پرش به محتوا

منت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «== آيه «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا . قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
اسلامتان را بر خدا منت مگذاريد كه بر شما غضب مى ‏كند و از سوى او عذابى به شما مى ‏رسد (  «ج» : شما را به تازيانه عذاب مبتلا مى ‏كند) ، و خدا در كمين است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ پاورقى ۲ از نسخه «الف» و «ج» .</ref>
اسلامتان را بر خدا منت مگذاريد كه بر شما غضب مى ‏كند و از سوى او عذابى به شما مى ‏رسد (  «ج» : شما را به تازيانه عذاب مبتلا مى ‏كند) ، و خدا در كمين است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ پاورقى ۲ از نسخه «الف» و «ج» .</ref>


)خ ل:( لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمْ )  »و« : وَ لا يُطيعُكُمُ( اللَّه وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ:
(خ ل:) لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمْ( «و» : وَ لا يُطيعُكُمُ) اللَّه وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ:


درباره ما بر خدا منت مگذاريد به آنچه خود سخن شما را اطاعت نمى‏كند، )  »و« : كه خدا از شما اطاعت نمى‏كند( و بر شما غضب نموده به تازيانه عذاب مبتلايتان مى‏نمايد.××× ۱ اسرار غدير: ص ۱۴۹ پاورقى ۲ از نسخه »ه« و »و« . ×××
درباره ما بر خدا منت مگذاريد به آنچه خود سخن شما را اطاعت نمى‏ كند،( «و» : كه خدا از شما اطاعت نمى ‏كند) و بر شما غضب نموده به تازيانه عذاب مبتلايتان مى‏ نمايد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ پاورقى ۲ از نسخه «ه»و«و» . </ref>۲-  موقعيت تاريخى


در اواسط خطبه غدير قبل از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله توطئه ‏گران بر ضد خلافت را مطرح كند، براى آنكه مسلمانان به سوابق خود در اسلام مغرور نشوند و خود را در معرض امتحانى سخت بدانند، اين چهار آيه در يک فراز تركيب شده ‏اندآيه اول (لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ) در كلام حضرت -  طبق نسخه‏ هاى مختلف -  به سه گونه تضمين شده است: در نسخه «ب» با افزودن «ب» در كلمه «بِاسْلامِكُمْ» و افزودن جمله «بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه» بعد از آن آمده است. در نسخه هاى «الف» و «ج» به جاى «عَلَىَّ» كلمه «عَلَى اللَّه»آورده شده است. در نسخه ‏هاى «ه» و «و» به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» آمده و بعد از آن در نسخه «ه» «ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه» ، و در نسخه «و» «وَ لا يُطيعُكُمُ اللَّه» افزوده شده، و كلمه «عَلَىَّ» نيز به صورت «عَلَى اللَّه» ذكر گرديده است.آيه دوم (اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ) به صورت اقتباس كامل و تبديل غايب به مخاطب در كلام حضرت با عبارت «فَيُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ» آمده كه در برخى نسخه‏ ها فقط «يَسْخَطَ عَمَلَكُمْ» ذكر شده است.


۲-  موقعيت تاريخى
آيه سوم (يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ ...) فقط در نسخه «ب» در كلام حضرت با عبارت «وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ» ديده مى ‏شود. لازم به يادآورى است كه اين آيه يک بار ديگر در اواخر همين بخش ششم خطبه ذكر شده است كه در جاى خود مورد بررسى قرار خواهد گرفت.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: به ج ۲ ص ۳۹۰.</ref>
 
در اواسط خطبه غدير قبل از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله توطئه‏گران بر ضد خلافت را مطرح كند، براى آنكه مسلمانان به سوابق خود در اسلام مغرور نشوند و خود را در معرض امتحانى سخت بدانند، اين چهار آيه در يك فراز تركيب شده‏اند.
 
 
آيه اول )لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ( در كلام حضرت -  طبق نسخه‏هاى مختلف -  به سه گونه تضمين شده است: در نسخه »ب« با افزودن »ب« در كلمه »بِاسْلامِكُمْ« و افزودن جمله »بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه« بعد از آن آمده است. در نسخه‏هاى »الف« و »ج« به جاى »عَلَىَّ« كلمه »عَلَى اللَّه« آورده شده است. در نسخه‏هاى »ه« و »و« به جاى »اسْلامَكُمْ« كلمه »فينا« آمده و بعد از آن در نسخه »ه« »ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه« ، و در نسخه »و« »وَ لا يُطيعُكُمُ اللَّه« افزوده شده، و كلمه »عَلَىَّ« نيز به صورت »عَلَى اللَّه« ذكر گرديده است.
 
 
آيه دوم )اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ( به صورت اقتباس كامل و تبديل غايب به مخاطب در كلام حضرت با عبارت »فَيُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ« آمده كه در برخى نسخه‏ها فقط »يَسْخَطَ عَمَلَكُمْ« ذكر شده است.
 
 
آيه سوم )يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ ...( فقط در نسخه »ب« در كلام حضرت با عبارت »وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ« ديده مى‏شود. لازم به يادآورى است كه اين آيه يك بار ديگر در اواخر همين بخش ششم خطبه ذكر شده است كه در جاى خود مورد بررسى قرار خواهد گرفت.××× ۲ مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: به ج ۲ ص ۳۹۰. ×××
 
آيه چهارم )فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ، إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ( -  طبق نسخه‏هاى مختلف -  به ۵ صورت در كلام حضرت تضمين شده است:
 
 
در نسخه »ب« فقط آيه ۱۴ با خطاب جمع آورده شده: »انَّ رَبَّكُمْ لَبِالْمِرْصادِ« . در نسخه »الف« آيه ۱۳ به صورت »يُصيبَكُمْ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ« و در نسخه‏هاى »ج« و »ه« و »و« به صورت »وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ« آمده، و آيه ۱۴ در نسخه‏هاى »الف« و »ج« با عبارت »انَّهُ لَبِالْمِرْصادِ« ذكر شده و در نسخه‏هاى »ه« و »و« نيامده است.


آيه چهارم (فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ، إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) -  طبق نسخه‏ هاى مختلف -  به ۵ صورت در كلام حضرت تضمين شده است:در نسخه «ب» فقط آيه ۱۴ با خطاب جمع آورده شده: «انَّ رَبَّكُمْ لَبِالْمِرْصادِ» . در نسخه «الف» آيه ۱۳ به صورت «يُصيبَكُمْ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ» و در نسخه ‏هاى «ج» و «ه» و «و» به صورت «وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ» آمده، و آيه ۱۴ در نسخه ‏هاى«الف» و «ج» با عبارت «انَّهُ لَبِالْمِرْصادِ» ذكر شده و در نسخه‏ هاى «ه» و «و» نيامده است.


۳-  موقعيت قرآنى
۳-  موقعيت قرآنى


آيه سوره حجرات در قرآن از آيه ۱۷ شروع مى‏شود كه فرموده: »قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا، قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا ...« و منظور افرادى است كه فقط لفظ اسلام را بر زبان آورده‏اند و ايمان واقعى ندارند.
آيه سوره حجرات در قرآن از آيه ۱۷ شروع مى‏شود كه فرموده: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا، قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا ...» و منظور افرادى است كه فقط لفظ اسلام را بر زبان آورده‏ اند و ايمان واقعى ندارند.
 
 
سپس مؤمنين واقعى را معرفى مى‏كند و از آنان مى‏خواهد در برابر دستورات الهى ادعايى نداشته فروتن باشند. تا آيه مزبور كه صريحاً خاطر نشان مى‏كند خدا بر شما منت دارد و مبادا در پذيرفتن اسلام بر خدا منت بگذاريد، و يك آيه بعد از اين پايان سوره حجرات است.
 


آيه سوره محمدصلى الله عليه وآله درباره كسانى است كه در آيه ۲۵ ذكر شده كه از دين باز مى‏گردند و منافقانه با كفار ارتباط برقرار مى‏كنند كه تا حد امكانشان از اسلام حذف كنند. سپس خداوند عذابى كه توسط ملائكه بر اينان نازل مى‏شود يادآور شده تا به اين آيه مى‏رسد كه علت آن عذاب را سخط خداوند و حبط و نابودى اعمالشان ذكر مى‏كند.
سپس مؤمنين واقعى را معرفى مى ‏كند و از آنان مى‏ خواهد در برابر دستورات الهى ادعايى نداشته فروتن باشند. تا آيه مزبور كه صريحاً خاطر نشان مى‏ كند خدا بر شما منت دارد و مبادا در پذيرفتن اسلام بر خدا منت بگذاريد، و يک آيه بعد از اين پايان سوره حجرات است.


آيه سوره محمدصلى الله عليه وآله درباره كسانى است كه در آيه ۲۵ ذكر شده كه از دين باز مى‏گردند و منافقانه با كفار ارتباط برقرار مى‏ كنند كه تا حد امكانشان از اسلام حذف كنند. سپس خداوند عذابى كه توسط ملائكه بر اينان نازل مى ‏شود يادآور شده تا به اين آيه مى ‏رسد كه علت آن عذاب را سخط خداوند و حبط و نابودى اعمالشان ذكر مى ‏كند.


آيه سوره »الرحمن« ادامه مى‏يابد كه سلطان پروردگار و عجز جن و انس را مطرح مى‏فرمايد، و اينكه جن و انس نمى‏توانند بدون اجازه و قدرت الهى از آفاق آسمان و زمين نفوذ كنند، تا به اين آيه مى‏رسد كه اگر آتش و مس گداخته بر سر شما بريزد نمى‏توانيد آن را از خود دور كنيد.
آيه سوره «الرحمن» ادامه مى ‏يابد كه سلطان پروردگار و عجز جن و انس را مطرح مى ‏فرمايد، و اينكه جن و انس نمى ‏توانند بدون اجازه و قدرت الهى از آفاق آسمان و زمين نفوذ كنند، تا به اين آيه مى‏ رسد كه اگر آتش و مس گداخته بر سر شما بريزد نمى‏ توانيد آن را از خود دور كنيد.
 
در آيات سوره فجر، خداوند اقوام طغيان كننده كه فساد در زمين بپا كردند را مطرح مى‏فرمايد، و آنگاه دو نكته را خاطر نشان مى‏سازد: يكى اينكه خداوند تازيانه عذاب بر آنان فرود آورده و ديگر اينكه خداوند همچنان در كمين گنهكاران است.


در آيات سوره فجر، خداوند اقوام طغيان كننده كه فساد در زمين بپا كردند را مطرح مى ‏فرمايد، و آنگاه دو نكته را خاطر نشان مى‏ سازد: يكى اينكه خداوند تازيانه عذاب بر آنان فرود آورده و ديگر اينكه خداوند همچنان در كمين گنهكاران است.


۴-  تحليل اعتقادى
۴-  تحليل اعتقادى


تفسيرى كه از مطرح شدن اين آيه در اين موقعيت خطبه غدير قابل استفاده است به معناى منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و رسول در مسئله خلافت و جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله باز مى‏گردد.
تفسيرى كه از مطرح شدن اين آيه در اين موقعيت خطبه غدير قابل استفاده است به معناى منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و رسول در مسئله خلافت و جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله باز مى‏ گردد.
 
 
جالب اينكه در برخى نسخه‏ها با صراحت كامل و با عبارتى ظريف اين مهم را به ميان آورده و مى‏فرمايد: »لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه« ، و مى‏بينيم كه به جاى »اسْلامَكُمْ« كلمه »فينا« را آورده است. يعنى درباره ما اهل‏بيت، يا درباره امر خلافت ما اهل‏بيت بر خدا منت مگذاريد، و سپس افزوده كه »خدا در اين باره سخن شما را نخواهد بپذيرفت« .
 
 
اين منت گذاشتن را مى‏توان به غرور مسلمانى تعبير كرد، و طبعاً با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله بر سر مسائل كوچكى چون تقسيم غنايم جنگى جلوه مى‏كرد، اما با رحلت حضرت افكار شيطانى خلافت را به صورت بالاترين غنيمت به دست آمده از اسلام جلوه مى‏دهد كه بر سر تقسيم آن نَفْس‏ها طمع بلند بروز مى‏دهند.
 
 
در غدير اين مطلب علناً بر زبان عده‏اى آمد كه اگر بناست على خليفه باشد لااقل ديگران را هم با او شريك كن يا بعد از او كسانى را براى خلافت نامزد نما !! كه پيامبرصلى الله عليه وآله به شدت با اين طمع كارى در برابر دستور الهى مقابله فرمود و آن را رد كرد.××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱ ۱۶۰. ×××
 


يكى از وجهه‏هاى امتحان الهى آن است كه منت گذاشتن هيچ گاه به صراحت بر زبان كسى جارى نمى‏شود، بلكه هر كس با به ميان آوردن سوابق خويش سعى مى‏كند سهمى از مزاياى جامعه اسلامى را به خود اختصاص دهد!
جالب اينكه در برخى نسخه‏ ها با صراحت كامل و با عبارتى ظريف اين مهم را به ميان آورده و مى‏ فرمايد: «لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه» ، و مى‏ بينيم كه به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» را آورده است. يعنى درباره ما اهل‏بيت، يا درباره امر خلافت ما اهل‏بيت بر خدا منت مگذاريد، و سپس افزوده كه «خدا در اين باره سخن شما را نخواهد بپذيرفت» .


تقدم در اسلام، فداكارى‏ها و جانفشانى‏ها در راه آن، نسبت داشتن با پيامبرصلى الله عليه وآله و امثال اينها، زبان عده‏اى را باز مى‏كند كه بگويند: پس سهم ما چه مى‏شود؟ پس نتيجه زحمات ما كجا رفت؟ پس ما براى چه مسلمان شديم؟ آيا از مسلمانى فقط نماز و روزه به ما مى‏رسد و خلافت نصيب ديگران است؟! و امثال اين اعتراضات منت‏آميز كه در مسئله خلافت -  چه رو در روى پيامبرصلى الله عليه وآله و چه بعد از آن حضرت -  بارها و بارها مطرح گرديد.
اين منت گذاشتن را مى‏ توان به غرور مسلمانى تعبير كرد، و طبعاً با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله بر سر مسائل كوچكى چون تقسيم غنايم جنگى جلوه مى‏ كرد، اما با رحلت حضرت افكار شيطانى خلافت را به صورت بالاترين غنيمت به دست آمده از اسلام جلوه مى ‏دهد كه بر سر تقسيم آن نَفْس ‏ها طمع بلند بروز مى‏ دهند.


در غدير اين مطلب علناً بر زبان عده ‏اى آمد كه اگر بناست على خليفه باشد لااقل ديگران را هم با او شريک كن يا بعد از او كسانى را براى خلافت نامزد نما !! كه پيامبرصلى الله عليه وآله به شدت با اين طمع كارى در برابر دستور الهى مقابله فرمود و آن را رد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱ ۱۶۰.</ref>


اميرالمؤمنين‏عليه السلام در سوابق و فضايل و فداكارى و عمل به فرامين اسلام و اوامر پيامبرصلى الله عليه وآله قابل مقايسه با هيچ كس نبود، و آنچه داشت در زيباترين جلوه اخلاص تقديم درگاه الهى نموده بود، ولى با اين همه وقتى ديد مردم با پيش كشيدن سوابق خود تصميم بر هم زدن دين خدا و ولايت الهى دارند، از همان نقطه در مقابل مردم ايستاد و فضايل و سوابق خود را مطرح كرد تا آنان را متوجه اين نكته كند كه اگر فضايل و سوابق دليل تقدم و كسب حقوق است هيچ كس بر من تقدم ندارد، و در عين حال من منت خدا را دارم نه اينكه بر خدا منت گذارم، و اگر نبود كه خداوند مرا به اين مقام منصوب فرموده، خود را براى به دست آوردن آن جلو نمى‏انداختم و در پى آن نبودم.
يكى از وجهه‏ هاى امتحان الهى آن است كه منت گذاشتن هيچ گاه به صراحت بر زبان كسى جارى نمى ‏شود، بلكه هر كس با به ميان آوردن سوابق خويش سعى مى ‏كند سهمى از مزاياى جامعه اسلامى را به خود اختصاص دهد!


تقدم در اسلام، فداكارى‏ ها و جانفشانى‏ ها در راه آن، نسبت داشتن با پيامبرصلى الله عليه وآله و امثال اينها، زبان عده ‏اى را باز مى‏ كند كه بگويند: پس سهم ما چه مى ‏شود؟ پس نتيجه زحمات ما كجا رفت؟ پس ما براى چه مسلمان شديم؟ آيا از مسلمانى فقط نماز و روزه به ما مى رسد و خلافت نصيب ديگران است؟! و امثال اين اعتراضات منت‏ آميز كه در مسئله خلافت -  چه رو در روى پيامبرصلى الله عليه وآله و چه بعد از آن حضرت -  بارها و بارها مطرح گرديد.


مجموع آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره علت و كيفيت نصب خليفه از سوى خدا در خطابه غدير فرموده، وقتى در كنار اين فراز كه شامل آيه »لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ« قرار بگيرد، اين نتيجه را به ما يادآور مى‏شود كه امر خلافت مانند اصل اسلام جزء فرامينى است كه از سوى خداوند براى صلاح دنيا و آخرت مردم آمده است. اينكه امامت و خلافت چگونه بايد باشد و صاحب اين مقام چه كسى بايد باشد، مسئله‏اى از طرف خداست و طبق حكمت الهى تعيين شده است.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در سوابق و فضايل و فداكارى و عمل به فرامين اسلام و اوامر پيامبرصلى الله عليه وآله قابل مقايسه با هيچ كس نبود، و آنچه داشت در زيباترين جلوه اخلاص تقديم درگاه الهى نموده بود، ولى با اين همه وقتى ديد مردم با پيش كشيدن سوابق خود تصميم بر هم زدن دين خدا و ولايت الهى دارند، از همان نقطه در مقابل مردم ايستاد و فضايل و سوابق خود را مطرح كرد تا آنان را متوجه اين نكته كند كه اگر فضايل و سوابق دليل تقدم و كسب حقوق است هيچ كس بر من تقدم ندارد، و در عين حال من منت خدا را دارم نه اينكه بر خدا منت گذارم، و اگر نبود كه خداوند مرا به اين مقام منصوب فرموده، خود را براى به دست آوردن آن جلو نمى‏انداختم و در پى آن نبودم.


مجموع آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره علت و كيفيت نصب خليفه از سوى خدا در خطابه غدير فرموده، وقتى در كنار اين فراز كه شامل آيه «لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ» قرار بگيرد، اين نتيجه را به ما يادآور مى ‏شود كه امر خلافت مانند اصل اسلام جزء فرامينى است كه از سوى خداوند براى صلاح دنيا و آخرت مردم آمده است. اينكه امامت و خلافت چگونه بايد باشد و صاحب اين مقام چه كسى بايد باشد، مسئله ‏اى از طرف خداست و طبق حكمت الهى تعيين شده است.


همان گونه كه بايد سپاسگزار خداوند باشيد و منت خدا بر شماست كه به اسلام هدايتتان فرموده، همانطور در مسئله ولايت بر شما منت دارد كه امامانى معصوم -  كه خود آنان را خلق كرده و امتحان نموده -  براى مردم منصوب فرموده است، و مردم را به حال خود رها نكرده تا با اشتباهات عمدى و سهوى خود را دچار امامان ناشايست كنند و دنيا و آخرتشان تباه شود.
همان گونه كه بايد سپاسگزار خداوند باشيد و منت خدا بر شماست كه به اسلام هدايتتان فرموده، همانطور در مسئله ولايت بر شما منت دارد كه امامانى معصوم -  كه خود آنان را خلق كرده و امتحان نموده -  براى مردم منصوب فرموده است، و مردم را به حال خود رها نكرده تا با اشتباهات عمدى و سهوى خود را دچار امامان ناشايست كنند و دنيا و آخرتشان تباه شود.


هر مسلمانى بايد شرمنده اين لطف الهى بوده منت خدا را خريدار باشد، نه آنكه معترضانه ادعا كند كه چرا خدا بدون در نظر گرفتن حقى براى ساير مسلمانان در خلافت، خليفه منصوب نموده است؟! بنابراين اگر كسى اين دلسوزى خداوند و انتصاب حكيمانه الهى را با افكار جاهلى -  كه سر از تعصب و منت گذاشتن و سهميه خواستن بر مى ‏آورد -  مطرح كند، از طرف خداوند مستحق چهار سزاى بزرگ است:


هر مسلمانى بايد شرمنده اين لطف الهى بوده منت خدا را خريدار باشد، نه آنكه معترضانه ادعا كند كه چرا خدا بدون در نظر گرفتن حقى براى ساير مسلمانان در خلافت، خليفه منصوب نموده است؟! بنابراين اگر كسى اين دلسوزى خداوند و انتصاب حكيمانه الهى را با افكار جاهلى -  كه سر از تعصب و منت گذاشتن و سهميه خواستن بر مى‏آورد -  مطرح كند، از طرف خداوند مستحق چهار سزاى بزرگ است:
الف. حبط عمل، يعنى كسى كه بر خدا منت گذارد، خدا اعمال انجام داده ‏اش را نيز نابود مى‏ كند و براى روز جزا دست خالى مى ‏ماند.
 
 
الف. حبط عمل، يعنى كسى كه بر خدا منت گذارد، خدا اعمال انجام داده‏اش را نيز نابود مى‏كند و براى روز جزا دست خالى مى‏ماند.
 


ب. سخط و نارضايتى و غضب خداوند، يعنى خدا از اين برخورد بنده‏اش با چنان پروردگار مهربانى كه دلسوزانه تمام شرايط هدايت او را آماده فرموده، غضب مى‏كند و به چنين بنده‏اى نگاه رضايت و مرحمت نمى‏نمايد.
ب. سخط و نارضايتى و غضب خداوند، يعنى خدا از اين برخورد بنده ‏اش با چنان پروردگار مهربانى كه دلسوزانه تمام شرايط هدايت او را آماده فرموده، غضب مى ‏كند و به چنين بنده‏اى نگاه رضايت و مرحمت نمى‏ نمايد.


ج. ابتلاء به آتش جهنم و مس گداخته، يعنى پايان اين مسير كه كسى بر خدا درباره پذيرفتن اسلام و جزئيات آن منت بگذارد آن است كه او را به جهنم مى‏ كشاند و به عذاب سخت الهى دچار مى‏ گردد.


ج. ابتلاء به آتش جهنم و مس گداخته، يعنى پايان اين مسير كه كسى بر خدا درباره پذيرفتن اسلام و جزئيات آن منت بگذارد آن است كه او را به جهنم مى‏كشاند و به عذاب سخت الهى دچار مى‏گردد.