۲۱٬۸۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
بنابراين كسانى كه على بن ابى طالب عليه السلام را به عنوان خليفه چهارم قبول دارند درركن سوم ناقص اند و اصلاً با غدير كارى ندارند و دقيقاً ضد آن را در اعتقاد خود جاى داده اند، چرا كه على عليه السلام بلافاصله بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله صاحب اختيار مردم است. | بنابراين كسانى كه على بن ابى طالب عليه السلام را به عنوان خليفه چهارم قبول دارند درركن سوم ناقص اند و اصلاً با غدير كارى ندارند و دقيقاً ضد آن را در اعتقاد خود جاى داده اند، چرا كه على عليه السلام بلافاصله بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله صاحب اختيار مردم است. | ||
اگر على عليه السلام دقيقاً شئون پيامبرصلى الله عليه وآله را دارد، پس سه نفر قبل از او كه مقام او را غصب كردند نه در علم و نه در عصمت هرگز نمى توانستند جاى آن حضرت قرار بگيرند و پاسخگوى نيازهاى مردم باشند. | اگر على عليه السلام دقيقاً شئون پيامبرصلى الله عليه وآله را دارد، پس سه نفر قبل از او كه مقام او را [[غصب]] كردند نه در علم و نه در عصمت هرگز نمى توانستند جاى آن حضرت قرار بگيرند و پاسخگوى نيازهاى مردم باشند. | ||
همچنين كسانى كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله فقط على عليه السلام را و يا تا امام چهارم عليه السلام و يا تا امام ششم عليه السلام را قبول دارند و يا امام دوازدهم عليه السلام را قبول ندارند، اينان در ركن دوم ناقص اند و چنين اعتقادى منشعب از غدير نيست، چرا كه در غدير همه دوازده امام عليهم السلام به عنوان نور واحد تا آخرين روز دنيا معرفى شده اند. | همچنين كسانى كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله فقط على عليه السلام را و يا تا امام چهارم عليه السلام و يا تا امام ششم عليه السلام را قبول دارند و يا امام دوازدهم عليه السلام را قبول ندارند، اينان در ركن دوم ناقص اند و چنين اعتقادى منشعب از غدير نيست، چرا كه در غدير همه دوازده امام عليهم السلام به عنوان نور واحد تا آخرين روز دنيا معرفى شده اند. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
== اتمام حجت اميرالمؤمنين عليه السلام با «صاحب اختيار»<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۴. غدير از زبان مولى: ص ۴۰ ۲۵.</ref> == | == اتمام حجت اميرالمؤمنين عليه السلام با «صاحب اختيار»<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۴. غدير از زبان مولى: ص ۴۰ ۲۵.</ref> == | ||
رمز غدير صاحب اختيار بودن على بن ابى طالب عليه السلام است كه با تابلوى«ولايت» شناخته مى شود. | رمز غدير صاحب اختيار بودن على بن ابى طالب عليه السلام است كه با تابلوى«ولايت» شناخته مى شود. [[سقیفه]] براى شكستن اين رمز و پايين آوردن اين تابلو تلاش هاى فراوانى كرد، ولى از همه شكننده تر اين بود كه از صاحب اختيار همه مردم سلب اختيار كنند و از او التزام بگيرند كه حق ندارى از اوامر سقيفه سرپيچى كنى. | ||
بر حال امتى اشک بايد ريخت كه طناب بر گردن ولايت مدار غدير بيندازند و با شمشيرهاى آخته او را وادار به | بر حال امتى اشک بايد ريخت كه طناب بر گردن ولايت مدار غدير بيندازند و با شمشيرهاى آخته او را وادار به [[بیعت]] با سقيفه كنند. اشک خون بايد ريخت بر روزى كه اسلام به اين مصيبت دچار شد و ننگ ابدىِ آن بر چهره تاريخ ماند. | ||
و بر على عليه السلام بايد گريست كه فرمود: | و بر على عليه السلام بايد گريست كه فرمود: | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
== پيامبرصلى الله عليه وآله بين ولايت خدا و ولايت امام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۷۱ ۱۷۰.</ref> == | == پيامبرصلى الله عليه وآله بين ولايت خدا و ولايت امام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۷۱ ۱۷۰.</ref> == | ||
صاحب اختيارى خدا مُسلَّم است. صاحب اختيارى رسول بر گرفته از ولايت اللَّه بر مردم است. صاحب اختيارى امام ادامه | صاحب اختيارى خدا مُسلَّم است. صاحب اختيارى رسول بر گرفته از ولايت اللَّه بر مردم است. صاحب اختيارى امام ادامه [[ولایت]] نبى است. در واقع براى اثبات ولايت الهى براى امام صاحب اختيارى [[پیامبرصلی الله علیه وآله]] محوريت دارد. پيامبرصلى الله عليه وآله با ظرافتِ تمام ارتباط اين مراحل سه گانه ولايت را تشريح نموده مى فرمايد: | ||
خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است و در برابر دستورات او مرا امرى نيست؛ و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست؛ و هر كس من صاحب اختيار اويم و نسبت به از او خودش صاحب اختيارترم على بن ابى طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۶ ص ۵۳۵ .</ref> | خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است و در برابر دستورات او مرا امرى نيست؛ و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست؛ و هر كس من صاحب اختيار اويم و نسبت به از او خودش صاحب اختيارترم على بن ابى طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۶ ص ۵۳۵ .</ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
== شرائط صاحب اختيار<ref>ژرفاى غدير: ص ۸۸ . اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> == | == شرائط صاحب اختيار<ref>ژرفاى غدير: ص ۸۸ . اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> == | ||
طبيعى است كسى مى تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و | طبيعى است كسى مى تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و [[شیطان]] و هواى نفس در او راه نداشته باشد، بلكه اشتباه هم نكند تا باعث هلاكت جمعيتى نشود. | ||
خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق اند، و از هرگونه | خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق اند، و از هرگونه [[بد|بدی]] و [[پلیدی]] به هر معنى كه باشد پاک اند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى پايان علم خود متصل كرده است، تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند. | ||
تعيين و تخصيص چهارده | تعيين و تخصيص [[چهارده معصوم]] عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين ها را او خلق كرده، و فقط اوست كه مى تواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند؛ و اين پيامبرصلى الله عليه وآله است كه از جانب [[خداوند]] به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است. | ||
پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين عليهم السلام كسانى اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است. اين نورانيت در خطابه | پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين عليهم السلام كسانى اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است. اين نورانيت در [[خطابه غدیر(کتاب)|خطابه غدیر]] به صراحت ذكر شده است: | ||
النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ ثُمَّ في عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ. | النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ ثُمَّ في عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
نور از جانب خداوند عز و جل در من، و سپس در على و بعد در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است. | نور از جانب خداوند عز و جل در من، و سپس در على و بعد در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است. | ||
خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و | خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و [[هدایت]] را از ايشان بگيرند، و لذا عبادت خداوند از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان واقعه غدير مى فرمايد: «... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى» : «ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى شود ... . لذا ولايت من | اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان واقعه غدير مى فرمايد: «... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى» : «ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى شود ... . لذا ولايت من [[اکمال دین|کمال دین]] و رضايت خداوند تبارک و تعالى خوانده شد» .<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref> | ||
همچنين امام عسكرى عليه السلام در اين باره مى فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً» ، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى كند ...» .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.</ref> | همچنين امام عسكرى عليه السلام در اين باره مى فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً» ، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى كند ...» .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.</ref> | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
«مَنْ» ، يعنى «هر كَس» . و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبرصلى الله عليه وآله را قبول دارند مىشود. | «مَنْ» ، يعنى «هر كَس» . و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبرصلى الله عليه وآله را قبول دارند مىشود. | ||
«كُنْتُ» ، يعنى «من بوده ام» . استفاده از فعل ماضى به معناى آن ست كه اين منصب براى پيامبرصلى الله عليه وآله پايه نبوت عامه و [[خاتمیت]] اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشته اند. | |||
«مَوْلاهُ» ، يعنى «مولى و صاحب اختيار او...» . اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرموده اند. «مولى» يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در اطاعت از او اگر به عنوان اعتراض و شك در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است. | |||
«فَعَلِىٌّ» يعنى «پس على...» . تعيين على بن ابى طالب عليه السلام براى منصب و مقامى كه در كلمه بعدى ذكر مى شود، مشت محكمى به دهان فتنه گران و دسيسه كاران است تا فكر تشكيک در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّله خود بيرون كنند. از طرف ديگر با معرفى اين «على عليه السلام» ، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص مى كند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيک بسته مى شود. | |||
«مَوْلاهُ» ، يعنى «مولى و صاحب اختيار اوست» . همان منصبى كه در كلمه سوم اين جمله براى شخص خاتم انبياءصلى الله عليه وآله ذكر شد عيناً براى على بن ابى طالب عليه السلام و يازده امام معين از فرزندان او از جانب خداوند اعطا شده است. آنان صاحب اختيار مردم اند و هر چه بگويند بايد بدون چون و چرا قبول كرد، و هرگونه اعتراض و شک و ترديد درباره آنان مساوى با كفر است. | |||
== صاحب اختيار در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱ - ۲۲۳ ۱۷۰ - ۱۵۷ ۱۵۵ - ۱۴۷. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۱۴.</ref> == | == صاحب اختيار در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱ - ۲۲۳ ۱۷۰ - ۱۵۷ ۱۵۵ - ۱۴۷. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۱۴.</ref> == |