صاحب اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۲: خط ۶۲:
بنابراين كسانى كه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را به عنوان خليفه چهارم قبول دارند درركن سوم ناقص ‏اند و اصلاً با غدير كارى ندارند و دقيقاً ضد آن را در اعتقاد خود جاى داده ‏اند، چرا كه على ‏عليه السلام بلافاصله بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله صاحب اختيار مردم است.
بنابراين كسانى كه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را به عنوان خليفه چهارم قبول دارند درركن سوم ناقص ‏اند و اصلاً با غدير كارى ندارند و دقيقاً ضد آن را در اعتقاد خود جاى داده ‏اند، چرا كه على ‏عليه السلام بلافاصله بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله صاحب اختيار مردم است.


اگر على‏ عليه السلام دقيقاً شئون پيامبرصلى الله عليه وآله را دارد، پس سه نفر قبل از او كه مقام او را غصب كردند نه در علم و نه در عصمت هرگز نمى ‏توانستند جاى آن حضرت قرار بگيرند و پاسخگوى نيازهاى مردم باشند.
اگر على‏ عليه السلام دقيقاً شئون پيامبرصلى الله عليه وآله را دارد، پس سه نفر قبل از او كه مقام او را [[غصب]] كردند نه در علم و نه در عصمت هرگز نمى ‏توانستند جاى آن حضرت قرار بگيرند و پاسخگوى نيازهاى مردم باشند.


همچنين كسانى كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله فقط على‏ عليه السلام را و يا تا امام چهارم‏ عليه السلام و يا تا امام ششم ‏عليه السلام را قبول دارند و يا امام دوازدهم ‏عليه السلام را قبول ندارند، اينان در ركن دوم ناقص ‏اند و چنين اعتقادى منشعب از غدير نيست، چرا كه در غدير همه دوازده امام‏ عليهم السلام به عنوان نور واحد تا آخرين روز دنيا معرفى شده‏ اند.
همچنين كسانى كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله فقط على‏ عليه السلام را و يا تا امام چهارم‏ عليه السلام و يا تا امام ششم ‏عليه السلام را قبول دارند و يا امام دوازدهم ‏عليه السلام را قبول ندارند، اينان در ركن دوم ناقص ‏اند و چنين اعتقادى منشعب از غدير نيست، چرا كه در غدير همه دوازده امام‏ عليهم السلام به عنوان نور واحد تا آخرين روز دنيا معرفى شده‏ اند.
خط ۷۱: خط ۷۱:


== اتمام حجت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با «صاحب اختيار»<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۴. غدير از زبان مولى: ص ۴۰ ۲۵.</ref> ==
== اتمام حجت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با «صاحب اختيار»<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۴. غدير از زبان مولى: ص ۴۰ ۲۵.</ref> ==
رمز غدير صاحب اختيار بودن على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است كه با تابلوى«ولايت» شناخته مى ‏شود. سقيفه براى شكستن اين رمز و پايين آوردن اين تابلو تلاش‏ هاى فراوانى كرد، ولى از همه شكننده ‏تر اين بود كه از صاحب اختيار همه مردم سلب اختيار كنند و از او التزام بگيرند كه حق ندارى از اوامر سقيفه سرپيچى كنى.
رمز غدير صاحب اختيار بودن على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است كه با تابلوى«ولايت» شناخته مى ‏شود. [[سقیفه]] براى شكستن اين رمز و پايين آوردن اين تابلو تلاش‏ هاى فراوانى كرد، ولى از همه شكننده ‏تر اين بود كه از صاحب اختيار همه مردم سلب اختيار كنند و از او التزام بگيرند كه حق ندارى از اوامر سقيفه سرپيچى كنى.


بر حال امتى اشک بايد ريخت كه طناب بر گردن ولايت مدار غدير بيندازند و با شمشيرهاى آخته او را وادار به بيعت با سقيفه كنند. اشک خون بايد ريخت بر روزى كه اسلام به اين مصيبت دچار شد و ننگ ابدىِ آن بر چهره تاريخ ماند.
بر حال امتى اشک بايد ريخت كه طناب بر گردن ولايت مدار غدير بيندازند و با شمشيرهاى آخته او را وادار به [[بیعت]] با سقيفه كنند. اشک خون بايد ريخت بر روزى كه اسلام به اين مصيبت دچار شد و ننگ ابدىِ آن بر چهره تاريخ ماند.


و بر على‏ عليه السلام بايد گريست كه فرمود:
و بر على‏ عليه السلام بايد گريست كه فرمود:
خط ۹۶: خط ۹۶:


== پيامبرصلى الله عليه وآله بين ولايت خدا و ولايت امام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۱۷۱ ۱۷۰.</ref> ==
== پيامبرصلى الله عليه وآله بين ولايت خدا و ولايت امام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۱۷۱ ۱۷۰.</ref> ==
صاحب اختيارى خدا مُسلَّم است. صاحب اختيارى رسول بر گرفته از ولايت اللَّه بر مردم است. صاحب اختيارى امام ادامه ولايت نبى است. در واقع براى اثبات ولايت الهى براى امام صاحب اختيارى پيامبرصلى الله عليه وآله محوريت دارد. پيامبرصلى الله عليه وآله با ظرافتِ تمام ارتباط اين مراحل سه گانه ولايت را تشريح نموده مى‏ فرمايد:
صاحب اختيارى خدا مُسلَّم است. صاحب اختيارى رسول بر گرفته از ولايت اللَّه بر مردم است. صاحب اختيارى امام ادامه [[ولایت]] نبى است. در واقع براى اثبات ولايت الهى براى امام صاحب اختيارى [[پیامبرصلی الله علیه وآله]] محوريت دارد. پيامبرصلى الله عليه وآله با ظرافتِ تمام ارتباط اين مراحل سه گانه ولايت را تشريح نموده مى‏ فرمايد:


خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است و در برابر دستورات او مرا امرى نيست؛ و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست؛ و هر كس من صاحب اختيار اويم و نسبت به از او خودش صاحب اختيارترم على بن ابى ‏طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۶ ص ۵۳۵ .</ref>
خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است و در برابر دستورات او مرا امرى نيست؛ و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست؛ و هر كس من صاحب اختيار اويم و نسبت به از او خودش صاحب اختيارترم على بن ابى ‏طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۶ ص ۵۳۵ .</ref>
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:


== شرائط صاحب اختيار<ref>ژرفاى غدير: ص ۸۸ . اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> ==
== شرائط صاحب اختيار<ref>ژرفاى غدير: ص ۸۸ . اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> ==
طبيعى است كسى مى ‏تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و شيطان و هواى نفس در او راه نداشته باشد، بلكه اشتباه هم نكند تا باعث هلاكت جمعيتى نشود.
طبيعى است كسى مى ‏تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و [[شیطان]] و هواى نفس در او راه نداشته باشد، بلكه اشتباه هم نكند تا باعث هلاكت جمعيتى نشود.


خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق ‏اند، و از هرگونه بدى و پليدى به هر معنى كه باشد پاک‏ اند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى‏ پايان علم خود متصل كرده است، تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند.
خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق ‏اند، و از هرگونه [[بد|بدی]] و [[پلیدی]] به هر معنى كه باشد پاک‏ اند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى‏ پايان علم خود متصل كرده است، تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند.


تعيين و تخصيص چهارده معصوم‏ عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين‏ها را او خلق كرده، و فقط اوست كه مى ‏تواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند؛ و اين پيامبرصلى الله عليه وآله است كه از جانب خداوند به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان‏ عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است.
تعيين و تخصيص [[چهارده معصوم]]‏ عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين ‏ها را او خلق كرده، و فقط اوست كه مى ‏تواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند؛ و اين پيامبرصلى الله عليه وآله است كه از جانب [[خداوند]] به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان‏ عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است.


پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده ‏اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين‏ عليهم السلام كسانى ‏اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده ‏اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است. اين نورانيت در خطابه غدير به صراحت ذكر شده است:
پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده ‏اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين‏ عليهم السلام كسانى ‏اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده ‏اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است. اين نورانيت در [[خطابه غدیر(کتاب)|خطابه غدیر]] به صراحت ذكر شده است:


النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ ثُمَّ في عَلِىِّ بْنِ أَبى‏ طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ.
النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ ثُمَّ في عَلِىِّ بْنِ أَبى‏ طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
نور از جانب خداوند عز و جل در من، و سپس در على و بعد در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است.
نور از جانب خداوند عز و جل در من، و سپس در على و بعد در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است.


خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و هدايت را از ايشان بگيرند، و لذا عبادت خداوند از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است.
خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و [[هدایت]] را از ايشان بگيرند، و لذا عبادت خداوند از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است.


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در بيان واقعه غدير مى ‏فرمايد: «... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى» : «ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى‏ شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى ‏شود ... . لذا ولايت من كمال دين و رضايت خداوند تبارک و تعالى خوانده شد» .<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref>
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در بيان واقعه غدير مى ‏فرمايد: «... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى» : «ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى‏ شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى ‏شود ... . لذا ولايت من [[اکمال دین|کمال دین]] و رضايت خداوند تبارک و تعالى خوانده شد» .<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref>


همچنين امام عسكرى‏ عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً» ، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى‏ كند ...» .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.</ref>
همچنين امام عسكرى‏ عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً» ، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى‏ كند ...» .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.</ref>
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
«مَنْ» ، يعنى «هر كَس» . و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبرصلى الله عليه وآله را قبول دارند مى‏شود.
«مَنْ» ، يعنى «هر كَس» . و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبرصلى الله عليه وآله را قبول دارند مى‏شود.


«كُنْتُ» ، يعنى «من بوده ‏ام» . استفاده از فعل ماضى به معناى آن ست كه اين منصب براى پيامبرصلى الله عليه وآله پايه نبوت عامه و [[خاتمیت]] اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشته‏ اند.


»كُنْتُ« ، يعنى »من بوده‏ام« . استفاده از فعل ماضى به معناى آنست كه اين منصب براى پيامبرصلى الله عليه وآله پايه نبوت عامه و خاتميت اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشته‏اند.




»مَوْلاهُ« ، يعنى »مولى و صاحب اختيار او...« . اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرموده‏اند. »مولى« يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در اطاعت از او اگر به عنوان اعتراض و شك در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است.
«مَوْلاهُ» ، يعنى «مولى و صاحب اختيار او...» . اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرموده‏ اند. «مولى» يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در اطاعت از او اگر به عنوان اعتراض و شك در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است.


«فَعَلِىٌّ» يعنى «پس على...» . تعيين على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام براى منصب و مقامى كه در كلمه بعدى ذكر مى‏ شود، مشت محكمى به دهان فتنه‏ گران و دسيسه كاران است تا فكر تشكيک در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّله خود بيرون كنند. از طرف ديگر با معرفى اين «على‏ عليه السلام» ، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص مى‏ كند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيک بسته مى‏ شود.


»فَعَلِىٌّ« يعنى »پس على...« . تعيين على بن ابى‏طالب‏عليه السلام براى منصب و مقامى كه در كلمه بعدى ذكر مى‏شود، مشت محكمى به دهان فتنه‏گران و دسيسه كاران است تا فكر تشكيك در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّله خود بيرون كنند. از طرف ديگر با معرفى اين »على‏عليه السلام« ، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص مى‏كند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيك بسته مى‏شود.
«مَوْلاهُ» ، يعنى «مولى و صاحب اختيار اوست» . همان منصبى كه در كلمه سوم اين جمله براى شخص خاتم انبياءصلى الله عليه وآله ذكر شد عيناً براى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام و يازده امام معين از فرزندان او از جانب خداوند اعطا شده است. آنان صاحب اختيار مردم‏ اند و هر چه بگويند بايد بدون چون و چرا قبول كرد، و هرگونه اعتراض و شک و ترديد درباره آنان مساوى با كفر است.
 
»مَوْلاهُ« ، يعنى »مولى و صاحب اختيار اوست« . همان منصبى كه در كلمه سوم اين جمله براى شخص خاتم انبياءصلى الله عليه وآله ذكر شد عيناً براى على بن ابى‏طالب‏عليه السلام و يازده امام معين از فرزندان او از جانب خداوند اعطا شده است. آنان صاحب اختيار مردم‏اند و هر چه بگويند بايد بدون چون و چرا قبول كرد، و هرگونه اعتراض و شك و ترديد درباره آنان مساوى با كفر است.


== صاحب اختيار در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص  ۲۳۱  - ۲۲۳ ۱۷۰  - ۱۵۷ ۱۵۵  - ۱۴۷. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۱۴.</ref> ==
== صاحب اختيار در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص  ۲۳۱  - ۲۲۳ ۱۷۰  - ۱۵۷ ۱۵۵  - ۱۴۷. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۱۴.</ref> ==