۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
مصافحه (دست دادن) يک احترام، تقدير و تشكر و اظهار علاقه است. از ديگر سو فرشتگان مانند آدميان نيستند كه بى مبنى و اساس با هر كس رفتارى مهرآميز داشته باشند، چرا كه ملاكه ايى خدايى دارند. از اين رو هرگز نافرمانى خدا نمى كنند. قرآن كريم در توصيفشان مى فرمايد: «لا يعصون اللَّه ما امرهم»<ref>تحريم / ۶ .</ref>: هرگز از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند. | مصافحه (دست دادن) يک احترام، تقدير و تشكر و اظهار علاقه است. از ديگر سو فرشتگان مانند آدميان نيستند كه بى مبنى و اساس با هر كس رفتارى مهرآميز داشته باشند، چرا كه ملاكه ايى خدايى دارند. از اين رو هرگز نافرمانى خدا نمى كنند. قرآن كريم در توصيفشان مى فرمايد: «لا يعصون اللَّه ما امرهم»<ref>تحريم / ۶ .</ref>: هرگز از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند. | ||
آنان مقام عصمت دارند، البته عصمت آنان نه در مرتبه عصمت چهارده معصوم عليهم السلام كه از آن فروتر است. تصور كنيد، در صورتى ملائكه با ما مصافحه و ابراز محبت خواهند كرد كه به درجه بالاى شناخت دست يابيم. براى درک بيشتر از آنچه در اين روايت بيان شده، بايد توجه كنيم اگر اظهار علاقه و | آنان مقام عصمت دارند، البته عصمت آنان نه در مرتبه عصمت چهارده معصوم عليهم السلام كه از آن فروتر است. تصور كنيد، در صورتى ملائكه با ما مصافحه و ابراز محبت خواهند كرد كه به درجه بالاى شناخت دست يابيم. براى درک بيشتر از آنچه در اين روايت بيان شده، بايد توجه كنيم اگر اظهار علاقه و [[تجلیل]] ملائک از آدمى ماهى يک بار و حتى سالى يک بار باشد، باز ارزش والايى است. | ||
بعضى از ما شايد سالى | بعضى از ما شايد سالى يک بار به ديدن دوستان و خويشاوندان برويم، و در صورتى كه علاقمندى ما بيشتر باشد ماهى يک بار، و در مواردى كه علاقه فزون تر و نسبت نزديک تر باشد هفته اى يک بار، و گاهى با بعضى از آنان روزى يک بار ديدار و مصافحه مى كنيم.اما اگر كسى امين و رازدار ما باشد، ممكن است روزى ده بار به ديدار او رفته و نسبت به او ابراز محبت كنيم.حال ببينيم كه مصافحه ملائک خداى متعال با ما آدميان آن هم روزى ده بار چه معنايى دارد، و امام رضاعليه السلام از گفتن اين مطالب در پى بيان چه مسئله مهمى هستند؟ | ||
در مورد اينكه شناختن غدير عمل محسوب مى شود يا خير، بايد دانست كه عمل در مرتبه دوم است، زيرا شناخت مقدمه عمل است و شناخت به تنهايى اين ارزش والا را دارد. خواه آنان كه غدير را شناخته اند به آنچه در مورد غدير دستور داده شده است عمل كنند يا خير. | در مورد اينكه شناختن غدير عمل محسوب مى شود يا خير، بايد دانست كه عمل در مرتبه دوم است، زيرا شناخت مقدمه عمل است و شناخت به تنهايى اين ارزش والا را دارد. خواه آنان كه غدير را شناخته اند به آنچه در مورد غدير دستور داده شده است عمل كنند يا خير. | ||
به عنوان مثال عموم مردم مرجع تقليد خود را -گر چه هيچ گونه نيازى به او نداشته باشند -احترام مى كنند،زيرا دانشمند است و دانش احترام ديگران را بر مى انگيزد.در واقع احترامى كه به او به دليل دانش و خردمندى او است. بنابراين احترامى كه | به عنوان مثال عموم مردم مرجع تقليد خود را -گر چه هيچ گونه نيازى به او نداشته باشند -احترام مى كنند،زيرا دانشمند است و دانش احترام ديگران را بر مى انگيزد.در واقع احترامى كه به او به دليل دانش و خردمندى او است. بنابراين احترامى كه ملائک به غديرشناسان مى گذارند به دليل شناخت آنهاست. | ||
همان طور كه بيان شد، اين تعبير از تعابير كم نظير است. البته در خصوص ارزش زيارت حضرت سيدالشهداءعليه السلام روايتى نقل شده است كه ارواح انبياعليهم السلام با زائران حضرت سيد الشهداءعليه السلام مصافحه مى كنند. اما اين روايت با روايت | همان طور كه بيان شد، اين تعبير از تعابير كم نظير است. البته در خصوص ارزش زيارت حضرت سيدالشهداءعليه السلام روايتى نقل شده است كه ارواح انبياعليهم السلام با زائران حضرت سيد الشهداءعليه السلام مصافحه مى كنند. اما اين روايت با روايت [[غدیرخم|غدیر]] تفاوت بسيار دارد، و [[مصافحه]] ملائكه آن هم هر روز ده بار، موردى است كاملاً استثنايى. | ||
با توجه به اين سخن | با توجه به اين سخن [[امیرالمؤمنین]] عليه السلام كه مى فرمايد: انا لأمراء الكلام<ref>تحف العقول: ص ۷. بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۲۴۵.</ref>: ما پادشاهان سخنيم، و اينكه آن حضرت خود پايه گذار دستور زبان عربى است و همه امامان معصوم عليهم السلام با نكته سنجى و دقت كامل كلمه ها و جمله ها را بر مى گزينند، اين سخن امام رضاعليه السلام تأمل و دقت مى طلبد. | ||
لذا در اينجا حضرت رضاعليه السلام نفرمودند: ان عرف الناس، يا: اذا عرف الناس. بلكه فرموده اند: لو عرف الناس، و همان طور كه از قواعد دستور عربى معلوم است «لو» حرف امتناع است و براى كارهاى نشدنى به كار مى رود. متعلق لو «بحقيقته» مى باشد؛ يعنى آنچه شناختنش تقريباً نشدنى است. در اينجا منظور شناخت ارزش | لذا در اينجا حضرت رضاعليه السلام نفرمودند: ان عرف الناس، يا: اذا عرف الناس. بلكه فرموده اند: لو عرف الناس، و همان طور كه از قواعد دستور عربى معلوم است «لو» حرف امتناع است و براى كارهاى نشدنى به كار مى رود. متعلق لو «بحقيقته» مى باشد؛ يعنى آنچه شناختنش تقريباً نشدنى است. در اينجا منظور شناخت [[ارزش غدیر]] آن چنان كه هست و در حقيقت امر وجود دارد مى باشد، نه شناخت به اندازه سعه وجودى و درک و بينش افراد. | ||
به تعبيرى ديگر، نه آنگونه كه هر كسى به اندازه ظرف خود از دريا آب بردارد، بلكه به بزرگى خود دريا از آن بهره گيرد. لذا ارزش و منزلت غدير بسيار بالاتر از درک محدود ماست. به تعبير واضح تر: فرضاً اگر كسى يوم اللَّه غدير را آنگونه كه در واقع ارزش دارد بشناسد، آنگاه است كه ملائک روزى ده بار با او مصافحه مى كنند. | به تعبيرى ديگر، نه آنگونه كه هر كسى به اندازه ظرف خود از دريا آب بردارد، بلكه به بزرگى خود دريا از آن بهره گيرد. لذا ارزش و منزلت غدير بسيار بالاتر از درک محدود ماست. به تعبير واضح تر: فرضاً اگر كسى يوم اللَّه غدير را آنگونه كه در واقع ارزش دارد بشناسد، آنگاه است كه ملائک روزى ده بار با او مصافحه مى كنند. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
== عرضه ولايت بر اهل آسمان ها در روز غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۴۳ - ۲۴۱. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۲ ۲۳۱.</ref> == | == عرضه ولايت بر اهل آسمان ها در روز غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۴۳ - ۲۴۱. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۲ ۲۳۱.</ref> == | ||
در آن روز از ايام سال كه مقارن با روز غدير بوده است وقايع بسيار مهمى در عالم خلقت و در | در آن روز از ايام سال كه مقارن با روز غدير بوده است وقايع بسيار مهمى در عالم [[خلقت]] و در [[تکوین]] جهان رخ داده، همان طور كه [[انبیاء]] نيز برنامه هاى مهم خود را در اين روز انجام داده اند. اين به خاطر ارزشى است كه صاحب اين روز يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام به آن داده است و حاكى از آن است كه واقعه اى مهمتر از آن در تاريخ عالم نبوده است كه سعى شده ساير وقايع با آن مقارن گردد و از مباركى اين روز طلب [[برکت]] و يُمن شود. از جمله عرضه ولايت بر همه مخلوقات در روز غدير است. | ||
همانطور كه در روز غدير «ولايت» بر انسانها عرضه شد،در عالم خلقت بر ساير مخلوقات نيز عرضه شد. امام رضاعليه السلام در حديثى به وقوع اين امور در روز | همانطور كه در روز غدير «ولايت» بر انسانها عرضه شد،در عالم خلقت بر ساير مخلوقات نيز عرضه شد.امام رضاعليه السلام در حديثى به وقوع اين امور در روز [[غدیر خم|غدیر]] اشاره مى فرمايد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۲۴.</ref> از جمله آنهاست: | ||
- | - عرضه ولايت بر اهل آسمانها، و سبقت اهل آسمان هفتم در قبول آن، و تزيين آن به عرش الهى. | ||
- | - قبول اهل آسمان چهارم ولايت را پس از اهل آسمان هفتم، و تزيين آن به [[بیت المعمور]]. | ||
- | - قبول اهل آسمان دنيا ولايت را پس از اهل آسمان چهارم، و تزيين آن به ستارگان. | ||
== عيد غدير در ملائكه<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۷.</ref> == | == عيد غدير در ملائكه<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۷.</ref> == | ||
يكى از پيش بينى هايى كه براى ماندگارى خطابه | يكى از پيش بينى هايى كه براى ماندگارى [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] در خاطره ها در نظر گرفته شد و در سايه همان تا امروز آثار آن باقيماند، سالگشت قرار دادن براى آن به عنوان [[عید]] و روز خرسندى و رضايت قلوب و شادى دلها بود. در شرايطى كه تلقى مردم از غدير جز يک سخنرانى چيز ديگرى نبود، پيامبرصلى الله عليه وآله به همه نسل هاى مسلمين تا [[قیامت]] دستور داد براى اين بنيان اعتقادى هر ساله مراسمى داشته باشند و در اين باره فرمود: | ||
روز غدير خم بهترين عيد امت من است، و آن همان روزى است كه خداوند به من دستور داد برادرم على بن ابى طالب را براى امتم منصوب نمايم ... . قسم به خدايى كه مرا به پيامبرى مبعوث كرد و بر همه خلايق برگزيد، من على عليه السلام را در زمين منصوب ننمودم تا خداوند او را در آسمانها معرفى كرد و ولايت او را بر ملائكه واجب نمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹ ح ۲.</ref> | روز غدير خم بهترين عيد امت من است، و آن همان روزى است كه خداوند به من دستور داد برادرم على بن ابى طالب را براى امتم [[منصوب]] نمايم ... . قسم به خدايى كه مرا به پيامبرى مبعوث كرد و بر همه خلايق برگزيد، من على عليه السلام را در زمين منصوب ننمودم تا خداوند او را در آسمانها معرفى كرد و ولايت او را بر ملائكه واجب نمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹ ح ۲.</ref> | ||
و اين گونه به همه فهمانيد كه عيد گرفتن غدير در زمين مقارن عيد گرفتن آن در آسمان هاست، و از همين جهت بايد با ابديت پيوند داشته باشد و تعطيل شدنى نيست. | و اين گونه به همه فهمانيد كه عيد گرفتن غدير در زمين مقارن عيد گرفتن آن در آسمان هاست، و از همين جهت بايد با ابديت پيوند داشته باشد و تعطيل شدنى نيست. | ||
== قبول ولايت توسط ملائكه<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۹۲.</ref> == | == قبول ولايت توسط ملائكه<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۹۲.</ref> == | ||
يكى از معارف اعتقادى | يكى از معارف اعتقادى [[شیعه]] قبول ولايت توسط پيامبران عليهم السلام آن هم به امر و تفضّل الهى است. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره مى فرمايد: | ||
اما مؤمن، پيامبرِ ما در روز | اما مؤمن، پيامبرِ ما در روز [[غدیر خم]] دست مرا گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه» . آيا مؤمنين - بجز كسانى كه خداوند آنان را از لغزش و گمراهى حفظ كرد - اين مطلب را پذيرفتند؟ پس آگاه باشيد! بشارت باد شما را ! بشارتتان باد كه خداوند شما را اختصاص داده به آنچه همه ملائكه و پيامبران و [[مؤمنین]] را اختصاص نداده، و آن پذيرفتن امرِ ولايت ماست.<ref>تفسير فرات: ص ۵۶ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۴۳.</ref> | ||
== ملائكه در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۴۶ - ۱۳۷.</ref> == | == ملائكه در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۴۶ - ۱۳۷.</ref> == | ||
[[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش اول [[خطبه غدیر]] خداوند را با نام«رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ» معرفى فرمود. | |||
بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَ داحِى الْمَدْحُوّاتِ وَ جَبّارُ الاَرَضينَ وَ السَّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ اَنْشَاَهُ: | بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَ داحِى الْمَدْحُوّاتِ وَ جَبّارُ الاَرَضينَ وَ السَّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ اَنْشَاَهُ: | ||
به وجود آورنده بالا برده شده ها(آسمان ها و افلاک) و پهن كننده گسترده ها (زمين) ، يگانه حكمران زمين ها و آسمان ها، پاک و منزّه و | به وجود آورنده بالا برده شده ها(آسمان ها و افلاک) و پهن كننده گسترده ها (زمين) ، يگانه حكمران زمين ها و [[آسمان]] ها، پاک و منزّه و [[تهلیل|تسبیح]] شده، پروردگار ملائكه و روح، تفضّل كننده بر همه آنچه خلق كرده، و لطف كننده بر هر آنچه به وجود آورده است. | ||
== ولايت ائمه عليهم السلام بر ملائكه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۲۲ - ۳۲۱.</ref> == | == ولايت ائمه عليهم السلام بر ملائكه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۲۲ - ۳۲۱.</ref> == | ||
از جمله آياتى كه در | از جمله آياتى كه در [[غدیر خم|غدیر]] بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده اين آيات است: | ||
«وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ. وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» : | «وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ. وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» : | ||
«كسانى كه | «كسانى كه [[کافر]] شدند آنگاه كه ذكر را مى شنوند از روى [[غضب]] نگاه هاى تندى به تو مى كنند و مى گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست» . | ||
با توجه به اينكه در احاديث نزول اين آيه در غدير و پس از اهانت | با توجه به اينكه در احاديث نزول اين آيه در غدير و پس از اهانت [[منافقین]] به پيامبرصلى الله عليه وآله بيان شده<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۹۴ و ج ۳۷ ص ۲۲۱ ۱۷۲ ۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۴۱ ح ۲۲۲ ۲۰۸ ۱۴۹. الكافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۳۱۴ ح ۶۷ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۳۸ ح ۴۰. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۸۳.</ref>، و براى تبيين كاملِ آيه «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» رواياتى مربوط به ولايت مطلقه معصومين عليهم السلام و عموميت صاحب اختيارى ايشان نسبت به همه مخلوقات و نيز پذيرش تكوينى مخلوقات نسبت به ولايت ايشان و اقرار بسيارى از آنها به مقام با عظمت ايشان وارد شده است. | ||
در اينجا احاديث مربوط به ولايت ائمه معصومين عليهم السلام بر ملائكه را يادآور مى شويم: | در اينجا احاديث مربوط به ولايت ائمه معصومين عليهم السلام بر ملائكه را يادآور مى شويم: | ||
در روايات صريحاً آمده است كه | در روايات صريحاً آمده است كه ملائکه با [[سجده]] بر آدم در واقع بر انوار معصومين عليهم السلام كه در صلب او بودند سجده كردند و در واقع سر [[تسلیم]] در برابر ولايتشان فرود آوردند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۰.</ref> | ||
آنان همگى ولايت اهلبيت عليهم السلام را پذيرفته اند. حتى گرفتارى «فطرس» نيز به خاطر توقفى در ولايت بود، كه پس از توبه به دست صاحب ولايت شفاى خود را باز يافت. درباره پذيرش همه جانبه ولايت از سوى ملائكه و | آنان همگى ولايت اهلبيت عليهم السلام را پذيرفته اند. حتى گرفتارى «فطرس» نيز به خاطر توقفى در ولايت بود، كه پس از توبه به دست صاحب ولايت شفاى خود را باز يافت. درباره پذيرش همه جانبه ولايت از سوى ملائكه و فرمان بردارى و خدمتگزارى ايشان در محضر معصومين عليهم السلام چهار روايت به عنوان نمونه ذكر مى شود: | ||
'''اعتقاد همه ملائكه به ولايت''' | '''اعتقاد همه ملائكه به ولايت''' | ||
امام باقرعليه السلام با يادآورى كثرت ملائكه، اعتقاد آنان به | امام باقرعليه السلام با يادآورى كثرت ملائكه، اعتقاد آنان به [[ولایت]] اهلبيت عليهم السلام را چنين بيان فرمود: | ||
وَ اللَّه انَّ فِى السَّماءِ لَسَبْعينَ صِنْفاً مِنَ الْمَلائِكَةِ، لَوِ اجْتَمَعَ عَلَيْهِمْ اهْلُ الارْضِ كُلُّهُمْ يُحْصُونَ عَدَدَ صِنْفٍ مِنْهُمْ مَا احْصَوْهُمْ؛ وَ انَّهُمْ لَيدينُونَ بِوِلايَتِنا: | وَ اللَّه انَّ فِى السَّماءِ لَسَبْعينَ صِنْفاً مِنَ الْمَلائِكَةِ، لَوِ اجْتَمَعَ عَلَيْهِمْ اهْلُ الارْضِ كُلُّهُمْ يُحْصُونَ عَدَدَ صِنْفٍ مِنْهُمْ مَا احْصَوْهُمْ؛ وَ انَّهُمْ لَيدينُونَ بِوِلايَتِنا: | ||
به خدا قسم در آسمان هفتاد صنف از ملائكه هست، كه اگر همه اهل | به خدا قسم در [[آسمان]] هفتاد صنف از ملائكه هست، كه اگر همه اهل [[زمین]] جمع شوند تا يک صنف از آنان را بشمارند قادر نخواهند بود؛ و آنان به ولايت ما [[اعتقاد]] دارند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۰.</ref> | ||
'''شرافت ملائكه با ولايت''' | '''شرافت ملائكه با ولايت''' | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
ما مِنْهُمْ (اىْ مِنَ الْمَلائِكَةِ) احَدٌ الاّ وَ يَتَقَرَّبُ كُلُّ يَوْمٍ الَى اللَّه بِوِلايَتِنا اهْلِ الْبَيْتِ: | ما مِنْهُمْ (اىْ مِنَ الْمَلائِكَةِ) احَدٌ الاّ وَ يَتَقَرَّبُ كُلُّ يَوْمٍ الَى اللَّه بِوِلايَتِنا اهْلِ الْبَيْتِ: | ||
احدى از ملائكه نيست مگر آنكه هر روز به وسيله | احدى از ملائكه نيست مگر آنكه هر روز به وسيله [[ولایت]] ما اهل بيت به خدا [[تقرب]] مى جويد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۳۹.</ref> | ||
'''ملائكه در خدمت صاحب ولايت''' | '''ملائكه در خدمت صاحب ولايت''' | ||
امام صادق عليه السلام انجام وظيفه ملائكه در ساحت قدس | امام صادق عليه السلام انجام وظيفه ملائكه در ساحت قدس [[ولایت]] را چنين بيان فرمود: | ||
ملائكه در كنار اثاث زندگى ما نازل مى شوند و بر فرش هاى ما از اين سو به آن سو مى روند، و بر سر مردگان ما شاهد و حاضر مى شوند، و اخبار وقايع را قبل از وقوع آن براى ما مى آورند، و با ما نماز مى گزارند و براى ما دعا مى كنند و بر سر ما بال هاى خود را مى گسترانند، و در هر فصلى از گياهان آن فصلِ زمين براى ما مى آورند، و از آب هاى سرزمين هاى مختلف براى ما مى آورند و آن را در ظرف هاى خود مى يابيم... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۷۴.</ref> | ملائكه در كنار اثاث زندگى ما نازل مى شوند و بر فرش هاى ما از اين سو به آن سو مى روند، و بر سر مردگان ما [[شاهد]] و حاضر مى شوند، و اخبار وقايع را قبل از وقوع آن براى ما مى آورند، و با ما نماز مى گزارند و براى ما دعا مى كنند و بر سر ما بال هاى خود را مى گسترانند، و در هر فصلى از گياهان آن فصلِ زمين براى ما مى آورند، و از آب هاى سرزمين هاى مختلف براى ما مى آورند و آن را در ظرف هاى خود مى يابيم... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۷۴.</ref> | ||
== يارى ملائكه در جنگ ها<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۶۲ - ۱۶۰.</ref> == | == يارى ملائكه در جنگ ها<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۶۲ - ۱۶۰.</ref> == |