''<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷. </ref> | |||
رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله مراحل [[متعددى]] را طى۲۳ سال طى كرد و سختى هاى بى شمارى را پشت سر گذاشت تا به نتيجه نهايى نزديك شد. آنگاه بود كه آخرين دستور با ضميمه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»نازل شد. آيا اين بزرگترين اتمام حجت شيعه بر ديگران نيست كه دستور منصوب كردن على بن ابى طالب عليه السلام در دو آيه از قرآن [[انعكاس]] يافته و جزئياتى از آن در متن آيه توجه همه را جلب مى كند؟! | |||
امام صادق عليه السلام در بيان مراحل رسالتِ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»<ref>انشراح / ۷ ۶.</ref> «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و جانشينت را معرفى نما و فضيلت او [[علناً]] بيان كن». تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مىگشت آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ» | |||
'''۴.«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا»كافرين به ولايت اند'''<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸. </ref> | |||
شناسايى آنان كه سه بار كافر شدند و در واقع«اشربوا فى قلوبهم الكفر»بودند، با استناد به آيه قرآن و نشان دادن مراحل كفر آنان [[احتجاجى]] از امام صادق عليه السلام درباره غدير است كه نشان مى دهد در چنين كسانى اثرى از ايمان باقى نمانده است. | |||
آن حضرت درباره آيه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لن تقبل توبتهم»<ref>نساء / ۱۳۷.</ref> فرمود: اين آيه درباره [[اولى و دومى و سومى]] است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله [[گرويدند]]، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى اند كه از ايمان برايشان هيچ نمانده است. | |||
'''اتمام حجت با آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...»''' | |||
از جمله اتمام حجتهاى امام صادقعليه السلام بر دشمنان، استدلال به آيه اكمال است: | |||
امام صادقعليه السلام نيز تصريح مىفرمايد كه آنچه از خدا و رسول رسيده پاسخگوى تمام نيازهاى بنىآدم است، و براى اين مطلب به اتمام حجت خدا با آيه اكمال استناد مىفرمايد: | |||
ما مِنْ شَىْءٍ يَحْتاجُ الَيْهِ وُلْدُ آدَمَ الاّ وَ قَدْ خَرَجَتْ فيهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّه وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لا ذلِكَ مَا احْتَجَّ. فَقالَ: بِمَا احْتَجَّ؟ فَقالَ ابُو عَبْدِاللَّهعليه السلام: قَوْلُهُ »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« . فَلَوْ لَمْ يَكْمُلْ سُنَنَهُ وَ فَرائِضَهُ وَ ما يَحْتاجُ الَيْهِ النّاسُ، بِمَا احْتَجَّ بِهِ؟! | |||
چيزى نيست كه فرزندان آدم بدان نياز داشته باشند مگر آنكه درباره آن دستورى از خدا و رسول صادر شده است، و اگر چنين نبود خداوند اتمام حجت نمىكرد. راوى پرسيد: خداوند به چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ امام صادقعليه السلام فرمود: كلام خدا »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...« . اگر سنتها و فرائض و آنچه مردم بدان نياز دارند را كامل نكرده، پس با چه چيزى اتمام حجت فرموده؟××× 1 بصائر الدرجات: ص 538 ح 50 . مختصر البصائر: ص 66 . ××× | |||
شكى نيست كه امام صادقعليه السلام منظورى از بيان همه احكام الهى دارد، و گرنه در ظاهر همه مىدانيم كه بسيارى از مسائل دين در فرصت كوتاه عمر پيامبرصلى الله عليه وآله ناگفته ماند. البته همه احكام و معارف الهى در قرآن نهفته است، ولى تا استخراج كننده مطمئن آن نباشد گويا به مردم نرسيده است. | |||
آرى با نصب امامانى كه اين معارف را با سينهاى متصل به اقيانوس بيكران علم الهى بيان مىكنند گويا در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله همه معارف و احكام به مردم ابلاغ شده است. | |||
اين رمز الهى بودن دين شيعه است كه آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله حديث نداشته باشند به درگاه دوازده امام معصومعليهم السلام پناه مىبرند و پاسخى مطمئن دريافت مىكنند، ولى غير شيعه دست به دامان قياس و استحسان مىشوند، چرا كه با نپذيرفتن امامان راه ديگرى ندارند و درى به سوى فرامين الهى نمىيابند. | |||
== '''<big>پانویس</big>''' == |