پرش به محتوا

نوروز: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲
اتمام عنوان نوروز
بدون خلاصۀ ویرایش
(اتمام عنوان نوروز)
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:
درباره نوروز، اقوال متعددى است كه آن را پنج يا شش روز خوانده ‏اند. اما در تعيين قطعى آن همصدايى وجود ندارد، چرا كه چندين بار نوروز جا به جا شده، و در سده ‏هايى اخير اولين روز بهار نوروز اعلام شد. لذا بسيارى از فقيهان در مبحث احكام نماز و روزه ى نوروز، درباره نوروز و تعيين دقيق آن تحقيقاتى كرده ‏اند و شمارى نيز از تحقيق در اين زمينه صرف نظر كرده ‏اند.
درباره نوروز، اقوال متعددى است كه آن را پنج يا شش روز خوانده ‏اند. اما در تعيين قطعى آن همصدايى وجود ندارد، چرا كه چندين بار نوروز جا به جا شده، و در سده ‏هايى اخير اولين روز بهار نوروز اعلام شد. لذا بسيارى از فقيهان در مبحث احكام نماز و روزه ى نوروز، درباره نوروز و تعيين دقيق آن تحقيقاتى كرده ‏اند و شمارى نيز از تحقيق در اين زمينه صرف نظر كرده ‏اند.


يادآورى مى‏ شود كه در صورت شک در منحصر كردن نوروز، نمى‏توان به »اصل عدم نقل« )عدم تغيير زمان آن( تمسك جست، بر خلاف غدير كه مى‏توان اصل عدم نقل را در مورد آن حاكم دانست و از ابتدا روز هجدهم ذى‏حجه را روز غدير خوانده‏اند. در حالى كه نوروز اين گونه نيست، چرا كه جابه جايى آن در سده‏هاى گذشته قطعى است و ديگر جايى براى اصل ياد شده باقى نمى ماند.
يادآورى مى‏ شود كه در صورت شک در منحصر كردن نوروز، نمى‏توان به «اصل عدم نقل» (عدم تغيير زمان آن) تمسک جست، بر خلاف غدير كه می ‏توان اصل عدم نقل را در مورد آن حاكم دانست و از ابتدا روز هجدهم ذى ‏حجه را روز غدير خوانده ‏اند. در حالى كه نوروز اين گونه نيست، چرا كه جابه جايى آن در سده‏هاى گذشته قطعى است و ديگر جايى براى اصل ياد شده باقى نمى ماند.


مرحوم مجلسى در پژوهش خود اين احتمال را مطرح كرده است كه شايد نوروز با روز عيد غدير (هجدهم ماه ذى ‏الحجه) مطابق باشد، زيرا در روايت آمده است: هجدهم ماه ذى ‏الحجه سال دهم هجرى قمرى (روزى كه پيامبر اكرم اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را به جانشينى خويش منصوب نمود) با نوروز همزمان بوده است.


مرحوم مجلسى در پژوهش خود اين احتمال را مطرح كرده است كه شايد نوروز با روز عيد غدير )هجدهم ماه ذى‏الحجه( مطابق باشد، زيرا در روايت آمده است: هجدهم ماه ذى‏الحجه سال دهم هجرى قمرى )روزى كه پيامبر اكرم اميرالمؤمنين‏عليه السلام را به جانشينى خويش منصوب نمود( با نوروز همزمان بوده است.
بنابراين، محاسبه نوروز اسلامى -  كه براى آن اعمال و ادعيه خاص لحاظ شده -  با ماه‏هاى شمسى مجوزى ندارد.<ref>بحار الانوار: ج ۵۶ ص ۹۲.</ref>
 
 
بنابراين، محاسبه نوروز اسلامى -  كه براى آن اعمال و ادعيه خاص لحاظ شده -  با ماه‏هاى شمسى مجوزى ندارد.××× 1 بحار الانوار: ج 56 ص 92. ×××
 


به هر حال، منظور از بيان اين مطالب اين است كه بدانيم نصوص دينى نوروز را عيد نخوانده است، در حالى كه از غدير به عنوان عيد نام برده، بلكه آن را بزرگ‏ترين عيدها خوانده است.
به هر حال، منظور از بيان اين مطالب اين است كه بدانيم نصوص دينى نوروز را عيد نخوانده است، در حالى كه از غدير به عنوان عيد نام برده، بلكه آن را بزرگ‏ترين عيدها خوانده است.


== موهبت‏ هاى الهى و زندگانى پر نعمت در غدير<ref>بزرگ‏ترين عيد خدا: ص ۳۱ - ۴۶.</ref> ==
غدير از ويژگى‏ هاى متمايز و برجسته و خاصى برخوردار است، كه از آن جمله است:


4.  موهبت‏هاى الهى و زندگانى پر نعمت در غدير××× 2 بزرگ‏ترين عيد خدا: ص 46  - 31. ×××
-  مواهب الهى بر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين روز اعلان شده است.
 
  غدير از ويژگى‏هاى متمايز و برجسته و خاصى برخوردار است، كه از آن جمله است:
 
 
-  مواهب الهى بر اميرالمؤمنين‏عليه السلام در اين روز اعلان شده است.


-  با حاكم شدن تمام مفاهيم غدير، زندگى خوش و پر نعمت و توأم با آرامش بر همگان تحقق خواهد يافت.
-  با حاكم شدن تمام مفاهيم غدير، زندگى خوش و پر نعمت و توأم با آرامش بر همگان تحقق خواهد يافت.


'''۱. غدير و مواهب الهى'''


1-  غدير و مواهب الهى
نص زيارتنامه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز غدير<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۲، زيارات مخصوصه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام.</ref> در دست است كه [[امام هادی‏ علیه السلام]] اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را با آن [[زیارت]] نموده، و علماى بزرگ آن را از دو تن از سفراى خاص امام زمان‏ عليه السلام در غيبت صغرى يعمى عثمان بن سعيد (نايب اول) و حسين بن روح (نايب سوم) -  كه هر دو از اصحاب [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری‏ علیه السلام]] بوده ‏اند -  از ايشان، از پدرش امام هادى‏ عليه السلام [[روایت]] كرده ‏اند.
 
نص زيارتنامه اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير××× 1 بحار الانوار: ج 97 ص 362، زيارات مخصوصه اميرالمؤمنين‏عليه السلام. ××× در دست است كه امام هادى‏عليه السلام اميرالمؤمنين‏عليه السلام را با آن زيارت نموده، و علماى بزرگ آن را از دو تن از سفراى خاص امام زمان‏عليه السلام در غيبت صغرى يعمى عثمان بن سعيد )نايب اول( و حسين بن روح )نايب سوم( -  كه هر دو از اصحاب امام عسكرى‏عليه السلام بوده‏اند -  از ايشان، از پدرش امام هادى‏عليه السلام روايت كرده‏اند.
 
 
زمانى كه امام هادى‏عليه السلام از مدينه به سامرا احضار شد، فرزندش امام حسن عسكرى‏عليه السلام وى را همراهى مى‏كرد. چون به نجف اشرف رسيدند، كنار قبر جدشان اميرالمؤمنين‏عليه السلام ايستاده، امام هادى‏عليه السلام زيارت مى‏خواند و امام عسكرى آن را با پدر گرامى‏اش تكرار مى‏كرد.
 
 
از ويژگى‏هاى اين زيارت، برخوردارى اش از مفاهيم و مضامين بسيار بالايى است كه در زيارت‏نامه‏هاى مأثور از امامان اهل‏بيت‏عليهم السلام كمتر يافت مى‏شود. به همين جهت، مى‏سزد فرد زيارت كننده در مضامين آن تأمل كند، به ويژه آن قسمت كه امام هادى‏عليه السلام جدش اميرالمؤمنين‏عليه السلام را مخاطب قرار داده و مى‏گويد:
 
 
...لقد رفع اللَّه فى الاولى منزلتك، و اعلى فى الآخرة درجتك، و بصرك ما عمى على من خالفك و حال بينك و بين مواهب اللَّه لك... : خدا منزلت تو را در )سراى( نخست )دنيا( رفعت و در آخرت بلندى بخشيد، و آنچه را كه مخالفانت و آنان كه ميان تو و مواهب الهى كه براى تو فراهم شده بود حائل گشتند و آن را نمى‏ديدند، بينا گرداند.
 
حال اين مواهبى كه خداوند براى اميرالمؤمنين‏عليه السلام خواسته بود و امام هادى‏عليه السلام درباره ممانعت مخالفان از اجراى آن توسط آن حضرت در ميان امت سخن گفت چه بود؟ آيا مخالفان از اجراى آن توسط آن حضرت ممانعت كردند؟ آيا مخالفان ميان امام‏عليه السلام و دانش، عصمت، مقام امامت يا درجات عالى او نزد خداوند حائل شدند؟ يقيناً چنين نبوده و تمام موارد ياد شده براى حضرتش محفوظ بود.
 
 
حقيقت اين است كه آن جماعت مانع بين اميرالمؤمنين‏عليه السلام و مواهب الهى براى مردم( شدند، يعنى او را از حق حكومت و اجراى آن -  كه خداوند در اين زمينه به حضرت عطا كرده بود -  بازداشتند، و بر اثر همين امر زيان‏هاى جبران ناپذيرى بر مسلمانان وارد شد.


زمانى كه امام هادى ‏عليه السلام از [[مدینه]] به [[سامرا]] احضار شد، فرزندش امام حسن عسكرى‏ عليه السلام وى را همراهى مى‏كرد. چون به [[نجف|نجف اشرف]] رسيدند، كنار قبر جدشان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ايستاده، امام هادى‏ عليه السلام زيارت مى ‏خواند و امام عسكرى آن را با پدر گرامى‏ اش تكرار مى‏ كرد.


اگر اميرالمؤمنين‏عليه السلام از مقام خلافتش كنار گذاشته نمى‏شد و پس از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله حكومت را خود به دست مى‏گرفت، به يقين حكومتى كاملاً منطبق با حكومت پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏داشت. با يك تفاوت و آن اينكه چنانكه پيامبرصلى الله عليه وآله در حديث منزلت فرمود، اميرالمؤمنين‏عليه السلام مقام رسالت نداشت.××× 1 الكافى: ج 8 ص 106. الاحتجاج: ج 1 ص 75. و نيز حديث منزلت. ×××
از ويژگى ‏هاى اين [[زیارت]]، برخوردارى اش از مفاهيم و مضامين بسيار بالايى است كه در زيارت‏نامه‏ هاى مأثور از امامان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام كمتر يافت مى ‏شود. به همين جهت، مى ‏سزد فرد زيارت كننده در مضامين آن تأمل كند، به ويژه آن قسمت كه امام هادى‏ عليه السلام جدش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را مخاطب قرار داده و مى ‏گويد:


...لقد رفع اللَّه فى الاولى منزلتك، و اعلى فى الآخرة درجتك، و بصرك ما عمى على من خالفك و حال بينك و بين مواهب اللَّه لك... : خدا منزلت تو را در (سراى) نخست (دنيا) رفعت و در آخرت بلندى بخشيد، و آنچه را كه مخالفانت و آنان كه ميان تو و مواهب الهى كه براى تو فراهم شده بود حائل گشتند و آن را نمى‏ ديدند، بينا گرداند.


2-  غدير و زندگى پر نعمت
حال اين مواهبى كه خداوند براى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خواسته بود و امام هادى‏ عليه السلام درباره ممانعت مخالفان از اجراى آن توسط آن حضرت در ميان امت سخن گفت چه بود؟ آيا مخالفان از اجراى آن توسط آن حضرت ممانعت كردند؟ آيا مخالفان ميان امام‏ عليه السلام و دانش، [[عصمت]]، مقام امامت يا درجات عالى او نزد خداوند حائل شدند؟ يقيناً چنين نبوده و تمام موارد ياد شده براى حضرتش محفوظ بود.


اميرالمؤمنين‏عليه السلام در اين باره مى‏فرمايند: و لو ان الامة منذ قبض اللَّه نبيه اتبعونى و اطاعونى لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم رغداً الى يوم القيامه××× 2 كتاب سليم بن قيس الهلالى: ص 211. ×××: اگر امت از زمان ارتحال رسول‏خداصلى الله عليه وآله از من پيروى و فرمانبردارى مى‏كردند، به يقين از فرازشان و از زير پايشان تا روز قيامت گوارا و بى دغدغه مى‏خوردند )و زندگى‏اى سراسر آسايش و پر نعمت داشتند( .
حقيقت اين است كه آن جماعت مانع بين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و مواهب الهى براى مردم شدند، يعنى او را از حق حكومت و اجراى آن كه خداوند در اين زمينه به حضرت عطا كرده بود بازداشتند، و بر اثر همين امر زيان‏ هاى جبران ناپذيرى بر مسلمانان وارد شد.


اگر اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از مقام خلافتش كنار گذاشته نمى ‏شد و پس از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله حكومت را خود به دست مى ‏گرفت، به يقين حكومتى كاملاً منطبق با حكومت پيامبر صلى الله عليه وآله مى‏ داشت. با يک تفاوت و آن اينكه چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله در حديث منزلت فرمود، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مقام رسالت نداشت.<ref>الكافى: ج ۸ ص ۱۰۶. الاحتجاج: ج ۱ ص ۷۵. و نيز حديث منزلت.</ref>


در اين سخن امام‏عليه السلام واژه »رَغَد« به كيفيت و عبارت »الى يوم القيامة« به كميّت سعادتمندى و رفاه زندگى تصريح دارد. رغد در لغت به معناى زندگى بدون سختى و تلخ كامى و جامعه پاك از فقر، بيمارى، جهل، جنگ، منازعات، نگرانى، مشكلات، زندان و گرفتارى و محنت‏ها مى‏باشد، و البته آنچه به آن اشاره شد بخشى از مفاهيم واژه رغد است.
'''۲. غدير و زندگى پر نعمت'''


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايند: و لو ان الامة -  منذ قبض اللَّه نبيه -  اتبعونى و اطاعونى لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم رغداً الى يوم القيامه<ref>كتاب سليم بن قيس الهلالى: ص ۲۱۱.</ref>: اگر امت از زمان ارتحال رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از من پيروى و فرمانبردارى مى‏ كردند، به يقين از فرازشان و از زير پايشان تا روز قيامت گوارا و بى دغدغه مى‏ خوردند (و زندگى ‏اى سراسر آسايش و پر نعمت داشتند).


بنا بر فرمايش اميرالمؤمنين‏عليه السلام، اگر آن حضرت بلافاصله پس از پيامبرصلى الله عليه وآله حكومت بر امت را به دست مى‏گرفت و تمام اهداف غدير تحقق مى‏يافت، مردم تا واپسين روز زندگى اين عالم از تمام خيرات و نعمت‏هاى الهى برخوردار مى‏شدند، و جهان امروز شاهد اين همه مظاهر ناخوشايند نبود؛ مانند: بيمارى، گرفتارى، محنت، خونريزى، ستمگرى، فقر، گسست پيوندهاى خويشاندى و منازعات و... . در يك جمله: برخوردارى افراد جامعه از تمام نعمت‏ها و رها بودن از تمام مشكلات مادى و معنوى ترجمان »رغد« است.
در اين سخن امام‏ عليه السلام واژه «رَغَد» به كيفيت و عبارت «الى يوم القيامة» به كميّت سعادتمندى و رفاه زندگى تصريح دارد. رغد در لغت به معناى زندگى بدون سختى و تلخ كامى و جامعه پاک از فقر، بيمارى، جهل، جنگ، منازعات، نگرانى، مشكلات، زندان و گرفتارى و محنت‏ ها مى ‏باشد، و البته آنچه به آن اشاره شد بخشى از مفاهيم واژه رغد است.


بنا بر فرمايش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، اگر آن حضرت بلافاصله پس از پيامبر صلى الله عليه و آله حكومت بر امت را به دست مى‏ گرفت و تمام اهداف غدير تحقق مى‏ يافت، مردم تا واپسين روز زندگى اين عالم از تمام خيرات و نعمت‏ هاى الهى برخوردار مى‏ شدند، و جهان امروز شاهد اين همه مظاهر ناخوشايند نبود؛ مانند: بيمارى، گرفتارى، محنت، خونريزى، ستمگرى، فقر، گسست پيوندهاى خويشاندى و منازعات و... . در يک جمله: برخوردارى افراد جامعه از تمام نعمت‏ ها و رها بودن از تمام مشكلات مادى و معنوى ترجمان «رغد» است.


مى‏بينيم كه غدير در بردارنده تمام اركان و اصول قانونگذارى اسلامى است. خصوصيتى كه حتى دو عيد فطر و قربان و ديگر اعياد اسلامى از آن برخوردار نيست. با مقارنه‏اى ميان تمام اعياد اسلامى، از جمله روز جمعه و عيد فطر و قربان، به حكم عقل بزرگ‏ترين عيد بودن عيد غدير در مى‏يابيم، كه روايات نيز همين را تأييد مى‏كند. آنگاه است كه به معناى سخن امام صادق‏عليه السلام پى مى‏بريم كه عيد غدير را »عيد اللَّه الاكبر«××× 1 تهذيب الاحكام: ج 3 ص 143. ××× خوانده است.
مى‏ بينيم كه غدير در بردارنده تمام اركان و اصول قانون گذارى اسلامى است. خصوصيتى كه حتى دو عيد فطر و قربان و ديگر اعياد اسلامى از آن برخوردار نيست. با مقارنه‏اى ميان تمام اعياد اسلامى، از جمله روز جمعه و عيد فطر و قربان، به حكم عقل بزرگ ‏ترين عيد بودن عيد غدير در مى‏ يابيم، كه روايات نيز همين را تأييد مى‏ كند. آنگاه است كه به معناى سخن [[امام صادق ‏علیه السلام]] پى مى‏بريم كه عيد غدير را «عيد اللَّه الاكبر»<ref>تهذيب الاحكام: ج ۳ ص ۱۴۳.</ref> خوانده است.


== پانویس ==
== پانویس ==