۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در اينجا بد نيست اشاره شود كه در بعضى روايات كه قطعه اى از خطبه يا واقعه غدير نقل شده مطالبى به چشم مى خورد كه در متن خطبه كامل وجود ندارد. درباره اين موارد احتمال دارد كه چون حضرت در مكه و عرفات و مِنى چند بار خطبه هايى ايراد فرموده اند؛ لذا همه آنها به عنوان سخنان حضرت در حجةالوداع در نظر راويان بوده و احياناً قطعه اى از آنها به عنوان گوشه اى از خطبه غدير نقل شده است. | در اينجا بد نيست اشاره شود كه در بعضى روايات كه قطعه اى از خطبه يا واقعه غدير نقل شده مطالبى به چشم مى خورد كه در متن خطبه كامل وجود ندارد. درباره اين موارد احتمال دارد كه چون حضرت در مكه و عرفات و مِنى چند بار خطبه هايى ايراد فرموده اند؛ لذا همه آنها به عنوان سخنان حضرت در حجةالوداع در نظر راويان بوده و احياناً قطعه اى از آنها به عنوان گوشه اى از خطبه غدير نقل شده است. | ||
== دو خطبه پيش از غدير<ref>اسرار غدير: ص ۳۹ ، ۳۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.</ref> == | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله در سفر حجةالوداع و پيش از غدير دو خطبه خواندند: | |||
۱- پس از جمرات | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله قبل از غدير، در مراسم حجةالوداع در دو موقعيت حساس براى مردم خطابه ايراد كردند كه در واقع زمينه سازى براى خطبه غدير بود. | |||
اولين خطابه آن حضرت در منى بود. در اين خطبه در مورد آينده جامعه مسلمين و جايگاه اميرالمؤمنين عليه السلام مطالبى فرمودند. | |||
سپس حديث ثقلين بر لسان مبارک حضرت جارى شد و فرمودند: «من دو چيز گرانبها در ميان شما باقى مى گذارم كه اگر به اين دو تمسک كنيد هرگز گمراه نمى شويد: كتاب خدا و عترتم يعنى اهل بيتم» . | |||
اشاره اى هم داشتند كه عده اى از اصحاب من روز قيامت به جهنم برده مى شوند. | |||
نكته جالب توجه اينكه در اين خطابه، اميرالمؤمنين عليه السلام سخنان حضرت را براى مردم تكرار مى كردند تا آنان كه دورتر بودند بشنوند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ و ج ۲۱ ص ۳۸۰.</ref> | |||
۲- در مسجد خيف | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله قبل از غدير، در مراسم حجةالوداع در دو موقعيت حساس براى مردم خطابه ايراد كردند كه در واقع زمينه سازى براى خطبه غدير بود و در آن اشاره به حديث ثقلين داشتند. | |||
دومين خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله پس از نماز ظهر و عصر در مسجد خيف - كه يادگار حضرت ابراهيم عليه السلام است - ايراد شد كه ضمن آن حضرت به حديث ثقلين اشاره كرد و قرآن و اهل بيت را قرين قرار داد، كه اين خطابه نيز آماده سازى فكرى براى غدير بود. آن حضرت چنين فرمود: | |||
«خدا آباد كند زندگى كسى را كه به گفتار من گوش فرا دهد و آن را در قلب خود جاى دهد و حفظ نمايد و به كسانى كه نشنيده اند برساند. اى مردم، حاضران به غايبان برسانند. چه بسيار كسانى كه عِلم را منتقل مى كنند ولى خود معناى آن را نمى دانند، و چه بسيار كسانى كه علم را به كسانى كه از خودشان عالم ترند منتقل مى كنند. اى مردم، من دو چيز گرانبها بين شما مى گذارم» . | |||
پرسيدند: يا رسول اللَّه، ثقلين چيست؟ | |||
فرمود: «كتاب خدا و عترتم اهلبيتم. خداى لطيف خبير به من خبر داده كه اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتم - و حضرت دو انگشت سبابه را كنار هم قرار داد - و نمى گويم: مانند اين دو - و حضرت انگشت سبابه و وسط را كنار يكديگر قرار داد - يعنى يكى بر ديگرى مقدم نيست و فضيلت ندارد. | |||
آگاه باشيد كه هر كس به آن دو متمسک شود نجات يافته و هر كس با آن دو مخالفت كند هلاک شده است. | |||
آگاه باشيد! به زودى مردانى از شما بر سر حوض كوثر نزد من وارد مى شوند ولى آنان را از من دور مى كنند. من مى گويم: پروردگارا اصحابم! به من گفته مى شود: يا محمد، اينان بعد از تو بدعت گذاشتند و سنت تو را تغيير دادند. من هم گويم: دور باشند! دور!» . | |||
در بيان جهتى ديگر از ثقلين، پيامبرصلى الله عليه وآله، قرآن و اهلبيت را هر يک جداگانه مورد تأكيد قرار داده فرمود: | |||
اى مردم، من در بين شما دو چيز باقى گذارده ام كه هرگز گمراه نشويد: كتاب خدا و عترتم اهلبيتم. حلال آن را حلال بدانيد و حرام آن را حرام بدانيد و به محكمات آن عمل كنيد و به متشابهات آن ايمان داشته باشيد و بگوييد: «به آنچه خدا در قرآن نازل كرده ايمان آورديم» . اهلبيت و عترت مرا دوست بداريد، و هر كس كه آنان را دوست بدارد دوست بداريد، و آنان را يارى كنيد در برابر كسانى كه با آنان دشمنى(و جنگ) مى كنند. | |||
قرآن و عترت همچنان در بين شما خواهند بود تا روز قيامت بر سر حوض بر من وارد شوند ... . خدايا، هر كس با على دشمنى كند در زمين براى او جايگاهى قرار مده و در آسمان براى او جاى صعودى مگذار و او را در پايينترين درجه آتش قرار ده. | |||
در اين مقطع، منافقين و دشمنان اهلبيت عليهم السلام كاملاً احساس خطر كردند و قضيه را جدى گرفتند. پس پيمان نامه نوشتند و همقسم شدند و برنامه هاى خود را آغاز كردند.<ref>الكافى: ج ۲ ص ۴۰۳. امالى المفيد: ص ۱۸۶. بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۴۸ و ج ۲۷ ص ۶۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۴ و ج ۴۷ ص ۳۶۵. امالى الصدوق: ص ۴۳۱. الخصال: ص ۱۴۹. جمهرة خطب العرب: ج ۱ ص ۱۵۱. سِفر السعادة: ص ۱۸۱. تفسير القمى: ج ۲ ص ۴۴۷. سنن ابن ماجة: ج ۱ ص ۸۴ و ج ۲ ص ۱۰۱۵. صحيح الترمذى: ج ۵ ص ۶۶۲ . صحيح ابن خزيمة: ج ۴ ص ۲۵۰. مسند الشاميين: ج ۱ ص ۲۹۱. الاحتجاج: ج ۱ ص ۴۰۶.</ref> | |||
همچنين مراجعه شود به عنوان: خيف (مسجد) . | |||
== مراسم پايانى در منى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۹.</ref> == | |||
با نزديكى غروب روز دوازدهم ذى الحجة در سفر حجةالوداع، طبق آيه ۲۰۳ سوره بقره: «فَمَنْ تَعَجَّلَ فى يَوْمَينِ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى» : «هر كس در روز عجله كند گناهى بر او نيست، و هر كس تأخير نمايد نيز اشكالى بر او نيست از كسانى كه تقوا پيشه كنند» ، كسانى كه مايل بودند مى توانستند توقف در منا را پايان دهند و به مكه بازگردند، و هر كس مايل بود شب سيزدهم را هم مى ماند و فردا پس از رمى جمرات سه گانه راهى مكه مى شد. | |||
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ماندن در شب سيزدهم ذى الحجه را انتخاب كردند، و با غروب روز دوازدهم نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع آورى اثاثيه و بار و بنه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند. | |||
اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبرصلى الله عليه وآله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴ ۲۸۷ . سنن الدارِمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷ ۲۷۳. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱ ، ۴۸۶، ۲۴۸ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |